بخشی از مقاله

چکیده

هدف از این پژوهش تاثیر آموزش مهارت های زندگی به مادران بر کاهش مشکلات رفتاری کودک عقب مانده ذهنی در فرهنگ ایرانی است. جامعه آماری این پژوهش مادران کودک عقب مانده ذهنی شهرستان ابرکوه در سال 1394-1395 می باشد که با استفاده از تعداد مولفه های - متغیرهای - پژوهش حجم نمونه مورد نیاز 30 نفر برآورد و به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند.

روش پژوهش آمار استنباطی از نوع تحلیل کوواریانس می باشد. ابزار جمع آوری داده پرسشنامه اختلالات رفتاری راتر - 1967 - فرم ویژه والدین بود که برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از آن از تحلیل کوواریانس استفاده گردید.

نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد آموزش مهارتهای زندگی به مادران در کاهش یا رفع مشکل اضطراب و افسردگی، پرخاشگری و ناسازگاری اجتماعی فرزندان عقب مانده ذهنی تأثیری ندارد اما این آموزشها بر رفتارهای ضد اجتماعی و اختلال کمبود توجه فرزندان عقب مانده ذهنی بطور معناداری تأثیر مثبت داشته است.

براساس نتایج بدست آمده این آموزشها بر رفتارهای ضد اجتماعی و اختلال کمبود توجه بطور معنا داری تأثیر مثبت داشته است. مشکلات رفتاری کودکان با تعداد افراد خانواده،تحصیلات مادران وموقعیت فرهنگی آنان مرتبط است وتوجه بیشتر به مسائل فرهنگی و ایجاد خدمات مشاوره روانی توصیه می شود.

مقدمه

حضور کودک عقب مانده ذهنی در هر خانواده ساختار آن خانواده را تحت تاثیر قرار می دهد و سلامت روانی خانواده به خصوص والدین را تحت الشعاع قرار می دهد، کودک بر اثر تعارضهای شدید میان اعضای خانواده، کل خانواده را درگیر بحران میکند. ممکن است روابط خانوادگی، افزایش فشارهای ناخواسته جسمی، هیجانی و مالی ضعیف شود کودک عقب مانده ذهنی میتواند ضایعات و اثرات جبران ناپذیری بر وضعیت بهداشت روانی خانواده وارد کند از جمله ایجاد تشدید اختلافاتی زناشویی، جدایی، تحمل بار سنگین اقتصادی، افسردگی، ناامیدی، اضطراب، خجالت و خشم و بسیاری از مسایل دیگر

مراقبت مداوم از کودک عقب مانده ذهنی اغلب برای والدین استرسزا میباشد زیرا این دشواری های کودکان به طور اجتناب ناپذیری بر زندگی آنها اثر می گذارد - کرنیک2 و همکاران، . - 1983 تحقیقات نشان داده است که والدین کودکان عقب مانده ذهنی عموما در خطر مشکلات زندگی خانوادگی و دشواریهای عاطفی قرار دارند

به طور کلی خانواده کودک معلول به لحاظ داشتن کودکی متفاوت با سایر کودکان با مشکلات فراوانی در زمینه نگهداری، آموزش و تربیت آنها روبه روست. این مسایل همگی بر والدین فشارهایی وارد می کنند که سبب بر هم خوردن آرامش و یکپارچگی خانواده میشوند و در نتیجه انطباق و سازگاری آنان را تحت تاثیر قرار می دهد. مادر یکی از مهمترین عوامل تحول و شکلگیری شخصیت است و نقش بنیادین در سلامت روانی دارد به گونهای که شکلگیری احساسات منفی در والدین زمینههای آسیب روانی را فراهم مینماید

از بین تمام فرزندان، فرزندان استثنایی و خانواده های آنان دارای خصوصیات منحصر به فردی هستند که توجه بیشتری را طلب می کنند - دادستان، . - 1390 در این خانواده ها مشکلات خاصی بروز می کند که ازمشکلات فرزند معلول ناشی می شود.

این یک حقیقت است که مهم ترین نگرانی والدین سلامت فرزندان است. به دنیا آمدن یک فرزند معلول و یا آگاهی از این امر در مقطع دیگری از زمان، والدین را دچار یک شوک قوی عاطفی می نماید. به عبارت دیگر، والدین این کودکان یک "واکنش سوگ" تمام عیار را تجربه خواهند کرد. وسعت استرس وارد شده به والدین در هنگام اطلاع از وضعیت فرزند به قدری شدید است که گاهی آن را با اندوه ناشی از مرگ یک فرزند برومند و سالم مقایسه می نمایند

فرهنگ یکی از مهم ترین و تأثیرگذارترین عوامل در زندگی است. بنابراین،بسیار مهم است تا در انتخاب همسر، پایگاه اجتماعی او را در نظر داشته باشیم تا از نظر موقعیت خانوادگی و تاثیر پذیری از مسایل فرهنگی ، به خصوص فرهنگ مشترک ، یکسان باشیم ،زیرا عوامل فرهنگی دارای ابعاد متفاوتی است که ریشه در افکار انسان دارد و با رسوخ در تمام جوانب حیات، به زندگی جهت می بخشد. نحوه معاشرت برخوردها ،تربیت فرزندان ، دیدگاه نسبت به پسر یا دختر و...، متاثر از فرهنگ حاکم بر زیستگاه و ذهنیات ماست 

تعاملات خانوادگی عامل مهمی در ارائه خدمات به فرزند معلول است. شبکه ارتباطی و مسائل مراقبت از فرزند در این خانواده ها دچار تغییرات دوگانه ای می گردد. نقاط گذار و انتقال نیز مشکلات خاص خود را به همراه دارند. به این معنی که والدین یک فرزند معلول در هر دوره زندگی او از نو تفاوتهایش را با سایرین لمس می کنند و دچار سردرگمیهای زیادی می شوند. در نهایت کارکرد ارتباطی فرزندپروری، اجتماعی و...این خانواده ها نیز احتمالاً در معرض تهدید و یا تخریب قرار می گیرد و در تعاملی دو سویه بر تربیت و پرورش فرزندان نیز اثر می گذارد

کودک با مشکلات رفتاری8 را کودکی میداند که رفتارهایش به اندازهای نامناسب است که شرکت او در کلاس درس، باعث از هم گسیختن حواس یا آشفتگی ذهنی سایر همکلاسان باشد و نیز فشاری بیش از حد به معلم وارد کند. کرک، رفتاری را انحرافی یا هنجاری می داند که ضمن نامتناسب بودن با سن فرد، شدید، مزمن یا مداوم باشد و گستره آن شامل رفتارهای بیش فعالی و پرخاشگرانه تا رفتارهای گوشهگیرانه استاختلالات. رفتاری در کودکان و مخصوصاً نوجوانان اکثراً به صورت ناسازگاری و رفتارهای ناجور و غیراخلاقی یا ضد اجتماعی ظاهر می شود. 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید