بخشی از مقاله

چکیده

در مقاله حاضر معماری سنتی هر منطقه شامل مجموعه ای از شاخصه هایی که از معماری مناطق دیکر آن متمایز می باشد، نسبت به حس تعلق خاطر ساکنین آن منطقه مورد بررسی قرار گرفته است. در اینجا سعی شده با در نظر گرفتن نقش هر کدام از مولفه های حس تعلق خاطر به مکان منطقه شمال ایران - منطقه غرب مازندران، شهرستان های تنکابن و رامسر - رابطه معناداری را بین این مولفه ها و معماری سنتی مورد بررسی قرار داد .

برای این منظور جامعه آماری متشکل از اهالی شهرستان های تنکابن و رامسر معادل 300 نفر ، در نظر گرفته شد . جمع آوری اطلاعات از طریق مطالعه کتابخانه ای ، میدانی و همچنین از طریق مشاهده مستقیم و طرح سوالات و پرسش و پاسخ در میان اهالی منطقه مورد نظر صورت گرفته شد .

نوع تحقیق حاضر از جنبه هدف، بنیادی- کاربردی می باشد و از نظر ماهیت در مجموعه پژوهش های توصیفی-پیمایشی جای دارد. در نهایت به این نتیجه رسیدیم که مولفه های تعلق خاطر می تواند بر معماری سنتی منطقه غرب مازندران- شهرستان های تنکابن و رامسر از جنبه های دورن فردی و برون فردی ، تاثیر بسزایی داشته باشد.

.1 مقدمه

حس تعلق به مکان را می توان رابطه ای عاطفی و پر معنا بین شخص و مکان توصیف کرد، پیوندی احساسی که مردم آن مکان را  به عنوان قرارگاهی برای بازگشت بدان ارزشمند بدانند. در حقیقت احساس تعلق به مکان شاخصی است که از طریق آن می توان  میزان متمایز بودن آن مکان را برای مردم، نسبت به دیگر مکان ها سنجید ؟مسلم است که این تمایزات حاصل جمیعی از عوامل  مادی و معنوی شامل  محیط کالبدی و معماری، محیط اجتماعی و  نوع فعالیت ها، سطح فرهنگ و آداب و رسوم و تاریخ، ابعاد  شخصی و روانشناسانه ”ادراک، شناخت و احساس“  می باشد. تعلق خاطر به مکان به عنوان پیوندی مؤثر که مردم با قرارگاه های  مکانی برقرار می کنند تعریف  می شود .

جایی که آن ها تمایل به ماندن دارند و جایی که آن ها احساس  راحتی و امنیت دارند. مکان را فضایی تعریف می کند که معنادار شده است 

هنگامی که آن را بهتر بشناسیم و به آن ارزش عطا کنیم، به مکان تبدیل می شود ؟تعلق به کار رفته در این زمینه می تواند به عنوان  رابطه عاطفی بین مردم وچشم  انداز تعریف شود ،که فراتر از شناخت،رجحان یا قضاوت می رود.

تعلق مفهومی است که در مرحله توصیف، به ابعاد وعوامل تشکیل دهنده آن قابل تجزیه است، اما در مرحله ادراک درکی کلی  از محبت و عاطفه نسبت به مکان است که شاید حتی برای شخص قابل وصف و بیان نباشد

با این اوصاف در تفکیک ابعاد مختلف  تشکیل دهنده حس تعلق، با توجه به آنچه که در ادبیات محققین این حوزه آمده است، ابعاد متفاوتی از محیط فیزیکی و معماری  محیط گرفته تا عوامل روانشناسانه شخص و تعلق مکان پیوندی است بین یک فرد یا گروه و مکان، که اجتماع، در ایجاد حس  تعلق به مکان سهیم اند. بر اساس سطح فضایی، درجه اختصاصی بودن، و ویژگی های اجتماعی یا  کالبدی مکان، متغیر است و از طریق احساس، شناخت، و فرایندهای روانشناسانه رفتاری، آشکار می گردد.

در گفتار حاضر با تأکید بر ابعاد کالبدی، اجتماعی و بعد روانشناسانه ادراک و شناخت شخص، این ابعاد را در دو دسته عوامل درون  فردی و برون فردی ایجاد کننده حس تعلق، تقسیم بندی می کنیم ؟لذا روشن است که عامل های درون فردی عواملی هستند که از  درون شخص حس تعلق را کنترل کرده و به بعد روانشناسانه اداک و شناخت مربوط اند ؟همچنین عامل برون فردی نیز از محیط  خارج بر شخص تأثیر می گذارند.

 شکل -1 حس تعلق خاطر به مکان و عوامل تأثیرگذار در آن

.2مبانی نظری

محیط علاوه بر عناصر کالبدی شامل پیام ها، معانی و رمزهایی است که مردم بر اساس نقش ها، توقعات، انگیزه ها و دیگر عوامل  آن را رمز گشایی و درک می کنند و در مورد آن به قضاوت می پردازند ؟این حس کلی، که پس از ادراک و قضاوت نسبت به محیط  خاص در فرد به وجود می آید، حس مکان نامیده می شود ؟حس مکان عامل مهمی در هماهنگی فرد و محیط بوده و باعث بهره  برداری بهتر از محیط، رضایت استفاده کنندگان و در نهایت احساس تعلق آن ها با محیط و تداوم حضور در آن می شود

مراتب حس مکان شامای برای حس مکان سه مرحله اصلی تعلق به مکان، دلبستگی به مکان و تعهد به  مکان را با هفت سطح تعیین می کند ؟این سطوح از حس مکان، کاربرد فرآیند حس مکان را نشان می دهند که از بی تفاوتی تا حس  فداکاری نسبت به مکان را به ترتیب زیر شامل می شود

.3 مراتب حس تعلق خاطر به مکان

- شمسی: 1390 ص - 32برای حس مکان سه مرحله اصلی تعلق به مکان، دلبستگی به مکان و تعهد به مکان را با هفت سطح تعیین می کند ؟ این سطوح از حس مکان، کاربرد فرآیند حس مکان را نشان می دهند که از بی تفاوتی تا حس فداکاری نسبت به مکان را  به ترتیب زیر شامل می شود. 

بی تفاوتی نسبت به مکان : در ادبیات حس مکان مورد توجه واقع نمی شود، ولی در سنجش حس مکان می تواند مورد استفاده  قرار گیرد

آگاهی از قرارگیری در یک مکان : فرد می داند که در یک مکان متمایز زندگی می کند و نمادهای آن مکان را تشخیص می  دهد، ولی هیچ احساسی که او را به مکان متصل کند وجود ندارد

تعلق به مکان : در این سطح، فرد نه تنها از نام و نمادهای مکان آگاه است، بلکه با مکان احساس بودن و تقدیر مشترک داشتن نیز دارد، در این حالت نمادهای مکان محترم و آن چه برای مکان رخ می دهد، برای فرد نیز مهم است

دلبستگی به مکان : در این سطح فرد ارتباط عاطفی پیچیده با مکان دارد. مکان برای او معنا دارد و مکان محور فردیت است و  تجارب جمعی و هویت فرد در ترکیب با معانی و نمادها به مکان شخصیت می دهد، در این حالت بر منحصربه فرد بودن مکان و  تفاوت آن با دیگر مکان ها تأکید میشود

یکی شدن با اهداف مکان : این سطح نشان دهنده در آمیختگی و پیوستگی فرد با نیازهای مکان است ؟در این حالت فرد  اهداف مکان را تشخیص داده، با آن ها منطبق شده و از آن ها پیروی می کند، در فرد شور، عشق، حمایت و از خودگذشتگی نسبت  به مکان وجود دارد

حضور در مکان : به نقش فعال فرد در اجتماع که علت آن تعهد به مکان است، توجه دارد

فداکاری برای مکان : بالاترین سطح حس مکان است و فرد عمیق ترین تعهد را نسبت به مکان دارد و فداکاری های زیادی در  جهت گرایش ها، ارزش ها، آزادی ها و رفاه در موقعیت های مختلف از خود نشان می دهد دراین سطح آمادگی برای رهایی علایق  فردی و جمعی به خاطر علایق بزرگتر نسبت به مکان وجود دارد

در مقابل تمامی سطوح قبل که مبنای نظری داشتند، این سطح و  سطح قبلی از رفتارهای واقعی افراد برداشت می شود فرد معمولا این سطح را به طور ضمنی با سرمایه گذاری منابع مثل زمان، پول  و غیره نشان می دهد

.4ابعاد مختلف حس تعلق خاطر به مکان

دسته بندی سه وجهی از حس تعلق به مکان

در تحقیقی که اسکانل و گیفورد - Scannel & Gifford - انجام داده اند، در یک دسته بندی جامع حس تعلق خاطر به مکان را  حاصل یک سازماندهی سه وجهی - شخص  ؛ فرایند  ؛ مکان - می دانند که در جدول زیر به کلیاتی از آن اشاره شده است. 

در سطح فردی شامل پیوندهایی شخصی است که فردی به یک مکان دارد ؟ برای مثال، تعلق  مکان برای محیط هایی که خاطرات شخصی را بر می انگیزند قوی تر است و این نوع از  تعلق به مکان چنین تصور می شود که با یک احساس نسبت به خود همراه است

تعلق مکان شکل گرفته در گروه، در فرهنگ ها، جنسیت ها و مذاهب مختلف آزموده شده  است برای مثال، تعلق به عنوان یک فرایند عموعی توصیف شده است، که در آن گروه ها  به مکان هایی که در آنجا عادت کرده اند و بدینسان فرهنگشان محفوظ می ماند، تعلق یافته  اند.

وابستگی شخص ؛ مکان بدون شک شامل یک ارتباط احساسی به یک مکان خاص است

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید