بخشی از مقاله

چکیده

چیستی "سبع سماوات" در قرآن از جمله شبهاتی است که از دیرباز مطرح بوده است. تاکنون مفسران و محققان علوم اسلامی پاسخهایی در جهت حل این شبهه آوردهاند، بعضی از ایشان "سبع سماوات" به همراه عرش و کرسی در آیات دیگر را منطبق با هیئت بطلمیوسی قدیم دانسته اند که با رد شدن این نظریه، این دیدگاه نیز مورد تردید جدی واقع شد.

پژوهش حاضر آراء مفسران پیرامون "سبع سماوات" را مورد بررسی قرار داده و سپس با آوردن جداولی، به مقایسه و تحلیل آراء مختلف در این زمینه پرداخته است. هر چند در میان تفاسیر علمی، دیدگاه هایی چون یکی دانستن" سبع سماوات"وطبقات مختلف جو ویا اجرام آسمانی و تفسیر آن به ابعاد بالاتر با توجه به نظریه ی نسبیت انیشتین، به عنوان احتمالاتی مورد توجه قرار گرفته اند، تفسیر "سبع سماوات" به عوالم روحانی بالاتر از عالم جسم می تواند از جنبه های باطنی "سبع سماوات" محسوب شود.

-1 مقدمه

عبارت "سبع سماوات" هفت بار در قرآن استعمال شده است. وجود هفت آسمان بالای سر، درحالی که تنها یک آسمان به طور ظاهری بالای سر وجود دارد، پرسشی است که پیرامون این اصطلاح مطرح شده است.

تا کنون پاسخ های مختلفی در جهت حل این شبهه، از سوی مفسران و محققان ارایه شده است. ایشان معتقدند این که قرآن هفت آسمان را ازکلام نوح - ع - نقل می کند، موید این ادعاست که معمای "هفت آسمان" قبل ازاسلام بلکه قبل از پیدایش یهود ومسیحیت مطرح بوده است. اما پس از بیان آسمان های هفت گانه توسط قرآن نظریه های کیهان شناسی یونانی وارد جهان اسلام شدومسلمانان در دوره خلافت عباسیان با هیات بطلمیوسی آشنا شدند.

اشکال انطباق هفت آسمان با این نظریه این بود که تعداد افلاک در هیات بطلمیوسی نه عدد بود در حالی که آسمان های قرآن هفت عدد بود.پس از مطرح شدن این اشکال توجیهاتی از سوی دانشمندان مسلمان ارائه شد. به عنوان مثال عدهای عرش وکرسی را برهفت آسمان افزودند وتعداد آن را به نه رساندند. که بعدها باکشف سیارات ومدارهای جدیدتر ،این دیدگاه نیز رد شد. بنابراین با توجه به رد این نظریات ، ضرورت دارد دیدگاه های مطرح شده درباره "سبع سماوات" در قرون مختلف مورد توجه قرار گیرد و تفسیر های ارائه شده با توجه به علم روز به عنوان احتمالاتی در پاسخ به شبهات علمی پیرامون" سبع سماوات " مطرح شود.

در این پژوهش سعی بر آن بوده تا به سؤال"مدلول سبع سماوات در قرآن چیست و تفسیر آن باتوجه به علم روز چگونه قابل تصور است " بااستفاده از روش نقلی - توصیفی پاسخ داده شود.

-2 معنای لغوی سبع

معنای اصلی سبع که در لغتنامههای متقدم و متأخر به آن اشاره شده است همان معنای عددی آن است. از لغویان متقدم، خلیل بن احمد "اسبعت الشیئی" را زمانی میداند که یک ششتایی با سبعه تمام شود. "اذا کان سته فتممته سبعه" 

راغب اصفهانی،اصل سبع را عدد میداند و سپس سبع سماوات، سبعاًشداداً، سبع سنبلات و ... را از مصادیق مواردی میداندکه سبع در آنها معنای عدد هفت را دارد.

در کتاب الماء هم سبع در حساب، جزئی از هفت جزء به حساب آورده شده است.

معنای

سبع مرّات هم که همان مفهوم عدد بودن سبع را میرساند در نکتهای است که در اساسالبلاغه آورده شده است. با فاصله گرفتن از قرون متقدم، هم تغییری در معنای سبع به مفهوم عددی آن مشاهده نمیشود. لسانالعرب هم معنای معرف و سبع را مفهوم عددی آن دانسته و آروده است السبع من العدد.

در التحقیق فی کلمات القرآن نیز معنای سبع به همان معنای عدد بودن بهکار رفته است

در قاموس قرآن هم ذیل سبع معنای هفت آمده است.

اما لغویان - متقدمان و متأخران - معانی دیگری را نیز برای واژه "سبع" آوردهاند که عبارتند از تکمیل و اتمام اعمال و همچنین تکثیر آنها. که در اکثر لغتنامههای فوق هم به این معانی اشاره شده است. در تأیید این نظرات میتوان دیدگاه فراهیدی در العین را مورد توجه قرار داد. وی ذیل واژه سبع آورده است: "قولهم لا عملن بفلان عمل سبع یعنی المبالغه و بلوغ الغایه فی الشر

راغب اصفهانی هم سبع را "اعداد تامه" داندمی . وی سپس به این موضوع اشاره کرده است که دلیل سَبُع نامیده حیوان درنده هم این است که قدرت او به تمام و کمال است.از دیگر لغویانی که معنای تمامیت را جزء معانی اولیهی "سبع"آورده است زمخشری است. وی رجل سبّاعی البدن را تامه معنا کرده است.

ابن منظور در این بخش مفصلتر از دیگران کار کرده و معانی تمامیت و در عین حال تکثیر را برای "سبع" آورده است.وی در مورد معنای تمامیت آورده است فاذا اردت ان حیرته سبعین قلت کملته سبعین و هو سباعیّ البدن ای تامّ البدن.

همچنین در عبارت دیگری به ارائه معنای بلوغ و تمامیت پرداخته است: و" قال ابن المظفر فی قولهم لا عملن بقلانٍ عمل سبعه، ارادوا المبالغه و بلوغ الغایه"

وی همچنین به آیاتی از قرآن اشاره کرده که سبع در آنها به معنای تکثیر به کار رفته است. مانند "ان تستغفر لهم سبعین مره فلن یغفر االله لهم". و همچنین آیهی "کمثل حبه انبتت سبع سنابل".

در التحقیق فی کلمات القرآن باهم معنای تامه بودن سبع با این عبارات آمده است:

"و اما عدد السبع فقد یستعمل من قدیم الایام فی مقام الاشاره الی التعداد الکامل و المقدار التام".

آنچه از مجموع اقوال لغویان پیرامون واژه "سبع" فهمیده میشود ایناست که "سبع" در زبان عرب به سه معنای مختلف بهکار میرود که عبارتند از "سبع" به معنای عدد هفت، "سبع" به معنای تمامیت و به کمال رسیدن و "سبع" به معنای تکثیر و مبالغه.

-3 معنای لغوی سماء

در این بخش معنای "سماء" وبه تبع آن" سماوات" با توجه به ریشه ی آن "سمو" مورد توجه قرار گرفته است.
متقدم ترین لغت نامه - العین - سما الشیئ ، یسمو، سموا را "ارتفع" معنا کرده است و بر این اساس معنای اول واژه ی سماء را ارتفاع و بلندی آورده است و در ادامه به این نکته اشاره کرده که اصل این کلمه "سمو" بوده و "الف" زائده است ودر نهایت برای واژه ی "سماء"معنای "سقف کل شیئ را آورده است.وی "السماوات السبع " را"اطباق الارضین" دانسته است.

زمخشری در اساس البلاغه ، معنای بلند بودن را برای" سماء " آورده است و سپس به مثالی در این زمینه اشاره کرده است.وی "سما الهلال" را طلع مرتفعا" معنا کرده است.

راغب اصفهانی فوق و بالای هر چیز را" سماء" دانسته وسپس اقوالی راآورده که بیانگر این هستند که هر بالایی نسبت به پایینش "سماء" است وبه نسبت مافوق وبالاترش "ارض". وی "سماوه" را هم شخص متعالی و بلندمرتبه می داند و در نتیجه به این شعر استناد کرده است :

باگذر از دوره ی متقدمان باز هم معنای ارتفاع و بلندی ذیل واژه ی "سمو"در لغت نامه ها مشاهده می شود. به عنوان مثال فیومی مانی بلندی ، سقف و مظله الارض را برای "سماء" آورده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید