بخشی از مقاله
چکیده
هدف از این پژوهش که با روش کتابخانهای انجام شده است، بررسی تفاوت بین معنویت مورد قبول اسلام و معنویت به معنای رایج در روانشناسی است. این تفاوت که از راه بررسی مبانی معنویت اسلامی به دستآمده نشان میدهد آنچه در دین اسلام به عنوان معنویت مورد پذیرش و تأیید است، معنویتی است که به طور تمام و کمال برخاسته از خود اسلام و موافق با توحید قرآنی باشد. یافتهها نشان میدهد مطابقت یک مفهوم با توحید به صورتی که قرآن بیان کرده است، موجب هماهنگی آن مفهوم با تمام آنچه در هستی وجود دارد میشود.
همچنین، یافتهها بر آنند که مطابقت با توحید و تمام آنچه وجود دارد، به معنای مطابقت با اسلام نیز خواهد بود. از سوی دیگر، معنویت در روانشناسی در ابعاد کلی خود با چارچوب اسلامی هماهنگی ندارد و شامل انواع بیشماری از ادیان، ارزشها، تجارب، تقدسها و ... میشود. این مطلب ما را به این نتیجه میرساند که در معنویت روانشناختی ، لازم است افزون بر آنچه به عنوان کارکردهای معنویت در تعالی روان در نظر گرفته میشود به مبانی نظری آن معنویت توجه ویژهای صورت بگیرد.
مطابق یافتهها اگر معنویت با چارچوبهای اسلامی که مهمترین آن توحید قرآنی است همخوان باشد، منجر به هماهنگی محتوای آن معنویت با متغیرهای موجود از جمله انسان میشود. این هماهنگی هم از لحاظ فنی و هم از لحاظ اخلاق حرفهای دارای اهمیّت است ،زیرا هماهنگی بیشتر بین معنویت، انسان و سایر متغیرهای موجود، احتمالاً باعث نتایج بهتر و کم آسیبتر در مداخله خواهد شد.
مقدمه
به طور کلی و قراردادی تاریخ شروع روانشناسی نوین را آزمایشگاه وونت میدانند. فارغ از صحت داشتن یا نداشتن این مبدأگذاری، نکته جالب توجه، تفاوت بسیار زیاد موضوع معنویت باهویّت آغازین روانشناسی نوین است.
آنچه هویّت آزمایشگاه وونت و سپس ادامه این مسیر را تشکیل میدهد، عینیت گرایی بوده است
این عینیت گرایی تا جایی پیش میرود که برخی از پیروان مکتب رفتارگرایی حتی نقش ارگانیزم در رفتار را نادیده میگیرند و صرفاً به محرک و پاسخ میپردازند. شاید در آن زمان کسی پیشبینی نمیکرد که روزگاری در فاصلهای نه چندان دور فرا برسد که نه تنها صحبت از معنویت در محیطهای دانشگاهی روانشناسی راحت باشد، بلکه برای بررسی دقیق آن و حتی تجربیسازی آن تلاشهای زیادی صورت بگیرد و مداخلهدرمانی بر مبنای آن ایجاد شوند. البته ناگفته نماند که ورود رویکردهای این چنینی به روانشناسی مخالفان خود را دارد که معتقدند باعث غیر علمی و غیر دقیق شدن روانشناسی میشود
معنویت در روانشناسی دارای تعاریف و معانی متفاوتی است. این تفاوتها ناشی از آن است که روانشناسان موارد متعددی را به عنوان مصادیق معنویت معرفی کردهاند. کوئیک1 و همکارانش معتقدند که معنویت عبارت است از جستجو و مطالعه شخصی برای درک و فهم پاسخ پرسشهایی درباره زندگی، معنا و ارتباط با نیروی مقدس یا متعالی که ممکن است منجر به رشد آیینهای مذهبی و تکوین جامعه شود
اما معنویت در دیگاه اسلامی معانی متفاوتی نسبت به معنویت روانشناختی دارد. معنویت در دیدگاه اسلامی نه به معنی دستیابی به نیروهای خارقالعاده و نه رسیدن به آرامش روانی است بلکه، حقیقتی بسیار فراتر و برای تمامی ابعاد زندگی است و به همه هستی معنی میدهد
در این معنویت خداوند به عنوان یک واقعیت و نه یک باور و توهم مطرح است - همان - . معنویت اسلامی دارای چارچوب خاص خود است و به هیچ عنوان دارای این تلون از معانی که با آن مواجه هستیم، نیست.
مسألهای که در این نوشتار مورد بررسی قرار میگیرد، بررسی بخشی از الزامها و کارکردهای تعریف معنویت بر اساس قرآن است. هدف آن است که با توجه به ضرورتهای اولیه در تعریف اسلامی از معنویت، نخست نشان داده شود یک تعریف اسلامی از معنویت باید دارای چه زیر بناهایی باشد و دوم کارکردها و مزایای معنویت مطابق با این چارچوبها با معنویت در روانشناسی مقایسه شود. فرض بر آن است معنویتی که از چارچوبهای اسلامی به خصوص توحید در معنای قرآنیاش برخاسته باشد، احتمالاً در عمل، همخوانی بسیار بیشتری با متغیرهای درگیر در مداخلههای روانشناختی مبتنی بر معنویت داشته باشد.
روش پژوهش
برای توصیف معنای معنویت در اسلام و روانشناسی در این پژوهش، از روش کتابخانهای استفاده شده است. برای بررسی مفهوم معنویت در روانشناسی، به مقالههایی از منابع فارسی و انگلیسی مراجعه شد. بدین منظور به جستجوی واژهی کلیدی »معنویت« و «spirituality» در پایگاههای جهاد دانشگاهی، نورمگز و science direct اقدام شد.
هسته اصلی بحث در قسمت اسلامی، از ایده قرآن پیرامون توحید گرفته شده است. در همین راستا، از منابع روایی و تفسیری نیز استفاده شده است. به جهت آنکه هدف پژوهش بررسی الزامها و کارکردهایی بوده است که در تعریف معنویت اسلامی ممکن است وجود داشته باشند، نیاز بود تا به منابعی رجوع شود که در آنها به الزامها و کارکردهای ساختارهای اسلامی پرداخته شده باشد.