بخشی از مقاله

چکیده:

در مقاله حاضر دیدگاه های تربیتی، برنامه درسی از دیدگاه پست مدرنیسم، رفتارگرایان و ایدئالیسم مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت به نقد برنامه درسی هر سه دیدگاه پرداخته ایم. روش مورد استفاده در این تحقیق کیفی و جامعه متنی شامل کتابها، پایان نامه ها، پژوهش ها و تحقیقات مرتبط با موضوع تحقیق می باشد . نمونهگیری به شیوه ای هدفمند صورت گرفته و بر این اساس از منابع فوق الذکر استفاده گردیده است.

ابزار پژوهش نیز فیش برداری می باشد . برنامه درسی پست مدرن بر مباحثی تأکید دارد که موجب افزایش آگاهی فرهنگی، تاریخی، سیاسی، بوم شناختی، زیبایی شناختی و الهیاتی می شود. در رفتارگرایی، برنامه ریزی درسی بر اکتساب قابلیت های ویژه توسط دانشآموزان متمرکز است، تکالیف یادگیری اغلب به واحدهای کوچک قابل تعریف شکسته می شود. به طوری که دانش آموز بتواند بر مهارتهای گوناگون تسلط یابد . برنامه درسی در مکتب ایده آلیسم بر اساس طبیعت وجود انسان تنظیم شده و شامل موضوعاتی است که برای تحقق رشد و کمال عقلی و عقلانی انسان ضرورت دارد.

1.    مقدمه

دیدگاههای متفاوتی توسط متفکران پست مدرنیسم در مورد برنامه ریزی درسی ارائه شده است اما چند اصل وجود دارد که دربین متفکران پست مدرن مشترک می باشد یکی اینکه دیدگاه پست مدرن ارزشهایی که به مدت طولانی ثابت باشند را قبول ندارد و معتقدند دانش وابسته به زمان و مکان است و چیز ثابتی نیست. از دیدگاه پست مدرنیسم دانش نمی تواند بی طرفانه باشد. دول1 اعتقاد دارد پست مدرنیسم چند ویژگی برای برنامه درسی قائل است اول اینکه برنامه درسی باید راههای جدیدی از فهم جهان ر ا ارائه دهد و برای گذر از چهارچوب مدرنیسم، برنامه ریزان درسی باید پیشرفتهای همزمان در رشته های مختلف مثل شیمی ،فیزیک و ادبیات و غیره را که در آنها الگوهای جدیدی در حال شکل گیری است را مدنظر قرار دهند .

دوم اینکه از آن جا که پیشرفت اجتماعی غیر ثابت و نامنظم است به جای اینکه درسها شامل یک ساختار بسته وشروع و پایانی مشخص داشته باشند و یا هدف از قبل تعیین شده داشته باشند باید اکتشافی بوده و یک عدم تعادل 2 درذهن یادگیرنده ایجاد کند و راه های جدید و جایگزین را ممکن سازند . سوم اینکه برنامه درسی به جای هدفهای رفتاری منظم باید شامل هدفهای عمومی توافقی و مذاکره ای باشد که هم جامعه ، هم والدین و معلمان و خصوصا خود دانش آموزان در تعیین آن هدفها سهیم باشند و نهایتا اینکه روابط بین فردی و تقابل دیالکتیکی باید مورد توجه باشد .

در دیدگاه رفتارگرایان، انسان یک ارگانیزم تجربهگراست که استعداد بالقوهای برای هر رفتاری دارد. به اعتقاد این گروه، انسان در بدو تولد مانند لوح سفیدی است که هیچ چیزی بر آن نوشته نشده است

در این مکتب هدف تعلیم و تربیت، یعنی تشکیل ذهن بوسیله ایجاد ارتباط و اتحاد میان محتویات ذهنی که بوسیله ،امور خارجی وارد ذهن شده است. بنابراین نظریه، قوایذهنی مثل حافظه، دقت و تفکر، ادراک و حتی احساسات عبارتند از: ترتیبات و تداعی هایی که در اثر برخورد ذهن با عوامل و موقعیتهای جدید بوجود آمدهاند

هدف عمده رفتارگرایان، تعیین یا کشف قوانین حاکم بر یادگیری است، چرا که یادگیری عامل واقعی و عینی رفتار است. ارسطو، فیلسوف بزرگ یونانی با مطرح ساختن و بکار بردن مفهوم" تداعی معانی " تقریباً نخستین اندیشمندی است که رفتارگرایی را بنیان گذاشته است

از نظر رفتارگرایی، رفتار هر چیزی است که ماانجام میدهیم ومستقیماً قابل مشاهده است. از نظر آنان تفکرات، احساسات و انگیزه ها موضوعات مناسبی برای علم رفتار نیستند، چون مستقیماً قابل مشاهده نیست. در این رویکرد، همچنین بر اهمیت پیوند بین تجارب و رفتار کودک، تأکید می شود.

ایدآلیستها برآنند که برنامه درسی از مجموعه ای از موضوعات فکری یا معارف تخصصی تشکیل می یابد که اساساً جنبه آرمانی و مفهومی دارند. نظامهای مفهومی که از مطلق گرایی سرچشمه می گیرند میراث فرهنگی را تشکیل می دهند که هر نسلی باید بر آن بیفزاید و آنرا به نسل بعدی انتقال دهد. موضوعات درسی ایدآلیسم از یک سلسله مراتب تشکیل شده اند که در رأس آن معارف کلی و انتزاعی یعنی فلسفه و الهیات قرار می گیرند که حیاتی ترین روابط انسان را با خدا و عالم هستی بیان می کنند و موضوعات ویژه بر مبنای ارتباطشان با موضوعات کلیتر و انتزاعی تر توجیه می شوند.

در برنامه درسی ایدآلیسم الگودهی و معرفی قهرمانان و اسوه های اخلاقی و فرهنگی از اهمیت ویژه ای برخوردار است بنابراین دروسی چون ریاضیات برای پرداختن به امور انتزاعی و تاریخ و ادبیات برای معرفی الگوهای اخلاقی و فرهنگی و قهرمانان و در سطح پایین تر زبان به عنوان کلید برقراری ارتباط در دوره ابتدای آموزش داده می شود. بطور خلاصه در ایدآلیسم شاگر بایدمطالبی را که درگذشته توسط دانشمندان تهیه و در کتاب ها تدوین شده است بیاموزد و نمی تواند خود از راه تجربه اینگونه امور ر ا بیاموزد

.2 دیدگاه های تربیتی پست مدرنیسم ، رفتار گرایی و ایده آلیسم

2.1 دیدگاه تربیتی پست مدرنیسم

پست مدرنیسم به همان اندازه که در نگاه فلسفی اجتماعی خود گسترده و در قسمت هایی مبهم می باشد در تعلیم و تربیت نیز دیدگاه منسجمی ندارد. ولی با این وجود می توان خطوط کلی تربیت را با توجه به آنچه که از دیدگاه متفکران این رویکرد بدست می آید، ترسیم کرد. از نکات مورد توجه پست مدرنیسم در عرصه تعلیم و تربیت ارج نهادن آنها به اقلیت های قومی، نژادی و جنسیتی و همچنین حمایت از تربیت چند فرهنگ گرا است

پست مدرنیسم با پذیرش برابری همه فرهنگ ها درصدد است به تکثر فرهنگی از طریق تعلیم و تربیت دامن بزند . تعلیم و تربیت آرمانی از نظر پست مدرنیست ها تعلیم و تربیتی است که تاب تحمل شنیدن صداهای دیگر بجز صدای فرهنگ مسلط را داشته باشد

فرمیهنی فراهانی - 1382 - در کتاب پست مدرنیسم و تعلیم و تربیت ضمن بیان این نکته که امکان طرح و اجرای یک برنامه فراگیر و نظام یافته برای رشد و تربیت از دیدگاه مربیان این رویکرد وجود ندارد، اهداف زیر را از مجموع سخنان آنان استخراج میکند:

-    تربیت شهروند انتقادی : تعلیم و تربیت باید به دانش آموزان فرصت لازم را بدهد تا دانش آموزان توان گسترش ظرفیت انتقادی خود را در مواجه شدن با تغییرات سیاسی و اجتماعی داشته باشند.

-    فراهم کردن شرایطی برای بررسی دموکراسی رادیکال  : منظور از دموکراسی رادیکال، دموکراسی است که بتواند میان دیدگاه های مختلف و متفاوت پیوندی عمیق برقرار کند.

-    تأکید و توجه بر گفتمان سازنده دانش : گفتمان سازنده دانش بیشتر گفتمانی است که در جهت ساختن دانش، به قصد اثبات دانش صورت میگیرد.

-    بررسی تفاوت ها و نظام های تفاوت به عنوان یک هدف تربیتی : تعلیم و تربیت باید به دانش آموز کمک کند تا نسبت به تفاوتهای مهمی که قبلاٌ از کنار آنها ساد و بی توجه می گذشتند حساس شوند.

-    بها دادن به عملی بودن دانش: دانش آموزان تولید کننده ومصرف کننده دانش بحساب می آیند، نه صرفاٌ داننده آن.

-    توجه به فرهنگ عمومی و مطالعات فرهنگی : از نظر پست مدرن ها مطالعات فرهنگی ابزاری فراهم می آورد که معلمان و سایر دست اندرکاران فرهنگی می توانند به طور انتقادی با قضایا برخورد کنند.

-    خود آفرینندگی: ابراز وجود خود از طریق آفرینندگی ممکن است و خود آفرینندگی نیز از طریق نقد فرهنگ و نقد خود.

2.2 دیدگاه تربیتی رفتار گرایی

بنیانگذار رفتار گرایی، جان بی . واتسون - - 1878 - 1958 است. مطلب اصلی رفتار گرایان معتقد بودند که رفتار باید مطالعه شود زیرا میتوانآن را مستقیماً مورد بررسی قرار داد و رویداد های ذهنی را باید نادیده گرفت زیرا نمی توان آنها را مستقیماً بررسی کرد. رفتارگرایی اثر عمیقی بر نظر یادگیری آمریکایی داشته است . - سیف 1390، ص . - 89 رفتارگرایی یا تداعی گرایی از قدیمی ترین نظریه هایی است که جنبهه ا و ویژگی های مختلف، محرک، پاسخ و تقویت کنندهها را بررسی می کند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید