بخشی از مقاله

چکیده

مدرنیسم از اواخر حکومت قاجار در سیمای کالبدی شهر تهران تاثیر گذاشته ودر دوره پهلوی اول ودوم وبه ویژه جمهوری اسلامی تاثیرات زیادی در شهر تهران بر جای نهاده وسیمای کالبدیآن را دگرگون ساخته است. به دنبال آن، پست مدرنیسم در دو دهه گذشته توانسته به صورت رگه هایی، در کالبد شهر تهران ریشه بدواند، ولی هنوز نتوانسته در شهر تهران فراگیر شود. در نهایت تهران به عنوان یک کلان شهر بی قواره به حیات خود ادامه می دهد. در این پژوهش که به منظور بررسی تاثیر مکتب مدرنیسم و پست مدرنیسم بر معماری و شهر سازی تهران انجام گرفته ، ابتدا جهت وضوح بحث مفاهیم مدرنیسم و پست مدرنیسم ، اصول و مبانی شهرسازی مدرنیسم و پست مدرنیسم مورد بحث و تجزیه و تحلیل قرار داده شده است .فرضیه های این پژوهش مبتنی بر تاثیر مدرنیسم،پست مدرنیسم و پدیده جهانی شدن بر کالبد شهر تهران است که از طریق روش - - توصیفی- تحلیلی - - مورد بررسی قرار می گیرد.

واژه های کلیدی: مدرنیسم، پست مدرنیسم، توسعه کالبدی، شهرتهران.

مقدمه

زمانی تهران به شهر درختان مشهور بود - - 1،اما در حال حاضر این شهر به کلان شهر مبدل شده ودرآن، هم درختان سبز گذشته نابود شده اند وهم بر اثر تاسی پذیری از تحولات فکری قرون گذشته جهان وهم تاثیر پذیری از دو انقلابی که اتفاق افتاده بسیار دگرگون شده است.بی شک مکتب مدرنیسم و پست مدرنیسم طی قرن گذشته منشا تحولات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، کالبدی وفناوری عظیمی در اقصی نقاط جهان بوده، دستاوردهای بزرگی برای بشریت به ارمغان آورده اند.

 این فرایند، فضاهای کالبدی کشورهای مختلف جهان را متحول ساخته وتوسعه کالبدی خاصی را آفریده است. در آنجا فرایند توسعه شهری، مانند هر فرایند اجتماعی از طریق اتفاقات خاص شهری وچارچوب ساختارهای حوادث قابل درک است ودرک این فرایند با در نظر گرفتن محیط فیزیکی وشرایط فکری مرتبط با آن امکان پذیر خواهد بود. این مقاله با بررسی مبانی ومفاهیم مکتب مدرنیسم وپست مدرنیسم ومشخصه های شهرسازی هریک ، به چگونگی تاثیر گذاری آنها بر شهر تهران در دوره های مختلف تاریخی- سیاسی می پردازد.

روش تحقیق

نوع تحقیق کاربردی - توسعه ای وروش بررسی آن - - توصیفی - تحلیلی - - است. مطابق مساله وفرضیه تحقیق، ابتدا با رجوع به منابع، مشخصه های شهرسازی مدرنیستی ، پست مدرنیستی ، مبانی ومفهوم تبیین می گردد وآنگاه با بهره برداری از متون، آمار وکار میدانی، چگونگی ساختار کالبدی وفیزیکی شهر تهران در فرایند مدرنیسم و پست مدرنیسم مورد بررسی وتحلیل قرار می گیرد.

طرح مساله

در عصر حاضر، همه چیز اعم از سرمایه، نیروی کار، مواد اولیه، آداب ورسوم، فرهنگ، تولید، ومصرف ، در حال تغییر وانتقال است؛ به طوری که مرزهای اقتصادی وسیاسی کمرنگ شده است. اما به نظر می رسد جریان انتقال موارد فوق یک سویه بوده، در چارچوب سازمانهای خاص که گرداننگان مشخص دارد صورت می گیرد. به همین جهت بسیاری از نظریه پردازان ریشه های این پدیده را از زمان ظاهر شدن سرمایه داری که با مدرنیزم همراه بوده مورد تجزیه وتحلیل دقیق قرار می دهند. از آنجا که سرمایه داری در مسیر حرکت خود به دلیل انباشت با دو انفجار همراه بود، یکی در قرن نوزدهم که به مدرنیزم انجامید ودیگری که در نیمه دوم قرن بیستم - 1970 - به پست مدرنیزم مشهور شد وفضاهای کالبدی بسیاری را آفرید. این تحقیق در صدد آن است تا با بررسی مشخصه های شهرسازی مدرنیسمی وپست مدرنیسمی، ارتباط وتاثیر این دو سبک شهر سازی را کالبد شهر تهران مشخص سازد. آنگاه این تاثیرات را با انتخاب شاخصهایی همچون سرمایه گذاری خارجی و درامدهای ارزی حاصل از توریسم وبا طرح شاخصهایی از جهانشهرها، تهران را در این فرایند مورد بررسی دقیق قرار دهد. در این راستا، فرضیه های زیر مطرح است:

.1 مدرنیسم بر کالبد شهر تهران تاثیر گذاشته است؛ .2 پست مدرنیسم بر کالبد شهر تهران تاثیر گذاشته است؛ .3 مشخصه های شهرسازی مدرنیستی و پست مدرنیستی مدرنیسم شهرسازی مدرن در اوایل قرن 20 به وجود آمد. والتر گروپیوس، لوکوبورزیه، تونی گارنیه و… از بزرگان شهرسازی مدرنیستی به حساب میآیند. مکتب مدرنیسم به شهر به صورت قطع اتصال با گذشته و دستاوردهای آن، تاریخ و زمان نگاه میکند و فقط مسایل معماری را مورد توجه قرار میدهد. مکتب مدرنیسم برای موقعیت، مکان، فرهنگ و سنت جایگاهی قایل نیست.

»این گروه معتقدند که زمین باید از هر کاربری آزاد شود و شهر در فضای سبز به شکل عمودی ایجاد شود. بارزترین سمبل شهرسازی و معماری مدرنیستی، آسمانخراشهایی هستند که این مطلب مؤید آن است که در شهرسازی مدرنیستی تنها به ماشین و زندگی ماشینی قرن بیستم یعنی مکانیزاسیون و اتوماسیون توجه داشته و نه به نیازهای انسانی. شهرسازان مدرنیستی شهر را به بخشها و کاربریهای متفاوت تقسیم میکردند. مدرنیستها بهشدت حامی یکنواختکردن فرمها و فضاهای زیستی بوده و هر گونه تنوع و تفاوتی را بر خلاف اصول طراحی خود میدانستند. مدرنیستها بهشدت تحت تأثیر وسایل و ابزار جدید قرار گرفته بودند و شهر را شامل شبکهای از خیابانهای موازی و عمود بر هم میدانستند24 - .«، - 1389

هایدگر یکی از بزرگترین فیلسوفانی است که به معماری و شهرسازی مدرن و بنیادهای نظری آن میتازد. او معتقد است که عصر ما، عصر غفلت از حقیقت هستی است. او همین غفلت را موجب بیخانمانی و گمگشتگی آدمی میداند. توجه به ذات و حقیقت آدمی میتواند زمینه غلبه بر این غفلت را مهیا کند. او متذکر میشود که انسان امروز، انسانی است که کمتر احساس در خانهبودن میکند. او تعلق خاطرش را به وجود خویش از دست داده و به دنبال سرابی میدود که وجودش را به خودش برگرداند. هایدگر معتقد است که معماری میتواند کمک شایانی در جهت رفع بیگانگی و به خانهآمدن انسان ایفا کند. آنچه معماری به عنوان هنر به دست میگیرد، میسازد، آراسته و در نهایت آشکارش میکند، »مکان« است. 26 - ، - 1390

این فیلسوف پدیدارشناس معاصر در سخنرانی معروفش تحت عنوان »بناکردن، سکنیگزینی، اندیشیدن« میگوید: »در کمبود مسکن روزگار ما، همین اندازه از ساخت مسکن نیز خوب و اطمینانبخش است. این بناهای مسکونی در واقع سرپناهی را فراهم میآورند. خانههای امروزی ممکن است خوب طراحی شده باشند، نگهداری آنها آسان باشد، به طور جاذبی ارزان باشد؛ هوا، نور و خورشید را خوشامد بگویند، اما آیا هیچ ضمانتی برای اینکه امر سکنیگزینی در این گونه خانهها رخ دهد وجود دارد؟ هایدگر در جایی دیگر ضمن بحث درباره واژه »ساختن« و ریشه لغوی و زبانشناسی آن، اثبات میکند که این واژه در اصل به معنای نزدیکی و صمیمیت بوده در عین حال به معانیای چون: گرامیداشتن، حفاظتکردن و مراقبتکردن نیز اشارت دارد.«

مدرنیسم شکل تازه ای از ارتباط انسان وتولید، با کمک تکنولوژیهای جدید در برابر طبیعت است. مدرنیسم به مثابه ایدئولوژی مدرنیته با تکیه بر تکنولوژی، پیشبرد مدرنیته را تسهیل کرد و نوآوریها ومناطق شهری خاصی را به وجود آورد. بارزترین سمبل معماری وشهرسازی مدرنیستی، آسمان خراشها هستند. این مطلب موید آن است که شهرسازی مدرنیستی تنها به ماشین و زندگی ماشینی قرن بیستم یعنی مکانیزاسیون واتوماسیون توجه داشته، نه به نیازهای انسانی - 2،صص 27و. - 5 مدرنیستها به شدت تحت تاثیر وسایل وابزار جدید وحمل ونقل قرار گرفته است، شهر را شبکه ای از خیابانهای موازی وعمود برهم می دانستند. ازآنها استانداردگرایی باعث می شود که حداقل فضا اشغال شود - 3،ص - 155

پست مدرنیسم

پستمدرنیسم جنبش فکری و اجتماعی نوظهوری است که در اواخر قرن بیستم ابتدا در عرصه هنر و ادبیات و معماری به ظهور رسید و بعد از آن دیگر حوزههای زیباییشناسی و معرفتشناختی از آن تأثیر پذیرفتند. ریشههای پستمدرنیسم را در واقع میتوان در ناکامی و شکست آرمانهای مدرنیته - شکست دموکراسی و سوسیالیسم، وقوع جنگهای جهانی، بحران محیط زیست و نرسیدن انسان مدرن به سعادت و خوشبختی وعده دادهشده و - … جستجو کرد. این مرحله از تفکر در واقع بیانگر پیدایش مرحله جدیدی در تاریخ و تمدن جامعه غربی است. پستمدرنیسم در حقیقت نفی جامعیت است، خواه در ارائه راهحلهای عظیم در طرحهای جامع شهری باشد یا ملاحظات زیباییشناسی استانداردگرایی در معماری مدرن و حتی تمرکزگرایی اقتصادی.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید