بخشی از مقاله

چکیده

از جمله پارادایمهای جدید که در پاسخ به کاستی های پارادایمهای سنتی و نوگرای مدیریت در پاسخگویی به نیازهای فزاینده و در حال تغییر سازمان و جامعه مطرح شده است پارادایم مدیریت فرا نوگرا (پست مدرن) است . فرا نوگرایی، محیط سازمان را متلاطم و متغیر میداند و در نتیجه با طرح هر گونه نظریه جامع در مورد مدیریت مخالف است و در برابر، برنامه ریزی، سازماندهی، فرماندهی، هماهنگی و کنترل، به ترتیب: به نوآوری، سازماندهی فعال، ترغیب، هم آفرینی و خود-کنترلی، باور دارد. این تحقیق بیشتر با رویکرد نظری و فلسفی انجام شده و هدف آن، شناخت شاخصههای اصلی دیدگاه پستمدرن و بررسی تأثیر آنها در نظریه مدیریت است. نفی عقلانیت، رسمیت و قانونمحوری در امور سازمانی، استفاده از استعارههای متنوع و نرم برای سازمان، تنوع ساختارهای سازمانی و توجه به گروههای خاص از جمله ویژگیهای نظریات پستمدرن مدیریت است. همچنین با توجه به تغییرات صورت گرفته در زمینه مدیریت به اصول مدیریت نوین پرداخته شده است.

کلید واژه ها: مدیریت، پست مدرنیسم(فرانوگرایی)، اصول مدیریت نوین.

مقدمه

دنیایپیرامون ما دائماً در حال تغییر و تحول است در این عصر رقابت در سطح جهانی گسترده شده، نیروی کار ناهمگون گشته، مسائل اخلاقی به طور جدی مطرح شده اند، فناوری و سیستم های اطلاعاتی به سرعت در حال پیشرفت اند. مفاهیم مدیریت، سازمان و رهبری و فرآیندهای مرتبط به شدت در معرض تغییرند. همراه با افزایش سرعت تغییرات و ورود به عصر اطلاعات، ماهیت و محیط کار نیز تغییر یافته است که سازگار شدن با این تغییرات نیازمند تعدیل های عملکرد و بزرگی در نوع کارها و نحوه انجام آنها و هم چنین اهداف و استراتژی های سازمان است. سازمان های امروزی در غالب بوروکراسی که با شکل حیرت آوری در تار و پود زندگی اجتماعی انسان امروز ریشه دوانیده است و زندگی بدون آنها غیر قابل تصور می نماید دیگر نمی تواند پاسخگوی نیازهای فزاینده و در حال تغییر سازمان و جامعه فردا باشد. امروزه رقابت در سطح جهانی گسترده شده است همه چیز در حال تغییر است. فناوری ارتباطات و اطلاعات به بالا ترین درجه خود رسیده است، محیط بیرونی و درونی سازمان ها متحول و غیر قابل پیش بینی و متغییر گشته است نگاه کارکنان و افراد جامعه به سازمان ها تغییر کرده است و سازگاری سازمان ها با شرایط محیطی برای دوام و بقا خود به والاترین هدف سازمان مبدل شده است که برای رسیدن به این هدف و بهبود و توسعه سازمانی نیازی مبرم به مدیریتی متمایز از دوره های گذشته مثل نوگرایی است. مدیریتی که توانایی برای سازگاری و انطباق با شرایط محیطی متغیر را داشته باشد همه عوامل زیر ساختی این سازگاری مثل عوامل زیر ساختی، فرهنگ مناسب، ساختار مناسب با این شرایط متغیر و شیوه مدیریت و رهبری متناسب و ... مد نظر قرار دهد. امروزه پست مدرنیسم بر شیوه مدیریت و رفتار و سازگاری با عوامل محیطی نا معلوم و غیر قابل پیش بینی تاثیر گذاشته است و تنها شرط بقا و بهبود آنها را درگروی تغییر در همه عوامل مدیریتی می داند. همچنین با رشد سریع تکنولوژی مختلف بخصوص فن آوری اطلاعات و فنون ارتباطی جدید از هم اکنون صدای فروپاشی ساختارهای عریض شنیده می شود و فرانوگرایی به عنوان یک پارادایم جدید در پاسخ به کاستی های پارادایم های سنتی مطرح شده است و نظریات سازمان و مدیریت پا به عرصه جدیدی به نام فرانوگرایی می گذارند. در این پژوهش به بررسی تأثیرات این جریان بر نظریات مدیریت پرداخته میشود. برای این کار، ابتدا ویژگیهای اصلی و

مؤلّفههای مهم دیدگاه پستمدرنیسم بررسی میشود و در ادامه، با نگاه اجمالی به نظریات مطرح در دوران حاکمیت تفکر پستمدرن، تأثیرات آن ویژگیها و مؤلّفهها، در نظریات مدیریت مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

سوألات تحقیق

1. منشا و فرایند پیدایش مکتب فرانوگرایی چگونه است؟

2. تأثیر دیدگاه فرانوگرایی در نظریه های مدیریت چگونه است؟

3. مؤلفه های مدیریت از دیدگاه مدیریت فرانوگرایی کدامند؟

4. تفاوت سازماندهی نوگرا با سازماندهی فرانوگرا در چیست؟

5. اصول مدیریت نوین را نام ببرید؟

مفهوم و تاریخچه فرانوگرایی

در مورد تاریخچه و مفهوم فرا نوگرایی نظریات متفاوتی مطرح شده است. واژه پست مدرنیسم در فارسی به صورتهای مختلفی، مانند: پسا نوین گرایی، پسا مدرنیسم، پسا تجددگرایی، فرامدرنیسم، پسا مدرنیته و فرا نوگرایی ترجمه شده است. این مفهوم بیانگر یک جریان فلسفی، سیاسی، فرهنگی و روشنفکری بوده، در سالهای اخیر در ادبیات مدیریت نیز مورد توجه قرار گرفته است، اما هنوز درباره تاریخ شروع آن و حتی معنی آن در بین نویسندگان و صاحبنظران اختلاف نظر فراوانی وجود دارد(طاهر پور، رجایی پور، جمشیدیان،:1387 ص.(15 کسانی چون دلانتی، معتقدند که زمینه فکری فرانوگرایی به زمانی برمیگردد که وضع طبقه متوسط یا برژواها به خاطر ظهور طبقه کارگران صنعتی در غرب و نیز در میان روشنفکران غیر غربی به چالش کشیده شد(.(2000 اما صاحب نظرانی چون داپری (1993) معتقدند: زمینه فرانوگرایی به انتقادات گسترده نیچه از اندیشه نوگرایی بر میگردد و در واقع نیچه پدر واقعی نهضت فرانوگرایی است(ص .(249 گروهی دیگر از صاحبنظران معتقدند که پس از انتشار کتاب شرایط پست مدرن لیوتار 4 بود که فرانوگرایی تبیین شد و با شرایط اجتماعی خاص خودش ظهور یافت(دلانتی 2000،پالمر (2000 اوج اندیشه های نوگرایی در سال های دهه 1970 و 1980 بود که فیلسوفان فرانسوی فرانوگرا نظیر فوکو، دریدا و لیوتار روژه روشنگری را نقد نموده، مدرنیسم را به چالش خواندند(نوذری،.(1379 در توصیف فرانوگرایی تعابیر و تفاصیر متعدد و گوناگونی ارائه شده است. برخی از نویسندگان، فرانوگرایی را نتیجه تغییر جهت های گسترده تاریخی و عقیدتی می دانند که به خصوص بر اثر تزلزل توافق عمومی درباره باور نوگرایی به پیشرفت علم و روایت های کلان عصر نوگرایی آغاز گردید،که بدین ترتیب فراروایت های قرن نوزدهم از قبیل عقل، علم و پیشرفت مردود شمرده شد و بجای آن ها مفاهیمی از قبیل محدودیت، نسبیت گرایی، اهداف متنوع و شک گرایی درباره پیشرفت و کمال پذیری جایگزین شد(.(Lyotard,1984

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید