بخشی از مقاله
چکیده
انرژی الکتریکی یکی از حاملهای مهم در رشد و توسعه اقتصادی کشور محسوب میگردد، لذا ضروری است همانند سایر منابع انرژی از آن به نحو صحیح استفاده نمود. در ایران به دلیل رشد روزافزون جمعیت، بخش خانگی سهم قابلتوجهی از برق مصرفی را به خود اختصاص داده، ازاینرو دولت در طی سالهای اجرایی برنامههای پنجساله توسعه، سیاستهایی از قبیل وضع تعرفه برق در بخش خانگی، استانداردسازی تجهیزات برقی خانگی، بهینهسازی مصرف انرژی در ساختمانهای مسکونی و نیز آموزش و آگاهسازی را اجرا نموده است، اما آمار و اطلاعات موجود نشان میدهد که علیرغم سیاستگذاریها و برنامهریزیهای متعدد، مصرف برق مشترکین خانگی دارای رشد فزایندهای بوده، لذا بسیاری از کارشناسان معتقدند که سیاستهای اجرا شده در زمینه کاهش مصرف برق خانگی از کارایی لازم برخوردار نبودهاند.
در این پژوهش ضمن شناسایی دلایل ناکارایی سیاستهای مذکور، بررسی خواهیم کرد بهمنظور اینکه در آینده، سیاستگذاریهای بهینه سازی مصرف برق خانگی کارآمد و مؤثر باشند، میبایست چه الزاماتی را تبیین نماییم. بررسیهای بهعملآمده در این مطالعه نشان داد تأکید ویژه سیاستگذاران بر بهکارگیری الزاماتی از قبیل حذف تدریجی یارانه پرداختی به مشترکین پرمصرف و لزوم توجه به نظام پلکانی- افزایشی در اصلاح تعرفه برق، حمایت از ایجاد آزمایشگاههای مرجع بهمنظور اجباری نمودن استانداردهای مصرف انرژی و برقراری ارتباط تکنولوژیکی با کشورهای توسعه یافته و پیشگام در امر استانداردسازی، انتقال اطلاعات بهروز و تخصصی از سوی سازمان نظام مهندسی به مهندسان برق با برگزاری دورههای آموزشی به صورت منظم و دوره ای و نیز بهبود نقش آموزش عالی در زمینه فعالیتهای فرهنگی و آموزشی بسیار مهم خواهد بود.
-1 مقدمه:
تجربه ایران و سایر کشورهای جهان در دهههای گذشته نشان میدهد که استقلال ملی و شکوفایی اقتصادی به عوامل مختلفی ازجمله بهینه سازی در مصرف منابع انرژی نیازمند است؛ بهعبارتدیگر مدیریت تقاضای انرژی در تمامی کشورهای پیشرفته دنیا از مهمترین عوامل پیشرفت صنعتی پایدار بوده است. انرژی الکتریکی بهعنوان یکی از مهمترین حاملهای انرژی، در تأمین رفاه اقتصادی و اجتماعی کشورها ارزش زیادی دارد. اهمیت برق، ناشی از تأثیر آن بهعنوان عامل ضروری در بهبود زندگی بشر و اثر آن در افزایش درآمد ملی و رشد و شکوفایی صنعتی بهعنوان یک عامل زیر بنایی برای توسعه اقتصادی کشور است. افزایش رشد مصرف برق در بیشتر کشورهای جهان موجب گردیده بهمنظور صرفهجویی در مصرف برق، اقدامات متعددی از سوی دولتمردان و سیاستگذاران صورت پذیرد.
در ایران بخش خانگی سهم قابلتوجهی از برق مصرفی را به خود اختصاص میدهد، لذا بهینهسازی در مصرف آن بهمنظور کاهش مخارج مصرفی خانوار و افزایش رفاه عمومی، امری مهم و اجتناب ناپذیر میباشد. لازم به ذکر است که در طی سالهای اجرایی برنامههای پنجساله توسعه، سیاستهایی در جهت بهینهسازی مصرف برق خانگی صورت پذیرفته، اما سیاستهای مذکور در زمینه کاهش مصرف برق مشترکین فاقد اثربخشی لازم بودهاند. بسیاری از کارشناسان بر این باورند که پایین بودن بهای برق خانگی در دهههای گذشته، عدم استفاده از ابزارهای آموزشی، عدم وجود فرهنگ سازی پایدار، خلأ قوانین نظارتی در کشور و نیز عدم وجود قوانین بازدارنده در این خصوص، یکی از مهمترین دلایل استفاده بیرویهی خانوادهها از برق است که همین امر زمینه مداخله دولت جهت حمایت از توسعه صرفه جویی در بخش خانگی را فراهم میسازد.
کارشناسان اقتصادی معتقدند اگر در حوزه بهینهسازی مصرف برق خانگی، سیاستهای موفقیتآمیزی صورت بگیرد و بر نحوه اجرای آنها نظارتهای کارشناسانهای به عمل آید، وزارت نیرو قادر خواهد بود از محل صرفهجوییها شش نیروگاه 800 مگاواتی در سال راهاندازی نماید و دولت سالانه 500 میلیون دلار نفت و گاز بیشتری مبادله خواهد کرد که این امر توان صادراتی کشور را به میزان قابلتوجهی افزایش خواهد داد، ازاینرو تدوین الزامات سیاستگذاری در زمینه بهینه سازی مصرف برق مشترکین همراه با حمایتها و نظارتهای همه جانبه از سوی مسئولین میتواند در جهت کنترل شدت مصرف برق خانگی و جلوگیری از مصرف بی رویه برق در این بخش راهگشا باشد. هدف اصلی این پژوهش معرفی الزامات سیاست گذاری بهینهسازی مصرف برق در بخش خانگی با توجه به شناسایی مشکلات اجرایی و دلایل ناکارایی سیاستهای مذکور میباشد.
-2 بیان مسئله:
وقوع اولین شوک نفتی در سال 1973 نکات بسیار مهمی را به کشورهای صنعتی آموخت. آنها از یک سو میزان وابستگی رشد و توسعه اقتصادی خود را به انرژی دریافتند و از سوی دیگر به نقش انرژی در روشهای تولید و فنّاوری آن زمان پی بردند. با عطف به درک چنین موضوعی، کشورهای توسعهیافته تصمیم گرفتند که سیاستهای انرژی ویژه ای را از طریق آژانس بینالمللی انرژی دنبال نمایند که یکی از مهم ترین آنها صرفهجویی انرژی و بالا بردن کارایی مصرف انرژی بود. کشورهای دیگر نیز برحسب درک چنین نیازی در سالهای بعد، این سیاستها را در کشورهای خود دنبال نمودند و بدین ترتیب مصرف بهینه انرژی موردتوجه اکثر کشورها قرار گرفت و سیاستهای ویژهای برای تحقق آن سازماندهی گردید
در ایران با پایان یافتن جنگ تحمیلی، اجرای مدون برنامههای پنجساله توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در دستور کار دولت قرار گرفت و مباحث انرژی در چارچوب سیاستهای تعدیل اقتصادی، عدالت اجتماعی و بهبود شاخصهای زندگی خانوادهها مترادف شد - فصیحی هرندی و صادقی،1383، ص . - 32 از میان انواع منابع انرژی مورداستفاده، برق از اهمیت خاصی برخوردار است و در تأمین رفاه اجتماعی و پیشرفت صنعتی کشورها ارزش زیادی دارد. ازآنجاییکه در ایران، بخش خانگی سهم قابلتوجهی - بیش از 30 درصد - از برق مصرفی را به خود اختصاص میدهد، ازاینرو مهم است بستری فراهم شود سیاستگذاران با انتقال و بهرهگیری از دانش فنی جدید به امر بهینه سازی مصرف برق خانگی توجه بیشتری داشته باشند و آن را جزء اولویتهای خود قرار دهند.
به دلیل رشد روزافزون جمعیت کشور، مصرف برق در بخش خانگی بهشدت افزایش یافته است. در این راستا برنامه ریزیهای همهجانبه و اعمال سیاستهای کارآمد درزمینه صرفهجویی برق خانگی میتواند در کاهش شدت مصرف برق خانوادهها و نیز افزایش کارایی مصرف برق در بخش خانگی تا حد زیادی تأثیرگذار باشد، ازاینرو در طی سالهای اجرایی برنامههای پنجسالهی توسعه بهمنظور ارتقاء شاخصهای زندگی خانوادهها و منطقی نمودن مخارج مصرفی آنها، دولت سیاستهای متعددی را درزمینه بهینهسازی مصرف برق خانگی اتخاذ نموده است.
در برنامه اول توسعه تلاش شد تا ظرفیتهای عرضه انرژی - ازجمله برق - دوباره فعال گردد اما با رشد سریع مصرف انرژی، بحث کنترل و بهینهسازی آن بهطورجدی در برنامههای بعدی موردتوجه قرار گرفت و به صورت مدون در برنامههای دوم، سوم، چهارم و پنجم توسعه منعکس گردید. طی بررسیهای بهعملآمده در عملکرد اقدامات مدیریت مصرف برق در ایران، در برنامه های دوم تا پنجم توسعه سیاستهایی نظیر تدوین معیارهای مصرف انرژی در تجهیزات برقی خانگی و در راستای آن راهاندازی آزمایشگاه ملی صرفهجویی انرژی، بهینه سازی مصرف برق در ساختمانهای مسکونی بهمنظور اجرای ممیزی انرژی، سیاست وضع تعرفه و نیز آموزش و آگاه سازی در دستور کار دولت قرار گرفته است
باوجودی که جدالهای کارشناسی چه در حوزه نظری و چه در حوزه اجرای سیاستها به فراوانی صورت پذیرفته، اما فقدان تحلیلی ارگانیک از عوامل زیر بنایی برای اجرای سیاستهای مدیریت مصرف، نبود برنامهریزی مدون و نهادهای متولی فرا بخش، عدم اختصاص تسهیلات مالی کافی به این سیاستها، ساختار نادرست تعرفه برق در کشور و وجود موانع اقتصادی، سیاسی و فرهنگی موجب گردید علیرغم اجرای سیاستهای متعدد، موفقیت قابلتوجهی درزمینه بهینهسازی مصرف برق خانگی حاصل نگردد - حاجی میرزایی و نادریان،1386، ص . - 35 ازاینرو بهمنظور کاهش مشکلات اجرایی سیاستهای مذکور، میبایست الزاماتی تبیین گردد تا با بهکارگیری صحیح آنها، اتخاذ سیاستهای کارآمدتر در آینده تحقق یابد. البته این امر مستلزم نظارتهای دقیق کارشناسان و متخصصین این حوزه و بررسی فنی- اقتصادی سیاستهای اجراشده از سوی وزارت نیرو و سیاستگذاران است.
-3 پیشینه تحقیق
-1-3 مطالعات داخلی
فصیحی هرندی و صادقی - 1383 - در مقالهای تحت عنوان »بررسی عملکرد ابزارهای مدیریت بار و مصرف انرژی الکتریکی در ایران« ابتدا سیاستها و ابزارهای مدیریت بار و مصرف انرژی الکتریکی را تشریح نموده و سپس نتایج اجرای این سیاستها و تأثیرات آن بر جانب تقاضای انرژی الکتریکی را مورد ارزیابی قرار داده اند