بخشی از مقاله

چکیده

عشق یکی از اصلی ترین موضوعات ادب غنایی است . اهلی شیرازی یکی از بزرگ ترین شاعران اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم است که این موضوع را در مثنوی شمع و پروانه متجلی کرده است . داستان شمع و پروانه بر سه رکن عشق ، عاشق و معشوق استوار است که در آن پروانه نماد عاشق و شمع نماد معشوق است . اهلی برای هر کدام از این سه محور ویزگی هایی را بر می شمارد که ذکر بیشترین این خصوصیات و ویژگی ها حول محور عاشق است .

از دیدگاه وی ضرورت عشق در زندگی غیرقابل انکار است و دارای مشخصه هایی هم چون جان سوزی ، جنون ، داشتن صداقت و ثابت قدمی و ... است . عاشق نیز از نگاه وی دارای ویژگی هایی هم چون : بی پروایی ، سوزو گداز عاشقانه ، دیوانگی و ...است . معشوق نیز دارای خصوصیاتی است که این مقاله قصد دارد هر سه محور را در قالب شاهد مثال های شعری از کتاب شمع و پروانه بررسی نماید .

مقدمه :

عشق یکی از حالت های روانی و عاطفی ای است که شامل جذبه و کشش، شوق جنسی و توجه عمیق نسبت به جنس مخالف است . عشق ، عاشق و معشوق از واژه های پرکاربرد زبان فارسیست که به صورت متنوع در ادبیات بازتاب دارد. عشق در ادبیات فارسی از جنبه ی عشق حقیقی و عشق مجازی در شعر شاعران مورد بررسی قرار می گیرد. از کلمه عشق تعاریف مختلفی به دست آمده اما از نظر ابن سینا » عشق بیماری است وسواسی مانند مالیخولیا که انسان را به خود می گیرد و می پذیرد تا اندیشه او بر زیبا دیدن برخی صورتها و تندرستی ها یی که دورتر از اوست قادر شود و در راه شهوت او ممکن است یاری دهد یا ندهد

وارد شدن عشق به دنیای ادبیات تحول معنوی عظیمی ایجاد کرده است . بدون تردید اشعارغنایی هیچ ملتی از آهنگ دلنواز عشق که بر آمده از جوهر عواطف انسانی است ، بی بهره نیست .زیرا » عشق مایه ی زندگی است و هستی بی آن به تعالی و کمال راه نخواهد یافت

بنابراین می توان گفت »:معشوق در ادبیات فارسی کاملأ نمود یکسانی ندارد زیرا نوع نگرش به معشوق از جهت زمینی یا آسمانی وازلی بودن و دیگر وجوهی که زاییده ذوق سلیم وخیال شاعران است ،متفاوت بوده لذا جلوه گری معشوق در ادبیات نیز متنوع است - . « شمیسا،286،. - 1386 عشق نیرو آفرین و قدرت بخش است و انسان های سنگین و تنبل را چالاک می سازد. عشق، الهام بخش و فیض دهنده است و قهرمان ساز. عشق، قوای خفته را بیدار و استعدادها را به فعلیت میرساند و نیروهای بسته و مهار شده را آزاد میکند.

شیخ محمد اهلی شیرازی، از شاعران نام آور و مشهور قرن نهم و نیمهی اول قرن دهم هجری است. این شاعر با دربارهای تیموری، ترکمانان و صفوی ارتباط داشته و سپس مدتی را در گوشهی عزلت به سر برده است. مدت طولانیای از اواسط قرن نهم تا بخشی از نیمهی اول قرن دهم نیز در قید حیات بوده است. مزار این شاعر کنار حافظ شیرازی در شیرازی قرار دارد. اهلی در سرودن انواع شعر مهارت داشت. در قصاید از استادان گذشته؛ به خصوص انوری، خاقانی، ظهیر، کمال اصفهانی و سلمان ساوجی پیروی میکرد ؛ در غزل، از استادان بزرگی چون سعدی و حافظ استقبال کرد .

اهلی دو مثنوی به نام های »شمع و پروانه « و »سحر و حلال« دارد که مثنوی شمع و پروانه او تمثیلی از عشق و جذبات آن است که در سال 894 برای سلطان یعقوب به تقلید از نظامی و جامی، سروده شده است. »اهلی در سن سی و شش سالگی مثنوی شمع و پروانه را بنام پادشاه یعقوب خان کهاز سلسله سلاطین آق قونیلو میباشد ساخته و به توسط امیراعظم قلی بیگ که وزیر شاه یعقوب بوده تقدیم ممدوح خود نموده است

از دیگر آثار اهلی شیرازی این کتابها را میتوان نام برد: تحفه السلطان فی منقب النعمان، ترجمه مواهب الشریعه، دیوان اشعار، رساله فی المعمی، رساله عروض و قافیه، رساله معما، رساله نغز، زبدهالاخلاق، ساقی نامه ،سرّ الحقیه ، فوائد الفوائد، مجمعالبحرین، مخزنالمعانی و...

تاکنون پژوهش های فراوانی با موضوع عشق صورت گرفته است اما پژوهشی با محوریت اهلی شیرازی انجام نشده است . این مقاله قصد دارد تا عشق را از دیدگاه اهلی شیرازی در مثنوی شمع و پروانه ی وی بررسی کرده و نگاه اهلی را نسبت به سه مقوله ی عشق ، عاشق و معشوق واکاوی نماید تا دریچه ای هرچه بهتر رو به آثار این شاعر برای ادب دوستان باز نماید .

بحث و بررسی :

عشق از آن دسته موضوعاتی است که آمیختگی بسیار زیادی را با ادب فارسی دارد ؛ از این رو شاعران همواره در آثار خود این موضوع را انعکاس داده و زیباترین اشعار را دراین باره سروده اند . چنان که درباره ی عشق گفته اند : » عشق زیادتی در دل و آتشی است که در دل عاشق حق تعالی شعله می کشد و جز حق را می سوزاند . این عشق امر الهی و آمدنی است ، نه آموختنی - .« نسفی، . - 160 : 1384 در همه کتاب های لغت عشق را محبت شدید وافراط در محبت وتجاوز از حد محبت ترجمه کرده اند ؛ در وجه اشتقاق آن نیز گفته اند »این واژه از ریشه عشقه است وآن گیاهی است که چون بر درختی پیچد آن را خشک کند و نام دیگرآن لبلاب است . 

در نهج البلاغه هم حضرت علی - ع - فرموده است : » هر کس به چیژی عشق ورزد نابینایش می کند و قلبش را بیمار کرده و با چشمی بیمار می نگرد و با گوشی بیمار می شنود . « - نهج البلاغه /خطبه. - 109 حافظ هم در توصیف عشق و این که عالم را به شر وشور انداخته است می گوید :

در ازل پرتو حسنت زتجلی دم زد //  عشق پیدا شدو آتش به همه عالم زد 

عشق یکی از زیبا ترین مضامین شعری شاعران قرن نهم و دهم است ، چنان که وحشی بافقی همه حیاط وجودی انسان را بسته به عشق می داند که به عقیده ی او اگر در وجود انسان عشق نباشد هزار بار هم از آب حیوان نوشد باز مرده ای بیش نیست :
اگرصد آب حیوان خورده باشی  //  چو عشق در تو نبود مرده باشی

اهلی شیرازی یکی از شاعران نام آور و مشهور قرن نهم و نیمهی اول قرن دهم هجری است که پرداختن به جلوه های عشق یکی از ویزگی های شعری وی محسوب می شود . این شاعر در مثنوی شمع و پروانه از دیدگاه راوی سوم شخص به بیان عشق و عاشقی های دو دلداده به نام های شمع و پروانه می پردازد . در این مثنوی شمع نماد معشوق و پروانه نماد عاشق است .

اصولا مثنوی شمع و پروانه بر سه رکن ، عشق ، عاشق و معشوق استوار است که اهلی در قالب داستان به بیان خصوصیات هر سه رکن از زبان دو شخصیت اصلی داستان یعنی شمع و پروانه می پردازد و آن جا که می خواهد به تشریح جایگاه عشق بپردازد خود به عنوان راوی سوم شخص وارد میدان شده و زاویای عشق را به تصویر می کشد .

-1 عشق

عشق از نگاه هر شاعری دارای خصیصه ها متفاوتی است ممکن است شاعری آن را کشنده و دیگری آن را دلپذیر بشمارد ؛ از این رو از دیدگاه شاعران ، عشق دارای ویژگی هایی است که اهلی شیرازی به برخی از این مشخصه ها در داستان شمع و پروانه پرداخته است که بدان ها می پردازیم :

ضرورت وجود عشق : اولین موردی که اهلی برای حیات و زندگی لازم و ضروری می داند ، وجود عشق در زندگی است

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید