بخشی از مقاله
الف - چکیده:
اکراه در قتل از مباحث چالشی در فقه و حقوق جزایی محسوب می شود که اقوال و نظریات متفاوتی درباره حکم آن و نحوه قضاوت در این مسأله بیان شده است. صرف نظر از اینکه حتی تعریف اکراه و انواع آن دارای مطالبی قابل بحث و طرح می باشد که با گسترش دامنه مباحث فقهی و حقوقی نیاز به بررسی و تدقیق در این موضوعات و فروعات بیش از گذشته احساس می شود. که از جمله این فروعات در اکراه؛ فرض اکراه به قتل در مقام تهدید به عرض و آبروی فرد مکرَه می باشد. به این معنا که فرد اکراه شده؛ فرد مکرَه را بین وجوب حفظ آبروی خود و حرمت قتل فرد ثالث مخیر ساخته است.
حال آیا میتوان به استناد قواعد کلی و عام باب اکراه مستنبط از آیات و روایات به جواز قتل حکم کرد و یا اینکه این عمومات توسط ادله خاص باب اکراه در قتل دچار تخصیص شده است. و یا اینکه فرض اکراه در قتل و حفظ آبروی خود را داخل در باب تزاحم بدانیم. و توسط ملاکات این باب قضاوت و استنتاج حکم نمائیم. که در این نوشتار فرض اکراه به قتل در مقام حفظ نفس و جان را داخل باب تزاحم دانسته ایم، ولی اکراه به قتل در مقام حفظ آبروی خود شخص را به عنوان موضوعی خارج از مسأله تزاحم قبول کرده ایم. فلذا نمیتوان به استناد ادله باب تزاحم حکم به جواز قتل ثالث به خاطر حفظ آبرو و عرض خود کرد.
کلمات کلیدی: اکراه به قتل B حفظ آبرو و عرض B ادله اکراه B قتل و عرض
ب - بیان مسئله:
برای بررسی هر موضوعی در هر علمی ابتدا لازم است که معنای مفردات آن موضوع از نظر لغت و مصطلحات رائج در آن علم بررسی شود، و سپس به بیان دیدگاه ها و نظریات افراد در آن حیطه پرداخت گردد. مسأله اکراه در قتل نیز از این قاعده مستثنی نبوده و تابع همین ضوابط و قواعد کلی می باشد. فلذا در ابتدای این نوشته به بررسی و تبیین معنای لغوی اکراه و همچنین معنای اصطلاحی آن پرداخته و سپس به ارتباط بین این دو مقوله و همچنین آراء و اقوال فقهاء در این موضوع رسیدگی می کنیم. البته لازم بذکر است که موضوع این نوشتار صرفا بررسی حکم اکراه به قتل نیست بلکه هدف تبیین حکم انجام قتل اکراهی در مقام حفظ آبرو و عرض فرد مکرَه می باشد.اکراه در قانون مجازات اسلامی و همچنین قانون مدنی موادی را به خود اختصاص داده است ولی این مقوله در هر باب حکم و آثاری جداگانه به خود دارد؛ زیرا اکراه در باب جزاء به معنای رافع مسئولیت کیفری بوده ولی در باب حقوق مدنی به عنوان مانعی از تأثیر عقود و... مطرح شده است.
ج - مواد و روش ها - روش تحقیق - : روش ما در این نوشتار؛ کتابخانه ای بوده و مبتنی بر توصیف آراء و نظریات دیگران از کتب و منابع مختلف مکتوب می باشد.
بررسی معنای لغوی و اصطلاحی اکراه:
اکراه برگرفته از ماده - کره - و مصدر باب افعال می باشد که با توجه به معنای غالبی باب افعال، متعدی استعمال می شود. برای بررسی هرچه بهتر این واژه در کتب حدیثی و فقهی ابتداء لازم است که معنای این کلمه از دیدگاه اهل لغت مطرح گردد. صاحب مقائیس در مورد ریشه این کلمه می نویسد: »الکاف و الراء و الهاء أصلٌ صحیحٌ واحد، یدلﱡ علی خلاف الرﱢضا و المحبّه« - ابو الحسین، احمد بن فارس بن زکریا، معجم مقائیس اللغه، 1404 ه ق، ج 5، ص - 172 به این معنا که اصل واحد کره دلالت بر خلاف رضا و محبت و طیب نفس دارد. فیومی نیز در مصباح المنیر در توضیح لغوی این کلمه می أَکْرَهْتُگوید: - »هُ - عَلَی رَاهاً - حَمَلْتُهُالْأَمرِ - عَلَیْهِ قَهْراً« - فیومی، احمد بن محمد مقری، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی، ج2، ص: - 532
استاد قرشی در توضیح ماده »کره« می نویسد:
در» صحاح، قاموس، مصباح، مفردات و اقرب نقل شده: کره بفتح اول ناپسندی و مشقّتی است که ازارجخ بر شخص وارد و تحمیل شود و بضمّ اول مشقّتی که از درون و نفس انسان باشد.« - قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، 1412 ه ق، ج 6، ص - 106از جمع بندی مطالب ذکر شده می توان اینگونه نتیجه گرفت کهکَره به معنای امر ناپسند و نامطلوبی است که از خارج بر فرد تحمیل میشود و اکراه نیز وادار کردن دیگری بر انجام دادن کاری است که او میل به انجام او ندارد، همانگونه که در کتاب تعریفات این مطلب به درستی ذکر شده است: - الاکراه - هو حمل الغیر علی ما یکرهه بالوعید - جرجانی، میر سید شریف، التعریفات، - 1412 ولی برخلاف معنای لغوی که تعریف روشن و دقیقی از این کلمه ارائه کرده اند، مرحوم مشکینی قائل است این کلمه اصطلاح