بخشی از مقاله

چکیده
در جهان امروزی که پیچیدگی آن هر روز در حال افزایش است داشتن شناخت کافی از مناطق مختلف سبب دخالتهای آگاهانه و کاربردی شده و پیشرفت آنها را رقم میزند. برای شناخت توسعه یافتگی یا عدم توسعه یافتگی مناطق، به بررسی الگوی نابرابریهای ناحیهای، تفاوتهای میان نواحی و بررسی میزان برتری یک مکان نسبت به ساختار مکانهای مشابه در سطح شهر نیاز است.

هدف از این مقاله به کارگیری مکانیسم فرصت-های برابر و دستیابی به میزان نابرابریهای استانی در کشور، از لحاظ شاخصهای مورد بررسی است.

روش پژوهش " توصیفی و تحلیلی" است، که از مدلهای کمی استفاده شدهاست به منظور تعیین درجه توسعهیافتگی استانهای ایران، 34 شاخص توسعه شهری، انتخاب و با استفاده از روش تحلیل عاملی به تجزیه و تحلیل این شاخصها پرداخته شده است که در 4 عامل معنادار دستهبندی شدهاند و رتبهبندی استانها بر مبنای این 4 عامل انجام گرفته است. همچنین با استفاده از تحلیل خوشهای استانهای همگن در کنار یکدیگر و در یک سطح قرار گرفتهاند و در سه خوشه همگن استانها را به سه دسته محروم - سطح - 3 - فروتوسعه - ، به طور متوسط توسعه یافته - میان توسعه - - سطح - 2 و توسعه یافته - سطح - 1 - فراتوسعه - دستهبندی میکنند.

-1 مقدمه
توسعه پایدار، پدیدهای با ابعاد گسترده و پیچیده است که در رشد و تکوین شهرها تاثیرگذار بوده، عوامل اقتصادی، اجتماعی، زیست – محیطی و اکولوژیک را مورد توجه قرار میدهد. آنچه امروزه مهم است، آگاهی از نقاط قوت و ضعف ابعاد اجتماعی – اقتصادی، زیست – محیطی و اکولوژیک توسعه است، که میتواند عاملی مهم در جهت رفع مشکلات و نارساییهای موجود برای نیل به رفاه اقتصادی و سلامتی اجتماعی و دستیابی به توسعه پایدار و در نهایت به عدالت اجتماعی باشد.

در همین راستا، برنامهریزی شهری به طور اعم و برنامهریزی توسعهی پایدار شهرها به طور اخص، در پی نظم بخشیدن به فضاهای شهری، از لحاظ دسترسی به امکانات و خدمات شهری و توزیع مناسب کاربریهای مختلف شهری است. به عبارت دیگر، در پی فراهم ساختن بهترین شرایط زیست و روابط مناسب بین کاربریهای مختلف برای ساکنان شهری است.کاهش فقر و نابراری و تکیه بر اصل عدالت اجتماعی و برابری جغرافیایی از اقدامات اساسی توسعه پایدار است

مقاله حاضر، ضمن مروری گذرا بر ادبیات نظری توسعهی پایدار و با به کارگیری شاخصهای مختلف اقتصادی، اجتماعی و کالبدی، با استفاده روش تحلیل خوشهای سلسله مراتبی به دلیل توانایی خوشهبندی متغیرها و دارا بودن روش مختلف برای خوشهبندی و توانایی تبدیل متغیرها و اندازهگیری عدم تشابه بین خوشهها بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد

-2 مبانی تحقیق:
داشتن مبانی نظری قوی لازمهی هر تحقیق و پژوهش است بدین منظور ابتدا باید اشارهای به برخی از مفاهیم مورد استفاده در تحقیق داشت.

-1-2 مفهوم توسعه

توسعه به معنی تغیر و تحول در همان ابتدا همراه و همگام بشر بوده و لذا پدیده ای جدیدی نیست تغیراتی که در شکل و فرم و محتوای زندگی بشر در طول تاریخ به وقوع پیوسته است مبین وجود توسعه است زیرا اگر توسعه همراه بشر نبود انسان نمی توانست از غارنشینی و کوچنشینی و زندگی در جنگل ها به یکجانشینی و شهرنشینی بپردازد و فرم و شکل زندگی خود را تکامل و تحول بخشد تا به صورت خیلی مدرن و امروزی بیاید.البته هر تغیری را نمی توان توسعه نامید.تغیرات مثبتی که موجب بهبود وضع زندگی مردم می گردد توسعه نامیده می شود.لیکن توسعه به معنی کوشش آگاهانه نهادی شده و مبتنی بر برنامه ریزی برای ترقی اجتماعی و اقتصادی جامعه منحصر به فرد قرن بیستم است که از سال 1917 در شوروی سابق آغاز گردید

اصلاح توسعه پس از جنگ جهانی دوم بطور فراگیر مطرح گردید واژه "توسعه" ترجمه Development است در زبان انگلیسی اکسفورد واژه Development به معنای باز شدن تدریجی، باز شدن - در آمدن - کاملتر اجزای هر چیز تطور - - 1و رشد آنچه در مکنون می باشد" آمده است در این لغت یه معنی خارج شدن از لفاف است که، لفاف همان جامعه سنتی در رسیدن به مرحله تجدد است.

توسعه را می توان وسعت دادن نیز معنی کرد و آن گسترش دادن منابعی است که بطوربالقوه در حجم متمرکز جمع شده اند و از طریق این فرایند میتوان این نیروها و منابع را در حوزه وسیعتری به فعلیت رسانید. توسعه عبارتست از تحولی مثبت در مجموعه ساختار مدیریتی، اقتصادی، اجتماعی و اکولوژیکی یک جامعه یا به عبارتی"توسعه یک مفهوم کیفی را مشخص میکند و میتوان آنرا معادل با افزایش کیفیت زندگی دانست که مسائلی مانند بهداشت، آموزش، رفاه، آزادی حق بیان، حقوق و غیره را در بر دارد.

"دادلی سیرز" توسعه را جریانی چند بعدی می داند که تجدید سازمان و سمت گیری متفاوت کل نظام اقتصادی و اجتماعی را به همراه دارد. به عقیده او، توسعه علاوه بر افزایش میزان تولید در آمد،شامل دگرگونی اساسی در ساخت های نهادی، اجتماعی،داری و همچنین وجه نظرهای عمومی مردم است؛توسعه در بسیاری از موارد حتی آداب و رسوم و عقاید مردم را نیز در بر می گیرد. با توجه به تعاریف فوق می توان گفت که مفهوم توسعه نه نتها عنصر کمی بلکه جنبه کیفی و توازن میان پدیده ها نیز در بر میگیرد.ثانیا توسعه روندی است مستمر،پویا و نمودی که وقفه در آن وجود ندارد و هنگامی بهینه است که بر مبنای آینده نگری،آزمایش سرزمین و برنامه ریزی استوار باشد.

توسعه با مردم و نه با تولید شروع می شود،محتوای آن در استیلای انسان بر طبیعت بلکه در هماهنگی با آن است. توسعه می بایست حق انتخاب انسان را افزایش دهد و فرصت های برابر،کارایی بیشتر،عدالت فراگیر و محیطی پایدار به وجود آورد

-2-2 توسعه پایدار

مفهوم توسعه پایدار در محیط متحول کنونی - جهانی شدن،شهرنشینی،منابع کمیاب،نوآوری در فن آوری و غیره - اهمیت روز افزونی پیدا کرده است.رایج ترین و قابل قبول ترین تعریف آن در گزارش سال 1987 کمیسیون جهانی محیط زیست و توسعه سازمان ملل مطرح شده است:

توسعه پایدار چنان توسعه ای است که نیازهای کنونی را پاسخ داده بدون آن که توانایی های نسل های آینده را در جهت دستیابی به نیازهای خود کاهش دهد.

در کنگره زمین UNCED در سال 120،1992 کشور با دستور کاری برای پایدار نمودن توسعه جهانی در قرن بیست و یکم به توافق رسیدند.در این میان نقش کلیدی به عهده سازمان های محلی گذاشته شده بود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید