بخشی از مقاله
چکیده
دراین نوشتار مفهوم آرته در فلسفه ارسطو را با توجه به تاثیری که گذشتگانش بروی داشته اند, بررسی می کنیم. ابتدا نظر شعرا و نویسندگان یونان را پی می گیریم و درهمه حال از مقایسه آنها با ارسطو غافل نیستیم. مفهوم آرته قبل از اینکه محور مباحث فلسفی قرار بگیرد, در زندگی روزمره مردم متداول است به همین خاطر عرف یا اساطیر یونان را زمینهساز سؤالاتی که در فلسفه اخلاق مطرح می شود می دانیم. از متفکران اساطیری به هومر, هزیود, سولون و آنتیستنس اشاره می کنیم و از فیلسوفانی که در انگاره ارسطو از آرته تأثیر بسزایی داشته اند به سقراط و افلاطون میپردازیم.
-1مفدمه
اگر به آثاری که از اندیشمندان یونان به جا مانده است رجوع کنیم,به کرّات با مفهوم آرته - arête - به معنای "فضیلت" روبرو می شویم. آرته در یونان باستان به یک معنا استعمال نشده وبه فراخور اندیشههای مختلف, صورتی تازه به خود گرفته است. شاید این دگرگونی را بتوان اینگونه توجیه کرد که یونان محل تلاقی آراء و افکار است و به مردم خود میآموزد که به سادگی از سر مفاهیم نگذرند, آنها را به چالش بکشند و زمینه را برای تحولی دیگر فراهم کنند.
می توان گفت که آرته طیف گسترده ای از معنا را در خود جای داده است به همین خاطر مترجمان را در یافتن معادلی مناسب دچار مشکل میکند. اگر این گستره از معنا تاریخ یونان باستان و تحولات سیاسی و اجتماعی آن باشد, دیگر نمیتوان با یک ترجمه بدون تحقیق خیال خود را راحت کرد و برآنچه که گذشته است, به دیده اغماض نگریست. مرگ سقراط برآیند دردناک تعارضی است که یونانیان برسرمفهوم »آرته« داشتند.
-2 ریشه شناسی لغت « arête»
آرته به عنوان یک اصطلاح یونانی از واژه aristos اشتقاق یافته است. این واژه ناظر به ارزش های زندگی اشرافی است. پیش از اینکه آرته با توجه به فضایل اخلاقی مورد استفاده قرار بگیرد, تنها از رفتارهایی که طبقه اشراف در خور یک انسان معقول و با تربیت می دانستند حکایت می کرد. در واقع یونانیان باستان فضیلت انسان شریف را در سلحشوری و جنگاوری او میدانستند بهطوری که در نهایت بتوانند از او به عنوان یک قهرمان یاد کنند:
» مفهوم arete در شیوه فکر بنیادی اشراف سلحشور ریشه دارد و دراین مفهوم نابترین صورت محتوای تربیتی این دوره مندج است... برای یونانیان همیشه امری بدیهی بود که کسی که مقام فرمانروایی دارد باید نیرومندتر از دیگران باشد و به مراتب بهتر از دیگران از عهده ایفای وظایف برآید. »فرمانروایی« و »آرته« جدایی ناپذیر بودند. arete و aristos از یک ریشهاند و کلمه aristos به معنی »تواناترین« و »ستایش انگیزترین« است و به صورت جمع اصطلاح ثابتی است برای اشاره به طبقه اشرافیگر معتقد است که پیش از شکل گرفتن »پایدیا« به عنوان مجموعهای از دستورالعملهای اخلاقی و تربیتی, تنها از arete سخن به میان می آید و همین آرته است که زمینه را برای مطرح شدن »پایدیا« در یونان فراهم می کند. زیرا همیشه کسانی که می خواهند در میان مردم قدر و منزلتی پیدا کنند و متصف به بزرگمنشی شوند,الگوی خود را شیوه رفتاری طبقه اشراف قرار میدهند.
هرچند برترین نوع فضیلت به انسانهای شریف اختصاص می یابد ولی آرته به عنوان یک مفهوم کاربردهای دیگری نیز دارد و میتواند درمورد هرچیز به کار رود:
...» آرته برای اشاره به بسیاری از شایستگیها مورد استفاده قرار میگرفت. مثلاً مهارت یک صنعتگر فضیلت اوست یا منعکس کردن صدا و کوک بودن,فضیلت یک »بربط« است.
-3 هومر
الف: بررس امکان اخلاق در اندیشه هومر و مقایسه آن با ارسطو:
پیش از اینکه هومر به عنوان یک اندیشمند ظاهر شود, شاعری است که اساطیر یونان را به نظم میکشد. ترتیب وقایع در داستانهای هومر نشان میدهد که او اصل امتناع تناقص را پاس نمیدارد. خواننده ای که براساس عقل متعارف میاندیشد با خواندن ایلیاد واُدیسه خود را در دنیایی می یابد که امکان پیش آمدن هرچیزی هست و در واقع نمیتواند میان وقایع ارتباط منطقی برقرار کند. این بی نظمی ناشی از این است که اساطیر یونان اساس کارخود را مداخله بیحد و نصاب نیروهای قدسی در طبیعت, استوار میکردند و هومر نیز با پیروی از این قاعده, حل تعارضات را برگُرده خدایان گذاشته بود:
» در مذهب یونانیان کهن و بخصوص در بینش هومر, ایزدان نیروهای فراطبیعی نبودند. در واقع این حوادث و رویدادهای بزرگ بودند که خود را با لباسهای معنوی و قدسی در طبیعت نشان می دادند... در مذهب یونانیان باستان جهان در پرتو نیروهای قدسی شکل می گرفت