بخشی از مقاله

چکیده

از آن جایی که شاعران و نویسندگان عضوی از آحاد جامعه هستند لذا تأثیر پذیری آنها از اصطلاحات رایج علوم مختلف و کارکردهای بلاغی و ادبی این گونه اصطلاحات در آثارشان مسلم و قطعی به نظر میرسد، از این رو بازتاب وسیع اصطلاحات علومی چون: اخلاق، فلسفه، کلام، نجوم، طب و... در متون ادبی قابل انکار نیست. از میان متون، گلستان و بوستان از آغاز تا پایان سرشار از شگردها و شیوههای بلاغی هستند که ارزش زیباشناسی بالایی دارند و سعدی با ترفندهای جدیدی رشتهای در هم تنیده از زیبایهای بلاغی چون :

استعاره، تشبیه، ایهام تناسب، ... را با اشارات و مفاهیم طب سنتی خلق کرده است؛ که حاکی از نگاه تازه و رویکرد جدید وی به خلق تصاویر، برای القای عواطف و احساسات شاعرانه و انتقال درونمایههای اخلاقی است. هدف از این پژوهش شناخت اصطلاحات مذکور طب سنتی با تحلیلهای بلاغی و مضامین اخلاقی است که حاصل تعمق در روساخت و ژرف ساخت واژههاست؛ که شناخت آنها نه تنها بخشی از ظرافتهای ادبی و بلاغی شیخ اجل را نشان میدهد بلکه به درک بیشتر ما دربارهی باورهای رایج در طب سنتی یاری میرساند.

مقدمه

صورخیال و آرایههای ادبی گذشته از نقش زیبایی شناسی، وظیفهی توضیح معنا را نیز در شعر بر عهده دارند. »وظیفهی نخست تصویر کلاسیک یعنی توضیح و تأکید و شرح و تثبیت معنا با اصول هنری کلاسیک کاملا مرتبط است، بیان هنری باید کاملا روشن و واضح باشد، عقل را اقناع کند و بر ارزشهای ثابت و همیشگی تأکید ورزد

بر این اساس هر کدام از شاعران متناسب با موضوع و قالب شعری خود به یکی از آرایهها و تصاویر توجه نشان میدادند؛ چنان که اغراق، بیشتر در اشعار حماسی به کار میرود؛ قویترین عنصر در ساختمان شعر غنایی استعاره است؛ در اشعار وصفی، تشبیه نقش اصلی را دارد؛ در شعر مدحی از مجموع عناصر خیال استفاده میشود؛ در حوزه هجو، اغراق و گاه تشبیه و کنایه حاکم است و در حوزهی معانی زهدی و حکمی، از تمثیل به صورت محسوستری استفاده میشود. در اشعار تعلیمی، تمثیل و نماد از جایگاه خاصی برخوردار است.

در انتخاب عناصر صورخیال و آرایههای ادبی، به خصوص در ادبیات تعلیمی کوشیده میشد، از عناصری استفاده شود که برای مخاطبان آشنا باشد تا آنها بهتر بتوانند موضوع را بفهمند و اقناع گری بهتر صورت گیرد. یکی از این مواد مهم در تصویرپردازی مسایل پزشکی مربوط به زمانه است. بسیاری از شاعران برای نشان دادن و درمان رذایل اخلاقی به عنوان بیماری روحی، از اصطلاحات پزشکی استفاده کردهاند تا بدین ترتیب امری ذهنی و انتزاعی را با صورخیال به خصوص تشبیهات برای خواننده خود ملموس کنند. یکی از این شاعران سعدی است که هدف در این پژوهش نیز بررسی نقش مسایل پژشکی در تصویر سازیها و انتقال درونمایههایی اخلاقی در شعر اوست.

صبر یا صبر زرد

صبر عبارت است از قطعاتی نامنظم به رنگ قهوهای یا قرمز تیره با طعمی بسیار تلخ که عصارهی خشک حاصل از برگهای چند گونه از گیاه آلوئه میباشد.

سعدی برای نشان دادن و برجسته کردن تضاد بین امر مطلوب و نامطلوب، از تضاد و تقابل بین شکر و صبر استفاده میکند. از نظر وی، انسان نباید بر اساس خواسته خود دربارهی مفید و نامفید بودن چیزها نظر دهد؛ زیرا حرص انسان را به سمت چیزهایی میکشد که سودمند نیست؛ گر چه در ظاهر دلپسند به نظر میرسند. وی برای بیان این مسأله تقابل شکر با صبر را طرح میکند، صبر تلخ و شکر شیرین است و حریص به سوی شکر - رمز چیزهای مضر-تمایل دارد تا صبر نماد چیزهای سودمند. البته او در کنار بیان مفهوم تعلیمی به جنبه زیبایی شناسی و موسیقی این دو واژه نظر داشته است و جدا از تضاد بین مفهوم تلخ و شیرین این دو واژه-موسیقی معنوی، آنها را در جایگاه قافیه دوم - ذواقافیتین - به کار برده است و بدین ترتیب بر جنبه موسیقیایی شعر خود افزوده است:

دردا که طبیب صبر میفرماید // وین نفس حریص را شکر میباید
از نظر سعدی هر چیزی تلخی که از سوی دوست به عاشق برسد، آن دلنشین است. نمونه آن تحمل و صبر به سبب دوری معشوق است؛ چنان که:

نه تلخ است صبری که بر یاد اوست  //  که تلخی شکر باشد از دست دوست

سعدی در این بیت صبر را در مفهوم اخلاقی آن به کار برده است؛ اما استفاده از واژه تلخ، صبر در مفهوم پزشکی آن را به ذهن متبادر میکند که ایهام تناسب است. در ضمن بین صبر - تلخ - و شکر - شیرین - رابطه تضاد وجود دارد. بدین ترتیب سعدی پیام اخلاقی مورد نظر خود را در سطح زیباشناختی به خواننده القا میکند. در بیت:

منشین ترش از گردش ایام که صبر  //  تلخ است ولیکن بر شیرین دارد

واژه صبر هم مفهوم اخلاقی و هم مفهوم پزشکی آن را به ذهن متبادر میکند که این امر موجب ابهام هنری در شعر میشود و نه تنها موجب التذاذ خواننده میشود؛ بلکه با برجسته کردن مفهوم اخلاقی مورد نظر، خواننده بیشتر به آن توجه میکند و میزان اثرگذاری آن نیز بیشتر می-شود.

شکر و قند

ابن سینا، درباره خاصیت طبی شکر مینویسد: » اگر دیدی که نیروی بیمار بر مرام و بی خلل است بد نیست که برای تغذیهاش تنها گلاب و قند و امثال آن را تجویز کنی و حتی اگر برای یک هفته باشد باز مفید است به ویژه اگر تب عفونی از تبهای ورمی داشته باشد.

واژگان قند و شکر نیز واژههای پر بسامد در شعر سعدی است. او نیز به خاصیت تب بری قند و شکر اشاره میکند:

یکی را تب آمد ز صاحب دلان // گفت شکر بخواه از فلان

اما در این بیت شکر در مفهوم نمادین به کار رفته است. شکر نمادی از نیازهای ضروری انسانی است که از سوی افراد ناشایسته برطرف شوند. از نظر سعدی انسان، این نیازهای خود را برطرف نکند، بهتر از آن است که از افراد ناشایست کمک بگیرد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید