بخشی از مقاله
چکیده
رشد و گسترش جمعیت از یک سو و تأمین آب برای تهیه مواد غذایی این جمعیت در حال رشد از سوی دیگر، در دهههای اخیر باعث بروز اختلافهای جدی در میان بهرهبرداران از منابع آب شده است. بنابراین، با توجه به محدودیت منابع آب کشور، ضرورت بهره-برداری پایدار از این منابع کاملا مشهود است. در سیستمهایی که متشکل از چندین تصمیمگیر مستقل میباشند، نیاز به یک روش جامع و پایدار به منظور انجام تخصیص به نحوی که تمامی گروههای ذینفع در بالاترین سطح رضایت قرار داشته باشند، ضرورری به نظر میرسد.
در این میان، نظریه بازیها ابزاری توانمند در دستیابی بهرهبرداران به نقطه تعادل پایدار میباشد. هدف از این تحقیق، ارائه مدلی به منظور رفع اختلاف میان بهرهبرداران از منابع آبی مشترک حوضه زایندهرود و دستیابی به تعادل پایدار است. نتایج نشان داد عواید حاصل از مدلِ با همکاری کامل، بیش از مدلهای بدون همکاری است واین نشاندهنده قابلیت بالای دیدگاهها و روشهای موجود در تئوری بازیهای همکارانه در زمینه کاهش اختلافات در بهرهبرداری منابع آبی مشترک میباشد.
مقدمه
رشد روز افزون جمعیت و توسعه اقتصادی در سرتاسر دنیا، مصرف منابع آبی را باشیبی تند مواجه کرده است و از آنجا که %85 آب شیرین دنیا در بخش کشاورزی مصرف میشود، بنابراین استفاده از منابع آب برای تولیدات کشاورزی یکی از عوامل اصلی کاهش سریع کمیت و کیفیت آب می باشد
کشاورزی پایدار سیستمی است که منابع آن در تعادل نگهداشته شوند و بهرهبرداری از آن، هم برای جامعه و هم برای کشاورزان به صورت پایدار باشد
مفهوم توسعه پایدار منابع آب، تأمین نیاز جمعیت فعلی بدون اثر منفی بر توانایی تأمین نیازهای نسلهای آینده می باشد
این موضوع در مناطق خشک و نیمه خشک نظیر فلات ایران مهمترین رکن توسعه می-باشد، زیرا که میانگین بارندگی سالانه کشور کمتر از یک سوم متوسط بارندگی در سطح دنیاست. علاوه بر این، توزیع نامناسب بارش درسطح کشور، دسترسی به منابع آب را در بعضی مناطق مشکلتر میکند - علیزاده، . - 1374 بدین منظور لازم است روشهای مناسبی جهت حفظ منابع آب درنظر گرفته شود.
ایران به عنوان یکی از کشورهای خشک منطقه خاورمیانه، میزان بارندگی آن کمتر از یک سوم و تبخیر آن در حدود سه برابر پتانسیل جهانی است. محدودیت آب قابل دسترس، توزیع غیر یکنواخت آن در سطح کشور، الگوی نامناسب شهرنشینی و مراکز سکونت گاهی و نوع و شیوه تولید محصولات زراعی از منظر سازگاری با اقلیم، تأمین آب مورد نیاز را در بسیاری از مناطق کشور مشکل ساخته و به تدریج بر ابعاد آن افزوده است. از طرفی بروز خشکسالیهای پیدرپی در سالهای اخیر، دسترسی به آب را با بحران شدیدتری مواجه نموده است، به طوری که تأمین آب قابل دسترس و مطمئن برای مصارف مختلف یکی از چالش های مهم برای دولت محسوب میشود. وصول به این مهم، قطعا به مدیریتی جامع و پایدار نیازمند می باشد.
در مدیریت منابع آب، اصل اساسی بر تعادل بین عرضه و تقاضای آب نهاده شده است، اما نه تعادل به هر قیمت. مشکل این است که در طی سالیان متمادی، تحت تأثیر پیشران های توسعه و محرکهای اجتماعی و سیاسی، تقاضا برای آب افزایش یافته و به دنبال آن به منظور برقراری تعادل، عرضه آب نیز افزایش یافته است، به طوری که به برداشت بیش از حد ظرفیت تحمل منابع منجر شده است. الگوهای توسعه باید خود را با ظرفیت تحمل منابع آب سازگار کنند؛ نه این که از محل ذخایرتجدید نشونده برای توسعه ناپایدار خرج کنیم.
در کلیه مطالعات و اقدامات مرتبط، مقوله بستر حکمرانی آب مغفول مانده است. در این بین، موضوعی که بیش از پیش اهمیت دارد توجه به تقسیم منافع و قدرت ناشی از آب است. تکلیف متقاضیان بهرهبرداری از منابع آب به کسب مجوز از وزارت نیرو، منافع کوتاه مدت حاصل از مصرف آب حتی بیشتر از حد ظرفیت تحمل منابع، رانت مترتب بر مالکیت چاههای آب و... برای بازیگران مختلف حاضر در صحنه مدیریت فعلی آب، نظامی از منافع و قدرت را شکل داده است که عدم توجه به آن، هرگونه طرح مدیریت آبی را تحت الشعاع قرار خواهد داد و حتی ممکن است مانع ازتوفیق آن طرحها شود.
در این بین، منابع آب مشترک که توسط دو یا چند آببر تقسیم شده و به مصرف میرسند، باعث تشدید پیچیدگی در مدیریت و برنامهریزی بخش منابع آب شده است. منشاء مناقشات موجود در مدیریت منابع آب مشترک بین چند آببر را عمدتاً میتوان وجود عدم نوعی تقارن در اطلاعات، قدرت و یا موقعیت دانست. مجموعه این نامتقارنی ها این امکان را به برخی از ذینفعان داده تا دارای نوعی قدرت استراتژیک در چگونگی تقسیم و استفاده از منابع آب موجود در یک حوضه نسبت به سایرین باشند.
در میان راهکارهای متعدد ارائه شده توسط محققان برای حل مناقشات موجود بین آببران مختلف و بهبود مدیریت منابع آب، نظریه بازیهای همکارانه 1یکی از بهترین روشها بوده و به طور موفق مورد استفاده قرار گرفته استدر. واقع، این نظریه یک ابزار است که به کمک آن میتوان تعیین نمود که آیا اولاً در عمل امکان برقراری نوعی همکاری بین آببران وجود دارد یا خیر؟و ثانیاً، تحت آن نوع همکاری، آببران بتوانند به عوایدی دست یابند که در صورت عدم همکاری از آن محروم بوده اند. همچنین با استفاده از یک سری روشهای مبتنی بر این نظریه میتوان به تخصیص عواید حاصل از همکاری بین ذینفعان با رعایت سه اصل کارآمدی و برابری و پایداری پرداخت
منطقی که در این نظزیه حاکم است بیشینه نمودن سود یا امتیاز حاصل از بازی صرف نظر از انتخاب دیگر بازیکنان است و هدف نهایی یافتن بهترین راهبرد است به نحوی که رضایت همه ذی نفعان را در بربگیرد
این عاملی است که سبب تمایز این روش نسبت به دیگر روشهای تخصیص منابع آبی می شود، زیرا در زمینه بهینه سازی بهرهبرداری و تخصیص منابع آبی غالبا از زاویه دید مربوط به بهرهبردار خاص به موضوع بهرهبرداری ازمنابع نگاه می شود و بهینه سازی انجام شدهصرفاً معطوف به ارضای اهداف یک بهرهبردار از مجموع بهرهبرداران میباشد. در حالی که در شرایط عملی باید قوانین بهرهبرداری به گونه ای تعیین شود که در عین اینکه به ملاحظات طبیعی منابع محدود آبی و محدودیتهای حاکم بر آنها توجه داشته باشد، قوانین بهرهبرداری به گونه ای تنظیم شود که منجر به رفع اختلاف میان بهرهبرداران شود و متضمن بهرهبرداری پایدار و بهینه از منابع باشد