بخشی از مقاله
چکیده
جهان در سایه پیشرفتهای علمی و تحول »پارادایمهای زیستی شاهد افزایش جمعیت سالمند است. برآوردها حاکی از آن است که تا سال 0202 میلادی جمعیت سالمندان در دنیا از 9 درصد به 61 درصد و در ایران از 6.1 درصد به 6..6 درصد افزایش خواهد یافت. از طرف دیگر سالمندان شاهد تقلیل تواناییهای بدنی - جسمی - و روانی خویش هستند و انواع بیماریها و مشکلات روانی آنها را تهدید میکند
تعاریف و نگرشهای متفاوتی به سالمندان و دوره سالمندی وجود دارد که بیش از هرچیز تحت تاثیر نگرشهای اجتماعی و ایدئولوژیکی و گاهاً فرهنگ روزمره زندگی جمعیآن جامعه است. در پایان در رابطه با نظریه های سلامت روان در طراحی بیمارستان و مرکز نگهداری سالمندی مطالبی چند مورد اشاره قرار می گیرد. سالمندی وجود دارد که بیش از هرچیز تحت تاثیر نگرشهای اجتماعی و ایدئولوژیکی و گاهاً فرهنگ روزمره زندگی جمعیآن جامعه است. در پایان در رابطه با نظریه های سلامت روان در طراحی بیمارستان و مرکز نگهداری سالمندی مطالبی چند مورد اشاره قرار می گیرد.
الگوواره - از یونانی: پارادیگما - παράδειγμα paradeigma، به انگلیسی پارادایم، سرمشق و الگوی مسلط و چارچوب فکری و فرهنگی است که مجموعهای از الگوها و نظریهها را برای یک گروه یا یک جامعه شکل دادهاند. هر گروه یا جامعه، »واقعیات« پیرامون خود را در چارچوب الگووارهای که به آن عادت کرده تحلیل و توصیف میکند. الگووارههایی که از زمانهای قدیم موجود بودهاند از طریق آموزش محیط به افراد، برای فرد به صورت چارچوبهایی »بدیهی« در میآیند. واژه پارادایم - Paradigm - نخست در سده پانزدهم و به معنی »الگو و مدل« مورد استفاده قرار گرفت. از سال 1960 کلمه پارادایم به الگوی تفکر در هر رشته علمی یا دیگر متون شناختشناختی گفته میشود
سالمندی یک پدیده جهانی میباشد. یکی از گروههای سنی در دنیا که بیشترین رشد را به خود اختصاص داده است، جمعیت سالمند 12 سال به بالا میباشد. اخیراً جمعیت سالمند در حدود 162 میلیون نفر میباشد و انتظار میرود تا سال 0262 این جمعیت به میزان 0 میلیارد نفر برسد. امید به زندگی در کشورهایی نظیر ژاپن و فرانسه بیش از 02 سال بوده و امید به زندگی در چندین کشور آفریقایی، حدوداً 02 سال کمتر میباشد. شاخص امید به زندگی در ایران به .0 سال رسیده است
تحقیق در ماهیت شناخت که به آن شناخت شناسی یا اپیستمولوژی - Epistemology - نیز گفته می شود، شاخهای از فلسفه است. واژه اپیستمولوژی را نخستین بار ج. ف. فریه در سال 6060 میلادی به کار برد. او فلسفه را به دو بخش تقسیم کرد: .6» هستی شناسی - انتولوژی - و .0 شناخت شناسی - اپیستمولوژی - .« در فرهنگعربی، به این واژه »علمالمعرفه« یا »نظریه-المعرفه« گفته میشود. شناختشناسی یا اپیستمولوژی، یا نظریهالمعرفه، از خاستگاه، شالوده و اعتبار »شناخت « بحث میکندشناخت،. یعنی علمِ یافتن و دانستن حقایق اشیا و پدیدههای محسوس و قابلدرک با حواس، و نیز دستیافتن به حقیقت آن دسته از حقایق موجود جهان که بهطور مستقیم با حواس نمیتوان به آنها دست یافت. اپیستمولوژی میکوشد تا توانایی انسان را در شناخت حقیقت و شیوه رسیدن به آن آشکار سازد و انسان را به توانمندیهایش در زمینه معرفت توجه دهد.
پراگماتیسم - یا عملگرایی - از واژه یونانی پراگما، به معنای عمل، مشتق شده است. این اصطلاح را »چالرز ساندرز پیرس« - در قالب اصل پرگمتیک - در سال 60.0 وارد فلسفه کرد. عمل-گرایی، مکتبی است که سرچشمه آن را نگرش حوزه آمریکا به فلسفه میدانند. با نگاهی به گذشته، عملگرایی مهمترین و تنها حرکت فلسفی آمریکایی مابین پایان جنگ داخلی آن کشور و پایان جنگ جهانی دوم بوده است. در این مکتب، نه تنها مسائل فلسفی، بلکه مسائل مربوط به انسان نیز مورد توجه قرار میگیرد. این نگرش فلسفی، در جستجوی خود برای ارائه تفسیر کاملی از زندگی انسان، میکوشد ذهن و طبیعت، زبان و اندیشه، عمل و معنا، و شناخت و ارزش را به هم مرتبط سازد و بر اهمیت اساسی اندیشه انتقادی، روش منطقی و آزمون تجربی در تمام حوزههای مختلف کوششهای انسانی تأکید کند
مقدمه
فارغ از تفاوتهای گسترده در مواجهه با موضوع سالمندی، نگرشهای عمده را میتوان در دو دسته کلی طبقهبندی کرد. دیدگاه اول بر بااهمیت بودن دوره زندگی سالمندی و با ارزش دانستن این دوره از زندگی و به تناسب آن اهمیت نقش سالمند در جامعه و استفاده از حضور آنان تاکید دارد و در دیدگاه مقابل، بیتفاوتی یا کم اهمیت قلمداد کردن نقش سالمند در زندگی اجتماعی و حتی ترجیح بر حذف سالمندان از حضور در جامعه و تنها نگهداری از آنان به عنوان طبقه اجتماعی ناکارآمد تاکید داردِ.
در حال حاضر در فرهنگ غالب در جامعه ایران برخوردی دوگانه با این مسئله اتخاذ شده است؛ چرا که از یکسوی زندگی پر تنش و پر تلاطم جاری حاصل از تکنولوژی زدگی افراطی مانعی است برای تأمل و تعمق در مفاهیم اصلی انسانی - و دوره سالمندی به طور خاص - و از سوی دیگر ارزش های انسانی ثابتی جدای از ارزش های گذرای فرهنگی در همه زمان ها و مکانها به چشم میخورند که خواهان درک مفاهیم انسانی و توجه به انسانیت هستند.
در این میان جای خالی فضایی که نهتنها نگاه به زندگی سالمندی را از شیوه معمول نگهداری و مراقبت خارج کرده، بلکه با بازگرداندن آنان به زندگی اجتماعی و جامعه بر اهمیت ارج نهادن بر این مرحله واپسین زندگی تاکید کرده و از نقش دوره سالمندی در ساخت و تربیت اجزا کوچکتر جامعه اجتماعی بهره گیرد، خالی است. بحث از سالمندی بدون شک بحث از زمان را در دل خود مستتر دارد.
زمان در معماری نیز از عوامل بسیار مهمی است که گاه آنقدر عیان بوده است که در نظر معماران و طراحان حاجتی برای بیانش نبوده است. زمان مفهومی بسیار عمیق و در عین حال ابتدایی است که تمام اموری که بدان وابسته اند را به یکدیگر مرتبط میگرداندّ. ایجاد فضاهایی که انسان را به حضوری فارغ از زمان قراردادی، برساند و یا توجه به جاودانگی دغدغه ای ماندگار در تاریخ معماری ایران و جهان است.
زمان در معماری می تواند به گونه هایی متفاوت در فضاهای گذر و مکث و همچنین در ایجاد فضاهایی متمرکز که گویی در آنها زمان متوقف شده است و مخاطب به جای گذشتن از آن به بودن در آن کشیده میشود، دخیل است. دگرشناسی مفاهیم سالمندی و ارتباط معماری در حوزه عمل و نظر با شناسایی فضاهایی با درون مایه فرهنگ ایرانی و هم چنین نگاهی متفاوت به دوره سالمندی که آن را دورهای ارزشمند حاوی تجربیات و اندوختههای حاصل از زندگی میداند و لزوم بهرهبرداری از این تجارب را در پیوسته نگاهداشتن بافت ذهنی جامعه و جلوگیری از تفکیک و حذف مراحل زندگی از بطن زندگی اجتماعی را مدنظر قرار میدهد، از چشماندازهای اولیه این تحقیق محسوب میشود.
از اینرو تلاش این تحقیق بر آن است که با طراحی فضاهای معماری متناسب با نیازهای روزانه و اجتماعی سالمندان آنان را به عرصه فعالیتهای اجتماعی دعوت کرده و در تعامل با سایر اقشار جامعه قرار دهد. در این مقاله ابتدا به تعاریف مرتبط با سالمندی و سطوح نیازهای فیزیولوژیکی و روان شناختی آنها پرداخته شده است و در ادامه نظریههای مربوط به طراحی فضاهای شهری برای شکل-گیری تعاملات اجتماعی به اختصار بیان گردیده است. در ادامه نظریههای سلامت روان برای سالمندان بررسی شده و در نهایت معیارها و پیشنهاداتی برای طراحی مراکز تعاملات اجتماعی سالمندان با تاکید بر »نظریههای سلامت روان« مورد اشاره قرار گرفته است.
فلسفی، در جستجوی خود برای ارائه تفسیر کاملی از زندگی انسان، میکوشد ذهن و طبیعت، زبان و اندیشه، عمل و معنا، و شناخت و ارزش را به هم مرتبط سازد و بر اهمیت اساسی اندیشه انتقادی، روش منطقی و آزمون تجربی در تمام حوزههای مختلف کوششهای انسانی تأکید کند
6 شایان ذکر است که باید بر عزت اجتماعی سالمندان و سلامت جسم و روان ایشان توجه خاصی داشت. با توجه به شعار امسال 0260 سازمان بهداشت جهانی موارد زیر را میتوان از اهداف این سازمان عنوان کرد: .6» ایجاد شهر دوستدار سالمند؛ .2 برآوردن نیازهای سالمند در ارائه خدمات به آنان؛ .3 توجه به تغییرات جمعیتی؛ .4 توسعه محیط های دوستانه سالمندان؛ .5 قابلیت دسترسی به مراقبتهای بهداشتی کارآمد.« بسترسازی و فرهنگسازی در مورد سالمند و سالمندی باید از اهداف همگان و به خصوص مراکز تحقیقاتی و پژوهشی باشد.
در ادبیات عرفانی پیر سمبل حرمت، قداست، گذشت، هدایت و واسطه وصال به حق است. انسانی که نه تنها سربار جامعه نیست، بلکه راهگشا و راهبری است که مسیر سنگلاخی زندگی را هموار میسازد. شیخ بهایی نقل می کند که حکیمی گفت »خیر مرد در نیمه دوم عمر اوست که طی آن نادانیش برود، کارش فزونی یابد و خاطرش جمعیت گیرد.«؛ و یا به قول حافظ شیرین سخن »جوانا سرمتاب از پند پیران، که رأی پیر از بخت جوان به؛ نصیحت گوش کن جانا که از جان دوست تر دارند، جوانان سعادتمند، پند پیر دانا را.«
بهداشت روان
ارتقای بهداشت فرآیندی است که مردم را قادر میسازد تا کنترل بیشتری بر سلامتشان داشته باشند وآن را از وضعیت کنونی بهتر کنند. بنابر این ارتقا به بالابردن کیفیت زندگی و ایجاد فرصت هایی برای سالمتر زیستن تکیه دارد نه فقط تخفیف و کاهش علایم بیماری. عوامل روانی- اجتماعی مانند : تغذیه مناسب، ورزش کافی، عدم مصرف سیگار و الکل و اجتناب از رفتارهای پرخطر جنسی بر سطح سلامتی در زندگی تاثیر مثبت میگذارد. بسیاری از فعالیتهای ارتقای سلامت از طریق تغییرات ساختاری در جامعه اتفاق می افتد که نیاز به همکاری بین بخشی، بین سیستمهای اجتماعی دارد. بررسیهای وسیعی که در جهان در فرهنگهای مختلف به انجام رسیده نشان می دهد که عوامل روانی، اجتماعی و رفتاری زیادی برای حفظ سلامت و حمایت از سلامت مثبت وجود دارد.
این عوامل افراد را در مقابل بیماری مقاوم میگرداند، ناتوانی ناشی از بیماری را به تاخیر می اندازد یا کاهش می دهد و باعث بهبودی سریع بیماری میشود. تغذیه با شیر مادر و بیمارستانهای دوستدار کودک باعث پیوند و دلبستگی بیشتر بین مادر و کودک شده و رشد و تکامل کودک را به شکل بارزی بهبود می بخشد. اقدامات ارتقا دهنده بهداشت روان شامل برنامههایی مانند ارتقای اعتماد به نفس، مهارتهای ارتباطی، تصمیم گیری و غیره می باشد که با عنوان آموزش مهارتهای زندگی درحال حاضر به وسیله اداره سلامت روان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، وزارت آموزش و پرورش و سازمان بهزیستی در حال انجام است.
آموزش مهارتهای فرزند پروری که به تازگی از طریق اداره سلامت روان وزارت بهداشت شروع شده است، نمونه دیگری از برنامههای ارتقایی سلامت روان است که در عین حال میتواند از کودک آزاری نیز پیشگیری کند. ارتقا بهداشت با مفاهیم دیگری چون آموزش بهداشت ارتباط دارد.
مفهوم پیشگیری بیشتتر به معنی کاهش خطر ابتلا به بیماری است - پیشگیری از رویدادها، پیامدها و عوارض یک بیماری و پیشگیری از رخداد دوباره بیماری - . در حالی که آموزش بهداشت مفهومی است که ارتقای بهداشت از آن برخاسته است. به طور سنتی آموزش بهداشت به آموزش افراد و پس از آن آموزش گروهها و جامعه ربط داده می شود بنابر این تمرکز آن نخست به افراد و سپس بر تغییر رفتار جمعی است. با توجه به موارد یاد شده می توان گفت آموزش بهداشت در عملی ساختن فعالیتهای ارتقای بهداشت نقش مهمی دارد.
فضاهای شهر دوستدار سالمند و تعاملات اجتماعی
موضوع تولید، تقویت و توسعه فضای شهریِ مناسب، فعال، پویا و زنده به عنوان یکی از اهداف راهبردی ارتقای کیفیت محیط در محیطهای مصنوع شهری، همواره درصدر کار برنامهریزان و طراحان شهری قرار دارد. اهمیت این موضوع اساساً به جهت نقش مؤثری است که اینگونه فضاها در جامعه دارند و این مهم بارها از سوی بسیاری از دست اندرکاران مسائل شهری، اجتماعی و روان شناسی بیا شده است
اما تجربه نشان میدهد به رغم توجه اندیشمندان و تأکیدهای آنان، تلاش برای ایجاد، احیا و تقویت فضای شهری عموماً با موفقیت همراه نبوده و به نظر می رسد می توان به برخی دلایل آن اشاره کرد: »غلبه اصالت شکل در شناخت، تحلیل و طراحی فضای شهری؛ رشد یکسوگرانه گرایشهای روان شناختی شهری و کم-توجهی به بستر اجتماعی؛ عدم شناسایی دقیق عوامل اجتماعی مؤثر در محتوا و فرم فضای شهری و ساز و کار آنها؛ عدم کفایت تعریف موجود از محتوای فضای شهری.« کسانی که شهر و جامعه را مطالعه میکنند، از دیرباز به فضای عمومی توجه داشته اند.
به تازگی در علوم اجتماعی و انسانی، علاقه به این موضوع رشد قابلتوجهی داشته است. موج ساخت و ساز و بازسازیهای شهیر در دهه 02 توجه جغرافیدانان شهری، برنامهریزان و معماران را به نقش محوری فضای عمومی در مناطق شهری، جلب کرده است. دلیل دیگر توجه فزاینده به عرصه عمومی ظهور و یا تقلا برای برقراری دموکراسی های جدید در اروپای شرقی و دیگر مناطق جهان است افراد به برقراری رابطه اجتماعی نیاز ذاتی دارند و به همین دلیل موقعیتهایی فراهم می آورند تا بتوانند آن را تجربه کنند