بخشی از مقاله

چکیده

سوان بٍ عىًان ویمی اس جامعٍ سُم فزاياوی در پیطزفت تمذن اوساوی داضتٍاوذ. در آغاس ایه عىصز مُم در مقام بسیار فزيتزی بٍ وسبت مزدان قزار میگزفت، تا ایىکٍ اس حذيد صذ سال پیص، در سایٍی مذرویتٍ ي ضیًع اوذیطٍَا ي دیذگاٌَای فمىیستی روگ آثار ادبی ي اجتماعی ي بٍ طًر کل، وگزش جامعٍ در ایه بارٌ دگزگًن ضذ. ضایذ مُمتزیه وقص را در ایه تحًل خًد سواوی داضتٍاوذ کٍ با سبان ضعز یا داستان ي غیزٌ دارای جایگاَی بًدٌاوذ. یکی اس ضخصیتَای تأثیزگذار ایزاوی در ایه سمیىٍ، «فزيغ فزخشاد» است. بىابزایه بزرسی وقص سوان، بٍ يیژٌ وقص «مادر» در َمۀ آثار ادبی بٍ يیژٌ آثار معاصز اس وظز جامعٍضىاسی ي ادبی حایش اَمیت است. در ایه مقالٍ سعی ضذٌ کٍ تصًیز مادر در اضعار فزيغ اس وظز ريانضىاسی ي اجتماعی بزرسی ضًد. یافتٍَای ایه پژيَص وطان میدَذ کٍ فزيغ، چُزٌی کُىٍی مادر را با روگ ي ريیی تاسٌ بٍ تصًیز میکطذ. تصًیزی پیًوذ خًردٌ با طبیعت کٍ ياکايی آن معىای تاسٌای بٍ مفًُم مادر میبخطذ. مادر بزای يی مًجًدی است دارای يیژگیَای اصیل اوساوی کٍ َز بار با طزحی وً مًجًدیت خًیص را اثبات میکىذ.

کلمات کلیدی: فزيغ، مادر، فمیىیست، ادبیات معاصز، ريانضىاسی ي اجتماعی.

مقدمه

با اینکه در دو دههی اخیر مطالبی که دربارهی شعر فروغ نو شته شده، کمیت بی شتری ن سبت به گذ شته دارد؛ اما هنوز میتوان از دیدگاههای دیگری به آثار ایشان نگریست؛ از جمله چند و چون تصویر مادر در شعر این شااا ر توانمند معاصاار تاکنون واکاوی نشااده بود که این وهوهع هده دار این امر شاادم مه ترین وجه اشتراک تمام متونی که با محوریت «فروغ» نوشته شدهاند، «یگانگی» استم در اکثر این نوشتارها تالش شده چهرهی وی در ادبیات ایران به نوان یک اسااطوره به تصااویر کشاایده شااودم تصااویری که شااا ر را به نوان ا سطورهی صیان و احساس زنانه مطرح میکند؛ اما از طرف دیگر گروهی نیز با تقسی کردن شعر وی به دو دوره، مالً قساامت اوش شااعر او را که آمیخته به احساااسااات میا زنانه و ط یان لیه ارزشها و هنجارهای مردانهی جامعه است مورد نکوهع قرار میدهند و نیمهی دوم شعر را بالنده و ارزشمند توصیف میکنند؛ اما چیزی که همیشه در البهالی این توصیفات و توضیحات مسکوت مانده حس مادرانگی فروغ است.

که سه آن از این متون جز چند سطری در باب دلتنگی فروغ برای فرزندش کامیار چیز دیگری نیستم مو ضوع مادر در شعر فروغ ازسه منظر قابل برر سی ا ستم سه دیدگاهی که گاه تفکیک آن از یکدیگر به سختی امکانوذیر استم نگاه اوش سه  خود شا ر به نوان یک مادر از اح سا سات مادرانه و دوم اندی شهها وذهنیتهای او در مورد مادر به نوان یک فرزند است و اندیشهی سوم فراتر از این دو، گره خوردن جهانذهنی فروغ با طبیعت و بارور شاادن او از ناصاار طبیعی اسااتم یگانگیای که وی را مادر و ناصاار طبیعی را موجود تکثیروذیری میکند که در زهدان او به تولد دوباره خود ادامه میدهد.

شا ر در جامعهای مردمدارانه زندگی میکند؛ جامعهای که فرهنگ سنتی حاک بر آن مردساالر و ودرساالر استم وی در همان ابتدای شا ری، شا و زندگی با این ویهگی بازدارنده رو در رو قرار گرفته است و برآمدهای اخالقی و خصالتی و قانونی معطوف به آن را با تمام وجود تجربه کرده و لطمههای زیادی از همین تعصابات و فرهنگ نهادینهی مردانه متوجه او شده استم شا ر زبان شعر را به نوان سالحی برای مبارزه با همین قوانین و ارزشهای مردساالرانه برگزیدم زبانی احساسی و خودانگیخته که فروغ را در این مبارزه در مقام یک زن- مادر نیز مستقیماً درگیر کرده استم شعر و زندگی شا ر چنان به آمیختهاند که بدون دان ستن زندگی خ صو صی وی نمیتوان شعر او را فهمید و بی خواندن اشعارش نیز نمیتوان به درک زندگی و روحیات مادرانهی او برآمدم «شعر فرخزاد بیع تر شعر معنی شناختی ا ست برای این که زن در حوزهی شعر، ق صه کوتاه و یا رمان د ست به کار جدی بزند و جهان زنانهی فردی و یا اجتما ی و تاریخی خود را بیان کند، به ناگزیر باید از خود، محیط و درون خود اطالع بدهدم این برداشاات را میتوان شااعر ا تراخ خواندم چون جهان زن درساات کشااف و بیان نشااده اساات، دادن

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید