بخشی از مقاله
چکیده :
یکی از مسائلی که عموما در ادیان مختلف مورد توجه قرار گرفته چیستی و سرنوشت روح پس از مرگ است.پیوسته اختلاف نظرهایی در رابطه با نحوه بقاي روح وجود داشته است.در این میان برخی از ادیان،تناسخ را به عنوان راه حل مطرح کرده اند.باور به این اندیشه به بعضی از فرق شیعی نیز نسبت داده شده است؛از جمله اسماعیلیه به پذیرش تناسخ متهم شده اند.برهمین اساس،دست یابی به مواضع فرقه ها ي اسماعیلی درباره تناسخ با مراجعه به آثار اصلی و مهم اسماعیلیان هدف مقاله پیش روي ماست.تحقیق حاضر روشن می سازد که فرق اسماعیلی در پذیرش وجوه تناسخ با یکدیگر داراي تفاوت می باشند.
مقدمه
اسماعیلیه به عنوان یکی از بزرگترین گروههاي شیعی در تاریخ اسلام نقش مهمی را ایفا کرده و به لحاظ دینی،سیاسی واجتماعی سهم عمده اي در شکل دهی به سرزمین هاي اسلامی داشته است.از لحاظ تاریخی، زمان تشکیل این فرقه به دوران امامت جعفر صادق - ع - می رسد.اختلاف بر سر جانشینی امام صادق - ع - و پذیرش و یا عدم پذیرش مرگ اسماعیل،پسر بزرگ ایشان،منجر به بزرگ ترین شکاف در تاریخ تشیع شد.اسماعیلیه لقبی است براي همه فرقه هایی که قائل به امامت اسماعیل بن جعفر صادق - ع - و پسرش محمدبن اسماعیل بودند.
اسماعیلیه خالص عنوان فرقه اي از اسماعیلیه است که مرگ اسماعیل را در زمان حیات پدرش انکار کردند وآن را نیرنگ مصلحتی دانستند که امام صادق - ع - براي حفاظت از اسماعیل در برابر دشمنان به کار برد.آنها به رجعت اسماعیل در دنیا و عدم مرگ وي معتقد بودند.
این گروه از اسماعیلیه بسیار زود مضمحل شدند واکثریت آنان به امامت محمدبن اسماعیل بن جعفر صادق قائل گردیدند و به دلیل همراهی محمد با مبارك،غلام اسماعیل بن جعفرصادق،به مبارکیه ملقب گشتند.
نظام الملک طوسی"می نویسد:باطنیان را به هر وقتی و به هر شهري و ولایتی عنوان و لقبی بوده است.بدین جهت ایشان را به نامی دیگر خوانند ولیکن به معنی همه یکی اند.به حلب و مصر اسماعیلی خوانند و به قم و کاشان و طبرستان و سبزوار سبعی خوانند و به بغداد و ماوراء النهروغزنین قرمطی و به کوفه مبارکی و به بصره روندي و به گرگان محمره و به شام مبیضه و به مغرب سعیدي و به لحساء و بحرین جنابی و به اصفهان باطنی و ایشان خویشتن را تعلیمی خوانند و مانند این و مقصود ایشان همه آن باشد تا چگونه مسلمانی براندازند و خلق را گمراه کنند.
از عناوین دیگر اسماعیلیه نخستین،خطابیه است.زیرا ابوالخطاب ابی زینب اسدي اجدع مدتی ملازم و همراه اسماعیل بن جعفر صادق بود و پس از وفات اسماعیل،گروهی از پیروان ابوالخطاب به شیعیان پیرو محمدبن اسماعیل پیوستند و پذیرفتند که اسماعیل در زمان حیات پدرش مرده است.
عده اي از اندیشمندان به دلیل اعتقاد اسماعیلیان به معاد روحانی و بهشت و دوزخ معنوي،باور تناسخ را به آنان نسبت داده اند،از جمله "غزالی" در فضائح الباطنیه اسماعیلیه را صریحا به تناسخ متهم نموده است. - غزالی،1964،ص" - 46ابن جوزي"نیز معاد در اسماعیلیه را بازگشت نفس به اصل آن خوانده است و بر همین اساس آنان را به انکار رستاخیز متهم نموده است.
اگرچه شناخت عقاید اسماعیلیان در قرون اخیر بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است،اما درباره اعتقاد به تناسخ در این فرقه، پژوهشهاي لازم و کافی صورت نگرفته است.به صورت کلی افزون بر کتب متقدم،مانند:"تلبیس ابلیس ابن جوزي"و"فضائح الباطنیه غزالی"،که به شکلی جانبدارانه اسماعیلیه را به تناسخ متهم نموده اند،اخیراً آثاري در این موضوع نگاشته شده است که به برخی از آنها اشاره می شود:در مقالات اسماعیلیه نوشته گروهی از نویسندگان،ازانتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب قم،بررسی نسبتاً جامعی در موضوع معاد و تناسخ از نظر اسماعیلیان انجام شده است.
همچنین در مقاله ابویعقوب سجستانی و تناسخ،نوشته ویلفرد مادلونگ،مندرج در نامه انجمن، زمستان80 ، شماره 4 ،تناسخ از نظر اندیشمند اسماعیلی،ابویعقوب سجستانی بحث شده است.اما در آثاري که گفته شد،تنها اتهام تناسخ به اسماعیلیان آن هم به شکلی اجمالی مطرح شده و کمتر بر علل این نسبت پرداخته شده است.همچنین پذیرش تناسخ در فرق منشعب از اسماعیلیه مورد غفلت واقع شده است.در این پژوهش سعی گردیده از نقایص یاد شده پرهیز شود.
از این رو،پرسش اصلی این پژوهش عبارت است از اینکه»آیا اسماعیلیان به تناسخ معتقدند؟«و پرسش هاي فرعی متشکل از محورهاي ذیل خواهد بود:تناسخ چیست؟انواع تناسخ کدام است؟فرقه هاي اسماعیلی فاطمی،نزاري،قرمطی،دروز،طیبی، خوجه،آقاخان ها و اخوان الصفا در باب سرنوشت نفس پس از مرگ چه دیدگاهی دارند؟در صورت وجود باور به تناسخ در میان فرق اسماعیلی،کدام قسم از تناسخ مدنظر آنان بوده است؟اندیشمندان اسماعیلی در باب معاد و سرنوشت روح چه می گویند؟
این تحقیق می کوشد با استفاده از منابع اصلی فرقه شناسی و آثارمهم اندیشمندان اسماعیلی نظیر"دعائم الاسلام قاضی نعمان،الاصلاح و اعلام النبوه ابوحاتم رازي"،کشف المحجوب و الافتخارسجستانی،آثار ناصرخسرو،راحه العقل کرمانی ومجالس مویدیه شیرازي و..." وجود و یا عدم باور تناسخ را از نظر اسماعیلیان بررسی کند.بدین منظور این مقاله در سه بخش سامان یافته است:
در بخش اول با توجه به وجود عقیده تناسخ در میان غلاة شیعه به بررسی رابطه اسماعیلیان با غلاة و طریق سرایت اندیشه تناسخ به ایشان می پردازد؛بخش دوم جایگاه تناسخ در فرقه هاي انشعاب یافته از اسماعیلیه را مورد بررسی قرار می دهد،ودر بخش سوم با بیان دیدگاههاي اندیشمندان اسماعیلی،موضع نظام اندیشه اسماعیلی درباره تناسخ مشخص می گردد.درابتدا لازم است تناسخ و انواع آن تعریف گردد:
تناسخ در لغت:تناسخ از ماده نسخ است که به معنی زدودن،از بین رفتن،از میان برداشتن،تحول و انتقال به کار رفته است. - مصطفی ابراهیم و دیگران ، 1988،ص - 917نسخ زدودن چیزي وجاي گزینی چیز دیگر به جاي آن است،همچون خورشید که پس از سایه بیاید و جاي آن را بگیرد،گفته می شود خورشید سایه را نسخ کرده است وتناسخ اشیاء به معناي جابجایی آنهاست به گونه اي که در جاي همدیگر قرار گیرند.
تناسخ در اصطلاح :"جرجانی" در "تعریفات"،تناسخ را تعلق روح به بدن پس از جدایی آن روح از بدن دیگر بدون فاصله زمانی میان این دو تعلق تعریف نموده است.
عده اي دیگر از اندیشمندان آن را باوري دانسته اند که بنابرآن پس از مرگ کسی،روحش دوباره در بدن جدید زندگی کند و این زندگی و تعویض کالبد پیوسته ادامه داشته باشد.
انواع تناسخ:تناسخ اقسام مختلفی دارد. در یک تقسیم بندي کلی می توان تناسخ را به دو دسته ملکی و ملکوتی تقسیم کرد:
تناسخ ملکی:این نوع تناسخ به این معناست که روح پس از جدا شدن از یک بدن مادي و عنصري به بدن مادي و عنصري دیگري بر گردد.هرگاه تناسخ بدون قید خاصی ذکر شود،مراد همین نوع از تناسخ است.
انواع تناسخ ملکی:
تناسخ ملکی به دو دسته نزولی و صعودي قابل انقسام می باشد:
الف - تناسخ نزولی:عبارت از انتقال روح از بدن اشرف به بدنی اخس است.مثلاًروحی که در بدن انسان بوده وارد بدن حیوان یا نبات و یا جماد شود.این سیر قهقرایی روح به دلیل مکتسبات نفس در زندگی دنیوي است.و تا زمانی که نفس مجرد و پاك شده و به کمالات دست یابد ادامه خواهد داشت،نوع کالبدي که روح پس از مرگ به آن تعلق می گیرد براساس رفتارها و خوي هاي وي در زندگی تعیین می شود.
در صورتی که نفس ناطقه پس از مرگ جسم به کالبد انسان منتقل شود نسخ می گویند،چنانچه روح پس از مرگ در جسم حیوان قرار گیرد مسخ است،هنگامی که در نبات وارد شود فسخ گفته می شود.ودر صورت ورود به جمادات و معادن رسخ نامیده می شود.
ب - تناسخ صعودي:در این نوع از تناسخ روح از بدن اخس به بدن اشرف انتقال می یابد.مانند اینکه روح حیوانی وارد کالبد انسان شود.