بخشی از مقاله
چکیده
حروفیه از سلسله جنبشهاي صوفی مسلک است که در شمال ایران و خراسان توسط فضلاالله استرآبادي 740-796 - هق - پایهگذاري شده و توسط خلفاي وي در مناطق مختلف همچون آناتولی و آذربایجان گسترش یافته و در اعتقادات پسیخانیان و سربازان ینیچري در عثمانی اثر گذاشت. این جنبش برخوردار از پارهاي عقاید و افکار به خصوص است که مجموعه این باورها طی ادوار تاریخی، تکامل یافتهتر گردید و نمودهاي مختلفی به خود گرفت که تناسخ در زمره بارزترین اشکال آن میباشد. این نمود که غالبا توسط سران جنبش مورد بسط و شرح قرار گرفته، دستمایه بسیاري از محققان بوده که به این جنبش توجه کردهاند. این در حالی است که یک موضوع مهم در خصوص این جنبش وجود دارد که چندان در دایره پژوهش محققان قرار نگرفته است. از اینرو نیازمند توجه جديتر و بررسیهاي دقیقتر و بیشتري میباشد. که آن ریشهها و مبانی فکري حروفیه – تناسخ میباشد.
بهبیان دیگر و آنگونه که بررسیهاي تاریخی اولیه گویاي آن است، مبانی فکري و اعتقادي جنبش حروفیه، آمیزهاي نشات گرفته از برخی آموزههاي ادیان الهی، مکاتب شرقی - مشخصاً باورهاي رایج در چین و هند - و به نسبت محدودتر اندیشههاي متفکران یونان و روم است.برپایه این موارد، تحقیق حاضر برآن است با رویکردي تاریخی این مسأله را مورد بررسی و پژوهش قرار داده و از رهگذر آن به اهدافی همچون دستیابی به شناختی از مبانی فکري جنبش حروفیه با تاکید بر سرچشمههاي اصلی این تفکر و سیر تطور آن در طول زمان؛ ارزیابی و تقسیم ایدهها، اندیشهها و اعمال بنیانگذار و پیروان این تفکر؛ رسیدن به آگاهی مفید از وضعیت اجتماعی فرهنگی دوره تیموري با توجه به قلمداد شدن حروفیه به عنوان یکی از جنبشهاي اصلی این دوره دست یابد. نوع مطالعه نیز در این تحقیق کتابخانهاي و تحلیل محتوا میباشد.
کلیدواژهها: جنبش، فضلاالله حروفی، حروفیه، مبانی فکري، تناسخ.
مقدمه
حروفیه از سلسله جنبشهاي صوفی مسلک است که در شمال ایران و خراسان توسط فضلاالله استرآبادي 740-796 - هق - پایهگذاري شده و توسط خلفاي وي در مناطق مختلف همچون آناتولی و آذربایجان گسترش یافته و در اعتقادات سربازان ینیچري و پسیخانیان اثر گذاشت. این جنبش برخوردار از پارهاي عقاید و افکار بهخصوص است که بهرهگیري از حروف و اعداد اساس آن را تشکیل میدهد. مجموعه این باورها طی ادوار تاریخی، تکامل یافتهتر گردید و نمودهاي مختلفی به خود گرفت که تناسخ در زمره بارزترین اشکال آن میباشد. این نمودها که غالبا توسط سران جنبش مورد بسط و شرح قرار گرفته، دستمایه بسیاري از محققان بوده که به این جنبش توجه کردهاند. این درحالی است که یک موضوع مهم درخصوص این جنبش وجود دارد که چندان در دایره پژوهش محققان قرار نگرفته است.
از اینرو نیازمند توجه جديتر و بررسیهاي دقیقتر و بیشتري میباشد. این موضوع، ریشهها ومبانی فکري حروفیه میباشد. بهبیان دیگر و آنگونه که بررسیهاي تاریخی اولیه گویاي آن است، مبانی فکري و اعتقادي جنبش حروفیه، آمیزهاي نشات گرفته از برخی آموزههاي ادیان الهی، مکاتب شرقی - مشخصا باورهاي رایج در چین و هند - و بهنسبت محدودتر اندیشههاي متفکران یونان و روم است.برپایه این موارد، تحقیق حاضر برآن است با رویکردي تاریخی این مساله را مورد بررسی و پژوهش قرار داده و از رهگذر آن به نتایجی همچون شناسایی دیدگاهها و موارد مغفول مانده از این جنبش در تحقیقات جدید، تفسیر و تحلیل تقارن زمانی اندیشهها با رویدادهاي مختلف تاریخی برسد که در نهایت بررسی این جنبش از طریق کندوکاو در ریشهها و مبانی آن برخلاف تحلیل آن از طریق نمودهاي مطرح شده فراهم گردد.لذا اهداف این تحقیق به شرح زیر میباشد:
xدستیابی به شناختی از مبانی فکري جنبش حروفیه با تاکید بر سرچشمههاي اصلی این تفکر.ارزیابی و تقسیم ایدهها، اندیشهها و اعمال بنیانگذار و پیروان این تفکر.رسیدن به آگاهی مفید از وضعیت اجتماعی فرهنگی دوره تیموري با توجه به قلمداد شدن حروفیه به عنوان یکی از جنبشهاي اصلی این دوره.
تناسخ:
تناسخ، یا بازپیدایی به معناي ورود دوباره روح یا نفس در جسمهاي مادي - انسانی یا مادون آن، مانند حیوان، گیاه و حتی اجسام بیجان و اجرام آسمانی همچون ستارگان - و یا فوق طبیعی - مانند خدایان و فرشتگان - و ادامه حیات آن در این کالبد جدید میباشد. در اصل اعتقادي تناسخ، حیات گذشته فرد نوع کالبد جدید او را تعیین میکند و در بیشتر فرهنگهاي معتقد به این اصل، رهایی از چرخه تناسخ و بازپیدایی، غایت سعادت به شمار میآید. به طور کلی، این آموزه در جهانبینیهایی که عالم ماده را پست میدانند و طرد حیات دنیوي را نوعی ارزش میشمرند، پذیرفته میشود.
تناسخ انتقال روح است از بدنی به بدن دیگر به واسطه پیوندي که میان روح و بدن وجود دارد. اعتقاد به تناسخ در حوزههاي مختلف فکري جهان اسلام در طرح معتقدات ادیان دیگر و در مجادله با شخصیتها و نحلههایی از مسلمانان که به نحوي گرایش به چنین عقیدهاي داشتهاند مورد بحث بود. - طباطبایی، :1363 ج15، - 43
واژه تناسخ برگرفته از ماده »نسخ« است که مصدر مجرد آن در لغت عرب به معناي »از میان برداشتن چیزي و قرار دادن چیز دیگري به جاي آن« و نیز به معناي مطلق »انتقال یافتن« بهکار میرود. - تهانوي، :1862 ج2، - 1377 معانی مختلف اصطلاح نسخ در علوم قرآنی، حدیث، فقه و کلام همگی با این معناي لغوي مناسبت دارند. - تهانوي، :1862 ج2، 1377-1380؛ اشعري، :1341ج2، 250-254؛ سمعانی، :1997 ج1، - 444 همچنانکه اصطلاح فقهی تناسخ یا مناسخه در باب ارث - آمدي، 1404هق: ج3، 112؛ زحیلی، 1409هق: ج8، - 433 نیزهمچون اطلاق مشهور تناسخ به ارواح متضمن همین معناست. در موضوع تناسخ ارواح، اصطلاحها و تعبیرهاي دیگري چون انتقال ارواح، تولد دوباره، تجسدات متکرر، تمثل، ظهور، تقمص، تجسم، تجلی، رجعت،1 حلول، مسخ، فسخ و رسخ نیز گاهی معادل مفهوم تناسخ یا ملازم با آن بهکار میرود، که مبناي مشترك همه آنها بقاي نفس و احتیاج نفس به بدن است.
پیشینه و زمینه تناسخ
مواجهه مسلمانان با تمدنها و ادیان دیگر بهویژه بوداییان، مانویان، یونانیان و حتی مزدکیان - ابوحاتم رازي، - 159 :1377 را