بخشی از مقاله

چکیده

یکی از روشهاي تهیه نقشه پتانسیل معدنی به کمک سیستم اطلاعات جغرافیایی - - GIS استفاده از روش منطق فازي است. منطق فازي، یکی از روش هاي متکی بر دانش است. به کمک این روش به ویژه در مواردي که اندیسهاي معدنی و کانی سازي محدود باشند بر اساس نظر کارشناس و با اختصاص ضرایب و وزنهاي منطقی به لایههاي اطلاعاتی، می توان به نتایج قابل قبولی دست یافت. در این مقاله، به منظور تهیه نقشه پتانسیل معدنی مطلوب کانسار مس در منطقه میسه چولی تالش در استان گیلان، از روش منطق فازي بر روي دادههاي آلتراسیونی حاصل از تصاویر ماهواره اي ETM+ و زمین شناسی استفاده شد. در ادامه، مناطق احتمالی کانی زایی بر روي نقشه مشخص شدند. وجود اندیسها و رگههاي اصلی کان سازي منطقه در این محدودهها، نشان دهندهي کارآمد بودن این روش است.

کلید واژه ها: منطق فازي، پتانسیل معدنی ، کانسار مس، سیستم اطلاعات جغرافیایی، میسه چولی

١- مقدمه

کشور ایران با توجه به موقعیت و ساختار زمین شناسی خاصی که دارد، از پتانسیل معدنینسبتاً خوبی برخوردار است. تنوع مواد معدنی کشف شده در گذشته، این مسأله را تأیید مینماید. منطقه میسه چولی یکی از مناطق داراي پتانسیل کانیسازي مس میباشد،که در قسمت باختري استان گیلان و در شمال شهرستان تالش و جزئی از ارتفاعات تالش و ییلاقات خطبه سرا محسوب میگردد. تاکنون اکتشاف کانسارهاي مس در منطقه تالش بطور جدي انجام نشده است، و هدف از ارائه این مقاله بررسی مناطق امید بخش براي کانسار مس میسه چولی تالش میباشد. در این مطالعه، به منظور شناسایی مناطق پتانسیل دار مس، از روش فازي به عنوان یکی از روشهاي دانش محور در محیطGIS استفاده شد، روش فازي در زمینههاي بسیاري مورد استفاده قرار گرفته است.
- Carranza & Hale 2001, Cheng & Agterberg . 1999, Porwal et al. 2006, Topçu & Sarıdemir 2008 - در مدلسازي به روش فازي، فاکتورهاي کنترل کننده کانی سازي از جمله آلتراسیونها، سنگهاي میزبان، ساختارها تعیین گشته و به هر لایه اطلاعاتی - عضو فازي - وزن خاصی بین صفر تا یک بسته به اهمیت آن داده میشود.

عدد یک نشان دهنده عضو فازي کامل و عدد صفر نشان دهنده عدم وجود عضو فازي میباشد. در بعضی از لایهها، توجه به محدوده تأثیر آنها - شواهد کانیسازي در اطراف عارضه - ممکن است تا چندین متر از لایه مورد نظر با توجه به شعاع تأثیر وزن دهی شوند. تجربه اجراي عملیات اکتشافی و بررسی ارتباط و وابستگی بین ذخایر معدنی شناخته شده و الگوهاي زمین شناسی در نواحی که در آن ها اکتشاف در حد خوب و متوسط صورت گرفته به عنوان اساس روش دانش محور در تهیه مدل پتانسیل معدنی می-باشد - . - Carranza2008 در این مطالعه نتایج دادههاي زمین شناسی، اطلاعات ساختاري و دورسنجی با استفاده از روش فازي با یکدیگر تلفیق گردیده و مناطق احتمالی کانی زایی مشخص شدند. در مناطق اکتشافی مدلسازي شده رگه ها و زونهاي کانی-سازي قابل توجهی قرار گرفته که بیانگر توانمند بودن روش فازي براي شناسایی مناطق داراي پتانسیل معدنی است.

٢- روش مطالعه

در مطالعه محدوده مورد بررسی ابتدا با استفاده از تکنیک کروستا - Crasta - در نرم افزار Envi مناطق حاوي آلتراسیون که می توانند مستقیم و غیر مستقیم در رابطه با کانی سازي باشند شناسایی گردیدند. بعد از تهیه لایه هاي مختلف اکتشافی و وزن دهی به این لایه ها، از عملگر منطق فازي در پردازش و تلفیق دادهها در سیستم GIS براي تعیین نقاط مستعد استفاده گردید. در ادامه نحوه تهیه لایههاي مختلف و نحوه تلفیق دادهها ارزیابی میگردد.

٣- بحث و بررسی

-1-3 زمین شناسی و موقعیت جغرافیایی منطقه

منطقه مورد مطالعه در محدودة جغرافیایی48 درجه و 40 دقیقه تا 48 درجه و 42 دقیقه و 52 ثانیه طول خاوري و 38 درجه و1 دقیقه تا 38 درجه و 30 دقیقه عرض شمالی، قرار دارد و بخشی از زون ساختاري البرز غربی است .که کوه هاي تالش با روند تقریبا شمالی-جنوبی اسکلت اصلی آن را پی ریزي نموده اند. از نظر زمین شناسی بیش از 90 درصد محدوده مورد مطالعه را سنگهاي ولکانیکی و گدازههاي مگاپورفیر آندزیتی و لاتیت آندزیتی ائوسن بالایی و توف تشکیل داده است - باباخانیو همکاران - 1369که با شیب ملایم 5 تا 10 درجه به سمت غرب قرار گرفته اند. به طور کلی جنس سنگ هاي کل منطقه فرق چندانی با هم ندارند. همچنین در میانه محدوده مورد مطالعه دایگی به پهناي 2تا 4 متر و به درازاي 2.3کیلومتر از جنس آندزیت بازالتی به مشخصات N35W/72NE واحدهاي سنگ چینه اي را بریده و در آن جایگزین شده است.

-2-3 مطالعات دورسنجی

امروزه دورسنجی به عنوان یکی از ابزارهاي اصلی زمین شناسان در تعیین موقعیت قرارگیري، تعیین ساختارها و واحدهاي سنگی و زون هاي آلتراسیون بکار گرفته میشود و موقعیکه بصورت مکمل بکار میرود، بهترین کارایی را خواهد داشت در این مسیر کانسار مس با توجه به هالههاي آلتراسیون گسترده مورد خوبی براي اکتشاف از طریق تکنیک دورسنجی به شمار می-رود. لذا براي تفکیک زونهاي آلتراسیون منطقه مورد مطالعه با استفاده از دادههاي ماهواره اي ETM+ از تکنیک کروستا - Crasta - استفاده شده است. روش تحلیل طیفی کروستا یکی از روش هاي مبتنی بر SPCA - تحلیل مولفه هاي اصلی انتخابی - می باشد که قادر است بر اساس طیف هاي الکترومغناطیسی بازتاب شده از سطح زمین نوع دگرسانی اپی ترمال را در یک منطقه مستعد شناسائی کند. براي این منظور پیش فرض کروستا داده هاي سنجنده ETM+ بوده و مبناي تئوري آن حضور توام هاله هاي رسی، اکسید و هیدرواکسید آهن در منطقه خرد شده - محل تلاقی گسلها - بر روي سازندهاي ماگمایی است.

بنابراین جهت تفکیک آلتراسیون هیدروترمال ار تصاویر ماهواره اي، نتایج کروستا براي هالههاي رسی با ایجاد ترکیب طیفی 1345 و براي هاله هاي اکسید،هیدرواکسید آهن با ایجاد ترکیب طیفی 1457 تعیین شد. و همچنین با استفاده از روش تحلیل مولفه اصلی - - PCA با توجه به انتخاب کانال هاي PC داراي بیشترین اختلاف در باند هایی با همبستگی زیاد - باند - 4 ترکیبهاي رنگی ساخته شد که نواحی داراي دگرسانی گرمابی را با تفکیک نسبت به دیگر رخنمون ها نشان داد .و در نهایت در محیط GIS به لایه هاي اصلی - واقع در محدوده ي نزدیک به خط گسل - و فرعی حاصل از آلتراسیون دورسنجی بافر زده شد،و بعد با دستور merge این دو لایه را تبدیل به یک لایه واحد دگرسانی کردیم. بعد آن را تبدیل به رستر و در نهایت به روش فازي امتیازدهی کردم - به لایه دگرسانیهاي اصلی امتیاز0/75 و به لایه دگرسانیهاي فرعی امتیاز 0/35 تعلق گرفته است - - شکل . - 1

-3-3 تهیه لایه گسل هاي منطقه

یکی از عوامل کنترل کننده کانی سازي در هر منطقه گسل هاي موجود در آن می باشند که ممکن است کانی سازي در امتداد آنها صورت گرفته باشد.لایه گسل هاي منطقه با استفاده و مقایسه از دو روش دورسنجی - با استفاده از ترکیب باندي RGB321 و فیلتر HSV - و نقشه زمین شناسی منطقه به وجود آمده است،و سپس در محدوده 200 متري از اطراف گسل هاي اصلی منطقه با بافر زنی به فواصل 100 متر و با امتیاز دهی به صورت فازي - به لایه گسل هاي حاصل از دورسنجی براي

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید