بخشی از مقاله

چکیده:

با بررسی کلان ساختار سبک روایی تاریخ بیهقی در می یابیم که در شیوه روایت نویسنده، توازن روایت اصلی تاریخ و حکایت های فرعی و تمثیلی، سازنده نوعی انسجام عام متنی است.این انسجام متنی شگرد بیهقی به عنوان یک"تعامل موقعیت مند اجتماعی" جهت ارتباط و تاثیرگذاری بر نتیجه گیری خواننده است که کارکردی اقناعی در بازنمود های ذهنی درست از تاریخ دارد. حکایات الحاقی و فرعی در این اثر موجب بسط دادن روایت اصلی و بازنمایی بیشترکنشگران و کنش های آنان و در نهایت حقیقت تاریخ می شود.

"مربع ایدئولوژیک" نویسنده در بازنمایی اطلاعات مبتنی بر نکات و ویژگی های منفی شاه و درباریان غزنوی به عنوان"آنها/دیگری" با این راهکار نمایان می شود. او با اشاره های مکرر، مخاطب را به این تعامل مشترک و به نوعی آگاهی عمیق تر فرا می خواند و خواهان دریافت کلان تر او از متن است و انتظار دارد مخاطب با درک انسجام کلی متن ، در بازساخت روایت اصلی تاریخ نقش فعال تر و آگاه تری داشته باشد.

پایه نظری ما تحلیل"انسجام درسطح کلان ساختارها"در نظریه های ون دایک است و ما ابزارهای تحلیل متنی وی را به طور کلی در قالب چگونگی بازنمایی "کنشگران" و"کنش ها" و در برخی موارد "تقابل" میان روایت ها به کار می گیریم تا در تبیین ویژگی های ایدئولوژیکی گفتمان بیهقی نشان دهیم که متن چگونه موجب القای ویژگی های مثبت"ما/خودی" و ویژگی های منفی"آنها/دیگری" شده است.

مقدمه

ابوالفضل بیهقی فردیت خلاق و صاحب سبکی است که در تاریخ سیر تحول نثر ایران در گذار از سبک ساده به سبک فنی دوره بعد بسیارموثر بوده است.حکومت دوره غزنویان مهم ترین پدیده ای است که بیهقی از یک سو به عنوان دبیر درباری و از سوی دیگر در جایگاه نویسنده و منتقدی فرهیخته با آن روبرو بود.سبک روایی بیهقی در نگارش تاریخ بسیار قابل توجه است. در واقع این کتاب بیش ازآن که بنا به ماهیت تاریخی خود خصلت گزارشی داشته باشد،سرشت روایی دارد و»پیدا کردن سازوکار روایت درتاریخ بیهقی می تواند،زاویه های خاموش این اثر را روشن کند و شاید پرتوی به راز پویایی نثر این کتاب بیفکند - «جهاندیده،. - 70:1382 نظریه پردازی درباره شگردهای روایت ،اگرچه مربوط به قرون متأخراست،اما بیهقی بنا به توانایی و مهارت بسیاردرنویسندگی،فارغ ازتحلیل ها و تقسیم های نظریات ادبی امروز، جهت افزودن هرچه بیشتر زیبایی و روانی کلام از یک سو و نمود ناگفتنی های حقیقت تاریخ غزنویان ازسوی دیگر،از این فنون و شگردهای روایت بهره برده است.

تفکر او چنانکه مکرر درتاریخ خود تأکید کرده بیان حقیقت تاریخ برای آیندگان است و او این حقیقت را به انحاء مختلف بیانی،زبانی و لفظی القا می کند،یعنی بخشی از اطلاعات به جای اینکه اظهار شوند،با تمهید های زمینه ای،بلاغی،معنای ضمنی و... با شدت کمتر یا بیشتر به ذهن خواننده آگاه ارائه می شوند.نگارنده این مقاله باور دارد که تاریخ بیهقی متنی است که با ایجاد رمزهایی درلابلای سخن، خواننده را به نوعی خودآگاهی عمیق تر رهنمون شده و خواهان دریافت کلان تر او از متن است.بهره گیری از شگردهای پنهان روایت گفتمان که معنا را به ظرافت در زوایای عناصر محتوا و صورت پنهان می کند راهی است که بیهقی بنا به هنرنویسندگی و خلاقیت ادبی اش برای نمود نگفتنی های حقایق تاریخ معاصر خود در پیش گرفته است.

این پژوهش براساس مباحث نظریه تحلیل گفتمانی ون دایک و به روش توصیفی- تحلیلی صورت می گیرد. پایه نظری؛ بحث تحلیل "انسجام عام1 درسطح کلان ساختارها" 2 درنظریه های ون دایک است که وی در مقاله"از دستور متن تا گفتمان کاوی" - 2004 - 3 به آن پرداخته است.در این مقاله به این می پردازیم که کارکرد اقناعی متن یا گفت و گو تنها به ویژگی رتوریکی آن محدود نمی شود،بلکه ممکن است به سبک،معنا یا انسجام آن نیز مربوط شود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید