بخشی از مقاله
چکیده
این نوشتار جستاري با رویکرد گفتمان شناسانه است که به بررسی چگونگی توزیع ساختها ي گفتمان مدار سطح متن،عبارات و جملات در حکایت وحشی بافقی میپردازد تا میزان صراحت و پوشیدگی مؤلفهها ي زبانی به کار رفته در میان مفاهیم حکایات وحشی مورد مطالعه قرار گیرد.
مقاله ي حاضر بر مبناي این باور است که توجه به ساخت گفتمانی در بررسی انواع متون میتواند در شناخت، درك وتفسیر هرچه بهتر آن مؤثر افتد و این که گفتمان چگونه میتواند با نظام بندي،جهت مداري، هدفمندي مارا به این نتیجه برساند که یک اثر چگونه با بهره برداري از مؤلفهها ي زبانی، محتواي درونهي خود را در ساخت فرهنگی نسلها ي مختلف جاودان سازد.
این مقاله مروري مختصر به ارتباط میان زبان شناسی و ادبیات دارد و با بیان گفتمان و گفتمان شناسی انتقادي و الگوي ون لیوون به تحلیل انتقادي حکایات خلدبرین در دیوان وحشی بافقی و اهداف و گزارنماهاي آنها میپردازد.
واژگان کلیدي: وحشی بافقی- گفتمان شناسی انتقادي- مؤلفهها ي گفتمان- عاملان- کارگزاران گفت وگو به معانی مختلف - مباحثه – جدال – گفتار – گفت و شنود - آمده است و در حقیقت بیانگر نوعی جریان معینی میان دو نفر یا افرادي است که باعث ایجاد معانی – مفاهیم و درك مشترك و یا نو میباشند
اما اینکه چرا بسیاري از بزرگان به گفت و گو گرایش زیادي دارند شاید این است که گفت و گو باعث زایش و نوآوري میشود هر گفت وگو میتواند به فراگیر شدن گفت وگو کمک کند هر اندازه کنش گران اجتماعی از عقلانیت بیشتري برخوردار باشند بهتر میتوانند کاربردها و معانی تازهاي براي گفت وگو کشف کند
باختین از منتقدین معروف روسیه مسئلهي متن و رابطه ي آن با بافت صxکصغپط را بیان میکند و در این مسئله بحث محوري دربارهي گفت وگو است که در هاله اي از ابهام فرورفته است در گفتمان باختین واژه یک تراژدي است که در آن سه شخصیت شرکت دارند.
گوینده عبارت خود را نه تنها با توجه به هدف گفتمان - درباره چه چیز سخن میگوید - و با توجه به مخاطبش - با چه کسی سخن میگوید - بلکه به این باور که سخن وي همواره مفهوم مخاطب خواهد بود ادا میکند به سخن روشنتر گوینده عبارت خود را با توجه به مخاطب حاضر و نیز با در نظر گرفتن ابر مخاطب که فهم درست و پذیراي وي را در درازناي تاریخ و در جهان اندیشهها ي فلسفی دیگر مفروض میداند شکل میبخشد این ابر مخاطب و درك آرمانی وي در اعصار مختلف و با استباطات گوناگون جلوه گاه ایدئولوژيها ي گوناگون است
او همگان را مشفقانه هشدار میدهد که فضاهاي وسیع میان عبارت زبانی را باور کنیم. به باور باختین دامنه تفسیري بی نهایت است و از اینکه ما خود را همواره در اسارت تفاسیر محدود و یک دست خفه کرده ایم اظهار تاسف میکند. دعوت باختین به آزادسازي ذهن از ساختار زبان و قوانین جامعه است
زبان یک فرهنگ یا لغت نامهي وابسته به دستورزبان نیست، زبان تجربهي گزارهها ست یک تجربهي شخصی از ترکیب گزارهها ي موجود در جامعه هر پرسشگر یا مخاطبی در ساختن گزارهها یش حساسیتی را نسبت به محیط گفتمانی خود نشان میدهد و درمییابد که سخن گفتن مرتبط با ارزیابی محیطی که در آن سخن گفته میشود و متناسب با زمان و مکان است و به علاوه آنچه بیان میشود در نهایت توسط یک ارزیابی کلی جامعه محک زده
میشود
به این ترتیب در یک متن ادبی سه مقوله را باید تشخیص داد که پیوسته در حال تعاملاند.
-1 خود اثر به عنوان یک نوشتهي ادبی -2 ایدئولوژي محیط اطراف نویسنده -3 محیط اقتصادي اجتماعی که اثر در آن خلق شده است
گفتمان و تحلیل آن اصطلاحاتی هستند که اگرچه حوزهها ي بسیار وسیعی را دربر میگیرند هنوز تعریف دقیقی
از آن ها ارائه نشده است بنا به گفته یکی از دلایل این امر آن است که فهم ما از گفتمان مبتنی بر تحقیقات مجموعهاي از رشتههاي علمی است که درواقع بسیار از هم متفاوتند
از میان زبان شناسان زلیگ هریس - 1952 - اولین زبان شناس ساختارگرایی است که اصطلاح تحلیل گفتمان را براي تحلیل متن بالاتر از سطح جمله به کار برده است.
زبان شناسی نقش گرا زبان را ابزاري براي تقابل اجتماعی میداند و بر این اساس بر نقشها ي زبان تاکید میکند و صورت زبان را تابع آن میداند. براوان ویدل در مقدمه کتاب خود چنین میآورد تحلیل گفتمان ضرورتاً تحلیل زبان به هنگام کاربرد است و بدینترتیب نمیتوان آن را توصیفها ي صورت زبانی مستقل از هدف و نقشی که این صورت ها قرار است در امور انسانی ایفا کنند محدود کرد.
از این دیدگاه واحدتحلیل متن د ر بافت است و رابطهاي دوجانبه بین زبان و بافت مفروض میباشد. گفتمان انتقادي نتیجهي برخورد با گفتمان به مثابه کنش اجتماعی زبان است. این نوع نگرش از بطن جامعه شناسی جوانه زده و گرایشی در مطالعات کلامی گفتمانی به وجود آورده که زیر عنوان تحلیل کلام/گفتمان انتقادي مشهور گشته
است
ازنگاه، گفتمان شناسی انتقادي، گفتمان محصول ارتباط و تقابل مباشران گفت وگو بافتی اجتماعی فرهنگی است به نحوي که اگر گفتمان را به یک سکه تشبیه کنیم یک روي آن گفته و رود دیگر آن عرف و کارکرد اجتماعی آن گفتهها ست.
گفتمان شناسی انتقادي متن را بیان و باز نموده اراده به منظور دیدگاهها ي اجتماعی – فرهنگی مؤلف، مترجم گوینده، یا سراینده متن است.
بر این اساس، تحلیل گفتمان در گفتمان شناسی انتقادي عبارت است تعبیهي ساز و کار مناسب و اعمال آن در کشف و تبیین ارتباط گفته یا متن با کارکردهاي فکري، اجتماعی، طبیعی که از دیدگاهها ي کلی جمعی ما سرچشمه میگیرند. میتوان چنین گفت که تحلیل گفتمان انتقادي درصدد کشف و تبیین ارتباط بین ساختار زبانی و دیدگاه هاي فرهنگی – اجتماعی، و یافتن معنا در قواعد و مؤلفهها ي شکلدهندهي گفتمان است
در حوزه گفتمان انتقادي الگوي ون لیوون را میتوان یکی از برجستهترین الگوهاي مطرح در زمینهي تحلیل گفتمان انتقادي به شمار آورد. در این رویکرد تحلیل متون از سطح توصیفی به سطح تبیینی و توجیهی ارتقا مییابد
و نیز رابطهي میان زبان، جامعه، فرهنگ، قدرت، ایدئولوژي و... بازنمایانده میشود. این الگو با پرداختن به مؤلفهها
ي جامعهشناسی – معنایی نهفته در دل مؤلفهها ي زبان شناختی، به معرفتی و تصویرسازي فعالان اجتماعی
میپردازد
این الگوي بررسی گفتمان، هر متن یا گفته را تبلور دیدگاهها ي فکري – اجتماعی - ایدئولوژي - فرد یا طبقهاي خاص میداند که بازتاب مجموعهاي از عقاید، برداشتها و ارزشها ي نظاممند در یک جامعه یا بخشی از آن است. بدینترتیب همهي اجزاي صوتی، واژگانی و نحوي زبان خواه ناخواه با دیدگاه ویژهاي مرتبط هستند و در خدمت بیان منظور و نیت خاص مؤلف میباشند
بنابراین از سطح یک اندیش آوا تا تمام یک متن به عنوان مؤلفهاي گفتارمدار در نظر گرفته میشوند که بنابر اراده
و منظوري که در پس متن است به کار برده میشوند.
مؤلفهها ي گفتمان مدار ارائه شده در الگوي ون لیوون - 1996 - که در تحلیل انتقادي استفاده میشود به دو دستهي کلی تقسیم میشود. مؤلفهها ي مبتنی بر پوشیدگی و مؤلفهها ي مبتنی بر صراحت است و بسته به نیت مؤلف، همسو با شیوه نگرش فکري –اجتماعی وي و براي فراهم آوري منظورش مورد استفاده قرار میگیرد.
مؤلفه ها ي مبتنی بر پوشیدگی عبارتند از:
-1 حذف -2 منفعلسازي -3 نامشخصساري -4 نوع ارجاعی
-5 طبقهبندي و مؤلفهها ي مبتنی بر صراحت عبارتند از: -1 فعالسازي -2 پیوند زدن -3 تفکیک کردن -4 نام دهی
حذف: حدف در مقابل اظهار است و مؤلفهاي گفتمان مدار در بازنمایی است. این مؤلفه نشانگر آن است که کنشگرا، عاملان، کارگزاران ساخت مورد نظر حذف شده اند.
در ابیات زیر در دیوان وحشی حذف کامل منبع خبري و عامل مشهود است.
اهل دلی ترك جهان کرده بود // زاهل جهان روي نهان کرده بود
پادشهی بود ملایک سپا // برفلک از قدر زدي بارگا
نادره گویی ز سخن گستران // نادره در ملک زبان آوران
جاهلی از گنج خرد تنگدست // آرزوي گنج به دل نقش بست
بود سفیهی به سفاهت علم // ساخته محکم به جهالت قدم
فعال سازي و منفعل سازي: فعالسازي زمانی است که عامل نقشدار در روایت به عنوان عنصري فعال و پویا بازنمایی میشود ولی در منفعلسازي، کارگزاران روایت به صورت عاملی تأثیرپذیر تظاهر مییابند.
پادشهی بود ملایک سپاه // برفلک از قدر زدي بارگاه - فعال -
اهل دلی ترك جهان کرد بود // زاهل جهان روي نهان کرده بود - فعال -
والی ملکش به غضب پیش خواند // جور کنانش ز بر خویش راند - فعال -
رفت فضولی به در خانهاش // زد به فضولی در کاشانهاش - فعال -
چرخ جنیبت کش فرمان توست // گوي فلک در خم چوگان توست - منفعل -
دانه ي این نخل چو میکاشتند // بر ثمري چون تو نظر داشتند - منفعل -
کشور هستی است مسلم تو را // حکم رسد بر همه عالم تورا - منفعل -
مرد گداپیشه چو این مژده یافت // رقص کنان جانب عمان شتافت - منفعل -
مردم آبی چو خبر یافتند // بهر تماشا همه بشتافتند - منفعل -