بخشی از مقاله

توانایی نسبتهاي مالی در کشف تقلب در گزارشگري مالی

چکیده

این مقاله با استفاده از تحلیل لاجیت در دادههاي مقطعی به بررسی نقش دادههاي حسابداري در ایجاد یک الگو براي کشف عوامل مرتبط با تقلب در گزارشگري مالی میپردازد. نمونه آماري این مطالعه متشکل از 178 شرکت 66) شرکت متقلب و 112 شرکت غیرمتقلب) پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار براي دوره زمانی 1383-1386 ،
است. شرکتهاي متقلب بر مبناي (1 شمول شرکت در فهرست سازمان بورس و اوراق بهادار به دلایلی مرتبط با تحریف دادههاي مالی و (2 انجام دادن معاملات نهانی و آراي صادر نشده توسط دادگاه در خصوص تحریف در گزارشگري مالی انتخاب شدند. پس از تحلیل، ده نسبت مالی به عنوان پیشبینی کنندههاي بالقوه گزارشگري مالی متقلبانه معرفی شد.
نتایج تحقیق حکایت از عملکرد مناسب الگو در طبقهبندي شرکتهاي نمونه داشت به گونهاي که درصد صحت طبقهبندي الگو از 82/98 درصد تجاوز نمود. همچنین نتایج نشان داد که الگو تحقیق، توانایی کشف تقلب در گزارشگري مالی را دارد و الگوي پیشنهادي میتواند به گروههاي مختلف استفاده کننده همچون حسابرسان، مقامات مجاز مالیاتی، سیستم بانکی و ... در تمایز شرکتهاي متقلب از غیرمتقلب کمک کنند.

مقدمه
تقلب در گزارشگري و حسابداري مالی در سالهاي اخیر رشد قابل توجهی داشته است. با بروز بحران مالی در شرکتهایی همچون انرون، گلوبالکراسینگ و ورلدکام، مسئله تقلب در گزارشگري مالی وارد عرصه سیاست نیز شده است. امروزه مجامع قانونگذار، حرفه حسابداري و مدیریت به علل ایجاد تقلب و راههاي موجود به منظور جلوگیري از وقوع رفتار متقلبانه در گزارشگري مالی توجه خاصی کردهاند.

تحریف صورتهاي مالی، شامل دستکاري عناصر تشکیلدهنده آنها از طریق ارائه بیش از واقع دارایی، فروش و سود یا ارائه کمتر از واقع بدهی، هزینه و زیان است. در مواقعی که صورتهاي مالی حاوي تحریفی بااهمیت است بهگونهاي که عناصر تشکیلدهنده آن صورت مالی بیانگر واقعیت نباشد، گفته میشود که تقلب1 صورت گرفته است (اسپاتیس، .(2002 الیوت و ویلینگهام (1980) عنوان میکنند که تقلب، همان دستکاري هوشیارانه صورتهاي مالی توسط مدیریت است که باعث گمراهی سرمایهگذاران و اعتباردهندگان میشود. از نظر والاس (1995) تقلب، برنامهاي از پیش طراحی شده به منظور فریب دیگران است که میتواند از طریق ارائه اسناد و مدارك ساختگی صورت گیرد. فدراسیون بینالمللی حسابداران( 1982) 2 در بیانیه شماره 11 خود تقلب و اشتباه را از هم جدا و عنوان میکند که تنها ویژگی متمایزکننده تقلب از اشتباه، قصد و نیت میباشد و اینکه اشتباهات، ناشی از اعمال غیرعمدي (سهوي) است. انجمن حسابداران رسمی امریکا3 نیز در بیانیه شماره 82 خود، که در سال 1997 منتشر، تقلب را ناشی از عمد معرفی نمود. با توجه به این مطالب ملاحظه میشود که کشف تقلب در صورتهاي مالی کارِ سادهاي نیست؛ زیرا تقلب، معلول عوامل متعددي است و در ضمن به شیوههاي متفاوتی نیز قابل اعمال است.

به رغم تحقیقات متعدد خارجی در خصوص کشف تقلب در گزارشهاي مالی، در داخل کشور به این موضوع توجه زیادي نشده است. مسئله گزارشگري مالی متقلبانه در ایران از اهمیتی ویژه برخوردار است. افزایش تعداد شرکتهاي پذیرفته شده در بورس که به منظور جذب منابع مالی به انتشار اوراق بهادار اقدام میکنند، تلاش به منظور کاهش مالیات بر سود و ... از جمله دلایل اهمیت موضوع است؛ لذا با توجه به اهمیت کشف تقلب در گزارشگري مالی در جهت حمایت از منافع سرمایهگذاران، تصمیم بر آن شد تا به بررسی این مسئله پرداخته شود. متغیرهاي مورد استفاده به منظور کشف تقلب در گزارشگري مالی (همانند بسیاري از تحقیقات در این زمینه)، تعدادي نسبت مالی بوده که در ادامه معرفی خواهد شد.


-2 ادبیات تحقیق

-1-2 افرادي که مرتکب تقلب در گزارشگري مالی میشوند
در حالی که بسیاري از افراد، مرتکب تقلب در گزارشگري مالی شدهاند، بیشتر موارد مطالعه شده حاکی است که مدیر عامل، اعضاي هیئت مدیره و مدیران مالی نقش بیشتري در ایجاد تقلب داشتهاند. در تحقیقی که توسط انجمن خبره بررسیکنندگان تقلب4 در سال 2004 صورت گرفت، مشخص شد که 83 درصد از موارد تقلب بررسی شده، توسط مدیران اجرایی شرکت انجام گرفته است. ارنست و یانگ (2003) دریافتند که بیش از نصف افرادي که مرتکب تقلب در گزارشگري مالی میشوند از گروه مدیریت شرکت هستند. کمیته سازمانهاي حامی کمیسیون تردوي5 در گزارشی تحت عنوان »تقلب در گزارشگري مالی«، که در سال 1999 منتشر شد عنوان کرد که 72 درصد از موارد تقلب مورد بررسی توسط مدیر عامل و 42 درصد توسط مدیر مالی صورت گرفته است.

-2-2 روشهاي ارتکاب تقلب در صورتهاي مالی

روشهاي متعددي براي تقلب در گزارشگري مالی وجود دارد. اسپاتیس (2002)، عنوان میکند که از طریق تغییر روشهاي حسابداري، تغییر در برآوردهاي مدیریت و شناسایی نادرست درآمدها و هزینهها میتوان مرتکب تقلب در صورتهاي مالی شد. بیزلی و همکاران (2000) به بررسی گزارشگري مالی متقلبانه در بخشهاي فناوري، بهداشت و خدمات مالی پرداختند. نتایج نشان داد که رایجترین شیوههاي تقلب، شناسایی نادرست درآمدها و ارائه بیش از واقع داراییها است


-3-2 انگیزههاي تقلب در گزارشگري مالی

انگیزههاي زیادي براي تقلب در گزارشگري مالی وجود دارد. نمونههایی آن به شرح ذیل است:
• پاداشِ مبتنی بر سود گزارش شده (واتز و زیمرمن، (1986
• حفظ یا افزایش قیمت بازار سهام ) دچو و همکاران، (1996
• دستیابی به پیشبینیهاي داخلی و خارجی (فاما و ج نسن، (1983
• حداقلکردن بدهی مالیاتی ) دچو و همکاران، (1996
• جلوگیري از تخلف در قراردادهاي بدهی (اسپاتیس، (2002
• تأمین مالی به ارزانترین شکلِ ممکن (کوتسیانتیس، (2006

آلبرِچ و همکاران (2004) به بررسی تقلب در گزارشگري مالی از منظر چهار نظریه غالب مدیریت پرداختند. آنها هشت عامل اثرگذار را بر تقلب شناسایی کردند که عبارتند از: اقتصاد تورمی، فساد اخلاقی، انگیزههاي اجرایی نابجا، انتظارات دست نیافتنی بازار، فشار طلبکاران عمده، قوانین وضع شده، رفتار فرصتطلبانه مؤسسات حسابرسی و ناکامیهاي گذشته. محققان همچنین دریافتند مدیرانی که از دیدگاه نظریه ذينفعان مورد توجه قرار میگیرند در مقایسه با مدیرانی که از منظر تئوري نمایندگی مورد توجه قرار میگیرند با احتمال کمتري مرتکب تقلب میشوند. کوان (2008) نیز چهار عامل طرز تفکر، فرهنگ، انگیزه، و فرصت و توازن اقتصادي را از عوامل اثرگذار بر تقلب میداند.

-4-2 عوامل سازمانی مرتبط با تقلب در گزارشگري مالی

در بسیاري از موارد، عوامل سازمانی در گزارشگري مالی متقلبانه توسط شرکتها نقشی اساسی ایفا میکند. نمونههایی از این عوامل شامل؛ محیط کنترلی ضعیف، رشد سریع، سودآوري نامناسب یا ناپایدار، تأکید نابجاي مدیریت بر دستیابی به ارقام بودجه و وضعیت مالکیت شرکت (عمومی یا خصوصی) است.

فاما و جنسن (1983) عنوان میکنند که وظیفه کنترل داخلی هیئت مدیره با استفاده از مدیران بیرونی، که از انگیزه کافی براي کسب شهرت برخوردارند، بهبود مییابد.

پژوهشگران همچنین بیان میکنند که مدیران بیرونی از انگیزه زیادي به منظور کنترل مدیریت ارشد برخوردارند. بیزلی (1996) دریافت که ویژگیهاي خاص مدیران بیرونی همچون درصد سرمایه در دست، کمک میکند که تقلب در گزارشگري مالی کاهش یابد.

کمیته حسابرسی، جزء مهمی از محیط کنترل داخلی به شمار می رود. یانگ (2000)، کمیته حسابرسی را به عنوان پیشقراول در جلوگیري و کشف تقلب در گزارشگري مالی معرفی میکند. بیزلی (1996) دریافت که وجود کمیته حسابرسی بر احتمال وقوع تقلب در گزارشگري مالی اثر معناداري ندارد. این مسئله ممکن است تا اندازه زیادي به تعداد دفعات تشکیل جلسات کمیته حسابرسی در طی سال وابسته باشد به گونهاي که وي دریافت در 35 درصد شرکتهاي متقلب و 11 درصد شرکتهاي غیرمتقلبِ مورد بررسی، کمیته حسابرسی در طی سال تشکیل جلسه نداده است. دچو و همکاران (1996) نیز دریافتند که شرکتهاي متقلب با احتمال کمتري کمیته حسابرسی دارند.

بیزلی و همکاران (2000) به بررسی تفاوتهاي حاکمیت شرکتی در نمونهاي از شرکتهاي متقلب و غیرمتقلب پرداختند. آنها دریافتند که شرکتهاي متقلب با احتمال کمتري کمیته حسابرسی دارند؛ شرکتهاي غیرمتقلب در مقایسه با شرکتهاي متقلب از مدیران بیرونی بیشتري در کمیته حسابرسی بهره میبرند و واحد حسابرسی داخلی در شرکتهاي متقلب با احتمال کمتري وجود دارد

-5-2 کشف تقلب در گزارشگري مالی

آیا راهی وجود دارد که از طریق آن بتوان تقلبهاي گزارشهاي مالی را کشف کرد؟ واتز و زیمرمن (1986) عنوان میکنند که حسابرسی صورتهاي مالی ساختاري کنترلی است که از طریق فراهم کردن اطمینان معقول از اینکه صورتهاي مالی فاقد تحریفهاي با اهمیت است به کاهش عدم تقارن اطلاعاتی و حمایت از منافع سرمایهگذاران کمک میکند؛ اما کشف تقلبهاي مدیریت از طریق فرایندهاي معمول حسابرسی، کار چندان سادهاي نیست؛ زیرا در ارتباط با ویژگیهاِي تقلبِ مدیریت شناخت زیادي وجود ندارد. از سوي دیگر بسیاري از حسابرسان از تجربه لازم براي کشف تقلب برخوردار نیستند و مدیران نیز همچنان در تلاش به منظور فریب حسابرسان هستند. تقلب در گزارشگري مالی هنگامی کشف میشود که حسابرس در خصوص توضیحات مدیریت در مورد مبادلات و مانده حسابها مظنون شود. همچنین تقلب ممکن است به علت وضعیت مالی نامناسب شرکت کشف شود. سامرز و سوینی (1998) دریافتند که حسابرسان میتوانند از طریق توجه بیشتر به مبادلات داخلی، احتمال موفقیت را در کشف تقلب در گزارشگري مالی افزایش دهند.


-6-2 گزیدهاي از تحقیقات انجام شده دربارة موضوع

بیشتر تحقیقات در زمینه کشف تقلب در گزارشگري مالی بر سودمندي نسبتهاي مالی به عنوان پیشبینی کنندههاي احتمالی تقلب در گزارشگري مالی تأکید داشتهاند. برخی پژوهشگران الگوهاي مختلفی را براي کشف تقلب در گزارشگري مالی ارائه کردهاند با این حال در مورد اینکه کدام اطلاعات حسابداري براي کشف تقلب در گزارشگري مالی مفیدتر است به نتایج یکسانی دست نیافتهاند. آنچه در ادامه میآید مروري بر تعدادي از تحقیقات در این زمینه است. این تحقیقات در قالب جدول شماره (1) ارائه است.


-3 روششناسی تحقیق
-1-3 جامعه و نمونه آماري

جامعه آماري مورد مطالعه در این پژوهش، شرکتهاي تولیدي پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار هستند. به منظور انتخاب نمونه، فهرستی از شرکتهایی که در فاصله زمانی سالهاي 1383 تا 1386 در زمره شرکتهاي متقلب قرار گرفتهاند، انتخاب شد. معیارهاي استفاده شده به منظور طبقهبندي شرکتها در گروه متقلب (همانند بسیاري از تحقیقات موجود در ادبیات موضوعی)، آراي صادر شده توسط دادگاه و شرکتهاي متخلف از دیدگاه سازمان بورس (عمده این شرکتها معاملات نهانی دارند) هستند. گفتنی است که سال مبنا در خصوص شرکتهاي متقلب، سال صدور راي دادگاه و یا سال قرار گرفتن نام شرکت در فهرست سازمان بورس است که این سال میتواند یکی از سالهاي 1383 تا 1386 باشد.
پس از اینکه شرکتهاي متقلب6 به این ترتیب مشخص شد، تعدادي شرکت غیرمتقلب7نیز از جامعه آماري انتخاب گردید. شرکتهاي غیرمتقلب، تولیدي هستند؛ دوره زمانی مشابهی با شرکتهاي متقلب دارند؛ اطلاعات آنها در دسترس است و به لحاظ اندازه در بازه گروه اول قرار گیرند که بدین منظور از ارزش دفتري کل داراییها استفاده میگردد.

لحاظ کردن موارد به انتخاب نمونهاي متشکل از 66 شرکت متقلب و 112 شرکت غیرمتقلب منجرگردید. جدول (2) ویژگیهاي نمونه آماري تحقیق را نشان میدهد.

همانگونه که جدول شماره 2 نشان میدهد، تفاوت معنادار آماري بین میانگین سود خالص شرکتهاي متقلب (با میانگین زیان 398 میلیون ریال) و غیرمتقلب (با میانگین سود 948ر6 میلیون ریال) وجود دارد. همچنین بین سرمایه درگردش، حقوق صاحبان سهام و سود انباشته شرکتهاي متقلب و غیرمتقلب، در سطح خطاي 5 درصد تفاوت معنادار وجود دارد. کل دارایی و هزینه بهره دو دسته شرکتها در سطح خطاي 10 درصد معنادار است. در ضمن تفاوت معناداري بین فروش دو دسته شرکتها در سطح خطاي 10 درصد وجود ندارد.

-2-3 متغیرها
-1-2-3 متغیر وابسته
متغیر وابسته در این تحقیق ، تقلب در گزارشگري مالی است که داراي ماهیت کیفی و مقیاس سنجش اسمی است. به منظور اندازهگیري این متغیر، به شرکتهایی که در هر یک از سالهاي نمونه در گروه متقلب جاي میگیرند، عدد یک و به شرکتهاي غیرمتقلب، عدد صفر نسبت داده میشود.

-2-2-3 متغیرهاي مستقل

متغیرهاي مورد استفاده در این مطالعه، نسبتهایی اسـت کـه از اقـلام ترازنامـه و سـود و زیان شرکتهاي نمونه محاسبه شده است. گفتنی است که انتخاب نسبتهاي مالی استفاده شده براي تجزیه و تحلیل باید بر مبناي نظري و شواهد تجربـی در ایـن زمینـه باشـد امـا در حـال حاضر چارچوب نظري قابل قبولی بـه منظـور انتخـاب نـسبتها بـراي تـصمیمگیـري موجـود نیست. در این تحقیق براي انتخاب متغیرهاي مستقل از شواهد تجربی موجود در ایـن زمینـه استفاده شده است براي این منظور، مطالعات انجام شده قبلی دربارة موضوع کـشف تقلـب در گزارشگري مالی بدقت مورد بررسی قرار گرفت. بررسـی اولیـه، 17 نـسبت مـالی (کـه اطلاعات مرتبط با محاسبه آنها در ایران وجـود داشـت) را در اختیـار مـا قـرار داد کـه ایـن نسبتها عبـارت بودنـد از: نـسبت جـاري (CA/CL)، نـسبت دارایـی جـاري بـه کـل دارایـی
(CA/TA)، نسبت دارایی ثابت به کل دارایی (FA/TA)، نسبت سرمایه درگـردش بـه کـل دارایی (WC/TA)، نسبت کل بدهی به کل دارایی (TD/TA)، نسبت سود انباشـته بـه کـل دارایی (RE/TA)، نسبت فروش به کل دارایـی (SAL/TA)، نـسبت سـود خـالص بـه کـل دارایی (NI/TA)، نسبت کـل بـدهی بـه حقـوق صـاحبان سـهام (TD/TE)، نـسبت بـدهی بلندمدت به حقوق صاحبان سهام (LTD/TE)، نسبت بهاي تمام شده کالاي فروش رفته بـه فروش (CGS/SAL)، نسبت سود ناخالص به فـروش (GP/SAL)، نـسبت سـود خـالص بـه فروش (NI/SAL)، نسبت هزینههاي عملیاتی به فروش (OE/SAL)، نسبت سود عملیاتی به فــروش (OI/SAL)، نــسبت ســود خــالص بــه حقــوق صــاحبان ســهام (NI/TE) و نــسبت هزینههاي مالی به کل بدهی .(IE/TD)

به منظور انتخاب متغیرهاي تحقیق، میانگین نسبتهاي مالی 17 گانه براي دو گروه شرکتهاي متقلب و غیرمتقلب محاسبه شد و معناداري آماري این نسبتها با استفاده از آزمون t استیودنت مورد توجه قرار گرفت. نسبتهایی که تفاوت میانگین آنها در بین دو گروه در سطح خطاي 5 درصد معنادار بود به عنوان متغیر مستقل انتخاب شد. نتایج آزمون مقایسه میانگین و روش انتخاب متغیرهاي تحقیق در جدول شماره 3 به تصویر درآمده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید