بخشی از مقاله

چکیده

این پژوهش با عنوان جان آموس کمینیوس و تعلیم و تربیت و با استفاده از منابع کتابخانه ای و به روش تحلیل محتوای کیفی به نگارش درآمده است. ژان آموس کمنیوس - 1671-1592 - یکی از برجستهترین و بزرگترین مربیان تعلیم و تربیت مغرب زمین در قرن هفدهم است. از آنجا که آرای او جنبهای جهانی نیز پیدا کرده بود، برخی او را »پدر آموزش و پرورش جدید« میدانند. کمنیوس انسانی آرمانگرا و خوشبین بود و اولین طراح سازمانی برای تعلیم و تربیت به شمار میرود و چون باعث پیشرفتهای زیادی در زمینه تعلیم و تربیت شد او را پدر آموزش و پرورش مدرن مینامند. هنوز هم اصول آموزش و پرورش کمنیوس چهارچوب اصلی نظامهای آموزش و پرورش جهان به حساب میاید.

کمنیوس آموزش و پرورش دموکراتیک و انسانی را بهترین وسیله بیداری عقل و اصلاح جامعه بشری میدانست. از نظر کمنیوس، تعلیم و تربیت یک نیاز قطعی و حق ذاتی انسان است و مذهب عاملی اساسی در تعیین هدف و مقصد تعلیم و تربیت است. هدف تعلیم و تربیت از دیدگاه او، همانند شدن با مبدأ و بازگشت به اصل خود و به فعلیت رساندن سه قوهی علم، قدرت و قداست است؛ به عبارت دیگر، آدمی باید به مدد دانش، اخلاق و دین به خردمندی، اراده و تقوا دست یابد. یعنی تعلیم و تربیت بایستی به تمامی ابعاد وجودی آدمی نظر داشته و رشد و تعالی همه جانبهی انسانها رامدّنظر داشته باشد.

کلیدواژه ها: جان آموس کامینیوس و تعلیم و تربیت.

مقدمه

جان آموس کمنیوس - 1671-1592 - یکی از برجستهترین و بزرگترین مربیان تعلیم و تربیت مغرب زمین در قرن هفدهم است. از آنجا که آرای او جنبهای جهانی نیز پیدا کرده بود، برخی او را »پدر آموزش و پرورش جدید« میدانند. او آثار زیادی در زمینهی تعلیم و تربیت از خود برجای گذاشت - حدود یکصد و هفتاد اثر بزرگ و کوچک - که برخی از آنها عبارتند از: آموزش بزرگ، مدرسه کودکی، برداشتن بند زبانها، کاخ مؤلفان، تجسم عالم امور محسوس، و رواق. مهمترین اثر او همان »آموزش بزرگ« است که شامل کلیهی نظریات او دربارهی اصول و روشها و سازمان آموزش و پرورش است - کاردان، . - 1388

 کمنیوس در تدوین آرای خود از اندیشمندان و فیلسوفانی همچون دکارت و بیکن، و مشربهای فکری بزرگی همچون فلسفه نوافلاطونی و فلسفه اسکولاستیک متأثر است. او مانند نوافلاطونیان برای عالم هستی سلسله مراتبی قایل است و عالم هستی و از جمله هستی انسان را در حال تحول و دگرگونی دائم میداند. او مانند ارسطو و آکویناس معتقد است که انسان دارای سه طبیعت نباتی،حیوانی و انسانی است و کمال انسانی از طریق فعلیت یافتن این طبایع و قوای مربوط به آن صورت میگیرد. او اعتقادداشت که آدمی بالقوه دارای صورت خداوندی است و روح او مظهر صفات جلال و عظمت الهی است - کاردان، . - 1381

از نظر کمنیوس، تعلیم و تربیت یک نیاز قطعی و حق ذاتی انسان است و مذهب عاملی اساسی در تعیین هدف و مقصد تعلیم و تربیت است. هدف تعلیم و تربیت از دیدگاه او، همانند شدن با مبدأ و بازگشت به اصل خود و به فعلیت رساندن سه قوهی علم، قدرت و قداست است؛ به عبارت دیگر، آدمی باید به مدد دانش، اخلاق و دین به خردمندی، اراده و تقوا دست یابد. یعنی تعلیم و تربیت بایستی به تمامی ابعاد وجودی آدمی نظر داشته و رشد و تعالی همه جانبهی انسانها رامدّنظر داشته باشد - کاردان، . - 1388کمنیوس معتقد بود که باید نظام دانش بشری را طوری دگرگون ساخت که موجبات افزایش معلومات و قدرت و شادمانی بشر میسر شود. او در نظر داشت برنامهی مدارس را طوری طرحریزی کند که تشریح کاملی از جهان و ارتباط کلیهی پدیدهها با یکدیگر بهطرز علمی و مؤثر روشن گردد.

بهنظر او افزایش معلومات و اندوختن حقایق و اطلاعات کافی نیست. او همچنین به آموزش زبان بسیار اهمیت میداد و در این خصوص پنج کتاب نوشته است - اولیچ، . - 1375در قرن هفدهم تفکرات و روشهایی شکل گرفت و در فلسفه ، اخلاق و تربیت آثاری داشت که هنوز ادامه دارد . شاخص ترین چهره تعلیم و تربیت در قرن هفدهم ژان آموس کمنیوس است .از نظر کمنیوس لازمه تربیت صحیح این است که انسان در ابعاد سه گانه شناختی یا عقلانی ، اخلاقی و دینی به طور جامع و پایدار تربیت شود . تعلیم و تربیت به فعالیت مدرسه و خانواده محدود نمی شود بلکه بخشی از حمایت و نظارت کلی اجتماعی به حساب می آید .

جامعه انسانی هم جامعه تربیت کننده است ، هرچند این تربیت تا قرن نوزدهم به صراحت و به قوت عنوان نشده بود اما کمنیوس در فلسفه خود به آن اشاره نموده است . کمنیوس از بین عوامل مهم جامعه گرایی ، خانواده را در اولویت قرار داده و این تفاوت مهم او با کلیسا و نیز گرایشهای رایج زمان اوست . به این ترتیب او به زندگی واقعی و ضرورت های عصر خود و آن چه کانت بعدها سعادت ممکن نامبرد و آن چه ربط و مناسبت تربیت با زندگی نامبرده شده نزدیک می شود در حالی که افلاطون فیلسوف شاهان حاکم را مافوق اخلاق قرار می دهد. درباره ژان آموس کمنیوس و اهمیت و به روز بودن مجدد آثار و اندیشه او در دنیای معاصر، صاحبنظرانی چون فردریک مایر، رابرت اولیچ ،ویل دورانت و ژان پیاژه سخن گفته اند . یونسکو از شروع چهارصدمین سال تولد کمنیوس همه ساله یاد اورا گرامی می دارد - اولیچ، . - 1375

اصول تعلیم و تربیت از دیدگاه کمنیوس

کمنیوس اصول تعلیم و تربیت خود را از مطالعهی طبیعت بهدست آورد. او از طبیعت و شناخت قوانین آن بهعنوان کلید خداشناسی یاد کرده است. مایر - ج1، - 1374 در توضیح اصول تعلیم و تربیت از دیدگاه کمنیوس به شرح نه اصل پرداخته است که دکتر کاردان . - 1381 - با نگاهی انتقادی آنها را به شش اصل فروکاسته است. اصول نهگانهی مایر بهطور خلاصه عبارتند از:

-1 طبیعت موقع مناسب را رعایت میکند، پس تربیت نیز باید در بهار زندگی یعنی در دوران کودکی انجام گیرد.

-2 طبیعت پیش از آنکه صورتی بهوجود آورد ماده آنرا فراهم میکند، پس در تربیت نیز باید کتابها آماده شوند؛ مطالب سخت ابتدا با اشیاء فهمانده شوند و سپس از طریق زبان؛ هیچ زبانی با کتاب و دستور آموخته نشود بلکه دانشآموزان بیشتر در محیط قرار بگیرند؛ علم اشیاء بر علم تلفیقی آنها مقدم باشد؛ و مثالها پیش از قواعد گفته شوند - الماسی بردمیلی، . - 1394

-3 طبیعت موضوع مناسبی را برای عمل کردن انتخاب میکند، پس در تربیت نیز باید پیش از آغاز تحصیل ذهن دانشآموز را آماده کرد و استمرار تحصیلی وجود داشته باشد - مقدس جعفری، . - 1383

-4 طبیعت در عملیات خود آشفته نمیشود بلکه در سیر خویش به پیش، از یک نقطه به نقطه دیگر گام برمیدارد، پس در مدرسهها باید طوری سازمان داده شوند که هر شاگردی در هر زمان معین فقط یک موضوع درسی داشته باشد.

-5 در تمام عملیات طبیعت پیشرفت از درون است، پس شاگرد باید نخست چیزها را درک کند وبعداً آنها را بهخاطر بسپارد و معلم هم از روش تمام دانش ها آگاه باشد.

-6 طبیعت در فرآیندهای خود از کل شروع کرده و به جزء ختم میکند. پس در تدریس هر زبان یا علم یا هنر نیز باید از سادهترین جزء آغاز کرد.

-7 طبیعت جهش نمیکند بلکه گام به گام پیش میرود، پس در تربیت نیز باید تمام موضوعات درسی با کمال دقت میان کلاسها طوری تقسیم شود که فهم موضوعهای قبل راه را برای موضوعهای بعد هموار کند و آنها را روشن سازد.

-8 طبیعت اگر چیزی را آغاز کند، تا آن را به پایان نرساند از دست نمیدهد، پس هرکس به مدرسه میرود باید تا زمانی که کاملاً دانا و پرهیزگار شود، تحصیل را ادامه دهد؛ مدرسه باید در نقطه آرامی واقع شود؛ چیزهایی که باید طبق زمینه تحصیلات انجام شود باید بدون هیچ اهمالی انجام شود؛ هیچ شاگردی به هیچ بهانهای نباید عقب بماند.

-9 طبیعت با دقت از موانع و چیزهایی که احتمال آسیبی از آن می رود پرهیز میکند، پس شاگردان باید جز کتاب های مناسب خود چیز دیگری دریافت نکنند؛ کتابها از نوعی باشند که بتوانحقیقتاً آنها را منبع حکمت و فضیلت و تقوا نامید؛ به شاگردان در مدرسه و اطراف آن اجازه معاشرت با معاشران بد داده نشود - الماسی بردمیلی، . - 1394

عقاید تربیتی کمنیوس

پیاژه می نویسد: می توان دریافت که کمنیوس فیلسوف مابعد الطبیعه و کمنیوس درگیر در مسائل علمی فراوان که در آموزش زبان و اداره مدرسه باآنها رودررو می شد چگونه توانست به نوعی وحدت درونی نائل شود و این وحدت را در تاسیس فلسفه ای بر مبانی تعلیم و تربیت بیابد . تعلیم و تربیت را خواه علم ، فن و یا هنر بدانیم از جهات گوناگون با فلسفه در ارتباط است، نبوغ کمنیوس در درک او از این واقعیت آشکار می شود که تعلیم و تربیت بخشی از ساختار کلی طبیعت تلقی می شود و به این دلیل فرآیند آموزش ، جزء جدایی ناپذیر از سامانه ای است که این فرآیند محور اساسی آن به حساب می آید. کمنیوس تمامی باورهایی را که در مورد رشد دارد به عرصه عمل می آورد .

وی برای آنچه که امروزه چهاردوره تعلیم و تربیت نامیده می شود چهارحالت شیرخوارگی ، کودکی ، نوجوانی و جوانی بر می شمارد و البته با اشراف و اشراق حقیقی این واقعیت را در می یابد که در هریک ز این دوره ها به دانش خاصی نیاز داریم و این دانشها با نیازهای دایمی ارتباط دارند و تفاوت این سطوح بیش از هر چیز به شیوه بیان یا سازماندهی دوباره انواع دانش باز می گردد - ابراهیم زاده، . - 1370 کمنیوس در باره چهارحالت مذکور مفروضات زیر را که حکایت از فهم عمیق او از روانشناسی دارد عنوان کرده است:اگر چه این حالات متفاوتند اما نمی خواهیم به واجدان هریک از حالات ، نکات متفاوتی یاد بدهیم بلکه مطالب یکسانی را به شیوه های متفاوت بر آنان عرضه می کنیم . منظور این است تمامی چیزهایی که می تواند از انسان واقعا انسان بسازد و از یادگیری واقعا یادگیری بسازد باید با توجه به سن و میزان آمادگی قبلی کودک به او عرضه شود هرچند کل فرآیند تعلیم

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید