بخشی از مقاله
جایگاه کانسپت در فرآیند طراحی
چکیده
مقاله پیش رو دستورالعملی است که معرف نظامی میان فعالیتهاي فکر کردن و فعالیت هاي اجرایی در طراحی است و داراي خصلت سلسله مراتبی و جزء به جزء می باشد. اهداف مورد نظر نحوة پیوند هـدف و راهحـل بـوده و اینکـه کانسپتها چگونه در روندهاي مختلف به همراه ایده هاي متنوع طراح به طرحی بدیع تبدیل می شوند. در ایـن ارتبـاط این مقاله علاوه بر بازبینی مناسبی از تعاریف خاص و مهم در پی پیوند و یافتن ارتباطی جدید از آنهـا بـوده و سـعی دارد تا با معرفی نمونههایی مطرح از معماري معاصر به این موضوع مهم دست یابد.
دیگر نمونه هاي ارائه شده، همگی از مواردي میباشند که موفقیت قابل ملاحظهاي در زمینه ایدهپردازي و مشـخص نمودن جایگاه کانسپت داشتهاند.
واژههاي کلیدي: فرآیند طراحی، کانسپت، ایده، الگوهاي تفکر.
مقدمه
معماري می تواند جهان را تغییر دهد و معماري خوب و عالی می تواند کیفیت زندگی مردم را بهبود بخشـد.
بویژه در شهرها که وظیفه و مسئولیت خاصی دارد. شهر، مکـان رو بـه رشـد و توسـعه اي اسـت و معمـاري، روح زمانی را که در آن ایجاد شده،منعکس میسازد. براي رهایی از رکود و حرکت به سوي رشـد و شـکوفایی شـهر باید در تمام زمینههاي اقتصادي، اجتماعی، سیاسی و هنـري پـیش رفـت. معمـاري در ایـن راسـتا وسـیلهاي بـراي حرکت به جلو است. در معماري دغدغه اصلی ما ساخت فضا، دست بردن در حجم، سطح و شکل و نورپردازي
فضا است و همیشه چیزهاي زیادي براي بدسـت آوردن وجـود داشـته اسـت. مـا در جامعـه نابسـامان و آشـفته اي زندگی میکنیم و من هم با این مسئله موافقم. بنابراین، به جاي آنکه این آشفتگی را منعکس سازیم، سعی کنـیم نظمی فراتر از آن ایجاد کنیم. تصویر، از جمله ابزاري است که ما براي این کار استفاده می کنـیم و اعتقـاد داریـم که از طریق هنر تصویر، فرد به درك عمق این پیام نائل میشود.
در این راستا براي آشکار کردن معانی باید بر روي علامات تکیه کرد. کشف معنی، بیشتر به کمک تصاویر براي هر فرد ممکن می شود، نه فقط از طریق هنرمندان. بنابراین تفاسیر و معانی بی انتهاست، زیرا تنها محـدودیت آنهـا، محدودیت مغز انسانی است. این فرآیند، تفسیري است که سرانجام به درك شخصیتـر و طـولانی مـدت منتهـی میشود. بنابراین بهتر است به دنبال مفاهیم برویم تا اینکه با توضیح اجزاي ظاهري و بیرونی معماري رابیاموزیم.
کانسپت
کانسپت ها، ایده هایی هستند که طراح آنها را به عنوان مبناي فرم دهی به فضا، بنا و سایت شناسایی مـیکنـد.
این ایدههاي منحصر به فرد با کارکردهاي بنا، علاقهها و ظرافت و غنا در هـم تنیـده شـده اسـتو تعـاریف زیـر در مورد کانپست ارائه شده است:
1ـ تصور کلی 2ـ فکر و عقیده 3ـ مفهوم 4ـ ادراك و خیال 5ـ اندیشه.
این واژه مفهومی ترین و معناییترین واژهاي است که در طراحی با آن سر و کار داریم.
ایده
قدري فرمالتر، شکلی تر و الگویی تر از کانسپت است. کانسپت در مفهوم عـام خـود خلاصـه و عصـاره یـک پروژه است. بنابراین کانسپت ها، ایده هاي جامعی هستند که با حداقل جزئیات، حـداکثر تـأثیر را در تمـام ارکـان پروژه باقی می گذارند و روح پروژه را در قسمت هاي مختلف شکل میدهند. بنـابراین ایـن اندیشـه هـاي جـامع و مفاهیم فراگیر در مقیاس هاي کلان تا خرد پروژه مطرح می شوند. ما در طول پـروژه بـا مفـاهیم متعـدد و چنـدین کانسپت روبرو هستیم.
مفاهیم ایده و کانسپت از هم مجزا هستند اما در یک جا روي هم پیوند دارنـد. ابعـاد مختلـف کانسـپت ریشـه در محیط، فرهنگ و خاطرات ما دارد که مانند یـک پتانسـیل روي ذهـن مـی نشـیند و وظیفـه طـراح ایـن اسـت کـه کانسپت را تبدیل به ایده کند. ایـده هـا وسـایلی بـراي بیـان و نقـد کانسـپتهـا مـیباشـند و از عملیـات ذهـن بـر محسوسات پدید می آیند. اطلاعاتی که از جهان بیرون توسط حواس کسب می شوند و به ذهن ما می رسند، نقش
مهمی در پیدایش ایده ایفا میکنند.
جایگاه کانسپت در فرآیند طراحی
دو رکن در پیدایش کانسپت دخالت و تأثیر دارد: 1ـ دنیا و فضاي پروژه 2ـ تربیت هنرمند.
معمار خود را در معرض موضوع پـروژه قـرار مـیدهـد و از فضـاي آن تغذیـه مـینمایـد و بـر اسـاس موضـوع و تجربیات خود و مطالعات زمینه اي برخورد با پروژه را شروع میکند. دانشـی کـه از قسـمت هـاي مختلـف پـروژه کسب میکند، تبدیل به یک بینش میشود و در این مرحله است که کانسپت یک پروژه مـی توانـد متولـد شـود.
این یک رویداد خلاقه است که شامل طیفی از جستجو و کشف است.
علاوه بر این بینش افرادي کانسپت هـا و مفـاهیم را ریشـه در خـاطرات و ادراکـات گذشـته مـا مـی داننـد کـه در پروژه هاي خاص به ظهور میرسند. کانسپت در واقع همان وجودي است که طراح می باید فردیت خود را در آن القاء و ابراز نماید تا در طول محدودیتهاي پروژه شکل گرفته و محصول نهـایی را تولیـد نمایـد. گـاهی اوقـات کانسپت پروژه قبل از عنوان یک پروژه آغاز و با شروع اطلاعات پروژه، تکمیل و به رشد و بلوغ می رسد.
فرآیند طراحی1
تعاریف زیر در ارتباط با این واژه آورده شده است:
1ـ فرآیند طراحی، دستورالعملی است که معرف نظامی است میان فعالیتهاي فکر کردن و فعالیـتهـاي اجرایـی در طراحی و داراي خصلت سلسله مراتبی و جزء جزء میباشد.
2ـ این فرآیند مجموعه فعالیت هاي منسجمی است که هدف و راهحل را به هم پیوند می دهد و تسلسـل منطقـی و هدفمند تعدادي از فعالیت ها میباشد.
3ـ این فرآیند شامل شماري از فعالیت هاي مرحله بندي شده است که هر کدام شخصیت و نتایج خود را دارند.
از دیدگاه بسیاري از طراحان، فرآیند طراحی، فرآیند حل مسئله است و لذا مهم ترین فرآیند حل مسئله کـه قابـل اعمال در این پروسه میباشند عبارتند از: شناخت مسئله ـ راهحلیابی ـ ارزیابی و انتخـاب. ایـن فرآینـد خطـی بـه گفته جان لانگ شامل سه مرحله تحلیل، ترکیب و ارزیابی میباشد.
سلسله نظام برخورد با مسئله طراحی
هر طراح به گونههاي خاص از نظامها، قوانین و زیر مجموعـههـایی پیـروي مـیکنـد کـه بـه ترتیـب زیـر بـه یکدیگر وابسته میباشند:
شیوه روش روش شناسی دیدگاههاي نظري شناخت شناسی
1ـ شناخت شناسی: به حوزه عمومی ویا نظري عام گفته مـی شـود و خـرده اي از آگـاهی را در بـر مـی گیـرد کـه بوسیله دیدگاهی خاص محدود نشده است. دو حوزه ذهنی و عین را شامل میشود.
2ـ دیدگاه هاي نظري: در انتخاب نوع متدولوژي که براي طراحی مورد اسـتفاده قـرار مـی گیـرد، تـأثیر خواهـد گذاشت. تأثیري ناخودآگاه نیز در نوع انتخاب هاي طراح در مسیر برخورد با مسئله طراحی دارد که بـه مجموعـه اثر انسجام و وحدت میبخشد و ممکن است تحت تأثیر ایسمها باشد. (پست مدرنیسم، دیکرانستراکشن و ...).
3ـ متدوتکنیک: متدولوژي سیاست کلان برخورد با مسئله طراحی بـه منظـور عملـی کـردن دیـدگاه هـاي نظـري میباشد و به عنوان راهکارهاي کاربردي طراحی تلقی میشود.
تکنیک شیوه طراحی به عنوان ترفندهاي به کار رفته جهت ایجاد ایده هاي طراحی میباشد.
مثال: اگر یک معمار تحت تأثیر مقولات فرم و فضا به عنوان مبانی نظـري باشـد (فرمالیسـم)، روش شناسـی وي، تأکید بر تفکر تصویري داشته و او به کمک تصاویر به معرفی خصوصیات فضا می پردازد.
در شیوه و تکنیک از ماکت سازي، برنامههاي سه بعدي و ترسیم کروکی و دیاگرام استفاده میشود.
نظرات اساتید ایرانی در ارتباط با روش شناسی طراحی و فرآیند طراحی معماري
مهندس فرهاد احمدي: با گستردگی امروزین اندیشه و اینکه معماري در دیدگاه ما بـه صـورت »جهـانی صـغیر« رخ می نماید و ادراك این پدیدار بیشتر به صورت تأویلی صورت می پذیرد شاید شیوه هـاي خطـی در بیـان حـق مطلب چند کارا نباشد و در عوض دامن گیري عرصه هاي معرفتی و یافتن لایههاينسبتاً منطبق شده ما را به پاسخ نزدیکتر نماید.
دکتر داراب دیبا: توافق در دنیا نیست، چرا که بارهاي ارزشی بسیار گوناگوند. دریچه هاي ادراکی پیچیـده انـد و از راه هاي مختلف می توان قصه اي را آشکار نمود (از پلان و روشهاي دو بعدي تا کروکی و ماکت و مطالعـات اجتماعی و فرهنگی) پروژه معماريحتماً باید در سه بعد فضا مطالعه و پیش رود و همه مسائل بنیانی عملکـردي، زمین، عوامل اجتماعی و تکنولوژي را با هم ببیند.
دکتر علیرضا عینی فر: تدریس درس طراحی و یا شکل گیري یک اثـر معمـاري بـه طـور اتفـاقی و بـدون برنامـه
امکان پذیر نیست. روند طراحی اساتید همگی به صورت خطی و پیـاپی نیسـت. عوامـل مختلـف در ایـن پروسـه تأثیرگذارند و شیوه به تناسب ویژگیها و تواناییهاي دانشجویان بستگی دارد.
مهندس کامبیز نوایی: معماري از خیال زائیده می شود و خیال هم عالم کوچکی است که شخصیت هنرمند براي خود می سازد. واقعیت هاي بیرونی بستر طرح، مسائل اقتصادي، خصوصیات اقلیمی و عملکردي و ... حافظـه هـاي براي طرح تلقی میشوند و اهمیت برنامه ریزي بسیار بالاست، اما نقش این برنامه ریزي بسیار عظیم نیست.
تفکر و انواع آن
روانشناسان عصر حاضر انواع فکر کردن را بر اساس اهداف آنها و ویژگی هاي بـه کـار رفتـه در آن بـه سـه گروه 1ـ تفکر جهت دار 2ـ تفکر بدون جهت 3ـ تفکر خلاقانه دسته بندي کرده اند.
1ـ تفکر جهت دار: این فعالیت درونی تحت تأثیر هدف خاصی مانند حل یـک مسـئله مطـرح مـی باشـد. در ایـن تفکرمعمولاً از دو تکنیک براي حل مسئله استفاده مـیگـردد. در تکنیـک اول پاسـخهـا و راهحـلهـاي متنـوعی مطرح می گردند و در این رویکرد، سعی و خطا استفاده میشود. مانند مطرح کردن راهحلهاي متنوع براي نحـوه ورود به یک پارك با راهحلهاي متفاوت.
در تکنیک دوم با خرد کردن مسئله کلی به جزء مسئله ها، ابتدا اقدام به حل مسائل جزیی نموده و سپس دسترسی به پاسخ نهایی امکان پذیر می شود. به عنوان مثال در طراحـی همـان ورودي پـارك مـیتـوان بـا توجـه بـه میـزان استفاده از پارك، مخاطبین پارك و کاراکتر مورد نیاز براي آن پارك به حل مسئله نهایی طراحی المـان ورودي پاسخ داد.
2ـ تفکر بدون جهت: در این تفکر ذهن آدمی بدون هیچگونه پـیش زمینـهاي فعـال مـی گـردد و بـه دنبـال تـأمین هدفی خاص نمـی باشـد. ایـن تفکـر داراي طبیعـت آزاد و شـناور اسـت و در طراحـی معمـاري در شـکل گیـري کانسپت توسط تکنیکهاي طراحی که بدون هدفی مشخص و اتفاقی ایجاد می گردند، استفاده میشود.
3ـ تفکر خلاقانه: این نوع فکر کردن داراي هدف بوده و براي رسیدن به پاسخ مناسب لازم است از تکنیک هـاي خلاقیت که در فصول گذشته ذکر شد، استفاده کرد. خلاقیت پاسخی منحصـر بـه فـرد بـراي حـل مسـئله اسـت.
سلسله مراتب این تفکر به صورت زیر میباشد:
1ـ مرحله آماده سازي 2ـ مرحله نهفتگی 3ـ مرحله روشن گري 4ـ مرحله اثبات.
در تفکر خلاق پاسخ به صورت مسئله به شکلی جهشی می باشد و مبتنی بر قیاس اسـت. ایـن اسـتراتژي مبتنـی بـر دریافت و ادراك است و جعبه اي در ذهن شکل مـی گیـرد کـه در آن اطلاعـات بـه اشـکال و در انـواع مختلـف