بخشی از مقاله
چکیده
اکثر آثار برجسته معماری در دنیا بر یک یا تعدادی ایده و کانسپت محوری بنا شده اند، از این رو می توان شکل گیری و پرورش کانسپت و ایده را نیز همچون خلاقیت از مهمترین بخش های فرآیند طراحی معماری به شمار آورد، زیرا یکی از ملاک های ارزیابی قدرت و ضعف معماری امروز جهان به شمار می رود. از آنجایی که همواره در منابع گوناگون، یکی از ویژگی های مهم طراحی و به خصوص آثارمعماری را خلاقانه بودن آن تصور کرده اند.
می توان این سوال را به عنوان پرسش بنیادین این مقاله تبیین کرد که؛ وجود این ویژگی - خلاقیت - در ایده ها و کانسپت های معمارانه نیز می تواند به عنوان ملاکی برای تعیین ارزشمندی ایده ها و کانسپت های طراحی به شمار رود؟ لذا به منظور تدوین این مقاله، با مراجعه به منابع کتابخانه ای به بررسی تعاریف ارئه شده در مورد این کلمات و در انتها به تبیین ارتباط بین آنها پرداخته شد.
واژه های کلیدی: معماری، فرآیند طراحی، کانسپت، ایده، خلاقیت.
1.مقدمه
بسیاری از مردم محصول طراحی یا طرح را یکی از خلاقانه ترین بیان یا تظاهر حضور و تعامل بشری توصیف می کنند. هنرهای به اصطلاح خلاقه، رشته های غیر طراحی محیطی و طراحی هنری چون؛ نقاشی، مجسمه سازی و اشکال گوناگون طرح های 2 بعدی و 3 بعدی است. با این حال، خلاقیت و اندیشه خلاق درست به همان میزان در علم، پزشکی، فلسفه، حقوق، مدیریت و بسیاری زمینه های دیگر تلاش انسان نیز جایگاه دارد. خلاقیت واژه ای محوری در تبیین روند طراحی و آموزش خلاقانه در تمامی حوزه های طراحی به شمار می آید - لاوسون، 1390، ص.171 -
امروزه اهمیت یک ساختمان به کانسپت آن، مفهوم و ایده بنیادی و کلی آن است که به آن ارزشی بیش از ساختمان های معمولی می بخشد . - Heylighen & Neuckerman, 1999:p211 - اکثر آثار برجسته معماری در دنیا بر یک یا تعدادی ایده و کانسپت محوری بنا شده اند، از این رو می توان شکل گیری و پرورش کانسپت و ایده را نیز همچون خلاقیت از مهمترین بخش های فرآیند طراحی معماری به شمار آورد، زیرا یکی از ملاک های ارزیابی قدرت و ضعف معماری امروز جهان به شمار می رود.
از آنجایی که همواره در منابع گوناگون، یکی از ویژگی های مهم طراحی و به خصوص آثارمعماری را خلاقانه بودن آن تصور کرده اند می توان این سوال را به عنوان پرسش بنیادین این مقاله تبیین کرد که؛ وجود این ویژگی - خلاقیت - در ایده ها و کانسپت های معمارانه نیز می تواند به عنوان ملاکی برای تعیین ارزشمندی ایده ها و کانسپت های طراحی به شمار رود؟
شناخت ابعاد و ویژگی های هر چیز، حتی یک مفهوم، زمانی که به استفاده و نتیجه گیری بهتر ختم شود، ضروری است. لذا در این مقاله در ابتدا با استناد به منابع کتابخانه ای به بررسی تعاریف هر یک از واژگان ایده و کانسپت و خلاقیت به طور جداگانه، پرداخته می شود و در ادامه به تعیین نحوه ارتباط بین این موارد پرداخته می شود.
.2 ایده و کانسپت
امروزه بسیاری معماران و بیشتر دانشجویان معماری بر این عقیده اند که " کانسپت " جوهره طراحی معماری است. زمانی ملاحظات فرمی و سپس ملاحظات عملکردی در معماری تعیین کننده بودند. امروز اهمیت یک ساختمان به کانسپت آن، مفهوم و ایده بنیادی و کلی آن است که به آن ارزشی بیش از ساختمان های معمولی می بخشد - Heylighen & . - Neuckerman, 1999:p211
حضور و همپوشانی لایه های زندگی بشر به مدد ورود به دنیای الکترنیک و ارتباطات، لزوم در کنار هم قرار گیری فضاها را دچار تردید کرده، به گونه ای که عملکرد از جایگاه محوری خود قدری کناره گرفته و فضای خود را به ایده داده است - صفری راد، :1385ص.3 - در حال حاضر اکثر آثار برجسته معماری در دنیا بر یک یا تعدادی ایده محوری بنا شده اند، از این رو می توان شکل گیری و پرورش کانسپت و ایده را از مهمترین بخش های فرآیند طراحی معماری به شمار آورد، زیرا یکی از ملاک های ارزیابی قدرت و ضعف معماری امروز جهان به شمار می رود. تحقق این امر جز با شناخت دقیق معانی ایده و کانسپت در طراحی معماری میسر نمی شود.
با توجه به تعابیر و تعاریف مختلف و گاه متضاد از عبارات و اصطلاحات "کانسپت" و "ایده"، ضرورت ارائه تعریف درستی از این دو؛ جهت پیگیری تحقیق پیش رو، احساس می گردد، لذا در این بخش به بررسی تعاریف ارائه شده از آنها در منابع مختلف پرداخته می شود و نتیجه آن در قالب ارائه تعاریفی بیان می گردد:
امروزه تصور بر این است که آن چیز ی که به طرح معماری ارزش و اعتبار می بخشد ایده بنیادین موجود در آن است. همانگونه که "برایان لاوسون" نیز تصریح می کند که: "اینگونه به نظر می رسد که طرح مناسب اغلب دارای تعداد محدودی از ایده های بنیادین می باشد که سازمان دهنده آن طرح می باشند و دیگر عناصر نقش کم رنگ تری در سازماندهی طرح ایفا می کنند." - Lawson, 1994: p -
ایده های زیربنایی یک طرح معمارانه در بین معماران با نام های گوناگونی مطرح می باشند؛ از "image" کریستوفر الکساندر - 1979 - گرفته تا "مولد اولیه" دانا دورک - 1978 - و "اصول سازماندهنده" روو - 1987 - ، اما اغلب اوقات به عنوان "پارتی" مطرح شده توس لوپن - 1997 - معرفی می شوند و یا "کانسپت" که برایان لاوسون - 1994 - از آن یاد می کند.
ویژگی اساسی ایده های بنیادین در این است که نیازی به عناصر اضافی و الحاقی ندارند و در حقیقت تمامی عناصر و جنبه ها در فرآیند طراحی در نظر گرفته می شود. کاربرد این ایده های بنیادین در طراحی طبیعتا سودمند است و مشابه یک گپ و گفت هستند. در فرهنگ انتقادی، عملی و فلسفی لالاند چند معنی برای ایده در نظر گرفته شده که اولی Idée به معنی "افلاطون" آن الگو و نمونه وموجود فی نفسه بوده و معنای کانتی آن اندیشه هایی است که از حواس ناشی نمی شوند .
جلوتر می روند - لالاند،.1377 - ایده را از لحاظ زیبایی شناختی تصوری که پیش از ساخت شیء می باید در ذهن تحقق پذیرد تعریف کرده اند، و به صورت کلی ایده را صورت و یا الگویی دانسته اند که کارگر برای درست کردن طرحی که ریخته در نظر دارد؛ به زبان دیگر ایده آن چیزی است که باعث می شود اثری در ذهن هنرمند ساخته شود - لالاند،.1377 - " جان لاک" فیلسوف تجربه گرا، در توصیف کانسپت آن را معادل ایده عمومی می داند.
ایده کلی به طور عمده با تجرید تولید می گردد و مبری از اجرایی است که به روشنی و وضوح بر موضوعی دلالت کند - .Blackburn, 1994 - فرهنگ آکسفورد در تعریفی کلی کانسپت را به عنوان ایده یا اصلی تعریف می کند که درپیوند با چیزی مجرد باشد. اما concept - به معنای ادراک عقلی - در مقابل percept - ادراک حسی-ادراک به وسیله حس های پنج گانه - قرار می گیرد و آن را مفهومی انتزاعی، عمومی و لااقل قابل تعمیم می نماید.
" جان استوارت میل" نیز تشکیل کانسپت را وابسته به تجرید موضوع می داند . - Blackburn, 1994 - اما مهمترین معنایی که در این نگاه برای کانسپت در نظر گرفته می شود، فعالیت قوه فاهمه - قدرت فهم - است و آن را در تقابل با قوه تخیل و حافظه قرار می دهد . - Kotsopoulos, 2007 - یعنی درک کردن چیزی مثل درک و فهم یک اختلاف یا درک جهان - لالاند،.1377 - در اینجا تفاوت اصلی کانسپت و ایده مشخص می شود.
اولا کانسپت دارای بار معنایی مدرنی است؛ یعنی یک واژه کانتی است، در صورتی که ایده واژه ای قدیمی و عمری طولانی تر از فلسفه افلاطونی دارد. دوم اینکه کانسپت درک یک معنی - یک واقعیت یا یک انتزاع - است که تخیل راهی در آن ندارد در صورتی که ایده در معنای زیبایی شناختی و هنری آن، طرح و تخیلی است برای آینده؛ یعنی اگر بخواهیم از نظر زمان بندی آن را بررسی کنیم شکل گیری کانسپت از گذشته به حال است و شکل گیری ایده از حال به سوی آینده است . - Blackburn,1994,Kotsopoulos, 2007, Kant,1997 -
به طور مثال اگر ما لذت را تجربه کرده و با قدرت فهم خود به شناخت آن نزدیک شویم این فعالیت فکر ما conception نامیده شده و مفهوم لذت در ذهن ما شکل می گیرد. اما اگر بخواهیم اثری لذت بخش برای کسی ایجاد کنیم ذهن ما، با تکیه بر قدرت تخیل خود، طرح هایی برای این کار به وجود می آورد و این فعالیت ایده پردازی نام می گیرد - کامل نیا و تغابنی، 1388،ص.95 -
به عبارتی کانسپت از فهم و درک موضوع و یا شی ای بیرونی به وجود آمده و شناختی است که به وسیله قوه ادراک ما حاصل شده است؛ حال اگر این شناخت بخواهد در اثری هنری جلوه گر شود، به وسیله ایده ها و ایده های خرد، اثر هنری را می سازد - کامل نیا وتغابنی، 1388،ص.98 - فرق کانسپت با ایده را اینگونه می توان مطرح کرد که کانسپت ماهیت تفهیمی دارد و ایده ماهیتی تخیلی، همه انسان ها کانسپت دارند و کانسپت ماهیتی از بیرون به درون دارد ، درصورتی که ایده ماهیتی ابداعی، تخیلی و آفرینشی دارد و از درون به بیرون است، ایده ها باعث پیدایش اثر هنری می شوند