بخشی از مقاله


پژوهش در فرآیند طراحی معماری

(نمونه موردی: فرآیند طراحی کریستوفر الکساندر)

چکیده


سرآغاز مطالعه در فرایند طراحی، به اواخر دهه 1950 و اوایل دهه 1960 میلادی در اروپا باز می گردد. طراحی بر مبنـای پـژوهش، در سـال هـای نخسـتین بـر ایـن بـاور استوار بود که ذات فرایند طراحی، تا حدود زیادی مستقل از ویژگی های موضوع آن است و بر اساس این باور، طراحی در همه زمینه هـا دارای فرآینـدی مشـابه اسـت. در تحقیق حاضر به نقش کلیدی و مغفول مانده پژوهش در فرآیند طراحی معماری اشاره می شود. در فرایند طراحی الگوهایی موجود می باشند که تفاوت هـایی دارنـد تفاوت های موجود در آنها، اساسا تابعی از شرایط مسئله طراحی است. در این راستا در تحقیق حاضر مدل هـای مختلفـی را جهـت نمـایش رابطـه بـین تحقیـق و فراینـد طراحی و نقش پژوهش در آن ارائه می کند و هر کدام از مدل ها به صورت مجزا بررسی خواهد شد. در نهایت بـه بررسـی ادبیـات موجـود و سـوابق مربـوط بـه فراینـد طراحی کریستوفر الکساندر به عنوان یکی از پر کارترین معماران و نظریه پردازان معماری و شهرسازی پرداخته خواهد شد. نقطه نظرات وی از این جهت مهـم ارزیـابی می گردد که قابلیت آن را دارد تا به قید شناخت چارچوب های نظری و اجرایی و نقد سازنده آنها، بتوان به نظریه های قابـل اتکـا بـه ویـژه بـرای معمـاری و شهرسـازی ایران که بر سر دو راهی سنت و مدرنیته وا مانده است، به قید تعهد علمی و پرهیز از احساسات نایل شد.

واژگان کلیدی: پژوهش، فرایند طراحی، کریستوفر الکساندر


1. مقدمه

یکی از پرسش های معماری، که چون دغدغه ای ذهنی گهگاه نیز ابراز می شود، اینست که فرآیند طراحی را از کجا باید شروع کرد و آنچه کـه ایـده اولیـه طـرح مـی خوانیم از کجا می آید؟ این پرسش مهم را در ادبیاتی که حاصل حدود شش دهه پژوهش های طراحی اسـت مـی تـوان ردیـابی کـرد. سلسـله پـژوهش هـای یـاد شـده براساس چارچوب های ذهنی و نیز اتخاذ روش های گوناگونی به انجام رسیده است؛ از تأمل و نظریه پردازی گرفته تا مصاحبه با طراحـان و نیـز ثبـت و تجزیـه و تحلیـل پروتکل های طراحی با طراحی و روش های کیفی و کمی دیگر. آنچه امروزه بیشتر موارد توجه طراحی پژوهان قرار گرفته و به نظر می رسد واقعیت رویداد پیچیـده ای چون طراحی را بهتر می تواند بازنمایی کنـد، تمرکـز پـژوهش روی طراحـان خبـره و خبرگـی در طراحـی اسـت (بـرای مثـال Cross, 2004, 2006; Lawson & .Dorst, 2009 چرا که ساز و کار واقعی اندیشه طراحانه با تمام پیچیدگی اش در فرآیندهای ذهنی طراحان خبره قابل پیگیری است. از آنجا که ایـن سـاز و کارهـا در حقیقت همان چیزی است که آموزش معماری درصدد هدایت فرآِندهای ذهنـی دانشـجویان طراحـی بـه سـمت آن اسـت، پـژوهش روی طراحـان خبـره و خبرگـی در طراحی می تواند خروجی های خوبی برای آموزش نیز داشته باشد. آشنایی با زیر و بم های فرآیند ایده پردازی طراحان خبره می تواند برای دانشجویان و طراحـان کـم تجربه تر، نوعی فراآگاهی و اعتماد بنفس بیشتری را به ارمغان آوردنظریه. پردازی در طراحی و آموزش طراحی معماری عمـری نسـبتاً کوتـاه دارد. سـرآغاز مطالعـه در فرآیند طراحی، به اواخر دهه 1950 و اوایل دهه 1960 میلادی در اروپا باز می گردد. طراحی بر مبنای پژوهش، در سال های نخستین بـر ایـن بـاور اسـتوار بـود کـه ذات

 

فرآیند طراحی، تا حدود زیادی مستقل از ویژگی های موضوع آن است و براساس این باور، طراحی در همه زمینه ها دارای فرآیندی مشابه است. با وجود ایـن مطالـب، مدل گونه شناختی نظریه های طراحی در معماری می تواند در زمینه های گوناگون مورد بررسی قـرار گیـرد کـه در ایـن میـان در رابطـه بـا پیوسـتگی علـوم رفتـاری در طراحی، می توان به نظریه های اثباتی و نظریه های محتوایی اشاره کرد. (ندیمی،(1391 در دهه ی 1960 موج نارضایتی ها از معماری مدرن و هم چنـین شکسـت آن، بسیاری از اندیشمندان در حوزه ی معماری تمرکز خود را از خلق معماری خوب و مطلوب به معماری درست معطوف کردند .یکی ازیـن افـراد کریسـتوفر الکساندر بود که در موسسه ی" ساختارهای محیطی "در کالیفرنیا به تحقیق و پژوهش در جهت رسیدن به معماری درست پرداخت.(شـهیدی،(1387 در ایـن مقالـه پس از بررسی مدل های مختلف جهت نمایش رابطه بین تحقیق و فرایند طراحی و نقش پژوهش در آن در نهایت به بررسی فرایند طراحی کریستوفر الکساندر به عنـوان یکی از پر کارترین معماران و نظریه پردازان معماری و شهرسازی پرداخته شده است.

2. پژوهش در معماری


داشتن رویکرد پژوهشی به منظور شناخت و تجزیه و تحلیل مسایل، شرایط بهتری را به منظور تصمیم گیری درست میسر مـی نمایـد. عمومـاً پـؤوهش را کـاری لـوکس تلقی می کنند، که می تواند درآمد خوبی داشته و مقام و منزلت برای صاحبش فراهم کند. در صورتی که واقعیت این است کـه از طریـق پـژوهش مـی تـوان- بـه دلیـل افزایش توان حل مسئله و تصمیم گیری درست تر- به موفقیت بیشتری دست یافت. علم یک پدیده از جمله معمـاری تنهـا هنگـامی موضـوع پـژوهش اسـت کـه از قبـل مبنای تئوریک منسجمی برای آن تدوین شده باشد و از سوی دیگر پیشتر بنیان روش مندانه پژوهش، در مورد ان پدید آمده باشد. بنـابراین، تحصـل در علـومی رخ مـی دهد که بر جمع آوری اطلاعات و ایجاد ارتباط و انسجام منطقی میان آنها، درون قلمرویی مفهومی، و استفاده از زبانی تخصصی استوار هسـتند. پـژوهش در معمـاری از منظرهایی چون فرمالیسم، روانشناسی جامعه شناسی، تحلیل های زبانی، نظریه ادبی و نظایر آن سعی در ورود معیارهای تحقیق پذیری بـه معرفـت معمـاری، از طریـق بـه کار بردن روش ها و نظریه های چنین علومی دارد. در واقع در این رویکرد موضوع پژوهش علمی فقط وقتی به عنوان موضوع تدقیق می شود که به یکی از شـاخه هـای گوناگون دانش تقسیم شود. در این مسیر پژوهشگران با تأسی به به روش های هر یک از این رشته ها می کوشند تا »عناصر، اشاره ها، ویژگی ها، مشخصـه هـا، عوامـل، بنیان ها و غیره را بیرون از بافت بیابند و آنها را از طریق قانون های فراگیر (همچون علوم طبیعی و رفتارگرایی) و یا از گذر قاعده ها و برنامه هـا (همچـون سـاختارگرایی و شناخت گرایی) به یکدیگر مرتبط سازند)«حسینی، (1392

3. فرآیند طراحی معماری


طراحی ساختمان تنها یک نوع از چند صد نوع فرایند طراحی است، که انسان را به سوی ساخت محصولاتی متعـدد و متنـوع هـدایت مـی کنـد×؟بنـا بـه مـدارک موجود، طراحی معماری از چندین هزار سال پیش وجود داشته است.×برای اثبات این عقیده میتوان به رساله معماری ویترویوس که مدرک واضـح و روشـنی در این زمینه است، اشاره کرد×؟به دلیل پیچیدگی معماری و محتوای غنی تر ارزشهای سمبولیک در آن، معماری به شدت زندگی مردم و محیط فیزیکی را به عنوان یک کلیت تحت تأثیر قرار می دهد. آنچه که در بالا به آن اشاره شد به خوبی نشان دهنده این است که تعریف طراحـی معمـاری دسـتخوش ارزیـابی و تجدیـد نظرهای متفاوت حداقل از اواخر قرن نوزدهم شده است×؟نقش بسزای معمارانی مانند لوکوربوزیه با تألیف کتاب به سوی یک معماری مدرن، فرانک لویدرایت و گروههای معماری مانند آن در تعیین تعاریف مختلف از معماری به خوبی مشخص است .(مرجوعی،(1383 در مورد فرایند طراحی از زمـان ویتروویـوس اظهـار نظرهایی شده، و طبق نظر وی طراحی معماری، فرایند گزینش اجزاء برای دست یافتن به کلی واحد است .طراحی که شامل تمام فعالیـت هـای انجـام گرفتـه در خلق یک فضا است؛ فعالیت ذهنی شاخص و راه حلی بهینه برای مجموعه ای از نیازهای واقعی در موقعیتی خاص مـی باشـد. فراینـد طراحـی را نمـی تـوان تنهـا ترکیبی ازعناصر عینی و مشاهده شدنی و قابل اندازه گیری درنظر گرفت؛ بلکه اقدامی است که در آن راه حل های بالقوه- که در مرحله شناخت درنظـر گرفتـه شده اند - ابداع و یا از میان مجموعه ای از راه حل ها گزینش می شوند. عمل طراحی می تواند مسائل جدیدی را طرح کند و منجـر بـه تعریـف دوبـاره برنامـه های اصلی شود. بسیاری از طراحان و شاید اکثریت آن ها فرایند طراحی راکاملاً شهودی و غیر قابل توضیح می دانند. افراد دیگری طراحی را فراینـدی عقلـی دانسته اند و گروهی دیگر آن را فرایندی جدلی می دانند .بیشتر افرادی که به بحث فرایند طراحی پرداخته اند حداقل برای آن مراحلی را قائل اند .افراد مختلف این مراحل را از راه های متفاوتی طی می کنند. بعضی از طراحان کوشش می کنند تعدادی گزینه طراحی موازی را از استنتاج های منطقی خود به دست آورند. طراحان دیگری که شاید اکثریت باشند روی یک گزینه ی طراحی کار می کنند و اگر لازم شد به طراحی متفاوت دیگری می پردازند.

 

4. مدل های مختلف نظریه های طراحی پژوهی


روش ها و فرایندهای طراحی از نظر زمانی، در سه گروه کلی قابل دسته بندی می باشند و هر کدام دارای ویژگی ها و مدل های احتمالی خاصی می باشند که به اختصار در جداول مربوطه آورده شده است. دسته بندی نسل های مختلف نظریه های طراحی پژوهی :

-1 فرایند شهودی غیر قابل توضیح: در گذشته نحوه ی عمل در معماری، طراحی شهری و سایر متدها بر اساس روش ذهنی -هنری و در نهایـت خلاقیـت، ابتکـار ونبوغ طراحی هنرمند استوار بوده است و فرایند طراحی بر تصمیم گیری های فردی و تجربه های گذشته طراح بصورت شهودی شکل می گرفت.

-2 نسل اول روش های طراحی بر شیوه تحلیل-ترکیب:این مدل یکی از الگوهای سنتی در طراحی معماری بـه حسـاب مـی آیـد کـه حاصـل تـلاش افـرادی همچون مک هارگ (1969)، مارچ (1997)، لیل (1999)، استینر (2000)، لاگرو (2001) می باشد. در این مدل، طراحی به عنوان ابزاری برای مشارکت هـای اطلاعـاتی می باشد و فرآیند طراحی معماری به صورت شیوه ای آموزشی مطرح می گردد که دارای قواعد استانداردی است. در اولین کنفرانس روش های طراحی کـه در کـالج سلطنتی لندن در سال 1969 برپا شد، محققین و نظریه پردازان به طور کلی مراحل روند طراحی را در سه مرحله:– 1 تحلیل -2 ترکیب -3 ارزشیابی معرفی نمودنـد. ایـن ســه مرحلــه مجــزا از هــم و شــروع هــر یــک مســتلزم پایــان دیگــری مــی باشــدو مشــکل در ایــن رونــد از طراحــی همــین مســتقل بــودن فعالیــت هــا از یکــدیگر مــی باشد.(محمودی،(1388

تحلیل: نظم دادن و ساختار بخشیدن به مسئله

ترکیب: تلاش برای خلق پاسخ مسئله

ارزیابی: سنجش منتقدانه راه حل های

تصویر-1 فرآیند طراحی به مثابه تعامل میان مسأله و راه حل از طریق فعالیت های سه گانه تحلیل،ترکیب و ارزیابی،مأخذ:(لاوسون،(1387

به همین ترتیب فرآیند طراحی در مدل تجزیه و ترکیب نیز شامل این مراحل می گردد. اطلاعات پژوهش قبل از شروع طرح تهیه شده است و ذهن اطلاعات حاصـل را جمع آوری و ذخیره می نماید تا موقعیتی بوجود آید که از آنها استفاده کند. سپس مسئله طراحی به عناصر آن تجزیه می شود و اطلاعات حاصل شده تحلیل مـی گـردد در عناصر مقتضی در طراحی بکار برده می شود. عناصر برای خلق یک طراحی منسجم یا برنامه ریزی دقیقی با هم ترکیـب مـی گردنـد و نتـایج بـرای کاربسـت هـای آینده ارزیابی و ذخیره سازی می شود. در این مدل طراحی فرآیندی است که شامل تقسیم مسائل طراحی به عناصر مجـزا یـا هـدف اسـتفاده از اطلاعـات پژوهشـی مـی باشد. بعد از تحلیل اطلاعات، عناصر مجزا برای خلق یک کل واحد با هم ترکیب می شوند. مرحله نهایی ارزشیابی نتایج بعد از اجرای طرح می باشد که با هدف ارتقـاء sپژوهش های بعدی انجام می گیرد. مهمترین مشکلی که در این مدل وجود دارد، مجزا دیدن این مراحل سه گانه از یکدیگر می باشد. البته پـس از نـیم قـرن تحـولات زیادی در این مدل صورت می گیرد. شاخص ترین این تحولات توسط آرچر (Archer, 1963) و جونز (Jomes, 1970) بوجود می آید. آرچر طی الگـوی خـود اجازه بازگشت از مرحله ای به مرحله دیگر را در روند طراحی پیش بینی می کند. در این الگو، اگرچه بازنگری بین مراحل بوجود می آیـد، امـا همچنـان مشـکل مجـزا دیدن مراحل حل نمی شود. الگوی جونز ارتباط بین سه مرحله تحلیل، ترکیب و ارزشیابی در داخل یک نمودار چرخشی و سیر طرح مایـه از خـام و انتزاعـی بـه حالـت

تصمیم گیری و نهایتاً به حالتی نهایی را نشان می داد که بعدها در دانشگاه منچستر تکمیل گردید و امروزه هم الگـوی معتبـری بشـمار مـی آیـد.(محمودی) ایـن روش طراحی بر شیوه تحلیل-ترکیب تکیه داشته و آن ها در پی الگوبرداری از روش شناسی علوم و یافتن مسیری شفاف، منطقی- روش های ریاضی -و قابل تکـرار و ارزیابی بود .پیش فرض غالب در این روش ها آن بود که بهترین راه نظام مند کردن طراحی، پیروی از یک رویکرد عقلـی و منطقـی اسـت کـهطبعـاً خصـلتی مرحله و مرحله و خطی دارد . در واقع این نسل، روش های نظام مند طراحی و مدل عقلایی را ارائه می کنند و قابل تفکیـک بـه دو رویکـرد منطقـی و رویکـرد مرحله ای می باشند. مدل ارائه شده توسط الکساندر ( ( 1964 را می توان مدل حاصل از رویکرد منطقی دانست و در رویکرد مرحله ای می توان به مدل های ارائـه شـده توسـط آرچـر( ( 1960 ، جـونز( ( 1960 ، و همچنـین مـدل شـش حـوزه ای انجمـن معمـاران آمریکـا یـا مـدل اسـتودر (1970) اشـاره کرد.(شریفیان،(1392


نسل دوم روش های مشارکتی(اوایل دهه 1970 تا اوایل دهه: ( 1980


این روش به عنوان روش های مشارکتی یاد می شود که نقش طراح به عنوان تصمیم گیرنده اصلی را زیرسئوال می برند و تصمیم طراحانه را امـری جمعـی و بـا مشارکت استفاده کنندگان می دانستند .از نظر آن ها، طراح یک کاردان فنی است که تنها اطلاعات مورد نیاز تصـمیم گیـری را فـراهم مـی آورد .مـدل فراینـد جدلی را می توان حاصل این نگرش دانست که در آن روند طراحی با دو نوع فعالیت انجام می شود؛ ایجاد تنوع به معنی تشخیص یا تبیین مسئله و راه حل های مکمل، و تقلیل تنوع به منزله پیش بینی، اجرا و انتخاب مطلوب ترین راه ها . اگرچه این نسل به عنـوان جنبشـی مردمـی طرفـداران بسـیاری داشـت، امـا بـه زعـم برودبنت حاصل قابل توجهی که بتوان آن را شکل تازه ای از طراحی نامید، به بار نیاورد.(شریفیان،(1392


نسل سوم روش های طرحمایه-آزمون (اوایل دهه 1980 به بعد):


دونالد شان (Sebon, 1963) تحقیقات گسترده ای در زمینه یافتن الگویی برای طرحمایه های طراحی انجام داده است. او این فرضیه را بیان می نمایـد کـه خلـق یـک طرح مایه جدید شامل طرحمایه های سابق برای مسائل جدید طراحی می باشد و طرحمایه جدید با قرار گرفتن در موقعیت های مختلف تغییر می نماید. بریان لاوسن نیز پژوهش های تجربی دقیقی در خصوص مسأله گشایی طراحان و معماران انجام داده است. حاصل این تجربیات که موید مدل طرح مایه و آزمون است، اثبـات مـی کنـد فرآیند فکر طراحان، تکامل همزمانی بین مسئله و پاسخ در فرآیند طراحی است، بدین معنا که طراحان مسئله را با میان نهادن پاسخ تخمینـی خـود شـروع مـی کننـد. وی نتیجه می گیرد که شاید طراحی فرآیندی است که در آن راه حل و مسئله با هم ظهور می یابند، چرا که گاه حل کامل مسـئله طراحـی بـدون وجـود راه حلـی کـه آن را توضیح دهد مؤثر نیست. در این راستا پژوهش مناسب بودن طرح را مورد آزمون قرار می دهد. این دسته از پژوهش ها می تواند شـامل تحقیـق کتابخانـه ای، مشـاهده و تحلیل محل اجرای طرح، مطالعات رفتاری، تجارب شخصی و ... باشد. مدل طرحمایه- آزمون می تواند بـه عنـوان نظریـه آفـرینش طرحمایـه دسـته ای از راه حـل هـای شخصی برای مسائل طراحی استفاده شود. در این مدل، یک یا چند طرحمایه براسا فرآیندهای ادراکی بوجود می آینـد. سـپس براسـاس شاخصـه هـا و ضـوابط موجـود طرحمایه مجدداً تعریف می گردد. سنخیت طرحمایه با موضوع ادراک شده تضمین کننده توفیق های آن در آزمـون هـای بعـدی اسـت. در حقیقـت فرآینـد طراحـی از

وارد نمودن طرحمایه ها بر مسائل طراحی و اصلاح نمودن آنها و انتخاب بهترین پاسخ حاصل می شود. در روش طرحمایه آزمون طـراح مـی توانـد داده هـای مشـخص خود را از طریق مشاهده طرحمایه های مختلف افزایش دهد و سپس آن را توسعه بخشد. این توسعه براساس معیارهای موجود قابل اصلاح می باشد و کلید اصـلی آن در نوع شناخت و طریق دانستن می باشد. می توان چنین گفت که برای حل مسئله پیچیده طراحی، معماران و طراحان با گذر از ذهن به عـین و بـالعکس طریقـه بازشـناخت طرح را پیدا می کنند و در این کار به قید تقلیل دادن داده های کمی و کیفی که شناختشان در فضای میان ذهنی مؤثر است، تحقق پیـدا مـی کنـد و بـه عبـارت دیگـر بـا قالب بندی و دوباره قالب بندی نمودن مسئله پیچیده طراحی و بواسطه تفکر خلاق، طراح به پاسخ مطلوب خود مـی رسـد. بـر همـین اسـاس اسـت کـه پژوهشـگر بـرای گسترش چهارچوب تحلیل طرح موردنظر ناگزیر باید از تمام توانایی های فکری و ذهنی خود مایه بگذارد یعنـی هـم از توانـایی هـای نـیم کـرده راسـت مغـز (منطبـق و استنتاج) و هم از توانایی های نیم کره چپ مغز (تخیل و تأمل) استفاده کند.(جهانبخش،(1390

تحقیقات گسترده تری در زمینه رابطه بین پژوهش و طراحی در سراسر جهان صورت گرفته است. این پژوهش ها نشانگر آن است که مدل هـای طرحمایـه – آزمـون و تجزیه- ترکیب بیشتر از سایر روش های موجود، متداول هستند.(ندیمی،(1391

 

جدول-1 دسته بندی نسل های مختلف نظریه های طراحی پژوهی،مأخذ: (جهانبخش)


5. فرآیند طراحی کریستوفر الکساندر


کریستوفر الکساندر، به مثابه یکی از پرکارترین معماران و نظریه پردازان معماری و شهرسازی، با لحـن و دیـدگاه هـای خـاص خـود، اکنـون پـس از چهـار دهـه نظریـه پردازی به پختگی نسبی رسیده است و توانسته جایگاه ویژه ای برای در میان نظریه پردازان معاصر پیدا کند و طرفداران و البته منتقـدان سرسـختی یافتـه اسـت. در ادامـه جمع بندی تحلیلی از سیر تکامل نظریات طراحی الکساندر در دستیابی به روش های طراحی مد نظروی با کیفیتی فاقد زمان و جاودانه می باشد . کیفیتی که در تمامی موجودات زنده از تک سلولی ها و میکروارگانیسم ها گرفته تاماکروارگانیسم ها نیز وجود داشته و به اعتقاد الکساندر تضمینی بر انسجام درونی آنها بوده است.(مهاجری،(1387 نظریه های طراحی کریستوفر الکساندر شامل چهار مرحله می باشد:


مرحله نخست: رویکرد خرد گرا (عقلی)


ساختار خردگرای ذهن الکساندر که مبتنی بر دانش و تحصیل وی در رشته ریاضیات است، به ویژه در نظریات نخستین او، مشهود است. کریستوفر الکساندر در آغاز، فرایند آفرینش فرم را در شیوه ها و تحلیل های منطقی ریاضی گونه جستجو می کرد و در سال 1964، در کتاب (یادداشت هایی بر ترکیب فرم ) به تشریح آنها پرداخت. الکساندر در این کتاب که ایده اصلی آن طراحی بر مبنای الگوهاست بر فرایند طراحی تاکید می کند و نه بر چگونگی کیفیت محصول نهایی. او برای این

5

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید