بخشی از مقاله
چکیده
چارچوب سخن، معراج و گذر روح و تن خاکی انسان است که به خواست پروردگار، گاه به وقوع می پیوندد، در زمانی و مکانی پاک و آراسته انسان به خداوند خویش نزدیک می گردد. یافته ها نشان می دهد که تقوا و دین داری، ازخودگذشتگی و استقامت در راه رسیدن به هدف، اتصال به قرآن، انجام عهد و پیمانی که انسان با خدا داشته است، سرانجامش » عروج « است. هدف اصلی تحقیق حول محوری است که بیان می کند تقوا، پاک اندیشی، مهرورزی و نیکی به همنوعان از صفات انسانهایی است که دلی شاد و امیدوار دارند که روزی به دیدار حق نائل شوند. نتایج در بردارد که ولایت پذیری و فهم دقیق از دستورهای الهی مهمترین گام برای درک و شناخت واقعی معراج است. بنابراین جان ملکوتی اگر رهن تن نشود، می تواند، دانش و زمین را برای رهیافت به بینش آسمانی وسیله قرار دهد، زیرا ریشه تمام دانش های انسان مخزن الهی است.
کلید واژه : معراج، نیت، نماز، انسان
.1مقدمه
پروردگاری راستاییم که مجدش سالکان را منهاج و وجدش عاشقان را معراج است. معراج درادیان به معنی رفتن به سوی آسمان آمده است، همچون معراج پیامبراکرم - ص - که درشبی مبارک از مسجدالاقصی به سوی پرودگار خویش عروج یافت. در فرهنگ ها به مفهوم بالارفتن، عروج، آمده است. قلب معدن ایمان و محل نور عقل و معرفت است. قرآن شفا و رحمتی برای مومنان است. یادخدامرهم دل است ودل با او اطمینان می گیرد. الابذکراالله تطمئن القلوب. - « سوره رعد، آیه - 28 سلامت دل و نجات تن به تصفیه حواس است، بایددرتصفیه دل، ابتدا به تصفیه حواس پرداخت؛ چنان که حضرت علی - ع - می فرمایند: القلب مصحف البصر، دل کتاب چشم است، یعنی آنچه را چشم بنگرد،درقلب می نشیند. -
« دشتی، 1386، برگ - 520 مهر، محبت، گذشت، ایثار و امید دل را اصلاح و طمع، خشم، کینه و ناامیدی ازآفت های دل است و دل راتباه می سازد. معراج دردل و روح و تمام وجودانسان باعث شعف،دربرابر آفریدگار،که وی را برگزیده آفرینش نام نهاده است، می شود. فرهیختگان مکتب علم و عمل آدمی را به پندار،کردار، گفتار پسندیده دعوت می کنند و این عمل در نماز جلوه گر می شود، تا آنجا که برجستگی و جلوه عبادت حق تعالی به سوی سعادت نام می گیرد و سبب عروج روح ملکوتی وآسمانی خلق به شمار می آید. نماز معراج روح، و عامل بازدارنده ازفساد و موجب قرب به خدامی گردد. تقوا و کرامت انسانی که زمینه استقامت درراه رسیدن به هدف می باشد و در اتصال به قرآن میسر می شود، و سرانجام نیکی به بار می آورد ثمره اش عروج است.
.2 معراج
معراج، عروج برون رفتِ تن وکالبد خاکی انسان است، درفضای نامتناهی.همچو جم جرعه ما کش که زسرّ دوجهان پرتوجام جهان بین دهدت آگاهی« - حافظ، - 1374جرعه نوشیدن زلال ناب الهی» نماز« است. انسان نماز را از دوران بلوغ تا دم مرگ نجوا می کند. در نماز آدمی با خالق به راز و نیازمی پردازد. ازنعمتهایش بهره می برد و درعبادتش سربه سجده شکرمی گذارد. از الطاف بیکران و خوان گسترده اش لذت می برد و در پنجگانه نمازش ، درقیام و قعودش، در ذکر و سلامش، همه، و همیشه خالقش را می ستاید؛ خالقی که او را آزاد آفرید و به او آموخت؛ آنچه را نمی دانست. راه عروج و بیرون رفتن از دنیای مادی که گام به گام انسان را به پیش می برد و راه راست و درست و مطمئنی هست، » نماز « است.
ولایت پذیری، فهم دقیق پیروی ازدستورها و فرمایش های پیامبران و ائمه اطهار، و برقراری تعادل میان هرآنچه نیک است و سرنوشت ساز، انسان را به بیرون رفتن از دنیای مادی یاری می دهد. تقوا و دین داری، از خودگذشتگی و استقامت درراه رسیدن به هدف، اتصال به قرآن، انجام عهد و پیمانی که انسان با خدا داشته است، سرانجامش »عروج« است.نزدیکتر از قلب منی با من مهجور دوری زمن است و ز تو ما را گله ای نیست - « تهرانی، - 1384مَن طَلَبَ شیئاً وَجدّ وَجَدَ = هرکس طلب کند چیزی را وجدّیت در به دست آوردن آن را داشته باشد، به آن دست خواهدیافت. - « ملک احمدی، - 1385
گفتم نظری بررخ زیبای توخواهم گفتا برو از هردوجهان قطع نظرکن
گفتم چه کنم ره به سوی کوی تو یابم گفتا که بروخانه خود زیر و زبرکن
.3 معراج در واژه
معراج، درادیان به معنی »رفتن به سوی آسمان «یادشده است، به ویژه درموردپیغمبر - ص - . درفرهنگ ها به معنی، به بالارفتن، عروج آمده است.
دریافت مرغ تصویر، معراج بو ی گل را ما رنگ گل ندیدیم، ازسستی پرخویش
مگرچون دل زفرمانش نتابم زچرخ همتش معراج یابم
درمجاز به مفهوم، تکامل،آمده وکاربرد دارد. وسیله ای برای بالا رفتن، به ویژه نردبان.
ای نقش تومعرج معانی معراج تو نقل آسمانی - « انوری، - 1381
دریافت مرغ تصویر، معراج بوی گل را مارنگ گل ندیدیم، ازسستی پرخویش - صائب،1364، برگ - 2457 مگرچون دل ز فرمانش نتابم زچرخ همتش معراج یابم - فخرالدین گرگانی،1337،برگ - 21
درمجاز به معنی تکامل است. درادب فارسی وسیله ای برای بالارفتن ، نردبان ذکر می شود.برتخت جم که تاجش معراج آسمان است همت نگرکه موری با حقارت آمد« - حافظ، 1364، برگ - 116
.4معراج درنماز
نمازمعراج روح است، معراج جان است، معراج همه هستی انسان است دربرابر آفریدگار،که او را اشرف مخلوقات نام نهاده است. درمیان اعمال عبادی، نماز برجستگی و درخشندگی خاصی دارد و جلوه درخشان عبادت و پرستش خدا به حساب می آید. همه بزرگان و فرهیختگان مکتب علم و عمل آدمی را به پندار،کردار، گفتار پسندیده فرامی خوانند. لقمان پسرش را به نماز توصیه می کند، و از او می خواهد با ادب و با اخلاق باشد. حضرت عیسی - ع - درگهواره می گوید:خدایم مرا به نماز و زکات توصیه کرده است. رسول خدا نماز را نورچشم خودمی داند. قرّه عینی فی الصلاه . نمازفریضه ای است که خدا را به یاد انسان می اندازد. نماز پیمان خدا با مردم است. نمازسیمای مکتب است. الصلاه وجه دینکم. نمازدوای تکبراست. و الصلاه تنزیها عن الکبر. نماز وسیله تشکر و سپاس ازنعمت های الهی است.
نمازعمود و پایه دین،کلید بهشت، وسیله آزمایش و شناخت مردم و محوکننده گناهان و پاک کننده دل وجان آدمی است.نماززنده نگه داشتن آیین توحیدی حضرت ابراهیم - ع - وسنت رسول خدا و مکتب حسین بن علی - ع - است. - « قرائتی، - 1385 نیت تعیین کننده ارزش هرعمل است، ابتدا نیت کنیم که خالصانه و بدون بغض و کینه و حسادت و هیچ عامل بیرونی برنوشته ها و اندیشه دیگران ارزشگذاری کنیم.سپس ازآن کارها را با نام خداشروع کنیم. نیت،آگاهی و توجه به عمل و هدف آن است. انگیزه آگاهانه نسبت به هرعمل، نیت آن است. درکاربرای خدا باید نیت کرد.کمیاب ترین گوهرها »اخلاص درعمل« است.یعنی کاری رافقط برای خدا خالص ساختن و چیزی را شریک او نساختن.
تسبیح گوی او نه بنی آدمند و بس هر بلبلی که زمزمه بر شاخسارکرد
تسبیحات حضرت زهرا - س - که درتعقیب نمازبه فرموده امام صادق - ع - ازهزار رکعت نماز مستحب نزدخدا برتراست: 34مرتبه االله اکبر،33مرتبه الحمداالله،33مرتبه سبحان االله گفتن است. درجامع السادات، ص404 آمده است: آن که 40روز خالصانه عمل کند، چشمه های حکمت ازقلبش برزبانش جاری می شود. اخلاص، ثمره یقین است. اگرکسی ایمانی از روی یقین به خدا و قیامت و جهنم وحساب و کتاب داشته باشد، جز برای رضای حق تعالی عبادت و عمرنمی کند. مخلصان، بنده تکلیف اند، نه عنوان. - « همان - فیض کاشانی می گوید:هرگاه درنماز حلاوت وشیرینی مناجات را یافتید، بدانید که تکیر شما مورد قبول وتصدیق خداوند قرارگرفته و اگر چنین نبود، بدانید که خداوندشما را نپذیرفته، و سخنتان را تصدیق نکرده است. - « همان - » بسم االله، خدایی کردن کارهاست ، و رنگ خدا زدن براعمال و عبادات. شروع هرکار با نام خدا، رمز عشق به خداست و توکل براو نشانی بندگی انسان درپیشگاه اوست. فلسفه آفرینش انسان بندگی و عبادت و عبودیت است.کلام صریح الهی:وَماخلقت الجن والانس الّا لیعبدون - « ذریات، آیه - 56 بندگی کردن انسان سودی بر ای خدا نمی رساند، بلکه مایه عزت وسعادت خودانسان است وگرنه خداوند بی نیاز مطلق است.
من نکردم خلق تاسودی کنم بلکه بربندگان جودی کنم
روح عبادت درفطرت انسان نهفته است واگر درست رهبری نشود به عبادت بت وطاغوت می گراید. مثل میل به غذا که درهرکودکی هست، ولی اگر راهنمایی نشود کودک خاک می خورد و لذت هم می برد. بدون هدایت صحیح گرایش فطری انسان گمراه می شود. ازاین رواست که عبادت ها، بایدآگاهانه، عاشقانه، خالصانه، خاشعانه، مخفیانه باشد. دورکعت نمازانسان آگاه ودانا ازهفتاد رکعت نماز شخص نادان برتراست. و عبادت کننده ناآگاه همچون الاغ آسیاب است که می چرخد ولی پیش نمی رود. - « قرائتی، - 1385 نماز معراج روح می شود وعامل بازدارنده ازفساد وموجب قرب به خدامی گردد. واجعل نشاطی فی عبادتک: خداوندا نشاط رادرعبادت خودت قراربده - « همان - و مأ امروا الا لیعبدوا االله مخلصین له الدین: هیچ دستورعبادی برای مردم نیامده مگرآنکه امربه اخلاص درآن شده است. - « بینه، آیه - 5قرآن درتوصیف مؤمنان و عبادت کنندگان می فرماید: الذین هم فی صلاتهم خاشعون: درنمازشان خاشع اند. - « مومنون، آیه - 2 رسول خدا - ص - فرمود: اعظم