بخشی از مقاله
چکیده
به جرئت میتوان گفت: نمادها زبان مشترك بین انسانها به شمار میرود. این نمادها گاه رنگ به خصوصی است و گاهی از جنس حیوانات، حیواناتی نظیر گرگ نماد همیشگی درندگی هستند. گاهی جغد در میان قومی نماد شومی است و در میان مردم دیگري نماد دانایی مطلق بهشمار میرود. گاهی نیز به مانند اسب، نماد حیوانی نجیب، راهوار، باهوش، مهربان، جنگاور، تکاور، شجاع، تیزتک و چالاك را به خود میگیرد. این خصوصیات، اسب را به چنان حیوان باارزشی تبدیل کردهاست که در ادبیات ملل و حتی اساطیر ملل به همراه هر فرد استثنایی، اسبی ماورایی، همگام با وي قدم برمیدارد. این اسبها و سوارکارانشان، نجات دهندگان قوم و قبیله و ملّتی بودند و از این رو به پاسداشت چنین قهرمانانی، پیکرهها و تندیسهاي آنان را در مهمترین نقاط برخی از مکانها- در حالیکه راکبان، باشکوه هرچه تمامتر سوار بر این اسبهاي تیزتک و قهرمان هستند- به اهتزار در آوردهاند. اسب بدون شک در بین تمام اقوام و حتی در قرآن و نهجالبلاغه حیوانی با چهرهي موجه ظاهر شده است. به جهت حضور پررنگ این حیوان در زندگی انسان، بر آن شدیم تا تاخت و تاز این موجود نجیب را در قرآن کریم نهجالبلاغه و میدانگاه دیوان شاعران و کتب ادیبان به تماشا بنشینیم.
کلیدواژهها: اسب در قرآن، اسب در نهجالبلاغه، ادب منظوم فارسی، ادب منثور فارسی من نمیدانم که چرا میگویند: اسب حیوان نجیبی است ... - هشت کتاب، - 291 : 1381 از زمانی که براي
اولین بار اینشعر را معلّم ادبیاتمان، در گوشمان زمزمه کرد. دیدگاهمان را نسبت به این موجود تیزپا تغییر داد. گویی معلّم چشمانمان را شُست تا دیگر به هیچ موجودي، از روي جهالت، به صورت حیوانی پیش پا افتاده ننگریم. نگاهمان را شست، تا جور دیگر، جولان این موجود نجیب را در میدانگاه ادبیات فارسی و تمام کتب ارزشمند به نظاره بنشینیم. در داستانهاي گذشتگان ما، هیچ پهلوان، مبارزي یا پادشاهی بدون اسب قابل تصور نیست. مبارزان بزرگ در میدان نبرد به همراه اسبان خود جنگاوريها و شجاعتها خلق میکردند. هر پهلوانی با از دست دادن اسب خود، میتوانست مرگ خود را به چشم ببیند. این دو- سوارکار و مرکوب- جز جدانشدنی از هم بودند و در صورت کشته شدن یکی، دیگري نیز محکوم به مرگ بود.
در گذشته، گاهی بعد از کشته شدن سوارکار، اسب وي را نیز به همراه او دفن میکردند!» بخشی از شعایر تدفین پیر جنگاور، کشتن اجباري اسب جنگی بود تا بتواند به خداوندگار متوفایش در آن دنیا هم خدمت کند،« - دانشنامهي اساطیر، - 159 : 1386 در گذشته، شاعران و نویسندگان زیادي براي نشان دادن ارادات خود به پادشاهان و بزرگان، اشعار و نوشتههاي فصیح و بلیغی را عرضهي حضرت شاهی میکردند و در قبال آن همیانهاي طلا و نقره نثار چنین ادیبانی میشد و گاه شاعران، خواستار اسبی از اسبان نژادهي شاه میشدند، ایرج میرزا شاعر شهیر ایران - 1343-1291 ه.ق - شعري با مطلع:
چشمم سفید شد به ره انتظار اسب پیدا نشد ز جانب سواران سوار اسب دارد که از پیشگاه پادشاه وقت خواستار اسبی نجیب و راهوار میباشد. - دیوان ایرج میرزا، - 19 :1351 و گاه نیز نجیبزادگان، براي نشان دادن بزرگواري و ارادت خود به ساحت همایونی پادشاهی، اسبان نجیب و زیبا و ارزشمندي را پیشکش چنین شاهانی میکردند. در تمدنهاي باستانی نیز اسبان پیشکشها و قربانیهاي ارزشمندي به حساب میآمدند. »ما در قربانیها ارزشمندترین هدایا را بر میگزینیم و اسب، نماد قدرت اجتماعی در جوامع باستان، بهترین پیشکش افتخارآمیز بوده است.« - دانشنامهي اساطیر، » - 519 :1386در امپراطوري روم، اسب اکتبر1 را به مارس پیشکش و قربانی میکردند. در برخی از این شعایر بربرگونه، اسبس ها را از بلنديها به دریا پرت میکردند و نذر ایزدان دریا مینمودند.« - همان - در گذشته- درست به مانند امروزداشتن- اسب براي یک فرد عادي آرزوي دست نیافتنی بود، اما حتّی داشتن اسبی نه چندان نژاده و تنومند، براي صاحب اسب، هدیهاي با اررزش بود چراکه همان اسبی معمولی میتوانست وسیلهي معاش وي به حساب رود. وجود اسب به جهت داشتن ویژگیهایی که شمردیم، کمکم وارد دنیاي شعر و داستان، افسانهها و اسطورهها و در یک کلام ادبیات شد و به زودي در هر داستانی، در کنار هر شاهزاده، قهرمان داستان و یا حتّی ضد قهرمان، اسب موجودي همیشگی شد.
اساس هر داستانی چنین مینماید که هم جنبهي سرگرمی داشته باشد و هم نتیجهي اخلاقی مفیدي، در پایان داستان عاید خواننده شود. گذشتگان ما براي اینکه افسانههاي هاآن از چنین حسنی برخوردار باشد، اسبان افسانهها واسطورههاي خود را موجوداتی با قدرت تکلّم، تفکّر، ماورایی، جادویی یا برعکس فراخور داستانی که در آن حضور دارند، شیطانی جلوه میس دادند. اسب، همیشه به جهت داشتن ویژگیهاي چالاکی، تنومندي، نجابت، استقامت، وفاداري، مورد توجه شاعران زبردست ادب فارسی قرار گرفته است. این ویژگیها باعث خلق اسبانی استثنایی چون رخش، شبرنگ بهزاد، گلگون، شبدیز و .... در پهنهي وسیع گلشن ادب فارسی شده داست. گاه نیز حضور اسبانی چون براق- مرکب پیامبر عظیمالشان در شب قدر- و یا به مانند ذوالجناح سپید- مرکب امام حسین علیه السلام- با آن نکتهايه ملون به خون سیدالشهدا، که یاد محرم و عطش حقانیت را با خود به دوش میس کشد.- انعکاسی معنوي و مذهبی به چهرهي ادبیات فارسی بخشیده است. در این مقاله سعی شده است ابتدا از دریچهي قرآن نگاهی به حضور اسب در این صحیفهي آسمانی بیندازیم و سپس نهجالبلاغه را تورقی کرده\
و حرکت آن را به تماشا بنشینم و در نهایت تاخت و تاز مرکب نجابت را در جولانگاه ادب منظوم و منثور فارسی به نظاره بنشینیم و حقّا که اینبار شاعران و نویسندگان را سوار بر این اسب خیال به خلق ترکیبات و کنایات زیبایی، پرداختهاند. با این تفحص، بدین نتیجه رسیدیم که: هم در قرآن کریم و هم در نهجالبلاغه و نیز در ادب فارسی چهرهياین مرکب، مثبت و موجه ترسیم شدهاست. گامهاي استوار اسب را در دیوانها، کتب داستان و افسانههاي زیادي شنیدیم و بر آن شدیم تا آن را برابر دیدگان خوانندگان نهیم.
اسب در کلام الهی
کلام وحی،هیچبیتردیدي پر از رازها و رمزها است، براي تدبر و تفکّر بیشتر در نعمات الهی، هیچ کلام و واژهاي در تمام این صحیفهي الهی بیهوده و عبث نیست و پیام الهی در بردارندهي مفاهیم والایی است که بعد از گذشت قرنها از نزول قرآن بر پیامبر، برخی از نکات همچنان رمزآلود است و امروزه – نه به صورت کامل- توسط دانشمندان کشف میشود. به عنوان مثال دانشمندان هم اکنون به شفابخشی »عسل« پی بردهاند. این در حالیاست که پروردگار قرنها پیش در »سورهي نحل« آن رافیه» شفاء« خوانده است.
در قرآن کریم کلمهي »خیل« براي نامیدن اسب به کار بردهشده است. یقَنطَرَةِنَللنﱠاسِمŒ نَحبالذﱠهالشﱠبِ والْفضﱠهِ والْخَیلِ الْمسومهِ اةِ الدنْیا واللّه عنده حسنُ الْمآبِ •. - آلعمران: - 14 - دوستی خواستنیها - ى گوناگون - از زنان و پسران و اموال فراوان از زر و سیم و اسبهاى نشاندار و دامها و کشتزار - ها - براى مردم آراسته شده - لیکن - این جمله مایه تمتع زندگی دنیاست و - حال آنکه - فرجام نیکو نزد خداست - در این آیه اسب، جز بیشمار نعماتی است که به انسانها داده شده است و بهترین بندگان کسانی است که در زمان و به همراه تمام این نعمات زندگی کند اما بههیچ عنوان غرق در آنها نشود و به تفکر در آلاء االله، نه غرق در نعمات، چرا که همین نعمتهاي زیباي الهی نیز میتواند رهزن بندگان قرار گیرد. در تفسیر این آیه آمده است: » درست است که بدون این وسایل، نمیتوان زندگی کرد، و حتی پیمودن راه معنویت و سعادت نیز بدون وسایل مادى غیر ممکن به نظر میرسد، اما استفاده کردن از آنها در این مسیر مطلبی است و دلبستگی فوق العاده و پرستش آنها و هدف نهایی بودن این نعمات براي انسانها، مطلب دیگر.« - تفسیر نمونه، ج 2، - 341- 340 : 1388
به نظر میرسد، مقصود پروردگار از ذکر اسب، ویژگیهاي ظاهري این حیوان نیست و از آنجایی که تمام فرمایشهاي الهی داراي مصداقی امروزي است، واژهي اسب نیز از چنین ویژگی برخوردار است. اسب که نماد قدرت نظامی هر کشوري به شمار میرفت. در این آیه نمود قدرت نظامی پیشرفتهي امروزي است. بدیهی است که پروردگار در آن روزگارکه جاهیلت بیداد میکرد. نمیتوانست واژهي به کار ببرد که معناي آن براي اذهان مردم، بیمفهوم باشد و در عوض از مفهومی استفاده کرده است که در تمام زمانها کاربرد داشته باشد و امکان این نیز وجود داشته باشد که بتوان آن واژه را به صورتی امروزي تعبیر کرد و واژهاي امروزي