بخشی از مقاله
چکیده
همراه با پیشرفت روز افزون علم، جمعیت نیز افزایش یافته است و شاهد پیدایش ابعاد جدیدی از بناهایی هستیم که در گذشته نیز به نحوی بوده اند امّا مشکل حاضر را نداشته اند. جهت یابی در بناهای عظیم همواره برای شهروندان که به بازدید این بناها میروند مشکلی بوده که پیشتر در ملزومات طراحی لحاظ نگردیده و از چشم معماران و شهرسازان محفوظ مانده است. با بررسی نقاط مشترک، قوت و ضعف چند بنای فرهنگی که گسترش آنها عمدتاً بصورت افقی است مانند: بیمارستان، دانشگاه، موزه، فرودگاه، کارخانه جات و شرکت های بزرگ و ... که از این قبیل بناها هستند به نتایج چشم گیری رسیدم که در متن مقاله نتایج این پژوهش وجود دارد که چگونه از وابستگی به تابلوهای راهنما خلاص شویم و این طراحی باشد که به راهنمایی بازدید کننده بشتابد مانند اهمیت جهت گیری بنا و ورودی ها و یا انتخاب اشکال هندسی و مصالح که دارای اهمیت بسزایی هستند. هدف از طراحی کردن نیز همیشه سهولت در انجام یکسری کارهاست که اگر بی نقص انجام گیرد، متوجه انجام آن نخواهیم شد.
واژههای کلیدی: جهت یابی، مورفولوژیک، تقاطع، تیپولوژی، توپوگرافیک
-1 مقدمه
باید 2- 1 سال صبر کرد تا جاهایی که چمن در آنها لگد کوب شده، دیده شوند و آنگاه به عنوان راه و مسیر، بستر سازی گردد. - آلوار آلتو - ما برای اینکه در مکانی خاص بمانیم یا حرکت کنیم که به مکانی برسیم یا از آن دور شویم نیاز به جهت یابی داریم. از این رو روش های مختلفی برای جهت یابی توسط بشر کشف شده است به طور مثال :
-1 جهت یابی کیهان
-2 جهت یابی زمان مند یا زمان دار
-3 جهت یابی زمینی
- 4 جهت یابی مغناطیسی و ...
انسان ها با اختراعات متعدد خود در این زمینه، قبول کرده اند که گم شدن و بی جهت بودن یا انحراف از آن یکی از دشوارترین تجربه هایی است که مسلماً هرکس در زندگی خود حدقل یکبار آن را تجربه کرده است و به دنبال راه حلی برای این مشکل جدید می گردد. در گذشته به دلیل کند بودن روند رشد شهرها این مشکل طبیعتاً حل شده بود، امّا به دنبال دگرگونی های شهرهای عظیم و انفجار جمعیت در قرن حاضر میل به یافتن راه حلی معمارانه ام این موضوع برای نگارنده جذابیتی فراوان دارد و امیدوارم برای خوانندگان نیز چنین باشد و همچنین مرجعی باشد برای معماران و شهرسازان که با این قبیل مسائل سر و کار دارند و در طراحی هایمان این موضوع را لحاظ کنیم. شاید این سوال ها ذهن بسیاری از بازدیدکنندگان از بناهای عظیم را به خود مشغول کرده باشد. این همه تابلوی راهنمایی برای چیست؟ این تابلوها نباشند چگونه مسیر را بیابیم؟ بدون این تابلوها مردم در گذشته چه می کردند؟ در آینده چه خواهند کرد؟ آیا کودکان و کهنسالان می توانند تابلوها را بخوانند و مسیر خود را بیابند؟
همه انسان ها قبل از ورود به مکانی یک نقشه ذهنی از آن دارند و آن هم بخاطر تجارب قبل است تا کنون. گشت و گذار مکرر و رفت و آمدهای روزمره باعث پیدایش نوعی پیش الگو انتخاب مسیر می شود که به منظور ورود به فضایی تازه با ارزیابی آن به کمک ما می آید، همین امر باعث می شود تا در فضاهای ناشناخته مسیر درست را پیدا کنیم. به طور مثال : مقیاس بزرگ - شهر: با ورود به یک خیابان که قبلاً در آن نبوده ایم و نمی دانیم به کجا منتهی می گردد. به سبب دانستن ویژگی های خیابان از قبیل اینکه جزئی از یک شبکه است و دارای جهت همچنین کاربری های بدنه خیابان و عرض آن می توانیم مسیر خود را حدس بزنیم.
مقیاس کوچک -خانه: وارد یک خانه برای اوّلین بار می شویم. هیچ اطلاعی از فضای داخلی آن نداریم امّا کاملا می دانیم این هم مانند تمام خانه های مسکونی است که قبلاً در آن ساکن بوده ایم و آن را دیده و لمس کرده ایم. فضا سازی داخل خانه اگر هم نا آشنا باشد باز هم ارتباطی بین آنها خواهیم یافت که همین امر ما را راهنمایی خواهد کرد. انسان ها پس از ورود به مکانی ناشناخته ذهن آنها خالی است و رفته رفته این خلاء پر می گردد، ابتدایی ترین نوع آن نقطه آغاز یا ورودی است که معمولا با پله همراه است به تعبیر دیگر راه خروج و گریز نیز محسوب می شود. معماران و شهرسازان با ساخت و ساز در ایجاد خیابان ها نقش دارند امّا حق برهم زدن و کنار گذاشتن تیپولوژی را ندارند که نکته حائز اهمیتی است که در ساختمان های عظیمی لحاظ نمی گردند و این معمار است که باید این جهت دهی را سامان ببخشد.
نیاز قرن حاضر ساخت مجتمع بناهای عمومی را به وجود آورده است که نمی توان آنها را از لحاظ اندازه کمتر از شهرک دانست که به شکل شبکه ای از مسیرها و خیابان ها است و آزادانه به شکل پارک ها محوطه سازی شده اند و ساختمان هایی به صورت مجرد در نقاط مختلف قرار گرفته اند. مشکل اینجاست برای کسانی که برای اوّلین بار وارد این مکان می شوند حکم هزار تو را دارد و شخص آلیس. فکر می کنید علّت این ناهنجاری در چیست؟ ما معمولا در خیابان هایی قدم زده ایم و وقت سپری کرده ایم که دارای ساختمان های متصل به هم یا مستقل از هم بوده اند و این گونه فضا ها برای مان جدید است.
برای حل این مسئله از فرمول علّت و معلول که توسط ارسطو مطرح گردیده کمک می جویم. شبکه راه ها و مسیرهای عمود بر هم به صورت شطرنجی هستند شاید از دید هوایی و ماهواره ای جالب و زیبا به نظر آیند اما از نظر بازدید کنندگان ازدیاد انتخاب باعث کم شدن احتمال انتخاب درست راه است در نتیجه باعث سردر گمی آنها و ایجاد استرس و ترس به جای حس شوق و خرسندی می شود علت آن هم به طور حتم ناشی از تقارن و همچنین شناسه های تکراری است که باعث حذف هویت آن فضا شده است.