بخشی از مقاله

چکیده

تقریبا نیمی از عرضه جهانی انرژی سالانه در ساخت، بهره برداری و نگهداری ساختمان ها مورد استفاده قرار می گیرد. از طرفی اقلیم و شرایط محیطی تأثیرات فیزیکی و روانی ویژه و اجتناب ناپذیری بر انسان دارند که باید در طراحی ساختمان ها بسته به موقعیت گرمایشی و سرمایشی مورد توجه قرار گیرند. علی رغم اهمیت این موضوع، توجه به اقلیم در ارائه دروس و    پرورش معماران در دانشکده های معماری نادیده گرفته می شود. پژوهش حاضر در ابتدا با استفاده از مطالعات میدانی و کتابخانه ایی به بررسی سرفصل مصوب دروس ارائه شده در حوزه اقلیم در دوره کارشناسی پیوسته معماری پرداخته و سپس با روش توصیفی –تحلیلی اطلاعات گردآوری شده را تجزیه و تحلیل کرده و به جمع بندی می پردازد.

با توجه به اهمیت و    جایگاه انرژی در برنامه های بلند مدت کشور و همین طور نقش حوزه ساختمان در مصرف انرژی، علاوه بر افزایش تعداد واحد های درس تنظیم شرایط محیطی و در نظر گرفتن واحد عملی برای این درس پیشنهاد می شود که اقدامات موثر در جهت طراحی ساختمان های نزدیک به صفر انرژی در اهداف مربوط به دروس طراحی معماری گنجانده شود. تجربه پیاده سازی اصول طراحی اقلیمی در دروس طراحی معماری این فرصت را به دانشجویان می دهدتا آموخته های خود را به صورت عملی ارائه کنند و در از آن جهت طراحی ساختمان ها بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه بهره برند.

-1 مقدمه

رشد مصرف انرژی در جوامع امروزی علاوه بر تشدید نگرانی اتمام سریع منابع فسیلی، جهان را نیز با تغییرات تهدیدآمیزی مواجه نموده است. در دوران معاصر با توجه به اهمیت انرژی های تجدید ناپذیر ازجمله سوخت های فسیلی و همچنین افزایش آلودگی های زیست محیطی نقش ساختمان به عنوان یک مصرف کننده انرژی به لحاظ سازگاری با محیط زیست بسیار حائز اهمیت است. تقریبا نیمی از عرضه جهانی انرژی سالانه در ساخت، بهره برداری و نگهداری ساختمان ها مورد استفاده قرار می گیرد. از آنجایی که بیشتر این انرژی از سوخت های فسیلی حاصل می شود، این امر تا حد زیادی موجب انتشار کربن سالانه می شود.

[1] تقاضای انرژی در سراسر جهان افزایش یافته است و بخش ساختمان نشان دهنده درصد زیادی از مصرف انرژی جهانی است. بنابراین، ترویج بهره وری انرژی در ساختمان ضروری است. [2] اهداف مطرح شده در سطوح بین الملل برای کاهش انتشار CO2 که برای مقابله با تغییرات آب و    هوایی جهانی در ارتباط با انتشار گازهای گلخانه ای است، فشار زیادی بر شهرها که تا 75 درصد از میزان انتشار دی اکسید کربن جهانی را تشکیل می دهند ایجاد می کند و در این میان ساختمان ها به عنوان بزرگترین عامل تشدید این موضوع هستند.

بر اساس این واقعیت، برنامه ریزان شهری نیاز به اجرای استراتژی های برنامه ریزی انرژی فعال دارند. نه تنها برای رسیدن به این اهداف، بلکه همچنین برای اینکه اطمینان دهند که توسعه شهرها در آینده به گونه ای است که باعث افزایش بهره وری انرژی می شود. [3] در بخش طراحی ساختمان، صرفه جویی در مصرف انرژی از طریق توجه به جهت گیری بنا، جانمایی فضاها در پلان بر اساس تطبیق الگوی اشغال فضا با چرخه خورشیدی، انتخاب پوسته مناسب با اقلیم و شرایط محیطی، ابعاد بازشو با توجه به تابش دریافتی واتلاف حرارت حاصل از آن و همچنین انواع بازشو و شیشه - یک جداره، دوجداره و... - و در نهایت استفاده از شیوه های مناسب برای جایگزین کردن انرژی های تجدیدپذیر به جای انرژی های تجدید ناپذیر صورت می گیرد.

هر یک از نکات یادشده تا میزانی درکاهش مصرف انرژی ساختمان مؤثر است. [4] اقلیم و شرایط محیطی تأثیرات فیزیکی و روانی ویژه و اجتناب ناپذیری بر انسان دارند که باید در طراحی ساختمانها بسته به موقعیت گرمایشی و سرمایشی مورد توجه قرار گیرند. طراحی ساختمان با استفاده از انرژی خورشیدی به همراه توجه به خصوصیات اقلیمی و مصالح محلی ساختمان، نه تنها میتواند شرایط آسایش در محیط مصنوع را ایجاد کند، بلکه در کاهش مصرف انرژی نیز کمک خواهد کرد [5] واضح است که سطح دمای داخلی بنا را میتوان با استفاده از تکنیک های غیرفعال خورشیدی که بر جذب حرارتی بدنه های ساختمان مؤثرند، نظیر ایجاد سایه در بدنه های خارجی، استفاده از مصالح با ظرفیت حرارتی بالا، عایق بندی حرارتی جداره ها و بازشوها و    جهت گیری مناسب، کاهش داد. [6]

امروزه ضرورت توجه به شرایط اقلیمی در طراحی کلیه ساختمان ها ثابت شده است .اما علی رغم اهمیت این موضوع، توجه به اقلیم در ارائه دروس و پرورش معماران در دانشکده های معماری نادیده گرفته می شود. مسئله مهم این است که در غیاب رویکردهای اقلیمی در طراحی و کمبود دیدگاه های ابزاری در برنامه های مصوب و سر فصل دروس رشته معماری، نقش و تاثیر اقلیم بر معماری مورد غفلت قرار گرفته و در نتیجه آگاهی لازم پیرامون این موضوع در فارغ التحصیلان این رشته ایجاد نمی شود. پژوهش حاضر در ابتدا با استفاده از مطالعات میدانی و کتابخانه ایی به بررسی سرفصل مصوب دروس ارائه شده در حوزه اقلیم در دوره کارشناسی پیوسته معماری پرداخته و سپس با روش توصیفی –تحلیلی اطلاعات گردآوری شده را تجزیه و تحلیل کرده و با جمع بندی به ارائه پیشنهادات جهت افزایش کارایی دروس ارئه شده در این دوره می پردازد.

-2 آموزش

در یک نگاه کلی، اگر دو هدف عمده آموزش را کسب دانش و توانش یا دانستنیها و مهارت ها بدانیم 7] 1و[8 ، هر نظام آموزشی کم و بیش با هر دو هدف سروکار دارد. . در یک سو، آموزش های نظری معطوف به شناخت چیستی اشیا و رویدادها دنبال میشود و در سوی دیگر، آموزش های عملی ناظر بر چگونگی مداخله در اشیا و رویدادها هدف قرار میگیرد. به تعبیر دیگر، هر نظام آموزشی در پیوستاری از نظر تا عمل جایگاه خاصی برای خود تعریف میکند. [9] امروزه اهمیت برنامه ریزی استراتژیک در نظام های آموزشی نیز مورد توجه جدی قرار گرفته است.

در این زمینه در "کافمن و هرمن "1374 می خوانیم:» تحولات سیاسی کشورهای مختلف جهان در چند دهه گذشته بحرانهای اقتصادی و اجتماعی را به همراه داشته است. آنها کاهش منابع مالی را برای نظام های آموزشی و نیز محدودیت اشتغال دانش آموختگان را به وجود آورده است. به این ترتیب کارهای نظامهای آموزشی مورد تردید قرار گرفته و بازنگری در ساختار و محتوای آنها ضرورت یافته است. [10] « البته بحرانهای اقتصادی بخش های مختلف جامعه را به طور یکسان تحت تاثیر قرار نداده اند بخش آموزش معمولا از جمله بخش های اقتصادی است که اولا بودجه آن نسبت به سایر بخش ها به صورت کاهش میابدی و ثانیاً دانشآموختگان آن با بیکاری روبرو می شوند. [9]

1-2 آموزش رشته های مهندسی در ایران

نگاهی به ساختار و محتوای دروس در برنامه های آموزشی رشته های مهندسی در کشور ایران آشکار کننده این واقعیت است که آموزش مهندسی هدف انتقال "علوم مهندسی " را دنبال میکند و کمتر به جنبه عملی مهندسی، به مثابه وجه تمایز مهم مهندسی با علوم پایه، توجه دارد. دروس عملی کم شمار برنامه ها نیز بیشتر جنبه آزمایشگاهی دارند و در نتیجه، باز هم در خدمت آموزش علوم قرار میگیرند. ساختار و محتوای دروس در برنامه های آموزشی رشته های مهندسی که هم اکنون، به ویژه در دوره کارشناسی، اجرا می شود در تسخیر مباحث نظری علمی است و از موقعیتهای چالش برانگیز حل مسلهئ در شرایط طبیعی تقریباً دور است[11] .2 بدیهی است محتوا، ساختار و روشهای مندرج در هر برنامه مدون آموزشی معطوف به تعریفی است که آن برنامه از قابلیتهای مورد انتظار دانشآموختگان خود دارد.

آموزش مهندسی، فارغ از شاخه های تخصصی مختلفی که در بر میگیرد، از یک سو به دلیل حضور در نظام آکادمیک با دانش نظری مرتبط است و از سوی دیگر، به دلیل کارایی های مورد انتظار از دانش آموختگان، لازم است کسب هنر کاربرد آن دانش[12] 3 را در حل مسائل فنی مبتلا به جامعه نشانه گیرد؛ آموزش مهندسی از یک سو بر ریاضیات محض و علوم پایه متکی است و از دیگر سو، باید در مواجه با واقعیت های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حرف های در جامعه قرار داشته باشد. این ماهیت دوگانه، که مهندسی را هم متکی بر علم و هم بر مهارت های کاربرد علم معرفی میکند، آموزش مهندسی را همچون آموزش سایر رشته هایی که به نوعی جنبه حرفه ای دارند، با چالش های جدی مواجه میکند.

در منابع مختلف مهندسی، به صورت های زیر تعریف شده است: [11] "هنر کاربرد عملی دانش تجربی" [13] "کاربرد اصول علمی و ریاضی برای دستیابی به مقاصد عملی نظیر طراحی، ساخت و به کار انداختن سازه ها، ماشین ها، فرایندها و سامانه های کارا و اقتصادی [14] 1اشاره به طبقه بندی اهداف سه گانه آموزشی بلوم - دانش، توانش، نگرش یا Attitudes ,Skills ,Knowledge - که بیش از طبقه بندی های مشابه پذیرش و کاربرد عام یافته است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید