بخشی از مقاله
چکیده
تعلیم، فراگیری حرف شبیه ضبط صوت نیست؛ در تعلیم تفکر هم نهفته است و تا اندیشیدن و تفکر و ابتکار نباشد، علم شنیدنی هم فایده ای ندارد. تربیت، شکوفا کردن استعدادهای نهفته ای است که در انسان وجود دارد. بنابراین تربیت، ارتباط مستقیمی با فطرت پیدا می کند. اما آیا این دو واژه دو مفهوم بیگانه از هم هستند، یا باهم ارتباط متقابل دارند؟ هدف این مقاله، پاسخ به این نوع سؤالات است که با روش تحلیلی- اسنادی تدوین شده است. مهمترین امر در تعلیم و تربیت، شناساندن خود انسان به خودش است. اگر انسان خود را شناخت، دیگر بردگی، اسارت، حقارت، فاصله طبقاتی و مشکلات گوناگون معنایی ندارد. در آیات قرآن، هر چند دو مفهوم تعلیم و تزکیه، در کنار یکدیگر ذکر شده اند، اما از نحوه همراهی آن دو، می توان رابطه در هم تنیده و غیر قابل تفکیک در محتوا برداشت کرد.
کلمات کلیدی: تعلیم، تربیت، ارتباط، اسلام.
.1 مقدمه
فرایند تربیت، از واقعیت های پیچیده، گسترده و بسیار تأثیرگذاری است که از دیرباز در همه جوامع بشری و از منظرهای گوناگون موضوع تدبر و اندیشه ورزی و مورد مطالعه قرار گرفته است. در این میان »فلسفه تربیت«، به مثابه محصول تلاش عقلانی آدمی درباره چیستی، چرایی و چگونگی تربیت با تکیه بر مبانی فلسفیِمدلّل و با استفاده از شیوههایفلسفیِ متنوع، به مباحثی بنیادی در خصوص این فرایند به شکل تجویزی وکلان می پردازد؛ یا نظریهها، اهداف و سیاستها، محتوا و روشها یا سایر عناصر مربوط به اقدامات و نظامهای تربیتی و مفروضات و آثار آنها را تبیین، تحلیل، تفسیر و نقد می نماید و یا بر همین اساس، کمک به انواع پژوهش - نظری یا کاربستی - را برای پردازش، طراحی و ابداع چنین مواردی را در دستور کار قرار می دهد.
تعلیم و تربیت اسلامی با عرف علوم تربیتی رایج فاصله دارد و با آن غریب است. زیرا علوم تربیتی معاصر تا آنجا که در قلمرو علوم تجربی قرار گرفته، راه خود را از آیینها و ایدئولوژیها جدا کرده و در پی آن بوده است که دانشی تجربی به دست دهد. حتی در حوزه اهداف و غایات تعلیم و تربیت نیز این گونه استغنا از آیینها و ایدئولوژی ها همچنان ادامه یافته زیرا رسیدگی به این امور، به طور غالب، برعهده فلسفه تعلیم و تربیت نهاده شده است.تربیت در اسلام دارای راه و رسم منسجم و کاملی است. به همین منظور در قرآن و سنت برای انسان یک برنامه زندگیکاملاً منسجم و نظامدار طراحی شده است. انسان برای بهره بردن از آن برنامه کامل، سالم و همه جانبه باید تحت یک تربیت صحیح و البته فراگیر به نحوی که تمام طول عمر او و همه جوانب و ابعاد انسانیاش را در بر گیرد، باشد.
تعلیم و تربیت نیاز ضروری بشر است به گونه ای که در طول حیات خود، پیوسته بدان نیازمند است. از این رو، از دیرباز این امر مورد توجه مربیان بزرگ و مصالحان اجتماعی بوده است. با این حال، عدم توجه به ماهیت این دو مفهوم درباره ی موارد، موجب عدم بهره گیری از ظرفیت و جایگاه بایسته هر یک شده است. گاهی اوقات، با تمرکز و اهتمام بر یکی، از اهتمام و توجه به دیگری غفلت شده و احیاناً به تفکیک و جدایی این دو از هم و در نتیجه، بروز پیامدهای نامطلوب در روند رشد افراد جامعه شده است. در برخی مراکزتمرکز بر آموزش شده و از پیامدهای ضمنی تربیتی آن غفلت شده است و یا به بهانه اهتمام به امر تربیت، از کیفیت آموزش کاسته شده است.
آیا به راستی »تعلیم« از »تربیت« جداست، با این دو با هم در ارتباط هستند؟ در صورت وجود رابطه، این رابطه چگونه است؟ آیا رابطه آنها از نوع مجاورتی است و یا از نوع رابطه مقدمه و ذی المقدمه ای است؟ آیا از نوع رابطه تعاملی است؟ و یا از نوع یکپارچکی و درهم تنیدگی است؟ دیدگاه اسلام در این زمینه چیست؟ آیا می توان از طریق بررسی آیات قرآن و روایات معصومان - ع - ، به چگونگی این رابطه پی برد؟ به رغم اهمیت این موضوع و پیامدهای مثبت و منفی، که بر نوع برداشت از رابطه این دو مفهوم در عرصه رشد و هدایت جامعه وجود دارد، آن گونه که شایسته است به این موضوع پرداخته نشده است.
البته برخی پژوهشگران به گونه ای به این موضوع پرداخته اند. اما برخی از آنان، به انواع رابطه اشاره کرده اند. اما از منظر دینی موضوع را بررسی نکرده اند و رابطه را از نگاه آیات و روایات مورد توجه قرار نداده اند. - ر.ک: عبدالعظیم کریمی، آموزش به مثابه تربیت - . برخی نگاه دینی داشته اند، اما به نوع رابطه و گونههای ممکن نپرداختهاند. ضمن اینکه تنها آن را از نگاه قرآن مورد توجه قرار داده و توجهی به روایات نداشتهاند. از این رو، این مقاله درصدد است تا ابتدا این دو مفهوم را چه به صورت انفرادی و چه به صورت ترتیبی تعریف و سپس، انواع رابطه های ممکن میان آن دو را مورد بررسی قرار دهد. در پایان، با بررسی آیات و روایات دیدگاه اسلام در این زمینه را مورد توجه قرار دهد.
.2 مفهوم آموزش - تعلیم -
معادل این واژه در زبان عربی تعلیم و در زبان لاتین «Teaching» یا «Instruction» است. آموزش به طور کلی، دارای دو مفهوم عام و خاص می باشد. در مفهوم عام، شامل هر نوع انتقال مفاهیم و تأثیرگذاری در ذهن فراگیر، به منظور ایجاد یادگیری در وی می باشد. خواه این تاثیرگذاری در قالب رسمی و از پیش طرح ریزی شده باشد. همانند آنجه در مراکز آموزشی، و به ویژه در کلاس درسی انجام میگیرد و خواه به صورت خود به خودی و بدون طراحی و برنامه ریزی قبلی باشد. همانند تأثیری که از برنامههای آموزشی تلویزیونی و یا مطالعه کتاب و مجله و مانند اینها ناشی میشود.»آموزش« در مفهوم خاص خود، در قالب و شرایط ویژهای صورت می گیرد که عبارت است از : فعالیتهایی که با هدف آسان ساختن یادگیری از سوی آموزگار یا معلم طرح ریزی میشود و این آموزگار و یک یا چند یادگیرنده به صورت کنش متقابل جریان مییابد.
به عبارت دیگر، فعالیتی است که معلم و شاگرد با هم در کلاس درس انجام می دهند.آموزش دارای سطوح مختلف می باشد. گاهی به صورت سطحی است و در آن صرف »انتقال مفاهیم و دانش«، و گاهی از سطح انتقال صرف مفاهیم به دیگران فراتر میرود و منجر به تأثیر عمیق تر و به اصطلاح »یادگیری« می گردد. با این حال، گستره تأثیرگذاری آموزش در بعد شناختی و ذهنی یادگیرنده است. هرچند تأثیر در ابعاد شناختی و ذهنی یادگیرنده، زمینه ساز تأثیرگذاری در بعد رفتاری و نگرشی وی نیز می باشد.
.3 مفهوم تربیت
3-1 معنای لغوی و موارد کاربرد واژه »تربیت«
واژه »تربیت« عربی است. معادل لاتینی آن «Education» و معادل فارسی آن »پرورش« است. از آنجا که در پرتو دین اسلام و برگزیدن آن از سوی پارسیان، تداخل و تعامل زیادی میان واژگان فارسی و عربی ایجاد شده است و واژگان عربی به طور وسیع، به حوزه ادبیات فارسی زبانان راه یافته است، امروزه واژه »تربیت« در ادبیات فارسی زبانان جایگاه ویژهای یافته است. حتی می توان ادعا نمود که کاربرد آن، به ویژه در عرصه »آموزش و پرورش«، بیش از »پرورش« شهرت یافته است. به هر حال، این واژه در زبان فارسی، در معانی گوناگونی چون »پروردن«، »پروراندن«، آداب و اخلاق را به کسی »آموختن« و در زبان عربی به معنی متعددی چون »حضانت«، »اصلاح«، »تدبیر«، »تتمیم«، »تکمیل«، »تأدیب«، »تغذیه نمودن«، »رشد و نمو کردن« و »تهذیب نمودن« به کار رفته است.
امروزه با توسعه تعلیم و تربیت، کاربردهای دیگری برای آن به وجود آمده است. گاستون میالاره در این زمینه به چهار کاربرد اشاره میکند: .1 تربیت به معنای »نهاد یا نظام تربیتی؛ » . 2حاصل عمل معینی«؛ .3 به »فرآیندی« اطلاق میشود که به نحو پیش بینی شده یا نشده. ، دو یا چند فرد را به یکدیگر پیوند میدهد؛ » . 4محتوا« یا »برنامه آموزشی و تربیتی« است که به فراگیران ارائه میشود. علاوه بر این، در زبان فارسی لفظ »تربیت«، کاربرد دیگری دارد که از جامعیت خاصی برخوردار است و آن هنگامی است که این کلمه به جای آنکه یک یا چند جنبه از ابعاد وجود انسان را دربرگیرد، همه جنبههای زندگی مادی و معنوی او را شامل میشود. مثل جمله »سعدی در نظامیه بغداد تربیت یافت« یا »استادی به تربیت شاگردی همت گماشت«، در این کاربرد کلمه »تربیت،«تقریباً معادلاصطلاح تعلیم و تربیت امروزی در زبان فارسی و لفظ «Education » در زبان لاتین است و در آن، مفهوم »تربیت«، اعم از تعلیم است.
.3-2 تعریف تربیت
برخلاف آموزشی، که اختلاف دیدگاه زیادی درباره آن وجود ندارد و تعریف نسبتاً واحدی از آن شده است. برای تربیت تعاریف گوناگونی ارائه شده است. به طور کلی، می توان گفت: در تعریف تربیت دو رویکرد کلی وجود دارد: رویکرد »توصیفی و تجربی« و رویکرد » آرمانی و فلسفی« به عبارت دیگر، »رویکرد هستی« و » رویکرد بایدی.« در رویکرد اول، پژوهشگر بر واقعیت موجود عمل تربیت و تحلیل عناصر و توصیف آنها تأکید دارد. در رویکرد دوم. تأکید بر آنچه تربیت باید باشد، هست. به عبارت دیگر، پژوهشگر براساس بینش خاصی که نسبت به جهان و انسان دارد و بر سایر فلسفه تربیتی خاصی که پذیرفته است، به ارائه تعریفی متناسب با دیدگاه خود درباره تربیت اقدام می کند.نمونه تعاریف عبارتند از:
1»امر طبیعی عملی است که روی فرد یا گروهی از افراد اعمال میشود یا عملی است که گروهی از افراد آن را میپذیرند.«
2. »تعلیم و تربیت فعل و انفعالی است میان دو قطب سیال - مربی و متربی - ، که مسبوق به اصلی و متوجه هدفی و مستلزم طرح و نقشهای باشد.« از مجموع تعاریف، به نظر می رسد ارائه تعریف توصیفی و تحلیلی مفیدتر است. از این رو، در اینجا ما تعریفی از این دست ارائه میدهیم: »تربیت عبارت است از فعالیتی هدفمند و دو سویه میان مربی و متربی، به منظور کمک به متربی در راستای تحقق بخشیدن به قابلیت های وی و پرورش شخصیت او در جنبه های گوناگون فردی، اجتماعی، جسمی، عاطفی، اخلاقی، عقلانی و....« در این تعریف، چند نکته مورد توجه می باشد: نخست اینکه تربیت، فعالیت و عمل است و به آن به عنوان یک واقعیت نگریسته شد.
دوم اینکه، تربیت فعالیت هدفمند و برنامه ریزی شده است. سوم اینکه، تربیت دو سویه و در اثر تعامل مطلوب و تأثیر و تأثر متقابل مربی و متربی محقق می شود. چهارم اینکه، تربیت دارای عناصری است و عناصر اصلی آن مربی و متربی است. بدون وجود این دو، تربیت معنا پیدا نمی کند. البته در اینجا مراد از مربی، صرف معلم و مربی انسانی نیست، بلکه شامل سایر عوامل تأثیرگذار نیز می باشد. پنجم اینکه، هرچند تربیت دو سویه است، اما غرض اصلی کمک به متربی و پرورش وی است. نکته ششم اینکه، هدف تربیت شکوفا نمودن و پرورش قابلیت های متربی در همه ابعاد گوناگون و وی است و نگاه بخشی به تربیت و تمرکز آن بر بعد خاصی از ابعاد متربی، نوعی عدول از تربیت مطلوب است.
.4 مفهوم ترکیبی تعلیم و تربیت »آموزش و پرورش«
واژه ترکیبی » تعلیم و تربیت« یا آموزش» و پرورش، در زبان فارسی، عمدتاً دارای دو کاربرد است: کاربرد نخست، در خصوص نظام »نهاد آموزش و پرورش« است. برای مثال، گفته میشود »نظام تعلیم و تربیت« یا »نظام آموزش و پرورش« ایران، اسلامی است یا »نظام آموزش و پرورش ایران نیاز به تحول و اصلاح دارد.«کاربرد این واژه در نهاد، و نظام از کاربرد واژه »تربیت« در نهاد، که پیش از این به آن اشاره شد، شایع تر است. کاربرد دوم آن در معنای »تربیت به معنای عام« است، یعنی معنایی که مشتمل بر آموزش است. زیرا کاربرد این واژه در خصوص تربیت، جدای از آموزش و در مقابل آن بعید به نظر می رسد. کاربرد این معنا بسیار شایع تر از معنای اول است.
بر این اساس » مراد از تعلیم و تربیت، یک مفهوم است که در قالب دو لفظ ادا میشود و مربیان بزرگ این واژه را در یک مفهوم به کار میبرند، نه به صورتی که در عربی یا در فارسی به صورت آموزش و پرورش به عنوان دو فرآیند تعبیر میشود. معمولاً اندیشمندان و نویسندگان بزرگ ما نیز وقتی درباره تعلیم و تربیت بحث میکنند، همان مفهوم تربیت را در نظر می گیرند.« تاریخچه واژه ترکیبی »تعلیم و تربیت« نشان می دهد که دو واژه »تعلیم« و »تربیت«، هرچند در فرهنگ اسلامی ما در کنار هم بودهاند و در آیات قرآنی هم بدان تصریح شده است، اما کاربرد ترکیبی، با قصد معنای واحد از آن، متأثر از فرهنگ لاتینی است.
زیرا نویسندگان و مترجمان ما جهت استفاده از دیدگاههای صاحب نظران تعلیم و تربیت در غرب، نیازمند ترجمه متون آنها بوده اند. در این راستا، به ترجمه و معادل گذاری واژه کلیدی«Education» اقدام کرده اند. مناسب ترین معادل را واژه ترکیبی »تعلیم و تربیت« یا » آموزش و پرورش« یافته اند چراکه واژه «Education» در زبان لاتین، متفاوت از «Training» به معنای آموزش است و معنای آن، اعم از آموزش و پرورش است. به نظر میرسد. این معادل گذاری از یک جهت مناسب و خیرخواهانه بود، چرا که آنان ظاهراً خواسته اند با برگزیدن این دو لفظ، این تصور که مدرسه تنها جای تعلیم است، از اذهان عمومی بزدایند. تعبیر »تعلیم« و »تربیت«، ظاهراً دلالت بر این دارد که مدرسه هم جای تعلیم است و هم جای تربیت است. با این حال، این گونه ترجمه پیامدهای منفی نیز به