بخشی از مقاله

چکیده

هدف از این مقاله بررسی رابطه تعلیم و تربیت از منظر قرآن کریم می باشد. رهیافت به چیستی و مفهوم تعلیم و تربیت، تبیین واژگان تعلیمی و تربیتی در قرآن و دیدگاههاي کلی درباره رابطه تعلیم و تربیت، مباحث درآمدي بحث را سامان داده است. پیوستها و گسستهاي تعلیم و تربیت در ساحتهاي مفهوم، روشها، اسباب، عوامل و فرآیندهاي تعلیم و تربیت از محورهاي اصلی و کلیدي این پژوهش به شمار میرود. همچنین این تحقیق، تعلیم و تربیت در قرآن را دو مفهوم متمایز از یکدیگر که در بسیاري عرصهها جدا از هم هستند و در پارهاي موارد نیز پیوست و همنشینی با هم دارند، معرفی میکند.

.1 مقدمه

ضرورت آراستگی انسان به دو آرایه تعلیم و تربیت، در هیچ فرهنگ و برهه تاریخی و قلمرو جغرافیایی، انکار و نادیده انگاشتن را بر نتافته و نمیتابد. در بازخوانی پرسشهاي بنیادین میان رشتهاي این عرصه، از جمله میتوان به نسبت میان تعلیم و تربیت و گسستها و پیوستهاي آن دو اشاره داشت. اهمیت و ضرورت پرداختن به این موضوع با در نظرداشتن دو نکته بیش از پیش روشن میگردد: نخست اینکه میان تعلیم و تربیت پیوندهاي وثیق و پیچیدهاي است، چندان که در تمایز و طبقه بندي علوم، چه بسا تعلیم، در شمار زیر شاخههاي تربیت جاي داده شده است.

از سوي دیگر، نشناختن قلمروهاي تفکیک و جدایی ساحتهاي همنشینی و همراهی این دو میتواند به اختلاط روشها، ابزارها و جابجایی اهداف و انتظارات بینجامد که سرانجام کار، نه مربیان در فرآیند تربیت و نه معلمان در امر تعلیم و آموزش، آفاق روشن و از پیش تعیین شده را فرا روي خویش نمیببینند تا در کار خویش، قرین توفیق باشند ژ1ب. بر اساس چنین نگاهی، مقاله حاضر کوشیده است به این پرسش پاسخ دهد و مرزهاي جدایی و ساحتهاي همنشینی تعلیم و تربیت را به بررسی بپردازد، آن هم نه از منظر علوم آموزشی و تربیتی، که از منظر قرآن؛ زیرا که قرآن کتابی است با دغدغهها و راهبردهاي افزون و در خور تأمل در هر دو مقوله آموزش و پرورش.

.2 رابطه تعلیم و تربیت از دیدگاه اندیشمندان

مجموع دیدگاهها و آراي اندیشمندان در مورد رابطه تعلیم و تربیت را میتوان در دو گروه جاي داد و دسته بندي کرد.

.1 این همانی تعلیم و تربیت:برخی از اندیشهگران، میان تعلیم و تربیت، رابطه این همانی باور دارند و از همین رو، در تبیین مؤلفههاي تربیت انسان، به دانشهایی که باید آموخت و نیز روشهاي دانشافزایی و بایستهها و نبایستههاي دانش پژوهی، آرایههاي اخلاقی علمی معلمان، مکانهاي تعلیم و آموزش و... میپردازند. تعریف زیر از تربیت را میتوان نمادي از چنین نگرش دانست: »فعالیت یا عملی که آموزشگاهها یا مؤسسات تربیتی از روي قصد و عمد و با هدف معین و برنامههاي خاص در رشتههاي مورد نیاز به تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان انجام میدهند.« گذشته از دیگر ملاحظات و بایدها و نبایدهایی که بر این تعریف میتوان برشمرد، مهمترین نکته مربوط به موضوع تعلیم و تربیت، جاي دادن تربیت در حوزه کار آموزشگاهها و مؤسسات آموزشی و در ردیف رشتههاي مورد نیاز به تعلیم و آموزش است که نشان میدهد از منظر طرفداران این تعریف، تربیت، خود شاخهاي از علم و دانش و نیازمند یادگیري و آموختن است.

چنان که تعریف دیگري از تربیت، که طرفداران آن خواستهاند نگرش اسلام در موضوع تربیت را بیان کنند، نیز به همین امر میانجامد و آن را شاخهاي از دانش و علم میشناساند؛ »تربیت اسلامی، علم آماده سازي انسان مسلمان براي زندگی دنیا و آخرت است، آماده کردن کامل انسان و تربیت بهداشتی، عقلانی، علمی، عقیدتی، معنوي، اخلاقی، اجتماعی، ارادي و نوآوري او در همه مراحل رشد، در پرتو مبانی، ارزشها، روشها و شیوههاي تربیتی که اسلام بیان کرده صورت میپذیرد.« 

این در حالی است که آنان در تعریف علم گفتهاند: »مقصود از علم، مجموعهاي از معلومات و معارف سازماندهی شده است که مربوط به ساختن انسان مسلمان یا ساختن شخصیت اسلامی است، آن گونه که اسلام میخواهد.« بر اساس این دو تعریف، رابطه تعلیم و تربیت، رابطه اینهمانی و یگانگی است. براي رهیافت روشنتر به این ناسامانی انگارهها، نخست میباید به بیان مفاهیم و تعاریف واژههاي »تعلیم« و »تربیت« بپردازیم تا جایگاه و قلمرو مفهومی هر یک بیش از پیش مشخص گردد.

.3 تعلیم چیست؟

در تعریف تعلیم، سوگمندانه نمیتوان شاهد هم داستانی و یگانه اندیشی میان اندیشه ورزان این ساحت بود. از این سبب، تنها به تعریفهاي زیر که بخشی از تعریفهاي ارائه شده براي تعلیم است و موجهترین تعریفها به نظر میآید، بسنده میشود. گفتهاند: تعلیم »پرورش نیروي فکري و بعد عقلانی انسان« و به تعبیر دیگر، »فراهم آوردن زمینه براي رشد و شکوفایی استعدادهاي ذهنی انسان« است. و نیز گفته شده است: تعلیم، »ایجاد خلاقیت و ابتکار در فکر و نیروي اندیشه انسان« است.

.4 تربیت چیست؟

تربیت نیز همچون تعلیم، از منظرهاي متفاوت و معرفتهاي گوناگون، تعریفهاي مختلف را شاهد بوده است. اما آنچه را میتوان قدر مشترك و مورد پذیرش تمامی دانشوران این عرصه قلمداد کرد، این است که تربیت مصدر باب تفعیل و از ماده »ربی، یربو« است که در لغت به معناي رشد یافتن و یا رشد دادن متربی، بسته به مبدأ اشتقاق آن است ژ4ب. و در اصطلاح، تربیت عبارت است از »رشد دادن یک پدیده از راه برطرف ساختن موانع و فراهم کردن زمینه رشد و شکوفایی استعدادها و به فعلیت رساندن قواي نهفته در آن.«

.5 رابطه تعلیم و تربیت از منظرقرآن کریم

با بررسی در آیات قرآن به وضوح می توان دریافت که قرآن کریم، از یک سو تعلیم و تربیت را دو حوزه و فرآیند قابل تفکیک و بازشناسی از یکدیگر میداند، اما از سوي دیگر بر آن است که آن دو در بسیاري از موارد با هم پیوند دارند. لذا در همین رابطه در ذیل به گسست ها و پیوست هاي تعلیم و تربیت در قرآن کریم اشاره می شود:

.6 گسستهاي تعلیم و تربیت

.1 .6 گسست قلمروهاي تعلیم و تربیت

آنچه در وجود انسان بستر و زمینه دانش پذیري را فراهم میآورد، نیروي ادراکی و یا به دیگر سخن، عقل و ذهن آدمی است. ولی استعدادهایی که با تربیت و تزکیه مواجه است، تمامی نیروهایی است که از آنها با عنوان گرایشهاي تعالی خواه، فطرت الهی، سرشت خدا آشنا و یا نفس و تمام هویت انسان یاد میشود. از این رو، در خطابهاي قرآنی، براي تزکیه و تربیت معنوي، همواره از رشد و تعالی نفس از راه زدودن و برطرف ساختن موانع سخن به میان آمده است، چندان که هر جا سخن از تزکیه است، سخن از نفس و پیراستن و بالندگی آن است؛

.2 .6 گسست روشهاي تعلیم و تربیت

تعلیم و تربیت را در شیوههاي تعلیمی و تربیتی نیز میتوان دوگانه و متفاوت دریافت. رهیافت روشنتر به این تفاوت، با نگاه از منظر برونزا بودن تمامی گونههاي علم و دانش انسانها و درونزایی تعلیم و تزکیه میسر است؛ بدین معنا که تقسیم دانش بر دو گونه ضروري و اکتسابی و تعیین مصادیق هر یک، از دیر زمان جاي گفتگو و معرکه آراي اندیشمندان و فیلسوفان مسلمان و غیر مسلمان بوده است.

لکن پژوهنده در آیات قرآنی، به سهولت میتواند دریابد که تعلیم و فراگیري دانش، فرآیندي است که از بیرون به انسان تزریق میشود. این ساز و کار و قانونمندي، حتی شامل آنچه که خودآگاهی پیامبرانه نامیده میشود و نیز آگاهیهاي پیشینی و معرفتهاي فطري انسان نیز میشود، زیرا آن دو، عطیه و موهبتی از وراي خواست و اراده انسان معرفی میگردد که در قلب نبی سرازیر و یا به وسیله آموزگار غیبی بدو آموخته میشود. معرفتهاي پیشینی انسانها نیز دانستههایی است که از وراي وجود او به نهاد آدمیان راه یافته و به ودیعت گذاشته شده است. این دگرآموزي را حتی درباره فرشتگان نیز میتوان دید. به هر روي، در قرآن کریم موردي را نمیتوان سراغ گرفت که دانش و معرفت حصولی نامیده شود و نه اکتسابی.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید