بخشی از مقاله

چکیده

»تعلیم« و »تربیت« دو مفهوم کلیدی در حیات علمی و معنوی بشر است که پیوسته در کنار هم به کار رفته، و همراه هم هستند، اما آیا این دو مفهوم، دو مفهوم بیگانه از هم هستند که به صورت اتفاقی کنار هم قرار گرفتهاند، یا باهم رابطه دارند؟هدف این مقاله، پاسخ به این دست سؤالات است که با روش تحلیلی استنادی تدوین شده است. در این زمینه، شش نوع رابطه میان این دو مفهوم وجود دارد که از میان آنها، رابطه آمیختگی و درهم تنیدگی صائبتر است.

در آیات قرآن، دو مفهوم تعلیم و تزکیه، هر چند در کنار هم ذکر شدهاند، اما از نحوه همراهی آن دو، میتوان رابطه در هم تنیده و غیرقابل تفکیک در محتوا برداشت کرد. در روایات نیز هر چند دو مفهوم تعلیم و تربیت یا تعلیم و تزکیه، در کنارهم به کار نرفته اند، اما دو مفهوم علم و عالم به عنوان ثمرات مستقیم تعلیم به طور گسترده در کنار جلوههای تربیت و تزکیه به کار رفتهاند. از بررسی آنها، تفکیک ناپذیری و درهم تنیدگی تعلیم و تربیت قابل استفاده است.

مقدمه

تعلیم و تربیت نیاز ضروری بشر است به گونهای که در طول حیات خود، پیوسته بدان نیازمند است. از اینرو، از دیرباز این امر مورد توجه مربیان بزرگ و مصلحان اجتماعی بوده است. با این حال، عدم توجه به ماهیت این دو مفهوم در پارهای موارد، موجب عدم بهره گیری از ظرفیت و جایگاه بایسته هر یک شده است: گاهی اوقات، با تمرکز و اهتمام بر یکی، از اهتمام و توجه به دیگری غفلت شده و احیاناً به تفکیک و جدایی این دو از هم و در نتیجه، بروز پیامدهای نامطلوب در روند رشد افراد جامعه شده است.

در برخی مراکز تمرکز بر آموزش شده و از پیامدهای ضمنی تربیتی آن غفلت شده است و یا به بهانه اهتمام به امر تربیت، از کیفیت آموزش کاسته شده است. آیا به راستی »تعلیم« از »تربیت« جداست، یا این دو باهم در ارتباط هستند؟ در صورت وجود رابطه، این رابطه چگونه است؟ آیا رابطه آنها از نوع مجاورتی است و یا از نوع رابطه مقدمه و ذیالمقدمهای است؟ آیا از نوع رابطه تعاملی است؟ و یا از نوع یکپارچگی و درهم تنیدگی است؟ دیدگاه اسلام در این زمینه چیست؟ آیا میتوان از طریق بررسی آیات قرآن و روایات معصومان - ص - ، به چگونگی این رابطه پی برد؟ به رغم اهمیت این موضوع و پیامدهای مثبت و منفی، که بر نوع برداشت از رابطه این دو مفهوم در عرصه رشد و هدایت جامعه وجود دارد، آن گونه که شایسته است به این موضوع پرداخته نشده است.

البته برخی پژوهشگران به گونه ای به این موضوع پرداختهاند. اما برخی از آنان، به انواع رابطه اشاره کردهاند، اما از منظر دینی موضوع را بررسی نکردهاند و رابطه را از نگاه آیات و روایات مورد توجه قرار ندادهاند.1 برخی نگاه دینی داشتهاند، اما به نوع رابطه و گونههای ممکن نپرداختهاند. ضمن اینکه تنها آن را از نگاه قرآن مورد توجه قرار داده، و توجهی به روایات نداشتهاند.2 از اینرو، این مقاله درصدد است تا ابتدا این دو مفهوم را چه به صورت انفرادی و چه به صورت ترکیبی تعریف و سپس، انواع رابطههای ممکن میان آن دو را مورد بررسی قرار دهد. در پایان، با بررسی آیات و روایات دیدگاه اسلام در این زمینه را مورد توجه قرار دهد.

مفهوم آموزش - تعلیم -

معادل این واژه در زبان عربی »تعلیم« و در زبان لاتین «Teaching» یا «Instruction» است. آموزش به طور کلی، دارای دو مفهوم عام و خاص میباشد. در مفهوم عام، شامل هر نوع انتقال مفاهیم و تأثیرگذاری در ذهن فراگیر، به منظور ایجاد یادگیری در وی می باشد، خواه این تأثیرگذاری در قالب رسمی و از پیش طرحریزی شده باشد. همانند آنچه در مراکز آموزشی، و به ویژه در کلاس درس انجام میگیرد و خواه به صورت خود به خودی و بدون طراحی و برنامه ریزی قبلی باشد.

همانند تأثیری که از برنامههای آموزشی تلویزیونی و یا مطالعه کتاب و مجله و مانند اینها ناشی میشود. » آموزش« در مفهوم خاص خود، در قالب و شرایط ویژهای صورت میگیرد که عبارت است از: »فعالیت هایی که با هدف آسان ساختن یادگیری از سوی آموزگار یا معلم طرح ریزی می شود و بین آموزگار و یک یا چند یادگیرنده به صورت کنش متقابل جریان مییابد.3« به عبارت دیگر، »فعالیتی است که معلم و شاگرد با هم در کلاس درس انجام میدهند.4«

آموزش دارای سطوح مختلف میباشدگاهی: به صورت سطحی است و در آن صِرفْ »انتقال مفاهیم و دانش«،5 و گاهی از سطح انتقال صرف مفاهیم به دیگران فراتر میرود و منجر به تأثیر عمیق تر و به اصطلاح »یادگیری« می گردد. با این حال، گستره تأثیرگذاری آموزش در بُعدشناختی و ذهنی یادگیرنده است. هرچند تأثیر در بعد شناختی و ذهنی یادگیرنده، زمینهساز تأثیرگذاری در بُعد رفتاری و نگرشی وی نیز میباشد.

مفهوم تربیت

.1 معنای لغوی و موارد کاربرد واژه »تربیت«

واژه » تربیت« عربی است. معادل لاتینی آن «Education» و معادل فارسی آن »پرورش« است. از آنجا که در پرتو دین اسلام و برگزیدن آن از سوی پارسیان، تداخل و تعامل زیادی میان واژگان فارسی و عربی ایجاد شده است و واژگان عربی به طور وسیع، به حوزه ادبیات فارسی زبانان راه یافته است، امروزه واژه »تربیت« در ادبیات فارسیزبانان جایگاه ویژهای یافته است. حتی میتوان ادعا نمود که کاربرد آن، به ویژه در عرصه »آموزش و پرورش«، بیش از »پرورش« شهرت یافته است.

به هر حال، این واژه در زبان فارسی، در معانی گوناگونی چون »پروردن«، »پروراندن «، آداب و اخلاق را به کسی »آموختن « و در زبان عربی، به معانی متعددی چون »حضانت «، »اصلاح«، »تدبیر«، »تتمیم«، »تکمیل«، »تأدیب«، » تغذیه نمودن«، »رشد و نموّ کردن« و »تهذیب نمودن6« به کار رفته است. امروزه با توسعه تعلیم و تربیت، کاربردهای دیگری برای آن به وجود آمده است. گاستون میالاره در این زمینه، به چهار کاربرد اشاره میکند: .1 تربیت به معنای »نهاد یا نظام تربیتی؛ » .2حاصل عمل معینی«؛ .3 به »فرآیندی« اطلاق میشود که به نحو پیش بینی شده یا نشده، دو یا چند فرد را به یکدیگر پیوند میدهد؛ » .4محتوا« یا »برنامه آموزشی و تربیتی« است که به فراگیران ارائه میشود.7

علاوه بر این، »در زبان فارسی لفظ »تربیت« کاربرد دیگری دارد که از جامعیت خاصی برخوردار است و آن هنگامی است که این کلمه به جای آنکه یک یا چند جنبه از ابعاد وجود انسان را دربر گیرد، همه جنبههای زندگی مادی و معنوی او را شامل میشود. مثل جمله » سعدی در نظامیه بغداد تربیت یافت« یا »استادی به تربیت شاگردی همت گماشت« ، در این کاربرد، کلمه »تربیت«تقریباً معادل اصطلاح تعلیم و تربیت امروزی در زبان فارسی و لفظ «Education» در زبان لاتین است و در آن، مفهوم »تربیت«، اعم از تعلیم است.

.2 تعریف تربیت

برخلاف آموزش، که اختلاف دیدگاه زیادی درباره آن وجود ندارد و تعریف نسبتاً واحدی از آن شده است، برای تربیت تعاریف گوناگونی ارائه شده است. به طور کلی، میتوان گفت: در تعریف تربیت دو رویکرد کلی وجود دارد: رویکرد »توصیفی و تجربی« و رویکرد »آرمانی و فلسفی.« به عبارت دیگر، »رویکرد هستی« و »رویکرد بایدی.« در رویکرد اول، پژوهشگر بر واقعیت موجود عمل تربیت و تحلیل عناصر و توصیف آنها تأکید دارد. در رویکرد دوم، تأکید بر آنچه تربیت باید باشد، هست. به عبارت دیگر، پژوهشگر براساس بینش خاصی که نسبت به جهان و انسان دارد، و بر سایر فلسفه تربیتی خاصی، که پذیرفته است، به ارائه تعریفی متناسب با دیدگاه خود درباره تربیت اقدام می کند. نمونه تعاریف عبارتند از:

1.    »امر طبیعی عملی است که روی فرد یا گروهی از افراد اعمال میشود یا عملی است که گروهی از افراد آن را میپذیرند.8«

2.    »تعلیم و تربیت فعل و انفعالی است میان دو قطب سیال - مربی و متربی - ، که مسبوق به اصلی و متوجه هدفی و مستلزم طرح و نقشهای باشد.9«

3.    »تعلیم و تربیت عبارت است از: مجموعه اعمال یا تأثیرات عمدی و هدفدار یک انسان - مربی - ، بر انسان دیگر - متربی - ، به ویژه عمل یا تأثیر فرد بالغ و مجرب بر کودک و نوجوان، به منظور ایجاد صفات - اخلاقی و عملی - ، یا مهارتهای حرفهای. به عبارت دیگر، تعلیم و تربیت عبارت است از: فراهم کردن زمینهها و عوامل و به فعلیت رساندن و یا شکوفا ساختن استعدادهای مشخص، در جهت رشد و تکامل اختیاری او به سوی هدفهای مطلوب و براساس برنامههای سنجیده شده.10«

4.    »تربیت عبارت است از: پرورش دادن استعدادهایی که در فرد مورد تربیت موجود است.11«

5.    »تربیت عبارت است از: انتخاب رفتار و گفتار مناسب، ایجاد شرایط و عوامل لازم و کمک به شخص مورد تربیت تا بتواند استعدادهای نهفتهاش را در تمام ابعاد وجود و به طور هماهنگ، پرورش داده، شکوفا سازد و به سوی هدف و کامل مطلوب تدریجاً حرکت کند.12«

» .6تعلیم و تربیت عملی است که نسلهای بزرگسال، بر روی نسلهایی که هنوز برای زندگانی اجتماعی پخته نیستند، انجام میدهند.13«

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید