بخشی از مقاله

چکیده

علم به معنای دانش،آگاهی، اطلاع است.اشاره به واژه علم وانواع آن، پیدایی علوم،گستره علوم،مسندعلم وعمل، فهم بالاترازعلم، کارآیی علم، ارزش کنکاش دارند.علم باطن، ظاهر، غیب، لدنی، هارمونی، یقین،ازاقسام علم دانسته شده است.درگذشته از علم با عنوان هایی چون علم الاجتماع، علم الادیان، علم الاشیا، علم الحیات، علم النفس، علم الحرکات نام برده شده است.ازدانسته های مردم ایران توجه آنان به طب واحکام ونجوم وعلم اخترشناسی درعالم است. یافته ها معنای اصلی و اولیه علم را، دانستن در برابر ندانستن نشان می دهد. معنای دیگر علم عبارتست از دانستنیهایی که به وسیله تجربه حاصل می شود. دوره ساسانی یعنی عهد پختگی وکمال تمدن وفرهنگ ایران پیش ازاسلام آغازدانایی وعلم ودانش مردم فهیم ایران است. سهم ایرانیان درترجمه ونقد وایجادعلوم بسیاراست.دردوره جدیدعلوم ودانش ها شامل علوم آزمایشگاهی، اجتماعی، اداری، ادبی، پایه، انسانی، تجربی است. نتیجه این که دانایی، توانایی است

کلیدواژه: دانش، دانایی، علوم، توانایی

مقدمه

جهانی شدن وتجهیز به علم روز فرآیندی است که انسانها به واسطه دارابودن دانش با هم مرتبط می شوندوپیوندعلمی خویش را مبنای تاثیرگذاری وتحول درجهان هستی قرارمی دهند.این موج مرزهای دانش را درهم می نوردد،زندگی فردی واجتماعی افرادرا متحول می کند.ارمغان علم به جهان امروز ترسیم دهکده ای جهانیست باحفظ هویت وملیت درعرصه جهان بازبانی نووعلمی. واژه علم وجایگاه وسلسله مراتب وانواع علم وزبان علم وتوانایی علم وداشتهای علمی وگستره وکارآیی، علوم را به سرمقصدمنزل می برد.واقف بودن به این مطلب است که بدانجارسیددانش من که »بدانم همی که نادانم«از قوه توانایی است.

این عظمت علم است وجهان هستی وعجزعلم دربرابرقدرت لایزال خالق هستی.هرقدرهم دانش بشرپیشرفت داشته باشد، نمی دانم، اذعان به این نکته دارد که این شکافتن ذره ای ازآفتاب خلقت است وعلم خالق بی نهایت. بشربرای رهایی از ندانسته های خویش لازم است به تلاشی مضاعف بپردازد.خواسته وناخواسته بایدبه جوهره ذات تفاوت های ذاتی اقرارکردوبه منظورفهم اندیشه دانشمندان باامعان نظربیشتری درپی حقیقت بود. حقیقتی که راه زندگی آیندگان راهموارمی سازد تا ضمن خودشناسی درراه رسیدن به ذات هستی باراهنمایی بزرگان علم ومعرفت دست یابند.

روش تحقیق

باکنکاشی پژوهشی باشیوه توصیفی وبا برگ برداری از منابع نوشتاری تحقیق انجام شده است.

مبانی نظری

بنای پیشرفت ایرانیان درگرو دانایی آنان است. علم درادوارمختلف رکن اصلی فرهنگ ایران زمین است.ومبنای این تحقیق رسیدن به این مضمون است که علم دربرابرندانستن وجهل نیست ،که دربرابرتوهم همه چیز دانستن بیان می شودکه نوعی ساختارشکنی دریک اندیشه ظاهری تتعبیرمی شود.ودانش علوم متعددباگستره ای عظیم رادربردارد.مسندعلم وکارآمدی علم بعدازپیدایی علم وگستره آن عمده ترین بخش های مبنای نظری درتحقیق است.

اشاره ای به پیدایی علوم

درباره تاریخ علوم درایران کهن با آن که می توان ازپاره ای اشارات و اخباری که درداستان های ملی ایران یا آثارمؤلفان خارجی مانند هردوت و دیگران آمده است استفاده کرد،ولی برای ذکر اطلاعات روشن دراین باب بهتراین است که از دوره ساسانی یعنی عهد پختگی وکمال تمدن وفرهنگ ایران پیش ازاسلام آغازکرد.اگرچه باغلبه اسلام برایران بسیاری اسنادمربوط به فرهنگ وتمدن ایران پیش ازاسلام یا به کلی ازمیان رفت ویا دگرگون شد بااین حال ازباقیمانده اطلاعاتی که درآثارملت های قدیم وگاهی درمنابع عربی وفارسی دیده می شودمی نوان اطلاعات سودمندی درباره علوم آن دوران به دست آورد.

دردوره ساسانی به ریاضیات ونجوم توجه بسیاری شده است.وجودزیج هایی ازقبیل زیج شهریار،ورصد هایی که مورد تقلیدگروه بزرگی ازمنجمان اسلامی قرارگرفته است وپیشرفت چشم گیر ایرانیان درآغازتمدن اسلامی درریاضیات ونجوم وهیأت وترجمه کتاب هایی درهمین علوم وفنون از پهلوی دلیل بارز ترقی ایرانیان عهدساسانی درعلوم ریاضی است.صاعد اندلسی درطبقات الامم می گوید: ازویژگیهای مردم ایران توجه آنان به طب واحکام ونجوم وعلم تأثیرکواکب درعالم سفلی وآنان رادرباب حرکات کواکب رصدهای قدیم بوده وروش های گوناگون درمسائل فلکی داشته اند ویکی ازآنهاطریقه ای است که ابومشعرجعفربن محمدبلخی زیج خودرابرآن ترتیب دادودرآن زیج گفت که طریقه علمای سابق ایران وسایر نواحی است.

وی مذهب ایرانیان رادرتنظیم ادوارعالم ستوده وگفته است که اهل حساب ایران وبابل وهندوچین وبیشترملت ها که معرفت به احکام نجوم دارند متفقند که درست ترین دوره ها،دوره ای است که ایرانیان تنظیم کرده»سنه العالم« نامیده اند وعلمای عهدما آن را »سنی اهل فارس« می گویند.1« - حکمت، - 1384 سهم ایرانیان درترجمه ونقد وایجادعلوم بسیاراست.آنان علوم عقلی رادرتمدن اسلامی پی ریزی ونگهبانی کردندوبه پیش بردند وهنگام توقف نیزازحفظ آن خودداری ننمودند.توجهواقعی حکومت اسلامی به علوم وعلما ازسامانی ایرانی آغازشد وتا دوره های خلافت بغداد وامارت های داخلی ایران ازقبیل خوارزمشاهیان وآل بویه وسامانیان وزیاریان ودیلمیان وغزنویان به نهایت قوت رسید، ولی ازآن پس ازعهدتسلط غلامان تورانی نژاد آسیای مرکزی ضعیف وسست شد.

یکی ازوجه های همت ایرانیان نقل کتب علمی به زبان عربی بود،که دردوره خلافت بغداد تعداد زیادی ازاین کتب به عربی برگردانده شدند.فلاسفه و علمای مشهور و برجسته عهد باستان، که دوران ظهور فلسفه و علم است، منشا دانش را نفس دانسته و معتقدبودند که برای دست یافتن به علم دانش نباید آن را در نفس انسان جست. مشهورترین این علما، سقراط، افلاطون و ارسطو میباشند. با رکودی که در پیشرفت علم در دوره قرون وسطی در اروپا به وجود آمده بود، علمای اندکی به ظهور رسیدند که آنان نیز تحت تاثیر فیلسوفان یونانی عهد باستان بودند و نظر و فلسفه جدیدی ارائه ننمودند. پیشرفت علم در دوره رنسانس چشمگیر بوده و علمای بسیاری در این دوره به منصه ظهور رسیدند، ولی هیچ تعریف واضحی در مورد علم از این دوره به دست ندادند. درقرن هفدم، فیلسوفان و دانشمندان بسیاری وجود داشتند که در زمینه علم و دانش نظراتی ابراز نمودند.

فرانسیس بیکن، تحقیق و بررسی آثار طبیعیت را شالوده دانش دانسته و معتقد بوده است روش استقرا بهتر از قیاس میباشد و بدین شکل علوم عصر جدید به دست وی پیریزی گشت و او را به لقب پدر علوم جدید مفتخر گرداند.رنه دکارت، می گوید: برای وصول به حقیقت باید یکبار در زندگی خود، خویشتن را از همه عقایدی که پذیرفتهایم خلاص نمائیم و از پایه، همه دستگاه های معارف خود را بنیاد کنیم. جان لان،درقرن هجدم، بیان می کند:علم عبارتست از درک تطابق یا عدم تطابق دو تصور. وبعد دیوید هیوم، معتقد است که علم انسان به محسوسات و تجربه های گذشته او محدود بوده و آنچه را که انسان به کمک علم پیش بینی مینماید، بازگرداندن گذشته است به آینده. بنیادنظریه موردتوجه درقرن نوزدهم، از اگوست کنت است.

او معتقد است که توانایی انسان به اندازه دانایی وی میباشد و علم موجب پیشبینی و پیشبینی مسبب عمل است.در قرن بیستم،صاحب اندیشه دراین باب انیشتن است که معتقد است: علم عینیترین چیزی است که بشر تاکنون شناخته است.درهمین زمان، راسل، معتقد است که علم چیزی است که انسان را قادر به دخل و تصرف در طبیعت مینماید. علمای اسلامی هم درزمینه علم نظردارند. به نظر غزالی زمانی می توانیم چیزی را علم بنامیم که در آن تعیین داشته و آن چیز واقعی و حقیقی و قابل اطمینان باشد و هیچگونه شک و تردیدی در آن راه نیابد. به نظر فخر رازی، علم تصور ماهیت ها در ذهن و چیزی است که بدیهی باشد. شهید مطهری، معتقد است که دو نوع علم وجود دارد که عبارتند از ایدئولوژی یا حکمت عملی و جهانبینی یا حکمت نظری.

گستره علوم

معنای اصلی و اولیه علم، دانستن در برابر ندانستن است. معنای دیگر علم عبارتست از دانستنیهایی که به وسیله تجربه حاصل می شود.بسیاربرفتندوبه جایی نرسیدند   ارباب فنون با همه علمی که بخواندندعلم به معنای دانش،آگاهی،اطلاع آمده است.در - تصوف - معرفت است.اززبان خواجه نصیرالدین طوسی چنین، یادشده است:ادراک پدیده ها وحقایق وعلل اشیا ازطریق عقل:علم،تصورحقایق موجودات بُوَدوتصدیق به احکام ولواحق آن،چنان که فی نفس الامرباشد به قدر قوّت انسانی هرکس به تصورخویش

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید