بخشی از مقاله

اسرار فضانوردان باستانی – یوفوها در ایران

مقدمه‌ی محقق:
فضانوردان باستانی (Ancient Astronauts) اصطلاحا به موجودیت فضایی بیگانه‌ای اطلاق می‌شود که در گذشته‌های بسیار دور از کره‌ی زمین دیدار کرده‌اند و در مدت حضور‌خود در‌زمین با‌اجداد ابتدایی‌ما برخورد‌داشته‌اند و‌بنا به‌نظر برخی از طرفداران این نظریه، این بیگانگان گونه‌ی انسان هوشمند (هومو ساپینس) را با تغییراتی که روی گونه‌ی هوموار کتوس ایجاد کردند به وجود آورند.
بنابراین نظریه‌ی این موجودیت بیگانه در ادوار گذشته حضور پر رنگی در اقصی نقاط کره‌ی زمین داشته‌اند و پایه گذار تمدن‌های بزرگ دوران باستان بوده‌اند. این نظریه در اروپا و آمریکا یکی از

مبحث‌های داغ محافل باستان شناسی و تاریخ عهد باستان‌است و‌طرفداران و مخالفان سرسخت زیادی دارد و از بنیان گذاران این نظریه می‌توان «اریک فون دانیکن» نویسنده و محقق سوییسی، را نام برد که در سال 1968 با کتاب ارابه‌های خدایان چاپ شده است و این کتاب در آن سال پر فروش‌ترین کتاب آمریکا و اروپا شد.
البته در این ضمینه کتابهای زیادی وجود دارند و کسانی هم هستند که مخالف این نظریه بودند و برای اثبات حرفشان کتبهایی برای مخالفت با آنها نوشته‌اند که از جمله مخالفان این نظریه مقامات و دولت مردان آمریکایی و اروپا می‌توان نام برد.
البته‌این نظریه‌هنوز از‌طرف مقامات دانشگاهی مورد تایید قرار نگرفته است و همچنان بحث‌بر سر‌درستی یا نادرستی آن ادامه دارد. هر ساله در اروپا و آمریکا سمینارهای زیادی در این مورد برگزار می‌شود و کتابهایی به چاپ می‌رسند ولی مقامات‌رسمی و‌دولتی و‌دانشگاهی همچنان بر موضع مخالف خود پا فشاری می‌کنند. ولی به هرحال تاریخ نشان داده است که هیچ چیز در برابر علم نمی‌تواند مقاومت کند و حقیقت هرچه باشد بالاخره خود را نشان خواهد داد و هدف من از نوشتن این مقاله جمع آوری خلاصه مدارک مهم تایید کننده این نظریه و باز کردن این مطلب در بین دانش آموزان است به امید اینکه حقیقت هرچه باشد خیلی زود از پس ابرهای ناباوری و شک بیرون آمده و خود را نشان بدهد.
چشم‌ها را باید شست، جور دیگر باید دید.

بشقاب پرنده‌ها
بشقاب پرنده یا یوفو مخفف کلمه «Unidentified Flying Object» به معنی جسم پرنده ناشناخته است و اصطلاحا به اجرام ناشناس پرنده‌ای گفته می‌شود که معمولا بیضی شکل یا نعلبکی مانند بوده و در آسمان مناطق دنیا دیده می‌شوند.
در مورد هویت این اجسام اصولا دو نظر وجود دارد، نظر اول اینکه اینها سفینه‌های فضایی موجودات غیر زمینی هستند و نظر دوم اینست که این اجسام مجموعه‌ای از عوامل از جمله شهاب سنگ، بالن هواشناسی، خطای دید، هواپیماهای جاسوسی، و..... می‌باشند و به هرحال منشا زمینی دارند.


هر‌دو نظریه‌درست است، بسیاری از این اجسام چیزی به جز خطای دید، شهاب سنگ و یا وسایل پرنده ساخته دست بشر نیستند، ولی بدون شک بسیاری از موارد هم نمی‌توانند منشا زمینی داشته باشند چون بسیاری از یوفوهایی که گزارش می‌شوند، دارای‌قابلیت‌هایی هستند که حتی از‌لحاظ تئوری هم هیچ وسیله زمینی نمی‌تواند داشته باشد.
همچنین بسیاری از موارد مشاهده یوفو همراه با مشاهده موجودات غیر زمینی و حتی‌ربوده شدن‌مشاهده کنندگان از سوی موجودات غیر زمینی و انتقال آنها به داخل سفینه فضا

یی و انجام آزمایش‌هایی بر روی آنها بوده است.
البته‌در برخی‌موارد انسان‌های ربوده‌شده در‌حالت عادی‌قادر به یادآوری نحوه ربوده شدن خود نبوده و فقط یک بشقاب پرنده یا موجودات فضایی را به یاد می‌آوردند و تنها‌در حالت هیپنوتزیم عمیق، جزییات ربوده شدن و آزمایش‌های انجام شده بر روی خود را به خاطر می‌آوردند که این خود نشان دهنده صحت ادعای آنها و البته نشانه فرا زمینی بودن موجوداتی است که این افراد را ربوده‌اند. هیچ دلیلی ندارد که انسان‌های زمینی، انسان‌هایی مثل خود را بربایند و به داخل بشقاب پرنده برده و بر روی‌آنها آزمایش‌انجام دهند، چون انجام چنین آزمایشی را به راحتی و بدون دردسر روی زمین هم می‌توان انجام داد!
در ادامه تعدادی از موارد معتبر و معروف از مشاهده (یوفو) و برخورد نزدیک با موجودات غیر زمینی را ذکر می‌کنیم، البته اینها تعداد بسیار کمی از موارد موجود است و فقط برای نمونه در اینجا به ذکر آنها می‌پردازیم.
منطقه 51 که گروم لیک هم نامیده می‌شود، یک منطقه بسیار سری نظامی است که در حدود 90 مایلی شمال شهر لاس و گاس و در نزدیکی دریاچه خشک داماد قرار دارد، در مرکز آن یک فرودگاه بزرگ قرار دارد که دولت امریکا وجود آن را انکار می‌کند.
در‌این مرکز به‌دلایلی از جمله دورافتادگی محل، نزدیکی به تاسیسات موجود و وجود یک دریاچه خشک، برای فرود اضطراری هواپیماها در نیمه دهه 50 و همچنین برای آزمایش هواپیمای جاسوسی (یو- 2) انتخاب شد. تعداد زیادی هواپیمای فوق مدرن و بسیار سری در این محل ساخته و آزمایش شدند. از این جمله می‌توان هواپیمای جاسوسی یو- 2، هواپیمای اس آر- 71 «SR-71» را نام برد. پروژه‌های جدیدتر شامل شایعه‌ساخت هواپیمای‌فوق سریع‌و بسیار‌بلند پرواز شفق «Aurora»، انواع هواپیماهای بدون نام UAV و هواپیمای نامرئی جدید که جای اف- 117 را می‌گیرد، هستند.
منطقه 51 در واقع یک زمین آزمایش قدیمی برای بودجه سیاه دولت آمریکا در زمینه هواپیما‌سازی است. ساختمان‌ها و‌مناطق اطراف‌منطقه 51 اغلب‌در ارتباط‌با انواع اسناد مربوط به داستان‌های یوفو و توطئه‌های مختلف است. جالب است بدانید که هنوز هم اکثر امریکایی‌ها از وجود چنین منطقه‌ای بی خبر هستند.
در سال 1989، باب لازار در یک کانال تلویزیونی لاس و گاس شرح داد که او بر روی سفینه فضایی بیگانه در منطقه اس- 4 در جنوب منطقه 51 کار می‌کرده است. از آن تاریخ به بعد منطقه 51 تبدیل به سمبل عمومی پنهان کاری دولت امریکا در زمینه یوفوها شد.
لازار شرح داد که از فرودگاه مک کاران «Mc Carran» در لاس وگاس با هواپیما به فرودگاه منطقه 51 منتقل شده و سپس به وسیله اتوبوس به یک ساختمان فوق سری در 15 مایلی منطقه 51 برده شد، این تاسیسات را لازار به نام منطقه اس- 4 نام برد که شامل تاسیسات زیر زمینی از جمله نه عدد آشیانه هواپیما است که در هر کدام یک بشقاب پرنده بیگانه نگهداری م

ی‌شود.
این محل جایی بود که لازار در آن کار می‌کرد. در ابتدا لازار و دیگر دانشمندان از برنامه‌هایی که در ارتباط با این بیگانه‌ها و رابطه آنها با نژاد انسان است، مطلع شدند. توضیحات داده شده در مورد این بود که این بیگانگان از 10000 سال قبل در سیر تکامل نوع بشر دست داشته‌اند و از 15 سال قبل هم مستقیما تبادل تکنولوژی میان این بیگانه‌ها و دانشمندان منطقه اس- 4 وجود دارد.
طبق ادعای باب لازار این بیگانه‌ها، همان موجودات نژاد خاکستری معروف هستند و از سیاره چهارم سیستم ستاره‌ای زتا «Zeta» که با ما 39 سال نوری فاصله دارد به کره زمین مسا

فرت می‌کنند. لازار ادعا می‌کند که سفینه بیگانه‌ها با تقویت امواج جاذبه پرواز می‌کند. وی می‌گوید سفینه بوسیله راکتوری که در کف آن قرار دارد حرکت می‌کند. سوخت مصرفی این راکتور عنصری با عدد اتمی 115 است که امکان ایجاد آن در زمین وجود ندارد. این عنصر همچنین منبع جاذبه- ای «Gravity- A» است، که برای اعوجاج فضا/ زمان و مسافرت بین ستاره‌ای تقویت می‌شود.
این نوع فشار باعث نامرئی شدن سفینه می‌شود و بدین ترتیب سفینه احتیاجی به حرکت خطی ندارد و در نتیجه سرنشینان چنین سفینه‌ای مسافت‌های بین ستاره‌ای را در زمان بسیار کوتاهی طی می‌کنند. سیستم حرکت این سفینه‌ها تئوری معروف انیشتین که می‌گوید هیچ جسمی نمی‌تواند سریع‌تر از نور حرکت کند را رد می‌کند. لازار برای اثبات ادعای خود چک‌هایی را که در این مدت از دولت امریکا دریافت کرده بود‌را در یک برنامه‌تلویزیونی نشان‌داد که همگی‌مهر «DNI» خورده بودند. از هنگامی که لازار این افشاگری‌ها را کرد، بارها از طرف دولت امریکا مورد تهدید قرار گرفت و حتی یک بار به ضرب گلوله مجروح شد.
در سال 1997 هم شخصی که خود را ویکتور معرفی می‌کرد، ادعا نمود که فیلمی از بازجویی یک

موجود بیگانه از نژاد خاکستری در یکی از ساختمان‌های گروم لیک، ربوده است. او پس از تلاش زیاد بالاخره توانست فیلم را در تلویزیون «Rocket Home Pictures» با حضور یک یوفولوژیست به نام دیوید مورتون «David Morton» پخش کند. در‌مورد صحت‌این فیلم،‌نکته اول‌اینکه، موجودی‌که در‌فیلم مشاهده می‌شود، دقیقا شبیه همان موجوداتی است که بسیاری از ربوده شدگان در کابوس‌های شبانه خود‌دیده بودند‌و با هیپنوتیزم به یاد می‌آوردند. نکته دومی هم که احتمال واقعی بودن این

فیلم را افزایش می‌دهد، حروفی است که در پایین فیلم دیده می‌شود، یعنی «DNI»، به علت اینکه باب لازار هم که در این منطقه کار می‌کرد، چک‌هایی دریافت کرده بود که روی همه آنها مهر

«DNI» خورده بود. (12) و (13) و (14)
عکس‌های موجودات فرا‌زمینی
تعداد بسیار زیادی عکس وجود دارد که ادعا می‌شود، عکس موجودات غیر زمینی یا اثرات بجا مانده بر روی بدن ربوده شدگان است. البته جعلی بودن بیشتر این عکس‌ها مشخص‌و اثبات‌شده است. ولی تعدادی از این عکس‌ها هم هستند که هنوز جعلی بودن آنها ثابت نشده و حتی با بررسی نگاتیوها و سایر آزمایشها، واقعی بودن آنها اثبات شده است. البته پر واضح است ک

ه مقامات رسمی به دلایل همیشگی از پذیرش واقعی بودن عکس‌ها طفره می‌روند.
مساله این است که تا زمانی که واقعیت وجود حیات هوشمند غیر زمینی از یک تئوری جسورانه به یک اصل مسلم علمی تبدیل نشود، حتی اگر یک سفینه فضایی متعلق به موجودات غیر زمینی وسط استادیوم محل برگزاری فینال جام جهانی که در آن صد هزار نفر حضور دارند و حداقل یک میلیارد نفر هم به صورت زنده درحال تماشای آن هستند فرود بیاید و موجودات غیر زمینی با ظاهر کاملا متفاوت خود از سفینه بیرون آمده و برای بینندگان دست تکان بدهند، باز هم هیچ مقام رسمی و دانشگاهی وجود موجودات غیر زمینی را تائید نخواهد کرد. در این قسمت تعدادی از عکس‌هایی که احتمال واقعی بودن آنها وجود دارد را ذکر می‌کنم.
نقاشی‌ها و مشاهدات قرون وسطی
همان طور که در فصل قبل نمونه‌هایی را ذکر کردیم، هر روز ما شاهد چاپ مطالبی در روزنامه‌ها و سایت‌های خبری، حتی پخش اخبار راجع به مشاهده یوفو و برخورد با موجودات غیر زمینی در تلویزیون و رادیو هستیم و همیشه هم یک عده با قیافه حق به جانب و عالمانه تمام این مشاهدات را ماهوراه‌های جاسوسی امریکا و روسیه، یا بشقاب پرنده‌های ساخته کشورهای پیشرفته که به وسیله انسان‌های ساده لوح و خرافاتی، سفینه‌های فضایی موجودات غیر زمینی تصور می‌شود، می‌انگارند و به این ترتیب صورت مساله امکان وجود موجودات باهوش غیر زمینی را پاک می‌کنند.
البته تردیدی وجود ندارد که بسیاری‌از این موارد‌هم از همین دست باشد، البته نه همه آنها، ولی قبل از پیشرفت تمدن بشری و ساخت هواپیما و دیگر ماشین‌های پرنده، ‌در قرون‌وسطی و قبل از آن حتی در عصر حجر و ماقبل تاریخ شواهد و تصاویر زیادی از وجود یوفو و برخورد با موجودات غیر زمینی وجود دارد. مسلما در آن زمان‌ها هیچ وسیله پرنده ساخته دست بشر وجود نداشته است که انسان‌های ساده لوح آن را به جای سفینه‌های فضایی موجودات بیگانه تص

ور کنند.
شاید کسی بگوید که این نقاشی‌ها ساخته و پرداخته تخیلات بشر است و نه براساس مشاهده عینی، به چنین افرادی باید گفت که اولا بسیاری از این نقاشی‌ها، همان طور که در این فصل توضیح خواهیم داد دقیقا براساس مشاهده عینی کشیده شده‌اند که برخی از موارد آن در دفاتر رسمی دولتی هم ثبت شده است و ثانیا قوه تخیل هم نیاز به الگو دارد و بدون وجود الگو تخیل انسان قادر به ایجاد چیز جدیدی نخواهد بود. برای مثال انسان‌ها از قدیم در آرزوی پرواز بودند ولی تا هنگامی که برادران رایت هواپیمای‌وبی خود را ساختند و رویای دیرینه بشر را به و

اقعیت تبدیل کردند، هزاران نفر‌یگر با تقلید از پرندگان برای خود بال‌هایی شبیه پرندگان ساختند و می‌خواستند با آنها‌پرواز کنند که هیچ کدام هم موفقیت‌آمیز نبود و بسیاری از این افراد هم جان خود را در همین راه از دست دادند. چرا این افراد با قوه تخیل خود چیزی شبیه هواپیمای بوئینگ و یا هلی کوپتر آپاچی درست نکردند؟ مسلم است که علت این امر این بوده است که این‌افراد چنین الگویی را در ذهن خود نداشتند و تنها الگوی این افراد پرندگان بوده است و به همین علت هم با بال‌هایی شبیه بال پرندگان قصد پرواز داشتند.
حتی امروزه هم بسیاری از تجهیزات مدرن با الگو برداری از طبیعت ساخته می‌شود. پس اگر این تصویرها ساخته تخیلات انسان‌ها هم باشد، حتما چیزی شبیه آنها را باید دیده‌باشند که با کمک قوه‌تخیل خود به آن شاخ و برگ داده و این نقاشی‌ها را بکشند. به راستی چرا هیچ نقاشی قدیمی وجود ندارد که در آن نقاش با قوه تخیل خود یک قطار‌سریع السیر‌و‌یا یک اتومبیل‌فراری کشیده‌باشد؟‌چرا همه‌این‌تصاویر،‌از نقاشی‌های ماقبل تاریخ‌اجداد غارنشین‌ما گرفته‌تا نقاشی‌های مربوط به قرن نوزدهم، که در دفاتر رسمی‌هم ثبت شده‌اند، بدون توجگه به اینکه در کدام کشور کشیده شده باشند، همگی تا‌حدود زیادی شبیه هم و شبیه همان یوفوهایی است که ما می‌شناسیم؟ آیا همه اینها را می‌توان اتفاقی دانست؟
در‌این بخش نمونه‌هایی از نقاشی‌ها و مشاهدات یوفوی معتبر مربوط به قرون وسطی و بعد از رنسانس تا زمان اختراع هواپیمای ساخته دست بشر را ذکر می‌کنیم. توجه داشته باشید که همه این نقاشی‌ها از منابع معتبر است و محل نگهداری اصل آنها را نیز ذکر کرده‌ایم.
تصویر، نقاشی مریم مقدس و جیووانینوی مقدس «The Modonna with saint Giovannino» در پالازو وچیو «palazzo vechio» در فلورانس مربوط به مدرسه لیپی «lippi» در قرن 15 می‌باشد. یک نمای نزدیک از سمت چپ بالای نقاشی شیء را در آسمان نشان می‌دهد و پایین یک مرد و یک سگ به موضوع نگاه می‌کنند. با بزرگ کردن بیشتر تصور، یک سفینه بیضی یا صفحه‌ای شکل با تشعشعات درخشان طلایی در‌اطراف آن‌را نشان می‌دهد. چیزی که ما‌در این‌نقاشی می‌بینیم مسلما یک یوفو است، امروزه وقتی بچه‌های ما عکس بشقاب پرنده‌ها را می‌کشند ما تعجب نمی‌کنیم چون می‌دانیم که آنها این چیزها را در فیلمها دیده‌اند ولی مسلما در قرن پانزدهم تلویزیون و سینما وجود نداشته و هنرمندی که این نقاشی را کشیده یا باید خود چنین چیزی را دیده باشد و یا مشخصات آن را از کسی که چنین جسم پرنده‌ای را دیده است، شنیده باشد.

(34)
سخن آخر
سخن‌آخر اینکه، سعی کرده‌ام مطالبی‌را در‌این کتاب جمع آوری کنم که علمی و مستند باشند و منابع تمام آنها را ذکر کرده‌ام. افتخار من این است که هیچ کدام از مباحثی که در این کتاب مطرح شده است، شبه علم و خرافات نیست. در جاهایی هم که نظرات شخصی خود را بیان کرده‌ام، همه نتیجه گیری‌ها براساس استدلال منطقی استوار است. در هر مورد اگر به نظر شما استدلال غیر منطقی و نه غیر عادی ارائه شده بود، خوشحال خواهم شد اگر بنده را از اشتباه در استدلال خودم مطلع کنید.
در‌پایان ذکر این نکته را ضروری می‌دانم که دولت‌های قدرتمند‌دنیا با‌پنهان‌نگاه داشتن کش

فیات خود‌در زمینه‌حیات فرا‌زمینی و‌تکنولوژی موجودات‌بیگانه درصدد بهره ‌برداری از این تکنولوژی‌ها هستند که به گفته باب لازار که از نزدیک با این تکنولوژی ارتباط داشته است، صدها سال از دانش ما پیشرفته‌تر است. این دولت‌ها در مراکز بسیار سری خود درحال مهندسی معکوس تکنولوژی فضایی موجودات بیگانه هستند و با سانسور خبری شدید و متهم کردن طرفداران نظریه فضانوردان باستانی و یوفولوژیستها به خرافاتی بودن و غیر علمی صحبت کردن و حتی در برخی مواقع با ترور افرادی که اطلاعات خود در این زمینه را علنی می‌کنند، قصد آن را دارند که در تاریکی و سکوت افکار عمومی جامعه بشری بدون دردسر و سر و صدا از دانش پیشرفته موجودات غیر زمینی در جهت منافع نامشروع خود استفاده کنند.
به امید اینکه حقیقت هرچه باشد خیلی زود از پس ابرهای ناباوری و شک بیرون آمده و خود را نشان بدهد. در پایان، این دفتر ناچیز را با یک بیت شعر بسیار ارزشمند از استاد سهراب سپهری می‌بندم.
چشم‌ها را باید شست، جور دیگر باید دید.

حوالی‌ساعت 12 و 30 دقیقه‌بامداد روز‌نوزدهم سپتامبر 1976 (28 شهریور ماه 1355 شمسی)‌‌به وقت محلی تهران، پست فرماندهی نیروی هوایی ارتش، چهار گزارش تلفنی از‌طرف شهروندان‌غیر نظامی ساکن در‌منطقه شمیران‌دریافت کرد که همه‌آنها از وقوع وقایعی‌نامعلوم در آسمان شبانگاهی شهر حکایت می‌کردند. برخی از تماس گیرندگان، به شیئی شبیه به یک پرنده اشاره داشتند و برخی دیگر آن را همانند بالگردی با درخشش فوق العاده توصیف می‌کردند.
بررسی‌های پست فرماندهی نشان داد که در آن هنگام هیچ بالگردی که بتوان گزارش‌های مذکور را به آن نسبت داد، در ماموریت پرواز نبوده است و به این ترتیب «یوسفی» معاون‌عملیات، در‌جریان اتفاق‌قرار گرفت. او در ابتدا این گونه عنوان کرد که شیء مورد نظر تنها یک ستاره بوده است. ولی پس از رایزنی با برج مراقبت فرودگاه بین المللی مهرآباد و مشاهده شخصی خود، که شیئی بسیار درخشان و بزرگ‌تر از یک ستاره‌را به وضوح در‌آسمان رویت کرد، تصمیم‌گرفت تا‌یک جنگنده فانتوم اف- 4 را از پایگاهی هوایی در همدان واقع در 280 کیلومتری غرب تهران، مامور پرواز و رهگیری پرنده ناشناس کند.
هواپیمای اف-4در ساعت1 و30‌دقیقه‌بامداد، پایگاه‌را به‌سوی نقطه‌ای‌در 74 کیلومتری شمال تهران ترک کرد. خلبان و کمک خلبان اشاره کرده‌اند که شیء مورد نظر چنان درخشان بود که می‌شد آن را از فاصله 110 کیلومتری نیز مشاهده کرد. زمانی که هواپیما به فاصله تقریبی 46 کیلومتری پرنده ناشناس رسید، ناگهان تمامی دستگاه‌ها و وسایل ارتباطی آن از کار افتادند و به دنبال این واقعه عجیب، خلبان که ادامه تعقیب را ناممکن می‌دید، تصمیم‌به ناتمام‌گذاشتن ماموریت‌و بازگشت به پایگاه گرفت. شگفت انگیز‌تر آن که به محض قطع تعقیب و تغییر مسیر در جهت پایگاه، مجددا دستگاه‌ها به وضعیت عادی بازگشتند.
در‌ساعت 1 و 40 دقیقه،‌دومین هواپیمای فانتوم با‌هدایت ستوان‌«پرویز جعفری»، عازم ماموریت رهگیری شیء ناشناس شد. او که اکنون دوران بازنشستگی را می‌گذراند، در دوازدهم نوامبر سال 2007 (بیست و یکم آبان ماه سال جاری)، در کنفرانسی که برای‌بررسی این‌رویارویی در‌باشگاه ملی خبر گزاری‌های ایالات متحده آمریکا برگزار شده بود شرکت کرد و خواستار انجام یک سلسله تحقیقات بین المللی برای کشف ماهیت اشیای پرنده ناشناس موسوم به «یوفو»ها شد.
هواپیمای جعفری در فاصله 50 کیلومتری توانست شیء ناشناس را روی رادار خود قفل کند. مشخصات راداری «یوفو» شبیه به یک هواپیمای بوئینگ 707 بود. زمانی که جت اف- 4 با سرعت 280 کیلومتر بر ساعت به فاصله 46 کیلومتری شیء پرنده ناشناس‌رسید، یوفو آغاز‌به حر

کت کرد و‌فاصله خود را با هواپیمای رهگیر حفظ کرد. تخمین‌ابعاد شیء پرنده با چشم، به دلیل درخشندگی خیره کننده آن، امکان پذیر نبود.
بنا‌به اظهارات‌خلبان و‌کمک خلبان،‌نورهای ساطعه به‌رنگ‌های آبی،‌سبز، قرمز‌و نارنجی و‌با الگویی‌به شکل مربع، به‌ترتیب نسبت به هم چشمک می‌زدند ولی سرعت درخشش آنها چنان سریع بود که می‌شد همه رنگ‌ها را با هم دید.
در همان حال که شیء مورد نظر و هواپیمای اف- 4 در مسیر جنوب به حرکت خود ادامه می‌دادند، یک شیء ثانویه کوچک‌تر، از شیء اول جدا شد و با سرعت بسیار زیاد به سوی جنگنده

فانتوم حرکت کرد. ستوان جعفری فکر کرد که به او حمله شده است و اقدام به شلیک یک فروند موشک حرارت یاب «ساید وایندر 9- ATM» کرد، ولی بی درنگ تمامی تجهیزات هواپیما از جمله دستگاه‌های کنترل جنگ افزار و همه سامانه‌های مخابراتی از کار افتادند. خلبان جعفری که خود را در برابر خطر قریب الوقوع، بی دفاع می‌دید، در آخرین اقدام با شتاب ثقل منفی به سوی زمین شیرجه زد شیء ناشناس دوم به سرعت از روی هواپیما عبور کرد و در فاصله 4/7 کیلومتری پشت سر او توقف کرد و بار دیگر به سوی شیء ناشناس اول بازگشت و به آن ملحق شد.
با‌استناد به نوار گفت و گوی خلبان و کمک خلبان، شیء ناشناس پس از آن با سرعت چند برابر صوت دور شد. این بار هم به محض فاصله گرفتن هواپیما تز شیء پرنده ناشناس، عملکرد تجهیزات و وسایل مخابراتی آن به وضع عادی بازگشت. اندکی بعد خدمه اف- 4 شاهد بودند که شیء نورانی دیگری از سمت مقابل شیء اول جدا شد و با سرعت زیاد، مستقیم به سوی زمین حرکت کرد. آنها فکر می‌کردند که این شیء بی درنگ به زمین اصابت خواهد کرد و انفجاری مهیب روی خواهد داد، ولی پرنده ناشناس به آرامی فرود آمد. خدمه فانتوم در ارتفاع پایین‌تر بر روی محل فرود پرواز کردند و موقعیت یابی نوری که روی زمین را روشن می‌کرد پرداختند.
جعفری بعدها گفت که شیء موردنظر چنان تابناک می‌نمود که در نور آن می‌شد حتی سنگ‌ها و شن‌های پیرامون محل آن را نیز مشاهده کرد. سپس هواپیما برای فرود رهسپار فرودگاه مهرآباد شد. آنها متوجه شدند هربار که از یک موقعیت مغناطیسی 150 درجه‌ای نسبت به مهرآباد می‌گذرند، دچار اختلال مخابراتی و بروز اشکال در امر ارتباط می‌شوند.
یک هواپیمای‌دیگر خطوط‌هوایی هم که در‌همان هنگام درحال نزدیک شدن به فرودگاه مهرآباد بود، دچار مشکل مشابهی شد و سامانه‌های مخابرات آن را کار افتادند. اندکی بعد وقتی که هواپیمای اف- 4 درحال آخرین اقدام برای تقرب بود، خدمه آن باز هم شیء پرنده دیگری را مشاهده کردند. این شیء چهارم استوانه‌ای شکل بود و در دو انتهای خود نورهایی با درخشش ثابت و در بخ

ش میانی نورهایی چشمک زن ساطع می‌کرد. شیء مذکور از روی هواپیمای اف-4 پرواز کرد. برج مراقبت، پرواز هیچ هواپیمایی را در منطقه گزارش نکرد؛ ولی زمانی که خلبان اف- 4 موقعیت و جهت یوفو را به آنها اطلاع داد، پرسنل برج توانستند آن را مشاهده کنند. سالها بعد، مامور اصلی کنترل پرواز و یکی از فرماندهان نظامی مسئول پژوهش در این پرونده، افشا کردند که شیء مورد نظر از روی برج مراقبت مهرآباد هم گذشته و تمامی تجهیزات الکترونیکی آن را نیز از کار انداخته بود.
پس‌از روشن شدن هوا، خدمه اف-4 با یک فروند بالگرد نظامی عازم محل فرود جسم پرنده سوم شدند. در روشنایی روز مشخص شد که آنجا بستر یک دریاچه خشک شده است. با این ح

ال، هیچ ردی بر جای نمانده بود. آنها منطقه را به سمت غرب دور زدند و در همین حال سیگنال مشخصی که بیب- بیب می‌کرد، توجه آنها را به خود جلب کرد. این علامت در نزدیکی یک خانه شدیدتر می‌شد. آنها در نزدیکی خانه فرود آمدند و از ساکنان آن در این باره که آیا شب گذشته شاهد حادثه‌ای نامعمول بوده‌اند یا نه، پرس و جو کردند. اهالی منزل گزارش دادند که صدایی مهیب شینده‌اند و نوری شدید شبیه به نور حاصل از صاعقه را مشاهده کرده‌اند.
بعدها، پژوهش‌های بیشتری روی محل فرود انجام شد و منطقه از نظر بررسی آثار تشعشعی به طور کامل تفتیش شد، ولی نتایج این بررسی‌ها هیچ گاه در اختیار عموم قرار نگرفت.
گزارش DIA و بازتاب حادثه
مدارک مربوط به این حادثه به خوبی توسط «سازمان اطلاعات دفاعی ایالات متحده آمریکا» موسوم به DIA جمع آوری و تایید شد و نسخه‌هایی از گزارش آن برای کاخ سفید، وزارت کشور، ستاد مشترک ارتش، سازمان امنیت ملی (NSA) و سازمان جاسوسی مرکزی (CIA) ارسال شد.
همراه گزارش DIA، فرمی وجود داشت که به ارزیابی کیفیت گزارش مربوط می‌شد. در این برگه تایید شده بود که:
الف) شیء موردنظر را شاهدان متعددی که در نقاط مختلفی نظیر شمیران، مهرآباد و بستر یک دریاچه خشک قرار داشته‌اند، از چشم‌اندازهای متفاوت (زمین و آسمان) دیده‌اند.
ب) بسیاری‌از این‌شاهدان اشخاص‌معتبری بوده‌اند (از‌جمله یک تیمسار نیروی هوایی، خدمه آ

موزش دیده پرواز، و یک متصدی مجرب برج مراقبت).
ج) مشاهدات بصری توسط رادارها نیز به تایید رسیده‌اند.
د) سه فروند هواپیمای دیگر، وقوع آثار الکترومغناطیسی مشابهی را گزارش کرده‌اند.
ه) عده‌ای از خدمه پرواز، دچار برخی آثار فیزیولوژیک (نظیر مختلف شدن دید شب به دلیل شدت درخشندگی شیء مورد نظر) شده بودند. ته‌اند.
چنان که مشخص است، این حادثه در زمان خود آن گونه که در خور رویدادی با این درجه‌از اهمیت‌و اعتبار به‌نظر می‌رسد، بازتاب‌عمومی گسترده‌ای نیافت‌و تنها معدودی از نشریات نه چندان پر شمارگان به آن اشاره کردند. از جمله نشریه «Iran Times» چاپ واشنگتن دی سی، در شماره اول اکتبر سال 1976 شرح دست اولی از حادثه را از زبان ستوان جعفری، خلبان دومین جت رهگیر، بدان گونه که بر نوار مکالمات واقعی حین تعقیب ضبط شده بود، به چاپ رساند:
«هواپیما با سرعت صوت به سمت تهران پرواز کرد. جعفری گفت که یوفو با مشاهده آمدن او، بر سرعت خود افزود. به گفته وی، اندازه شیء پرنده ناشناس نصف اندازه ماه کامل (بدان‌گونه که از‌زمین دیده می‌شود) بود‌و از آن پرتوهایی با رنگ‌های بنفش، نارنجی و سفید با شدتی در حدود سه برابر شدت نور مهتاب ساطع می‌شد.»
در ادامه مقاله آمده است:
«به جعفری دستور داد شد که اگر نمی‌تواند نزدیک شود، به پایگاه برگردد. او دست از‌تعقیب کشید، ولی‌زمانی که می‌خواست بازگردد، به‌مسئول کنترل اطلاع داد که شیء پرنده ناشناس تعقیب کنندگان خود را دور زده و اکنون در حال تعقیب آنها است. او گفت که در معرض خطر کاهش اجباری ارتفاع قرار دارد: «........ چیزی داره از پشت سر‌من می‌آد..... فکر می‌کنم می‌خواد خودشو به من بزنه........ همین الان از بغل گوشم رد شد......» صدای خلبان روی نوار واضح بود.»
این مقاله همچنین به شرح صحبت‌های خلبان درباره «یک شیء گرد نورانی با محیطی در حدود 5/4 متر که از یوفا جدا شده است می‌پردازد. در گزارش یاد شده همچنین آمده است که واقعی بودن شیء مذکور قبلا توسط دو تن از خلبانان اف-4، چندین نفر‌از مسئولان‌برج مراقبت و شاهدانی که از روی زمین آن را دیده‌اند، به تایید رسیده است:
«شاهدانی‌که از‌روی زمین‌شیء مذکور‌را دیده‌اند،‌گزارش داده‌اند‌که «جسمی درخشان» به سرعت آسمان را می‌پیموده است. عده‌ای هم گزارش داده‌اند که شیئی تابناک را دیده‌اند که از آس

مان فرو افتاده است.»
همچنین در سال 1978، «MIJI Quarterly» که به صورت یک نشریه ادواری توسط فرماندهی امنیت الکترونیک در سن آنتونیوی تگزاس به چاپ می‌رسد و به موضوع ویژه جنگ‌های الکترونیک اختصاص دارد، شرحی از ماجرا را که در اصل برگرفته از همان گزارش DIA است، منتشر کرده بود. مقاله مذکور با این عبارات آغاز می‌شود:
«هر خلبان گاهی در دوران فعالیت خود ممکن است با وقایع عجیب و نامعمولی مواجه شود که هرگز نمی‌توان آنها‌را به‌طور کامل و‌مناسب با‌استفاده از‌منطق با پژوهش‌های متعاقب حادث

ه توضیح داد. مقاله زیر تنها به ذکر مجدد چنین رویدادی، بدان گونه که توسط دو تن از خدمه یک فانتوم اف-4 متعلق به نیروی هوایی ایران، در اواخر سال 1976 گزارش شده است، می‌پردازد.
هیچ‌گونه اطلاعات‌یا توضیح‌بیشتر درباره این حوادث شگفت انگیز در دسترس نیست.
این‌داستان بایگانی‌خواهد شد و‌احتمالا به فراموشی سپرده می‌شود. ولی به موضوعی جذاب و احیانا هراس انگیز برای مطالعه بدل خواهد شد.»
یکی از اسناد مهم دیگری که درباره این حادثه وجود دارد، مربوط به سفارت آمریکا در رباط است که در تاریخ 25 سپتامبر 1976 با این عنوان برای وزارت کشور ایالات متحده ارسال شده است:
«موضوع: درخواست اطلاعات درباره اشیای پرنده ناشناس»
این گزارش آشکار ساخت که حدود 3 تا 4 ساعت بعد از وقایع تهران، حوالی ساعت 1 تا 2 روز‌نوزدهم سپتامبر1976 به‌وقت محلی‌مراکش، شیء‌پرنده ناشناس‌با مشابهت بسیار،‌در‌این کشور مشاهده‌شده‌است.‌در گزارش‌آمده است‌که پلیس‌مغرب گزارش‌های متعددی‌درباره شیئی که عمدتا در ارتفاع کم و به موازات ساحل اقیانوس اطلس پرواز می‌کرده، دریافت کرده است.
این شیء پرنده ناشناس شکلی مدور یا لوله مانند، با ظاهری درخشان و نقره‌ای رنگ داشته‌است و‌در حین پرواز، رد منقطعی از قطعات و بارقه‌های درخشان از آن برجای می‌ماند، شیء مذکور هیچ صدایی نداشت. یکی از کارمندان سفات که نامی از او در گزارش وجود ندارد، اظهار می‌دارد که خودش این شیء را دیده است که ظاهرا به آهستگی، همانند هواپیمایی که آماده فرود می‌شود، در حرکت بوده است. به گفته وی، شیء‌مورد نظر در ابتدا شبیه یک صفحه مدور به نظر می‌رسید؛ ولی بعدا که نزدیک‌تر شد ظاهری شبیه به یک لوله را از خود نشان داد.
ده روز بعد، وزیر کشور وقت ایالات متحده، «هنری کیسینجر» در پاسخی که به این گزارش داد، خط سیاست رسمی دولت این کشور را درباره اشیای پرنده ناشناس در پیش گرفت. کریسینجر ادعا کرد: «همان گونه که گزارش کمیته کاندون مشخص کرده است،‌همه اشیای پرنده ناشناس را می‌توان به عوامل طبیعی نسبت داد و هیچ توجیهی برای بررسی‌های بیشتر‌وجود ندارد.» به گفته وی، احتمالا مردم شاهد ی شهاب ثاقب یا بخشی از یک ماهواره در حال تلاشی بوده‌اند که مدرکی برای ورود آن به جو زمین وجود ندارد.


دوران سکوت
مشاهده اشیای پرنده ناشناس بر فراز آسمان ایران بازهم ادامه یافت. در سال 1987 میلادی‌(1357 شمسی) که کشور در‌آستانه انقلاب قرار داشت، باز هم حادثه‌ای مشابه به وقوع پیوست. این بار نیز موضوع، مورد توجه DIA قرار گرفت. گزارش این پرونده‌توسط دفتر وابسته نظامی ایالات متحده آمریکا، به ستاد مشترک ارتش ارسال شد که بخشی‌از مسیر عادی گزارش‌های اطلاعاتی خارجی محسوب می‌شود و همانند مورد سال 1976، نسخه‌هایی از آ

ن برای وزارت کشور، NSA و CIA ارسال شد. در گزارش مذکور که در‌واقع از‌روزنامه انگلیسی‌زبان «Tehran Journal»‌مورخ 18 جولای سال 1978 (27 تیر 1357) نقل شده، آمده است که باز هم در شمال تهران، در شب شانزدهم جولای (25 تیر) عده‌ای از‌مردم شیء‌پرنده ناشناس را مشاهده کرده‌اند. یکی از‌شاهدان اظهار‌داشته است که ظاهر شدن ناگهانی این شیء و شناور ماندن آن را در بالای سر خود دیده است. مشاهده کنندگان گفته‌اند که این پرنده ناشناس «یک شیء عجیب تابناک» بوده است که به نظر می‌رسید به سوی جنوب غربی و سمت ساوه شناور‌است. آنان با

شبکه رادیویی ملی و برج مراقبت فرودگاه مهرآباد که حضور این شیء‌را تایید کرد، تماس‌گرفته بودند.‌با این‌حال، جزئیات بیشتری توسط مسئولان برج ارائه نشد. در این گزارش اضافه شده است که مقامات رسمی برج مراقبت فرودگاه بین المللی مهرآباد و همچنین خدمه یکی از هواپیماهای خطوط مسافربری لوفتانزا نیز حضور نامعمول شیئی‌را که توسط دستگاههای آنان‌ردیابی شده بود، گزارش داده‌اند.
مقاله «تهران ژورنال» همچنین‌به صورت‌خلاصه به یک حادثه دیگر که تقریبا در همان محدود

ه‌زمانی، در‌آوریل 1978 روی‌داده بود،‌اشاره کرده است. براساس این گزارش، یک خلبان محلی ادعا کرده است که در حین پرواز از اهواز به تهران، او و کمک خلبانش شیء درخشانی را مشاهده کرده و موفق به عکس برداری از آن شده‌اند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید