بخشی از مقاله
بررسی افشای اسرار در فقه امامیه
چکیده
در قانون مجازات اسلامی (تعزیرات) که برگرفته شده از منابع اسلامی میباشد، عمل افشای اسرار حرفه ای جرم انگاری شـده است و ماده 648 قانون تعزیرات اصلیترین ماده قانونی در باب و رکن قانونی این بزه است. مطابق ایـن مـاده کسـانی کـه بـه مناسبت شغل و حرفه شان محرم اسرار دیگران میشوند، هرگاه در غیر موارد قانونی، اسرار مـردم را افشـا کننـد، بـه مجـازات قانونی محکوم میشوند. عنصر مادی آنافشای، سرّ میباشد. جرمی عمدی، ساده، آنی و قابل گذشت و در زمـره جـرایم حـق الناسی است. عنصر روانی جرم افشای اسرار حرفه ای، علم و اراده است. مرتکب باید بداند عمل وی جرم است و آنچـه را بیـان مینماید، یک راز شغلی است و رفتار وی قابلیت افشای راز را دارد. همچنین باید عمل با اراده و عمد وی محقق گردد. در این پژوهش که پژوهشی بنیادی میباشد، براساس روش توصیفی- تحلیلی، منابع فقه امامیه مورد بررسـی و مطالعـه قـرار گرفتـه است.
واژگان کلیدی:اسرار حرفه ای، افشایء، فقه امامیه،تجسّس.
مقدّمه.1
آرامش روحی و روانی افراد نیز موجب شکلگیری کانون گرم خانواده و نوید بخش جامعهای پویا و رو به رشد خواهـد بـود. هرچه افراد از حیث روانی در وضعیت متعادل و متعارفی به سر برند پیشرفت و ترقی جامعـه بهتـر تضـمین خواهـد شـد. لـذا تعرض به حریم خصوصی افراد باعث اختلال در سلامت روحی و روانی افراد شده و تأثیر منفی بر روابط سالم اجتماعی و ثبات رفتاری و اخلاقی فرد و جامعه خواهد داشت. به عنوان مثال در حوزه حقوق کار نیز حفظ حقوق کارفرما دسترسی به برخی اطلاعات درباره کـارگر را ایجـاب مـیکنـد کـه آگاهی بر آن ها مستلزم افشای اسرار کارگر است. این امر نیز نـوعی تـزاحم را میـان حـق کارفرمـا و حـق کـارگزار بـر حـریم خصوصی پدید میآورد.در مقیاسی گسترده تر با توجه به این که بازرسی در مدیریت اجتماعی و به ویژه اداری امری رایج و هم زمان مسـتلزم آگـاهی از وضعیتهای خاص افراد است تزاحم این دو پدیده و این که نمیتوان برای دستیابی به یکی از دیگـری چشـم پوشـی کـرد، پرسشهایی را برانگیخته است.تزاحم حق دسترسی جامعه و نهادهای مسؤول اجرای عدالت به سـوابق کیفـری افـراد بـا حـق بـر خلـوت افـراد محکـوم نیـز پرسشهایی را درباره ضـوابط نگهـداری و اعـلام سـوابق کیفـری افـراد برانگیختـه اسـت. سـوابق کیفـری افـراد بـه اعتبـاری خصوصیاند، اما در شرایطی می توان از آن ها در راستای حفظ مصالح اجتماعی بهره برداری کرد. بسـیاری از کشـورها در ایـن زمینه قوانین نسبتا جامعی دارند.در همین زمینه حریم خصوصی اطفال بزهکار از مساعدت بیشتری برخوردار است. بسـیاری از صـاحب حرفـههـا و مشـاغل از جمله وکلای مدافع و روان شناسان باید رازدار و امین مشتری خود باشند و اطلاعات مربوط به پرونـدههـای آنـان را محرمانـه قلمداد کنند. اما آنان گاه در عمل به اطلاعاتی برخورد میکنند که با امـور مهـم اجتمـاعی مربـوط اسـت و مصـالح اجتمـاعی ایجاب میکند تا بخشهای خاصی از جامعه از آن آگاه شوند.امروزه شیوه برخورد وکلای مدافع با اصل محرمانگی اطلاعات مربوط به موکلانشان در فرض تزاحم بـا دیگـر مصـالح و منـافع قانونی یا اخلاقی خود بخش مفصلی از کتابهای مربوط به وظایف اخلاقی وکلا را به خود اختصاص داده است.با آن که حق بر خلوت حقی عمومی است تعارض حریم خصوصی شخصیتهای عمومی با مصالح عمومی مسائل خـاص خـود را دارد. از یک سو مقتضای ورود به عرصه عمومی آشکاری و شفافیت است.همین ویژگی قلمرو همگانی است که مانع سوء استفاده افراد خصوصی از قدرت همگانی میشود. هم زمان چهرههای عمـومی نیز در هر حال از حریم خصوصی- اگرچه با دامنه محدودتر- برخوردارند. این امر به نوبه خود گونه خاصـی از تـزاحم را میـان حریم خصوصی شخصیت های عمومی با مصالح عمومی پدید می آورد. با توجـه بـه مسـاله موجـود در تحقیـق، فرضـیات زیـر طراحی شده است:
-1حریم خصوصی افراد در فقه امامیه مصطلح شرعی یا متشرّعی نمی باشد و ضابطه آن صرفا ضابطهای عرفـی اسـت، امـا در فقه تحت عناوین مختلفی از آن حمایت شده است.
-2 افشاء اسرار حرفه ای از منظر فقه امامیه و به حکم آیات و روایات و حکم عقل، به طور مطلق حرام است.
.2جایز نبودن افشای اسرار در فقه امامیه
. 2,1 آیات و روایات
قرآن کریم: کسانی که به آیات خدا کفر میورزند و پیامبران را بناحق میکشند و دادگستران را به قتل میرسـانند آنـان را از عذابی دردناک خبر ده (سوره آل عمران، آیه .(21
در مورد شان نزول این آیه آمده است: بنی اسرائیل اسرار انبیاء را افشا میکردند و این افشا سر موجبات قتـل انبیـاء را فـراهم میکرده است، قرآن این گروه را قاتل انبیاء دانسته است (جعفری و عابدینی، .(1390
بنی اسرائیل در اول روز آن هم در یک ساعت، چهل و سه نفر از پیامبران الهی و یک صد و دوازده نفر از آمـران بـه معـروف را به درجهی شهادت رساندند.
در شرایطی، اظهار حق لازم است؛ اگر چه به قیمت شهادت انبیاء و اولیاء باشد (قرائتی، 1387،.(35
قرآن کریم:... خداوند عالم به غیب است و هیچ کس را بر غیبش مطلع نمیسازد مگر کسی را که بپسندد و از وی راضی باشد، که همان پیامبران هستند (سوره جن، آیات 26و .(27
اگر میخواهید در کارهایتان موفق باشید، پرده پوشی کنید؛ زیرا هر صاحب نعمتی، مورد حسد واقع میشود (همان، .(32 همنشینان در مجالس در مقام امانت الهی با یکدیگر اختلاط میکنند، بنابراین روا نیسـت تـا یکـی راز دیگـری را فـاش کنـد (همان، .(122
هر بندهای که در دنیا برای دیگری رازداری کند، خداوند روز قیامت رازپوش وی میشود (همان، .(279
هر که غمی از غم های دنیا را از دوش مؤمنی بردارد، خداوند غمی از غمهای روز قیامت از او بـردارد و هـر کـه بـر تنگدسـتی آسان گیرد، خداوند در دنیا و آخرت بر او آسان میگیرد و هـر کـه رازدار مسـلمانی شـود، خداونـد در دنیـا و آخـرت رازدار او میشود (همان، 349 و .(350
حضرت امام علی(ع) میفرماید:به کسی که به تو اعتماد کند، خیانت مکن اگر چه اوبه تو خیانت کرده باشدو سر او را فاش مکن (محسنی، 1389، .(210
حضرت امام سجاد (ع) میفرماید:به خدا دوست دارم که برای دو خصلت شیعیان ما به قدری از گوشت بازویم غذا دهـم: کمـی حوصـله و کمـی راز نگهـداری (کلینی، 1365، 221 و .(222
حضرت امام جعفر صادق (ع) میفرماید: هرکس درباره مؤمنی آنچه دیده و یا شنیده بگوید از زمرهی افرادی است که خداونـد إِنﱠدربارهالﱠذِینَآان یُحِبﱡونَفرمودهاست: أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَهُ... (محسنی،1389،(359
همچنین حضرت امام جعفر صادق (ع) به نقل از پیامبر اکرم (ص) میفرماید: لغزش های مؤمنان را جستجو نکنیـد، زیـرا هـر کس که لغزش های برادرش را جستجو کند، خداوند لغزش هایش را دنبال میکند و هر کس را که خداونـد لغـزش هـایش را دنبال کند، رسوایش میسازد، گر چه در درون خانه اش باشد (فاضل لنکرانی،1385 ،.(94حضرت امام جعفر صادق (ع) به یکی از اصحابش فرمود: اسرار خود را به دوستت هم نگو، مگر اسراری کـه اگـر دشـمنت نیـز آنها را بداند برایت زیان بار نباشد، چون دوست آدمی ممکن است روزی به دشمن بدل شود (جوادی آملی، 1392، .(488 مردم به دو خصلت مأمور شدند ولی آن دو را تباه کردند و از دست دادند و از آن جهت بی همه چیز شدند: صبر و راز پوشی (کلینی، 1365، .(222ای سلیمان شما دینی دارید که هر که آن را از مخالفین و دشمنان بپوشد، خدا عزیزش کند، و هر که فاش سازد خدا ذلیلش نماید (همان، .(222حضرت امام رضا (ع) میفرماید: اگر در این دستت چیزی باشد و بتوانی به آن دستت نفهمانی بکن یعنـی رازت را از خـواص اصحاب پوشیده دار راوی گوید: مردی نزد آن حضرت بود و از فاش ساختن راز سخن به میان آمد، حضرت فرمـود: زبانـت را نگهدار تا عزیز شوی، و مردم را به افسار گردنتمسلّط مساز که ذلیل گردی (همان، 225 و (226
.2,2دیدگاه فقها
به طور کلی حفظ اسرار مردم محترم میباشد و افشای آن غیر جایز میباشد.1
سؤال: برخی عقیده دارند گناهانی مانند بدحجابی در دید مردم یا پخش نوارهای مبتذل در ماشینها یـا مغـازههـا یـا برپـایی مجالس لهو و لعب و عروسی که شوون اسلامی در آن رعایت نمیشود، افزودهی بر حرمت اصل آن، از باب اشـاعهی فسـاد یـا
- 1 در مورخه 1392/9/2 توسط حضرت آیت االله العظمی صانعی (دامت برکاته) پاسخ داده شده است.
گناه نیز حرام میباشد و در حقیقت، با یک کار چند گناه انجام داده میشود که چه بسا گناه اشاعهی فشـاد، بـزرگتـر باشـد، حکم شرعی نسبت به آن چیست؟
جواب: اشاعهی فساد و فحشا و هرگونه بدآموزی اخلاقی در هر مکان و به هر شکلی که باشد حرام است و باید نظـام اسـلامی نسبت به پیشگیری از آن حسّاس باشد، ولی نباید این امر سبب جلوگیری از موارد جایز آن شود (نکونام، 1385، .(79سؤال: اگر پزشک بداند که اسرار بیماری به نحوی به گوش دیگران رسیده، آیا در این صورت، مجاز به افشای اسـرار آن بیمـار هست یا نه؟اسرار هر فرد، جزو حقوق خود افراد و محترم است و بدون مجوز شخصی، مانند رضایت او و یـا ضـرورت معالجـه و یـا جهـات دیگر، نمیتوان فاش نمود. خلاصه، اصل بر احترام حقوق افراد است، مگر در موارد استثناء شده(صانعی،1387 ،.(51اطلاعات پزشک از افراد مانند امانت مردم در اختیار اوست و با فرض آگاهی دیگران، نباید در غیـر مـوارد ضـروری بیـان شـود (نکونام، 1385، .(45سؤال: بسیاری اوقات، پزشکان حقایق دردناکی را در مورد بیمار کشف مینمایند: -1 آیا پزشک ملزم به دادن اطلاعـاتی اسـت که در جریان معالجه به دست آورده است؟-2 افشای این اسرار به نزدیکان بیمار چگونه است؟
جواب:-1 این کار غیر واجب، بلکه اگر باعث اذیت بیمار و خلاف مقررات باشد، حرام است. -2 اسرار، مختلف اسـت و بـا عـدم رضایت صاحب سرّ، از افشای آن باید خودداری شود (صانعی،1387،49و.(50
-1 دادن اطلاعات واجب نیست، بلکه اگر باعث آزار بیمار یا خلاف مقررات باشـد، حـرام اسـت. -2 اسـرار مختلـف اسـت و در صورت راضی نبودن صاحب سرّ، باید از افشای آن خودداری شود (نکونام، 1385، 43 و .(44
.3کیفرافشای سرّ
اسلام برای تأمین امنیت مردم در زندگی خصوصیشان اهمیت به سزایی قایل استازیـن. رو تجسّـس در اسـرار خصوصـی مردم را منع نموده است و معتقد است آبرو مردم با افشای اسرار خصوصی آنها به خطر میافتد. لـذا قـرآن کـریم در آیـه 12 سوره حجرات1با صراحت تمام تجسّس در زندگی مردم را منع نموده استتجسّ.س در امور مختلف مجـازات متفـاوتی را نیـز در پی دارد. جاسوسی بنا به شدت نتیجه ای که در پی دارد، مجازات قتل برایش در نظر گرفته شده است.
به نظر میرسد دلیل این امر آن باشد کهاوّلا در کتب فقهی آن دسته بندی از اسـرار کـه در حقـوق موضـوعه معمـول اسـت مسبوق نبوده، ثانیا بسیاری از مباحث مطروحه ناشی از روابط اجتماعی و اقتصادی عصر جدید است که درسابق اساسا متصوّر نبوده و فقهای ما فارغ از قیل و قال و بحث در آن باره بودهاند، لذا امر تطبیق با مشکل مواجه میشویمعلی. ایّحال با مراجعـه به آیات و روایات و سایر منابع فقهی مصادیقی از این بزه را در ابواب خیانت در امانت و رازداری و غیبـت مشـاهده مـیکنـیم.آنچه مسلّم است این بزه در فقه نیز مذموم شمرده شده است و عقوبت اخروی برای آن در نظر گرفته شده است.مطابق نظریات برخی از آیات عظام، از نظر شرعیافشای، اسرار دیگران اگر در مواردی صورت پـذیرد کـه افشـای سـرّ در آن موارد حرام است، مستحق تعزیر میباشد.1افشاء اسرار مؤمن هر کسی باشد در صورت عمد و بدون سبب شرعی حرام است و در پیشگاه خداوند متعال مطابق حکمـتش مستحق عقوبت خواهد بود.2
حاکم شرع میتواند بر اساس تشخیص و مصلحت شرعی فرد افشاء کننده را تعزیر نماید.3
.4انواعافشای سرّدر فقه امامیه
.4,1افشای اسرار افراد
هر انسانی دارای اسرار و ویزگی های فردی و شخصی ای است که به سختی از آنها حمایت میکند و از ورود دیگـران بـه آن ممانعت مینماید. در فقه امامیه نیز تحت عناوین و احکام مختلفی نسبت به مختصات خصوصی افراد حمایـتهـایی شـده است، یکی از این عناوین حمایت از حریم افراد و حرمت تجسّس و تفتیش از اسرار و آنچه فرد آنها را میپوشاند، است.در این قسمت براساس ادله احکام از منظر فقه امامیه به بررسی حکم تکلیفی افشای اسرار از حریم افراد میپردازیم.
دلیل عقل
یکی از منابع شناخت بشری »عقل« است. وحی و سنت برای رشد عقل و تکامل اندیشه بشری به وجود آمدهاند.در کتاب اصولالفقه (مظفر، بی تا،(122 آمده است: در میان امامیه اولین کسی که به دلیل عقل به عنـوان یکـی از پایـههـای شناخت احکام تصریح کرد، ابن ادریس حلی است که میگوید: »هرگاه در مورد مسألهای نه از کتاب و سنت چیزی بـه دسـت
- 1 درمورخه1392/10/15 توسط آیت االله العظمی موسوی اردبیلی (دامت برکاته)پاسخ داده شده است - 2 درمورخه1392/11/1 توسط آیت االله العظمی طباطبایی حکیم (دامت برکاته)پاسخ داده شده است. - 3 درمورخه1392/11/3 توسط آیت االله العظمی علوی گرگانی(دامت برکاته)پاسخ داده شده است.
آمد و نه از اجماع جبری بود، محققان در شناخت حکم آن مسأله،به دلیـل عقـل تمسّـک جسـته انـد.« (ابـن ادریـس حلـی، 1410، (56 بعضی از علمای معاصر میگویند: نخستین بار عقل توسط ابوعلی ابن جنید اسکافی در ردیف منابع اجتهاد و پایه های شناخت معرفی شده و در مقام استنباط مورد استفاده قرار گرفته است. در اهمیت عقل همین بـس کـه در روایـات عقـل را در ردیـف انبیاء قرار داده اند. حضرت امام کاظم (ع) میفرماید: خداوند دو حجت بر مردم دارند. حجت ظاهری و حجـت بـاطنی. حجـت ظاهری انبیاء و حجت باطنی عقل است (کلینی، 1365، .(19دلایل عقلی دال بر حرمت افشای سرّ عبارتند از: الف: مصداق ظلم در فقه امامیه ظلم به معنای جور و تعدی از حق به باطل آمده است و بسیاری از علمـا آن را وضـع شـی در غیرموضـع خـود تفسیر نموده اند (عبدالمنعم،بی تا، .(311
حال این سالؤ مطرح است که افشای سرّ بر اساس عقل مطلقاً در مقاصد خیر و شر جایز نمیباشد و عنوان ظلم بر آن صـادق است یا اینکه صرفاً مقیّد به اشاعه فحشا و مقاصد شر اقتضای صدق عنوان ظلم را دارد؟ در پاسخ باید گفت که قـدر متـیقّن از حکم عقل صدق عنوان ظلم صرفا در مواردی از افشای اسرار میباشد که مغیا به اغراض سـوء اسـت و حکـم عقـل نسـبت بـه صدق عنوان ظلم در مواردی که هدف، خیر است، مشکوک میباشد. بنابراین مقتضای دلیل عقل عدم جواز و حرمت تجسّـس با اهداف خیر از مدلول دلیل عقل خارج میباشد. البته این در صورتی است که شک در محدوده حکم عقل داشته باشـیم، امـا در فرض ما شکی وجود ندارد. زیرا تنها دلیل عقلی ما صدق عنوان ظلم نمیباشد. ادله عقلی حکم بـه قـبح تجسّـس و افشـای سرّ حتی در فرض تقیید به اغراض خیر دارد و اغراض خیر به دلیل خاص خارج میگردد. ب: اصل عدم ولایت تجسّس و مراقبت از دیگران و اذاعه اسرار و عیوب آنها نوعی تصرف و اعمال ولایت در شئون و امور آنهاست و اصل مقتضـی عدم آن است (همان، (592لذا. مقتضای این اصل اولیه عقلائی هیچ کس مجوز تجسّس از امور دیگـران را نـدارد، مگـر اینکـه دلیلی بر خروج آن مصداق از مقتضای اصل داشته باشیم و بدون دلیل نمیتوان قائل به ولایت بر دیگران شد. شاید دلیل این حکم عقل درک تساوی طبیعی انسانها و عدم وجود دلیل بر وجود حق تصرف و استیلا باشـد. زیـرا براسـاس طبیعت اولیه انسانها از هر حیثیتی با یکدیگر مساوی هستند و دلیلی بر برتری فردی بر دیگری وجود نـدارد، بنـابراین عقـل حکم میکند اصل در روابط بشر عدم سلطه احدی براساس طبیعت اولیه و خلقت الهی بر دیگری است و اثبات هرگونه سـلطه محتاج دلیل قطعی عقلایی و یا شرعی است و از سوی دیگر اثبات ولایـت بـرای برخـی از افـراد بـدون دلیـل شـرعی تـرجیح بلامرجح خواهد بود.وجود اصل در هر مسألهای باعث میشود تا در موارد مشکوک به اصل تمسّک کنیم. در اینجا نیز مقتضـای اصـل عـدم ولایـت فردی بر دیگران است و وجود ولایت محتاج دلیل خاص خواهد بود.
آیات
آیه شریفه 19 از سوره نور میفرماید. »به درستی آنان که دوست دارند فاحشه (کارهای زشت و مذموم) در میان اهـل ایمـان رایج شود، برایشان عذاب دردناکی است.1«گرچه این آیه شریفه تصریح به حرمت افشای سرّ ندارد، امـا بـه طـور کلـی شـایع کردن و انتشار فحشا را، که نتیجه جاسوسی و تفتیش میباشد، تحریم میکند. زیرا وعید در آیه شریفه دلالت بر ایـن حرمـت دارد.خلاصه اینکه اگرچه در برخی از آیات استفاده حرمت تجسّس مغیا به مقاصد شر میشود، اما از مجموعه آیـاتی کـه گذشـت تحلیل میشود که تجسّس حریم دیگران اعم از مؤمن یا کافر، از منظر قرآن بـه طـور مطلـق جـائز نمـی باشـد و خـروج هـر مصداقی محتاج دلیل خاص میباشد، اعم از اینکه فاعل آن افراد حقیقی باشند یـا افـراد حقـوقی هماننـد حکومـت اسـلامی و خروج هر مصداقی از مقتضای آیات شریفه دلیل میطلبد.
روایات
درحدیثی مفصل از رسول مکرم اسلام (ص) نقل شده است که:»پیامبر اسلام از اینکه کسی به دنبـال حصـول اطـلاع از خانـه همسایه خود باشد، نهیفرمود و گفت هرکس عمداً به زشتیهای برادر مسلمان خود یا غیر از اهل و عیال خود بنگرد، خداوند متعال او را در جرگه منافقین که دائماً دنبال زشتیهای مردم هستند، داخل میکند. او را از دنیا نمینماید، تا اینکه او را خوار و رسوا گرداند، مگر اینکه توبه نموده و از ایشان طلب استغفار نماید).«ابـن بابویـه، 1413، (13 در ایـن حـدیث از مـاده نهـی استفاده شده است. بدین صورت که رسول اکرم تطلّع از منازل غیر را نهی فرموده اند و براساس قول اکثر اصولیین مـاده نهـی ظهور در حرمت دارد. در روایت حاضر از تجّسس و تتبّع از عیوب مسلمانان نهی شده و از صیغه نهی اسـتفاده شـده اسـت کـه حسـب رای مشـهور اصولیین امامیه ظهور بر حرمت دارد. بنابر این حدیث، تجسّس به طور مطلق از احوال مسلمانان چه مؤمن و چـه غیـر مـؤمن جائز نمیباشد.
در حدیث دیگری رسول اکرم(ص) فرمودهاند: »بدترین مردم بدگمانها و فاسدترین بدگمانها تجسّـس کننـدههـا هسـتند و پستترین تجسّس کنندگان پرگویترین آنهـا و بـدترین پرگویـان هتـاکتـرین آنهاسـت« (محـدث نـوری، 1408، .(147 براساس این روایت تجسّس از امور دیگران صفتی بسیار ناشایست است، که فقط بدترین افرادی که متصف به صفت ناشایسـت سوءظن هستند آن صفت را دارند. اگرچه این روایت دلالت بر حرمت ندارد، اما تجسّس را صـفتی بسـیار ناشایسـت توصـیف میکند.از حضرت علی (ع) در حدیثی طویل نقل است که: ...» چیزهایی را که از شما پنهان است زیاد تفتیش نکنید تـا عیـب جـویی نسبت به شما زیاد نگردد...« (همان، .(188از امام صادق (ع) نیز نقل شده است: »هرکس کار زشتی را شایع کند مانند کسی است کـه آن عمـل زشـت را مرتکـب شـده است و هرکس مسلمانی را بخاطر عیبی سرزنش کند نمیمیرد، تا اینکه به آن عیب مبتلا گردد.« (برقی، 1371، .(104 گوش کردن به اسرار مردم و یا تفتیش نمودن، به نحو دیگر یک مرحله از اشاعه است و مقدمهای برای اشاعه فحشا میباشد.برخی از روایت دلالت بر حرمت تجسّس منفی داشت و برخی تجسّس را به طور مطلق نفی مینماید. از مجموع روایات حرمت تجسّس و افشا اسرار به طور مطلق به دست میآید چه تجسّس مغیا به اغراض سوء و چه مغیا به اغراض نیک و خیر باشد.
سیره متشرّعه
سیره متشرّعه، روش اهل شرع و متلبّسین به لباس شریعت اسلامی بر انجام دادن یا ترک کردن عملـی را گوینـد (حکیم،بـی تا،.(19از منظر فقه امامیه سیره متشرّعه زمانی حجت است که از فعل یا اقرار معصوم کاشف باشد. بدین صورت که مستندی به غیـر از عمل متشرّعه از آیات و روایات نباشد و تنها مدرک عمل و اتفاق عملی مسلمین بر یک مسألهباشد، صـرفاً در ایـن صـورت عمل متشرّعه حجت و مستند حکم فقهاست (صدر،بی تا، .(175
بناء عقلا
ظاهراً بنای عقلاء بر عدم جواز ورود به حریم دیگران اختصاص به مواردی ندارد که تجسّس مغیا به اغراض سوء باشد، بلکه بـه طور مطلق آن را ناشایست میداند (علی اکبری بابوکانی، 1391، .(194
اجماع فقها
فقهای امامیه اجماع بر حرمت تجسّس دارند، البته این اجماع مدرکی و فاقد حجیت است. برخی همانند صاحب جواهر از ایـن هم بالاتر رفته و قائل به اجماع مسلمین برحرمت تجسّس هستند وایـن مسـأله یعنـیحرمـت تجسّـس را از بـدیهیات دیـن میدانند (نجفی، 1404، .(298
احکام وضعی نقض حریم و تطلّع از حریم دیگران
براساس ادله احکام در فقه امامیه تجسّس از حریم خصوصی افراد حرام است. و اکتشاف و پیگیری اسرار مؤمنین بـه مقتضـای آیات و اخبار جائزباشدنمی. فقها زجر و دفع کسی را که دنبال سرکشی از سرّ و تتبّـع و تجسّـس در حـریم دیگـران باشـد را جائز دانسته اند.اگر صاحب حریم، مطّلع را زجر و نهی کند و او باز به کار خود ادامه داده و اعتنایی نکرده و بر عمل خود اصـرار ورزد، در ایـن صورت رمی و پرتاپ شئی به طرف او به قصد آسیب زدن و زخمی کردن او جایز، و حتی به قصد قتل او را آسیب زدن نیـز در این صورت ضمانی ندارد و خون او هدر است.اگر فردی با آلات و ادوات جدید همانند دوربین، آینه و... به تجسّس و اطلاع از حریم دیگران بنمایـد، همـان حکـم مطلـع بـا چشم غیرمسلح را دارد، و در صورت اصرار آسیب زدن به او و حتی قتل او ضمانآور نمیباشد (امام خمینی، 1403، .(491
.4,2افشای اسرار حکومت اسلامی
در این قسمت براساس ادله احکام از منظر فقه امامیه به بررسی حکم تجسّس علیه حکومت اسلامی میپردازیم.