بخشی از مقاله

راهبردهای ارزشی و اجتماعی پیامبر اعظم
مقدمه
عنوان «راهبردهاى ارزشى و اجتماعى‏» به بررسى نقش و تاثير پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله در به كارگيرى عامل «وحدت اسلامى‏» به عنوان يكى از ابزارها در جامعه اسلامى آن زمان مى‏پردازد.
در يك تقسيم‏بندى كلى نقش پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله در پايه‏گذارى وحدت امت اسلامى شامل سه مطلب بنيادين مى‏شود: نخست تلاش در وضعيت جامعه عربى آن زمان و به كارگيرى عوامل «سياسى‏» جهت زمينه‏سازى‏هاى لازم; سپس برنامه‏ريزى‏هاى «فرهنگى‏» در مسير ترسيم

دورنماى امت واحده براى مسلمانان و ايجاد فضاى رشد فكرى و ارتقاى فهم مردم نسبت‏به مسؤوليت‏هاى خود; و در نهايت، به كار بستن راه‏حل‏هايى كه پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله از آنها به عنوان ابزار تحقق وحدت بهره مى‏گرفت.
اين چنين راهبردهايى را مى‏توان تحت عنوان «دعوت ارزشى پيامبرصلى الله عليه وآله برشمرد كه پاره‏اى از آنها شامل «راهبردهاى ارزشى ملى و مذهبى‏»، «راهبردهاى ارزشى قومى و ميهنى‏» و نيز «راهبردهاى ارزشى اجتماعى و فردى‏» خواهند بود. و اينك به هر بخش اشاره‏اى گذرا خواهيم كرد.


راهبردهاى ملى و مذهبى
الف) ايجاد وحدت ملى و همبستگى ايمانى
ورود پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله به مدينه همراه با عقد قراردادهايى بين گروههاى گوناگون بود. اين پيمان‏ها را مى‏توان يكى از بارزترين شواهد به كارگيرى رهيافت وحدت اسلامى در جامعه آن زمان شمرد.
پيمان‏نامه عمومى مدينه: يكى از مهمترين اين پيمانها، اولين قراردادى بود كه بين پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله و طوايف و قبايل موجود يثرب بسته شد و بعضى آن را «نخستين قانون اساسى مكتوب جهان‏» دانسته‏اند. اين تدبير بهترين مقوله براى به وجود آوردن وحدت ملى و همبستگى دينى بود چرا كه وحدت ميان قبايل درگير، حقوق اجتماعى يهوديان و نيز مهاجران مسلمانان را تصمين مى‏كرد و از سوى ديگر، اين پيمانها مقدمات تشكيل يك وحدت سياسى و حكومتى را فراهم مى‏آورد.


به عنوان نمومه در مفاد قرارداد بين مسلمين بروشنى قيد شده بود كه مسلمين امت واحده‏اى، جداى از مردم ديگر هستند: (انهم امة واحدة من دون الناس)، و ارتباطى بين مسلمانان و كافران نيست و دورى بين مسلم و مسلم نبايد باشد. اگر چه روح حاكم بر اين پيمانها همانا به كارگيرى ابزار وحدت اسلامى در جهت راهبرد ارزشى پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله در جامعه اسلامى است و از همين‏رو تمام زموارد آن مصداق اين امر قرار دارند، ولى به بعضى از آن موارد اشاره مى‏كن

يم: (1)
- مسلمين در برابر ظلم و تجاوز و توطئه و فساد با هم متحد خواهند بود.
- هيچ مؤمنى بدون اشاره ساير مؤمنان در جهاد فى سبيل‏الله صلح نمى‏كند و صلح جز براى همگان اجرا نخواهد شد.
- تمامى گروهها (كه به جنگ مشغول‏اند) به ترتيب وارد جنگ خواهند شد و جنگيدن به يك گروه (دومرتبه پشت‏سرهم) تحميل نخواهد شد.
- «ذمة الله‏» نسبت‏به همه افراد يكسان است.
- اگر اختلافى بين مسلمين بروز كرد، مرجع حل آن خدا و رسول خواهند بود.
- مسلمين، فرد مقروض و مديونى را كه دين او سنگين است رها نخواهند ساخت، بلكه اور ا كمك مى‏كنند.


و در قسمت ديگرى از اين عهدنامه تاريخى كه طرف خطاب آن يهوديان مدينه بودند، امورى پيشداورى شد كه توجه به مفاد آن حاكى از انگيزه تحقق وحدت ملى توسط پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله است:
- مسلمانان و يهوديان امت واحده‏اند و مانند يك ملت در مدينه زندگى خواهند كرد و هر يك دين خود را دارند.
- به يهوديان هم‏پيمان، همراهى و كمك خواهد شد و متقابلا وقتى مسلمين آنها را به مصالحه مى‏خوانند، يهوديان بايد بپذيرند.
- مسلمين و يهود هر دو بايد بر ضد كسانى كه با اين قرارداد به مخاصمه برمى‏خيزند، مبارزه كنند.
- هر دو بايد با يارى يكديگر در برابر مهاجمان به يثرب بجنگند.
- هيچ كافرى از ناحيه دو طرف اجير نشود مگر اين كه به مصلحت هر دو گروه باشد.
به هر حال، بايد چنين نتيجه گرفت كه كوشش براى ايجاد حساسيت مشترك دينى و ملى يكى از شاخص‏ترين راه‏حل‏هاى پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله در جهت تحقق وحدت اسلامى شمرده مى‏شود.


تثبيت وحدت ايمانى: پيامبرصلى الله عليه وآله بعدها نيز در مسير تثبيت همبستگى ايمانى مسلمين مكررا بر اين موضوع تاكيد فرمود. در بخشى از سخنان حضرت پس از فتح مكه و در مسجدالحرام چنين نقل كرده‏اند كه فرمود: «المسلم اخ المسلم والمسلمون هم يد واحد على من سواهم تتكافوا دمائهم يسعى بذنبهم ادناهم‏». (2)
ايجاد چنين حس مشترك دينى و پيوستگى مذهبى واحد بين مؤمنان در كلام زيبايى منسوب به حضرت كاملا مشهور است كه: «المؤمنون كنفس واحدة‏».


همچون آن يك نور خورشيد سما صد شود نسبت‏به صحن خانه‏ها ليك يك باشد همه انوارشان چون كه برگيرى تو ديوار از ميان چون نماند خانه‏ها را قاعده مؤمنان مانند نفس واحده
و البته رمز اين پرتو نورانى نيز در روح انسانى و الهى مؤمنان خواهد بود كه:
جان حيوانى ندارد اتحاد تو مجو اين اتحاد از روح باد جان گرگان و سگان از هم جداست متحد جانهاى شيران خداست (مولوى)
ب) پيوند روح اخوت و برادرى
پيدايش تعلق اجتماعى: در نخستين سال ورود پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله به مدينه يكى از مهمترين ابتكارها و راهبردهاى مهم حضرت در به كارگيرى عامل وحدت دينى واقع مى‏شود; يعنى پيوند (عقد) مواخات بين كليه مسلمانان اعم از مرد و زن:
دو قبيله كاوس و خزرج نام داشت يك ز ديگر جان خون آشام داشت كينهاى كهنه‏شان از مصطفى محو شد در نور اسلام و صفا اولا اخوان شدند آن دشمنان همچو اعداد عنب در بوستان وز دم المؤمنون اخوه، به پند درشكستند و تن واحد شدند غوره‏اى كو سنگ بست و خام ماند در ازل

حق كافر اصليش خواند نى اخى نى نفس واحد باشد او در شقاوت نحس ملحد باشد او آفرين بر عشق كل اوستاد صد هزاران ذره را داد اتحاد (مولوى)
رسول خداصلى الله عليه وآله در يك مجلس عمومى مى‏فرمايد: «تآخوا في الله اخوين اخوين‏». (3)
اين پيمان برادرى همگانى تنها براساس نفى انگيزه‏هاى قومى و قبيله‏اى و بر محور حق و همكارى اجتماعى شكل گرفت چه اين كه: «انما المؤمنون اخوة فاصلحوا بين اخويكم واتقوا الله لعلكم ترحمون‏». (حجرات /10)
پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله بين هر مهاجر و يكى از مردم مدينه عقد برادرى بست و در يك انگاره تاريخى، حضرت على را در دنيا و آخرت برادر خود خواند كه: «انه منى و انا منه‏».
به هر ترتيب، اين تصميم داهيانه، كارآمدترين ابزار تحقق الفت فراگير در جامعه آن زمان بود كه نشان از همه كوشش پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله براى پيدايش يك تعلق اجتماعى بالنده بر محور ايمان به خدا داشت.
محبت الهى پايه تشكيل جامعه آرمانى: جامعه مطلوب پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله، نظامى اس

ت كه تمامى اعضاى آن بر محور ديانت توحيدى، پيوند برادرى با يكديگر دارند و مكلف هستند آن را استوار نگه دارند تا خداوند عزيز حكيم نيز زمينه‏هاى الفت و وحدت دلها را (به قدرت خود) پايدار سازد و بدين‏سان پايه‏هاى تفاهم اجتماعى جامعه اسلامى محكم گردد: «وان يريدوا ان يخدعوك فان حسبك الله هو الذى ايدك بنصره وبالمؤمنين × والف بين قلوبهم لو انفقت ما فى الارض جميعا ما الفت‏بين قلوبهم و لكن الله الف بينهم انه عزيز حكيم.» (انفال /62 و63)


براساس مفاد آيات الهى اولا بدون تحقق الفت اجتماعى نمى‏توان سخن از جامعه كرد; ثانيا تحقق اين امر تنها به ست‏خداست، ثالثا مؤمنان نيز قادرند شرايط و زمينه‏هاى وحدت اجتماعى را فراهم آورند. (4)
كلام راستين خداوند پيرامون مساله برادرى قبايل يثربى نيز بس گوياست; «واعتصموا بحبل الله جميعا ولاتفرقوا واذكروا نعمة الله عليكم اذ كنتم اعداء فالف بين قلوبكم فاصبحتم بنعمته اخوانا... «(آل عمران /103)
جامعه آرمانى پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله كه در آن روح اخوت و برادرى موج مى‏زند، جامعه‏اى است كه در شدت بر كفر و رحمت‏به ايمان، حول يك محور، وحدت مى‏يابند، يعنى: «محمد رسول الله و الذين معه اشداء على الكفار رحماء بينهم‏». (فتح /29)
جامعه‏اى كه مانند پيكره‏اى واحد است و تمام افراد آن در ارتباطى وحدت‏بخش با يكديگر پايدار مى‏مانند و روح عشق و ايمان مذهبى در تار و پود آن جريان دارد: «مثل المؤمنين فى توادهم وتراحمهم وتعاطفهم كمثل جسد واحد اذا اشتكى منه عضو تداعى له سائر الاعضاء بالسهر والحمى‏». (5)


بهره‏ورى از ظرفيت‏هاى اجتماعى: در نتيجه پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله با طرح پيمان برادرى انصار و مهاجران، از ظرفيت‏خاص چارچوب اجتماعى جامعه عربى (كه حمايت از هم‏پيمانان خود بوده) در جهت اهداف تحقق امت واحده بهره برد و اين موفقيت‏بارز پيامبرصلى الله عليه وآله نه تنها باعث تعجب افرادى چون ابوسفيان شد، كه حتى آثار و پيامدهاى اين مساوات اسلامى تا مقدم داشتن اموال و دارايى‏ها نسبت‏به يكديگر پيش رفت. مورخان نقل مى‏كنند كه در جريان برادرى مهاجر و انصار، پيمانى بسته شد كه شامل مشاركت در ميراث هم بود و در همين راستا رويداد تقسيم غنايم

جنگى «بنى‏النضير» از بهترين نمونه‏هاست.
به هر حال، سراسر وقايع تاريخ اسلام گوياى شواهدى است كه نقش پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله را در جلوگيرى از افتراق صفوف مسلمين و متقابلا بهره‏برى ابزار وحدت اسلامى نشان مى‏دهد و اين دستور آشكار قرآن بود كه: «ولاتكونوا كالذين تفرقوا واختلفوا...» (آل‏عمران /105)تلاش پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله در ايجاد وحدت به اوج كوشش‏هاى ممكن، مى‏رسد و چون آرمان وحدت را يكى از رسالت‏هاى الهى بعثت‏خود مى‏داند; و رنج تفرق مؤمنان بر او گران مى‏آيد و سخت مهربان و هواخواه آنان است، پس در اين راه تمام توان خود را به كار مى‏برد كه: «لقد جاءكم رسول من انفسكم عزيز عليه ما عنتم حريص عليكم بالمؤمنين رءوف رحيم‏». (توبه/128) و شايد به همين دليل است كه خود مى‏فرمايد: «ما اوذى نبى مثل ما اوذيت.» (6)
راهكار سازگارى و همدلى: موضوع «اصلاح ذات البين‏» و سفارشها و موضعگيرى‏هاى پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله پيرامون آن نيز، در رديف راهكارهاى ايجاد برادرى قرار مى‏گيرد:
«... وفى الخبر عن ابى‏ايوب قال: قال رسول‏الله‏صلى الله عليه وآله: يا ابا ايوب الا ادلك على صدقة يحبها الله و رسوله قال: بلى. فقال رسول‏الله: تصلح بين الناس اذا تفاسدوا... و فى راويه تسعى فى صلاح ذات البين اذا تفاسدوا و تقرب بينهم اذا تباغضوا». (7)
و نيز نقل شده كه درباره آيه اخوت از پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله پرسش كردند، فرمود: مزد آن

كس كه در برقرارى آشتى ميان مردمان بكوشد; برابر مزد كسى است كه در راه خدا پيكار كند. (8)
بدين‏ترتيب يكى از اين شيوه‏ها را در تصميمى كه پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله مبنى بر «اصلاح ذات البين‏» در مورد تقسيم غنايم جنگ بدر مى‏گيرد، مشاهده مى‏كنيم. قطعا فقدان قانون خاص تقسيم غنايم و نيز عدم آمادگى تربيتى و اخلاقى كامل مسلمانان آن دوره، عواملى بود تا در وحدت پوياى جامعه اسلامى ايجاد خلل كند. از اين‏رو، پيامبرصلى الله عليه وآله مامور به اصلاح امور و حفظ يكپارچگى ملت مى‏شود و مؤمنان نيز موظف به رعايت همدلى و تبعيت از رسول اكرم‏صلى الله عل

يه وآله كه: «فاتقوا الله واصلحوا ذات بينكم واطيعوالله ورسوله ان كنتم مؤمنين‏». (انفال /1)
پيامبرصلى الله عليه وآله به گونه‏اى اختلاف‏زدايى مى‏كند كه شقاقى (هر چند ناچيز) در پيكره وحدت دينى مسلمين سر برنياورد; چنان كه مورخان نقل كرده‏اند، پيامبر اسلام‏صلى الله عليه وآله حتى براى گروهى هم كه در جنگ حاضر نبودند سهمى از غنيمت قرار مى‏داد. (9)
جالب توجه است كه پيش از آغاز جنگ بدر، پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله با وجود اعلام حمايت عده‏اى از مهاجران، در انتظار اعلام رضايت انصار مبنى بر آمادگى جهاد نبرد با دشمن است; چون محتواى قرارداد انصار با پيامبرصلى الله عليه وآله درباره دفاع از حضرت در داخل شهر مدينه بود و نه همراهى در جنگ‏هاى خارج، لذا پيش از حركت‏به دنبال راى و نظر انصار بود و پس از اطمينان از يارى آنان آماده كارزار مى‏گردد.


اين امر در واقع نشان از اهتمام پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله به رعايت‏سنت‏هاى اجتماعى و ملاحظه شرايط خاص سياسى زمان دارد. (10)
تفوق به جاى تفرق: رويداد ديگرى كه در جريان جنگ احد شاهديم دستورى است كه قرآن به پيامبرصلى الله عليه وآله مى‏دهد مبنى بر عدم ملامت پاره اى مسلمانان به سبب فرار از جنگ و در برابر، بخشودن آنها و سعى در اميدوار ساختن و همكارى به گونه‏اى كه جذب جامعه اسلامى شوند و در مسير اصلاح و تربيت روحى قرار گيرند: «فاعف عنهم واستغفر لهم وشاورهم فى الامر...» (آل‏عمران /159)
قطعا يكى از ريشه‏هاى اصلى چنين تصميم پسنديده‏اى، همخوانى با وحدت و يكپارچگى سياسى امت اسلام بوده است تا از اين طريق پيشاپيش زمينه افتراق بين گروههاى مسلمان (به علت طرد افرادى از مبارزين كه در جريان جنگ دچار خطا و تخلف شدند) و ساير اقشار جامعه، محو شود.
در همين جنگ است كه به نقل تاريخ; جوان مسلمان ايرانى پس از وارد آوردن ضربه‏اى بر افرادسپاه دشمن مى‏گويد: «خذها و انا الغلام الفارسى‏» (اين ضربت را تحويل بگير كه منم يك جوان ايرانى) اما پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله او را خطاب و عتاب نمود كه چرا نمى‏گويى منم يك جوان انصارى؟! و

منظور آن است كه به اين وسيله هم، آهنگ برانگيخته شدن تعصبات قومى ديگر را خاموش، و وحدت صفوف اسلام را حفظ كند و هم، ملاك افتخار و ارزش را از محور قوم و نژاد و مليت‏به دين و مكتب و ارزشهاى توحيدى بازگرداند.


بدين‏سان حضرت از هر عاملى براى نگهدارى تفوق اجتماعى و جلوگيرى از تفرق استفاده مى‏كرد و حتى در جريان تخريب مسجد ضرار!
حفظ وفاق ملى: سياست پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله درباره ويران كردن مسجد ضرار دقيقا به قصد ايجاد يك مانع مؤثر براى جلوگيرى از ظهور شكاف سياسى در جامعه اسلامى بود تا پياپى، وفاق ملى آسيب نبيند.
يك مثال ديگر اندر كژروى شايد ار از نقل قرآن بشنوى اين چنين كژ بازيى مى‏باختند مسجدى جز مسجد او ساختند فرش و سقف و قبه‏اش آراسته ليك تفرق جماعت‏خواسته قصدشان تفريق اصحاب رسول فضل حق را كى شناسد هر فضول
بر اين اساس، پيامبر بزرگوار اسلام‏صلى الله عليه وآله حتى در آخرين سفارشهاى خود به امت

اسلامى نيز چنين مى‏گويد: «ايها الناس، ان دماءكم و اموالكم عليكم حرام الى ان تلقوا ربكم، كحرمة يومكم هذا، و كحرمة شهركم هذا...» و نيز در آخر خطبه دارد كه: «... ايها الناس اسمعوا قولي و اعقلوه، اعلموا ان كل مسلم اخ للمسلم و ان المسلمين اخوة.» (11)
2 - راهبردهاى قومى و ميهنى
الف) نفى نژادپرستى و قوميت‏گرايى
يكى ديگر از راه‏حل‏هايى كه پيامبر مكرم اسلام‏صلى الله عليه وآله در مسير بنيانگذارى وحدت امت اسلامى به كار مى‏گرفت، نفى نژادپرستى، قوميت‏گرايى و تبعيض‏هاى ناروا و ناپسند بود.
شكستن ارزشهاى جاهلى: مبارزه پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله با برده‏دارى آن زمان كه همراه افزايش تدريجى قدرت سياسى و اجتماعى حضرت با قاطعيت روزافزونى نيز توام بود، بهترين شاهد است. اين جنبش، بخشى از حركت‏هاى عدالت‏خواهى پيامبرصلى الله عليه وآله در برابر ظلم آشكار آن

دوره به شمار مى‏آيد چرا كه حضرت به دنبال تاسيس جامعه فلاح‏پسند دينى و پايه‏گذارى حزب رستگاران است كه: «الا ان حزب الله هم المفلحون‏» (مجادله /22) و نيك، از قرآن آموخته كه فلاح و سعادت با ظلم و شقاوت قابل جمع نيست: «.. انه لايفلح الظالمون‏». (انعام /35)
يكى از تلاشهاى پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله در دوره ابتدايى حضور ده ساله مكه مكرمه، گسستن مبانى نظام ارزشى حاكم بر جامعه جاهلى آن زمان بود. در بافت پيوندهاى عشيره‏اى; بردگان و كنيزكان بدون اذن صاحبان خود، حق هيچ‏گونه تصميم‏گيرى مستقل و يا اظهار مشاركت اجتماعى خاص نداشتند. اجازه بردها در پذيرش يا عدم پذيرش معتقدات دينى خويش نيز به

دست‏خود آنان نبوده است.
دعوت فرهنگى پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله به توحيد، و نيز دعوت ارزشى حضرت به ايجاد تعلق دينى و حب اجتماعى توحيدى، سبب شد تا زمينه شكستن چنين تبعيض‏هاى ظالمانه‏اى فراهم گردد، معيارهاى جاهلى روابط نسبى از بين‏رفته و در نهايت افراد، بدون وابستگى قومى و قوم‏گرايى به دين جديد بگرايند چرا كه: «لاعصبية فى الاسلام‏».
حاصل توفيق پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله در به كارگيرى اين راه، مسلمان شدن افرادى از

عشيره‏ها و قبايل متعدد مشركين و تمرد آنان از قوانين نظام قبيله‏اى و سپس، پيوستن به صفوف مؤمنان بود. اين روش، علاوه بر تاثيرگذارى «ارزشى و اجتماعى‏» يعنى ايجاد ياس و وحشت در دل مشركان و ويران شدن اصول ارزش حاكم، زمينه‏اى براى زايش نظام اجتماعى جديد پديد آورد.
ارزش مساوات توحيدى: بعدها پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله در قالب فرمان، ارشاد يا نصيحت، مسلمانها را رهنمون به آزادسازى بردگان مى‏سازد و خود نيز چنين مى‏كند و اين فرمان «خداى‏» بود كه ايمان به خود و آخرت و پيامبران را با بخشش مال در جهت آزادى انسانهاى ديگر همسنگ

مى‏داند: «.. ولكن البر من آمن بالله واليوم الآخر والملئكة والكتاب والنبيين واتى المال على حبه ذوى القربى و... وفى الرقاب و...» (بقره /177)
حضرت، افرادى مانند «زيد بن حارثه‏» را فرمانده سپاه اسلام، «بلال حبشى‏» را مؤذن ويژه قرار مى‏دهد و از «سلمان فارسى‏» ايرانى تجليل مى‏كند و به او مقام و منزلت والا مى‏بخشد تا به اين ترتيب هم با تبعيض‏هاى موجود به مبارزه برخيزد: «من اعتق مؤمنا اعتقه الله العزيز الجبار...«و هم بتدريج ارزش تقوا را ملاك منصب‏ها و منزلت‏هاى اجتماعى، معرفى نمايد كه: «ان اكرمكم عندالله اتقيكم...» (حجرات /13)
پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله آشكارا اعلام مى‏كرد آن غلام حبشى و اين سيد قريشى (هر دو) در نزد من يكسان هستند و بدين‏سان آن حضرت را منادى به حق مساوات توحيدى دانسته‏اند. چه اين كه: «كلكم لآدم و آدم من تراب ليس لعربى على عجمى فضل الا بالتقوى‏». (12)
به هر حال رعايت تساوى و عدالت توسط پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله كه دقيقا در برابر ظلم و تبعيض‏هاى رايج قرار داشت، از مؤثرترين راهكارهاى ايجاد وحدت اسلامى در جامعه آسيب‏ديده آن روزگار بود.
در متون تاريخى و روايى مى‏خوانيم كه حضرت تفاوتى بين برده و غيربرده نمى‏گذاشت و خود نيز در اجراى احكام، طعم شيرين حق مساوات و عدالت را به ديگران مى‏چشانيد; كه حتى در جمع

مسلمانان، جايگاه پيامبر خداصلى الله عليه وآله ناپيدا بود و هر زمانى در مجلس مى‏نشست افراد ناشناس بسادگى نمى‏توانستند حضور رسول‏الله‏صلى الله عليه وآله را نزد مردم بيابند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید