بخشی از مقاله
راهبردهای ارزشی و اجتماعی پیامبر اعظم
مقدمه
عنوان «راهبردهاى ارزشى و اجتماعى» به بررسى نقش و تاثير پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله در به كارگيرى عامل «وحدت اسلامى» به عنوان يكى از ابزارها در جامعه اسلامى آن زمان مىپردازد.
در يك تقسيمبندى كلى نقش پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در پايهگذارى وحدت امت اسلامى شامل سه مطلب بنيادين مىشود: نخست تلاش در وضعيت جامعه عربى آن زمان و به كارگيرى عوامل «سياسى» جهت زمينهسازىهاى لازم; سپس برنامهريزىهاى «فرهنگى» در مسير ترسيم
دورنماى امت واحده براى مسلمانان و ايجاد فضاى رشد فكرى و ارتقاى فهم مردم نسبتبه مسؤوليتهاى خود; و در نهايت، به كار بستن راهحلهايى كه پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله از آنها به عنوان ابزار تحقق وحدت بهره مىگرفت.
اين چنين راهبردهايى را مىتوان تحت عنوان «دعوت ارزشى پيامبرصلى الله عليه وآله برشمرد كه پارهاى از آنها شامل «راهبردهاى ارزشى ملى و مذهبى»، «راهبردهاى ارزشى قومى و ميهنى» و نيز «راهبردهاى ارزشى اجتماعى و فردى» خواهند بود. و اينك به هر بخش اشارهاى گذرا خواهيم كرد.
راهبردهاى ملى و مذهبى
الف) ايجاد وحدت ملى و همبستگى ايمانى
ورود پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله به مدينه همراه با عقد قراردادهايى بين گروههاى گوناگون بود. اين پيمانها را مىتوان يكى از بارزترين شواهد به كارگيرى رهيافت وحدت اسلامى در جامعه آن زمان شمرد.
پيماننامه عمومى مدينه: يكى از مهمترين اين پيمانها، اولين قراردادى بود كه بين پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله و طوايف و قبايل موجود يثرب بسته شد و بعضى آن را «نخستين قانون اساسى مكتوب جهان» دانستهاند. اين تدبير بهترين مقوله براى به وجود آوردن وحدت ملى و همبستگى دينى بود چرا كه وحدت ميان قبايل درگير، حقوق اجتماعى يهوديان و نيز مهاجران مسلمانان را تصمين مىكرد و از سوى ديگر، اين پيمانها مقدمات تشكيل يك وحدت سياسى و حكومتى را فراهم مىآورد.
به عنوان نمومه در مفاد قرارداد بين مسلمين بروشنى قيد شده بود كه مسلمين امت واحدهاى، جداى از مردم ديگر هستند: (انهم امة واحدة من دون الناس)، و ارتباطى بين مسلمانان و كافران نيست و دورى بين مسلم و مسلم نبايد باشد. اگر چه روح حاكم بر اين پيمانها همانا به كارگيرى ابزار وحدت اسلامى در جهت راهبرد ارزشى پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله در جامعه اسلامى است و از همينرو تمام زموارد آن مصداق اين امر قرار دارند، ولى به بعضى از آن موارد اشاره مىكن
يم: (1)
- مسلمين در برابر ظلم و تجاوز و توطئه و فساد با هم متحد خواهند بود.
- هيچ مؤمنى بدون اشاره ساير مؤمنان در جهاد فى سبيلالله صلح نمىكند و صلح جز براى همگان اجرا نخواهد شد.
- تمامى گروهها (كه به جنگ مشغولاند) به ترتيب وارد جنگ خواهند شد و جنگيدن به يك گروه (دومرتبه پشتسرهم) تحميل نخواهد شد.
- «ذمة الله» نسبتبه همه افراد يكسان است.
- اگر اختلافى بين مسلمين بروز كرد، مرجع حل آن خدا و رسول خواهند بود.
- مسلمين، فرد مقروض و مديونى را كه دين او سنگين است رها نخواهند ساخت، بلكه اور ا كمك مىكنند.
و در قسمت ديگرى از اين عهدنامه تاريخى كه طرف خطاب آن يهوديان مدينه بودند، امورى پيشداورى شد كه توجه به مفاد آن حاكى از انگيزه تحقق وحدت ملى توسط پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله است:
- مسلمانان و يهوديان امت واحدهاند و مانند يك ملت در مدينه زندگى خواهند كرد و هر يك دين خود را دارند.
- به يهوديان همپيمان، همراهى و كمك خواهد شد و متقابلا وقتى مسلمين آنها را به مصالحه مىخوانند، يهوديان بايد بپذيرند.
- مسلمين و يهود هر دو بايد بر ضد كسانى كه با اين قرارداد به مخاصمه برمىخيزند، مبارزه كنند.
- هر دو بايد با يارى يكديگر در برابر مهاجمان به يثرب بجنگند.
- هيچ كافرى از ناحيه دو طرف اجير نشود مگر اين كه به مصلحت هر دو گروه باشد.
به هر حال، بايد چنين نتيجه گرفت كه كوشش براى ايجاد حساسيت مشترك دينى و ملى يكى از شاخصترين راهحلهاى پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله در جهت تحقق وحدت اسلامى شمرده مىشود.
تثبيت وحدت ايمانى: پيامبرصلى الله عليه وآله بعدها نيز در مسير تثبيت همبستگى ايمانى مسلمين مكررا بر اين موضوع تاكيد فرمود. در بخشى از سخنان حضرت پس از فتح مكه و در مسجدالحرام چنين نقل كردهاند كه فرمود: «المسلم اخ المسلم والمسلمون هم يد واحد على من سواهم تتكافوا دمائهم يسعى بذنبهم ادناهم». (2)
ايجاد چنين حس مشترك دينى و پيوستگى مذهبى واحد بين مؤمنان در كلام زيبايى منسوب به حضرت كاملا مشهور است كه: «المؤمنون كنفس واحدة».
همچون آن يك نور خورشيد سما صد شود نسبتبه صحن خانهها ليك يك باشد همه انوارشان چون كه برگيرى تو ديوار از ميان چون نماند خانهها را قاعده مؤمنان مانند نفس واحده
و البته رمز اين پرتو نورانى نيز در روح انسانى و الهى مؤمنان خواهد بود كه:
جان حيوانى ندارد اتحاد تو مجو اين اتحاد از روح باد جان گرگان و سگان از هم جداست متحد جانهاى شيران خداست (مولوى)
ب) پيوند روح اخوت و برادرى
پيدايش تعلق اجتماعى: در نخستين سال ورود پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله به مدينه يكى از مهمترين ابتكارها و راهبردهاى مهم حضرت در به كارگيرى عامل وحدت دينى واقع مىشود; يعنى پيوند (عقد) مواخات بين كليه مسلمانان اعم از مرد و زن:
دو قبيله كاوس و خزرج نام داشت يك ز ديگر جان خون آشام داشت كينهاى كهنهشان از مصطفى محو شد در نور اسلام و صفا اولا اخوان شدند آن دشمنان همچو اعداد عنب در بوستان وز دم المؤمنون اخوه، به پند درشكستند و تن واحد شدند غورهاى كو سنگ بست و خام ماند در ازل
حق كافر اصليش خواند نى اخى نى نفس واحد باشد او در شقاوت نحس ملحد باشد او آفرين بر عشق كل اوستاد صد هزاران ذره را داد اتحاد (مولوى)
رسول خداصلى الله عليه وآله در يك مجلس عمومى مىفرمايد: «تآخوا في الله اخوين اخوين». (3)
اين پيمان برادرى همگانى تنها براساس نفى انگيزههاى قومى و قبيلهاى و بر محور حق و همكارى اجتماعى شكل گرفت چه اين كه: «انما المؤمنون اخوة فاصلحوا بين اخويكم واتقوا الله لعلكم ترحمون». (حجرات /10)
پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله بين هر مهاجر و يكى از مردم مدينه عقد برادرى بست و در يك انگاره تاريخى، حضرت على را در دنيا و آخرت برادر خود خواند كه: «انه منى و انا منه».
به هر ترتيب، اين تصميم داهيانه، كارآمدترين ابزار تحقق الفت فراگير در جامعه آن زمان بود كه نشان از همه كوشش پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله براى پيدايش يك تعلق اجتماعى بالنده بر محور ايمان به خدا داشت.
محبت الهى پايه تشكيل جامعه آرمانى: جامعه مطلوب پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله، نظامى اس
ت كه تمامى اعضاى آن بر محور ديانت توحيدى، پيوند برادرى با يكديگر دارند و مكلف هستند آن را استوار نگه دارند تا خداوند عزيز حكيم نيز زمينههاى الفت و وحدت دلها را (به قدرت خود) پايدار سازد و بدينسان پايههاى تفاهم اجتماعى جامعه اسلامى محكم گردد: «وان يريدوا ان يخدعوك فان حسبك الله هو الذى ايدك بنصره وبالمؤمنين × والف بين قلوبهم لو انفقت ما فى الارض جميعا ما الفتبين قلوبهم و لكن الله الف بينهم انه عزيز حكيم.» (انفال /62 و63)
براساس مفاد آيات الهى اولا بدون تحقق الفت اجتماعى نمىتوان سخن از جامعه كرد; ثانيا تحقق اين امر تنها به ستخداست، ثالثا مؤمنان نيز قادرند شرايط و زمينههاى وحدت اجتماعى را فراهم آورند. (4)
كلام راستين خداوند پيرامون مساله برادرى قبايل يثربى نيز بس گوياست; «واعتصموا بحبل الله جميعا ولاتفرقوا واذكروا نعمة الله عليكم اذ كنتم اعداء فالف بين قلوبكم فاصبحتم بنعمته اخوانا... «(آل عمران /103)
جامعه آرمانى پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله كه در آن روح اخوت و برادرى موج مىزند، جامعهاى است كه در شدت بر كفر و رحمتبه ايمان، حول يك محور، وحدت مىيابند، يعنى: «محمد رسول الله و الذين معه اشداء على الكفار رحماء بينهم». (فتح /29)
جامعهاى كه مانند پيكرهاى واحد است و تمام افراد آن در ارتباطى وحدتبخش با يكديگر پايدار مىمانند و روح عشق و ايمان مذهبى در تار و پود آن جريان دارد: «مثل المؤمنين فى توادهم وتراحمهم وتعاطفهم كمثل جسد واحد اذا اشتكى منه عضو تداعى له سائر الاعضاء بالسهر والحمى». (5)
بهرهورى از ظرفيتهاى اجتماعى: در نتيجه پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله با طرح پيمان برادرى انصار و مهاجران، از ظرفيتخاص چارچوب اجتماعى جامعه عربى (كه حمايت از همپيمانان خود بوده) در جهت اهداف تحقق امت واحده بهره برد و اين موفقيتبارز پيامبرصلى الله عليه وآله نه تنها باعث تعجب افرادى چون ابوسفيان شد، كه حتى آثار و پيامدهاى اين مساوات اسلامى تا مقدم داشتن اموال و دارايىها نسبتبه يكديگر پيش رفت. مورخان نقل مىكنند كه در جريان برادرى مهاجر و انصار، پيمانى بسته شد كه شامل مشاركت در ميراث هم بود و در همين راستا رويداد تقسيم غنايم
جنگى «بنىالنضير» از بهترين نمونههاست.
به هر حال، سراسر وقايع تاريخ اسلام گوياى شواهدى است كه نقش پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله را در جلوگيرى از افتراق صفوف مسلمين و متقابلا بهرهبرى ابزار وحدت اسلامى نشان مىدهد و اين دستور آشكار قرآن بود كه: «ولاتكونوا كالذين تفرقوا واختلفوا...» (آلعمران /105)تلاش پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله در ايجاد وحدت به اوج كوششهاى ممكن، مىرسد و چون آرمان وحدت را يكى از رسالتهاى الهى بعثتخود مىداند; و رنج تفرق مؤمنان بر او گران مىآيد و سخت مهربان و هواخواه آنان است، پس در اين راه تمام توان خود را به كار مىبرد كه: «لقد جاءكم رسول من انفسكم عزيز عليه ما عنتم حريص عليكم بالمؤمنين رءوف رحيم». (توبه/128) و شايد به همين دليل است كه خود مىفرمايد: «ما اوذى نبى مثل ما اوذيت.» (6)
راهكار سازگارى و همدلى: موضوع «اصلاح ذات البين» و سفارشها و موضعگيرىهاى پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله پيرامون آن نيز، در رديف راهكارهاى ايجاد برادرى قرار مىگيرد:
«... وفى الخبر عن ابىايوب قال: قال رسولاللهصلى الله عليه وآله: يا ابا ايوب الا ادلك على صدقة يحبها الله و رسوله قال: بلى. فقال رسولالله: تصلح بين الناس اذا تفاسدوا... و فى راويه تسعى فى صلاح ذات البين اذا تفاسدوا و تقرب بينهم اذا تباغضوا». (7)
و نيز نقل شده كه درباره آيه اخوت از پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله پرسش كردند، فرمود: مزد آن
كس كه در برقرارى آشتى ميان مردمان بكوشد; برابر مزد كسى است كه در راه خدا پيكار كند. (8)
بدينترتيب يكى از اين شيوهها را در تصميمى كه پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله مبنى بر «اصلاح ذات البين» در مورد تقسيم غنايم جنگ بدر مىگيرد، مشاهده مىكنيم. قطعا فقدان قانون خاص تقسيم غنايم و نيز عدم آمادگى تربيتى و اخلاقى كامل مسلمانان آن دوره، عواملى بود تا در وحدت پوياى جامعه اسلامى ايجاد خلل كند. از اينرو، پيامبرصلى الله عليه وآله مامور به اصلاح امور و حفظ يكپارچگى ملت مىشود و مؤمنان نيز موظف به رعايت همدلى و تبعيت از رسول اكرمصلى الله عل
يه وآله كه: «فاتقوا الله واصلحوا ذات بينكم واطيعوالله ورسوله ان كنتم مؤمنين». (انفال /1)
پيامبرصلى الله عليه وآله به گونهاى اختلافزدايى مىكند كه شقاقى (هر چند ناچيز) در پيكره وحدت دينى مسلمين سر برنياورد; چنان كه مورخان نقل كردهاند، پيامبر اسلامصلى الله عليه وآله حتى براى گروهى هم كه در جنگ حاضر نبودند سهمى از غنيمت قرار مىداد. (9)
جالب توجه است كه پيش از آغاز جنگ بدر، پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله با وجود اعلام حمايت عدهاى از مهاجران، در انتظار اعلام رضايت انصار مبنى بر آمادگى جهاد نبرد با دشمن است; چون محتواى قرارداد انصار با پيامبرصلى الله عليه وآله درباره دفاع از حضرت در داخل شهر مدينه بود و نه همراهى در جنگهاى خارج، لذا پيش از حركتبه دنبال راى و نظر انصار بود و پس از اطمينان از يارى آنان آماده كارزار مىگردد.
اين امر در واقع نشان از اهتمام پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله به رعايتسنتهاى اجتماعى و ملاحظه شرايط خاص سياسى زمان دارد. (10)
تفوق به جاى تفرق: رويداد ديگرى كه در جريان جنگ احد شاهديم دستورى است كه قرآن به پيامبرصلى الله عليه وآله مىدهد مبنى بر عدم ملامت پاره اى مسلمانان به سبب فرار از جنگ و در برابر، بخشودن آنها و سعى در اميدوار ساختن و همكارى به گونهاى كه جذب جامعه اسلامى شوند و در مسير اصلاح و تربيت روحى قرار گيرند: «فاعف عنهم واستغفر لهم وشاورهم فى الامر...» (آلعمران /159)
قطعا يكى از ريشههاى اصلى چنين تصميم پسنديدهاى، همخوانى با وحدت و يكپارچگى سياسى امت اسلام بوده است تا از اين طريق پيشاپيش زمينه افتراق بين گروههاى مسلمان (به علت طرد افرادى از مبارزين كه در جريان جنگ دچار خطا و تخلف شدند) و ساير اقشار جامعه، محو شود.
در همين جنگ است كه به نقل تاريخ; جوان مسلمان ايرانى پس از وارد آوردن ضربهاى بر افرادسپاه دشمن مىگويد: «خذها و انا الغلام الفارسى» (اين ضربت را تحويل بگير كه منم يك جوان ايرانى) اما پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله او را خطاب و عتاب نمود كه چرا نمىگويى منم يك جوان انصارى؟! و
منظور آن است كه به اين وسيله هم، آهنگ برانگيخته شدن تعصبات قومى ديگر را خاموش، و وحدت صفوف اسلام را حفظ كند و هم، ملاك افتخار و ارزش را از محور قوم و نژاد و مليتبه دين و مكتب و ارزشهاى توحيدى بازگرداند.
بدينسان حضرت از هر عاملى براى نگهدارى تفوق اجتماعى و جلوگيرى از تفرق استفاده مىكرد و حتى در جريان تخريب مسجد ضرار!
حفظ وفاق ملى: سياست پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله درباره ويران كردن مسجد ضرار دقيقا به قصد ايجاد يك مانع مؤثر براى جلوگيرى از ظهور شكاف سياسى در جامعه اسلامى بود تا پياپى، وفاق ملى آسيب نبيند.
يك مثال ديگر اندر كژروى شايد ار از نقل قرآن بشنوى اين چنين كژ بازيى مىباختند مسجدى جز مسجد او ساختند فرش و سقف و قبهاش آراسته ليك تفرق جماعتخواسته قصدشان تفريق اصحاب رسول فضل حق را كى شناسد هر فضول
بر اين اساس، پيامبر بزرگوار اسلامصلى الله عليه وآله حتى در آخرين سفارشهاى خود به امت
اسلامى نيز چنين مىگويد: «ايها الناس، ان دماءكم و اموالكم عليكم حرام الى ان تلقوا ربكم، كحرمة يومكم هذا، و كحرمة شهركم هذا...» و نيز در آخر خطبه دارد كه: «... ايها الناس اسمعوا قولي و اعقلوه، اعلموا ان كل مسلم اخ للمسلم و ان المسلمين اخوة.» (11)
2 - راهبردهاى قومى و ميهنى
الف) نفى نژادپرستى و قوميتگرايى
يكى ديگر از راهحلهايى كه پيامبر مكرم اسلامصلى الله عليه وآله در مسير بنيانگذارى وحدت امت اسلامى به كار مىگرفت، نفى نژادپرستى، قوميتگرايى و تبعيضهاى ناروا و ناپسند بود.
شكستن ارزشهاى جاهلى: مبارزه پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله با بردهدارى آن زمان كه همراه افزايش تدريجى قدرت سياسى و اجتماعى حضرت با قاطعيت روزافزونى نيز توام بود، بهترين شاهد است. اين جنبش، بخشى از حركتهاى عدالتخواهى پيامبرصلى الله عليه وآله در برابر ظلم آشكار آن
دوره به شمار مىآيد چرا كه حضرت به دنبال تاسيس جامعه فلاحپسند دينى و پايهگذارى حزب رستگاران است كه: «الا ان حزب الله هم المفلحون» (مجادله /22) و نيك، از قرآن آموخته كه فلاح و سعادت با ظلم و شقاوت قابل جمع نيست: «.. انه لايفلح الظالمون». (انعام /35)
يكى از تلاشهاى پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله در دوره ابتدايى حضور ده ساله مكه مكرمه، گسستن مبانى نظام ارزشى حاكم بر جامعه جاهلى آن زمان بود. در بافت پيوندهاى عشيرهاى; بردگان و كنيزكان بدون اذن صاحبان خود، حق هيچگونه تصميمگيرى مستقل و يا اظهار مشاركت اجتماعى خاص نداشتند. اجازه بردها در پذيرش يا عدم پذيرش معتقدات دينى خويش نيز به
دستخود آنان نبوده است.
دعوت فرهنگى پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله به توحيد، و نيز دعوت ارزشى حضرت به ايجاد تعلق دينى و حب اجتماعى توحيدى، سبب شد تا زمينه شكستن چنين تبعيضهاى ظالمانهاى فراهم گردد، معيارهاى جاهلى روابط نسبى از بينرفته و در نهايت افراد، بدون وابستگى قومى و قومگرايى به دين جديد بگرايند چرا كه: «لاعصبية فى الاسلام».
حاصل توفيق پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله در به كارگيرى اين راه، مسلمان شدن افرادى از
عشيرهها و قبايل متعدد مشركين و تمرد آنان از قوانين نظام قبيلهاى و سپس، پيوستن به صفوف مؤمنان بود. اين روش، علاوه بر تاثيرگذارى «ارزشى و اجتماعى» يعنى ايجاد ياس و وحشت در دل مشركان و ويران شدن اصول ارزش حاكم، زمينهاى براى زايش نظام اجتماعى جديد پديد آورد.
ارزش مساوات توحيدى: بعدها پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله در قالب فرمان، ارشاد يا نصيحت، مسلمانها را رهنمون به آزادسازى بردگان مىسازد و خود نيز چنين مىكند و اين فرمان «خداى» بود كه ايمان به خود و آخرت و پيامبران را با بخشش مال در جهت آزادى انسانهاى ديگر همسنگ
مىداند: «.. ولكن البر من آمن بالله واليوم الآخر والملئكة والكتاب والنبيين واتى المال على حبه ذوى القربى و... وفى الرقاب و...» (بقره /177)
حضرت، افرادى مانند «زيد بن حارثه» را فرمانده سپاه اسلام، «بلال حبشى» را مؤذن ويژه قرار مىدهد و از «سلمان فارسى» ايرانى تجليل مىكند و به او مقام و منزلت والا مىبخشد تا به اين ترتيب هم با تبعيضهاى موجود به مبارزه برخيزد: «من اعتق مؤمنا اعتقه الله العزيز الجبار...«و هم بتدريج ارزش تقوا را ملاك منصبها و منزلتهاى اجتماعى، معرفى نمايد كه: «ان اكرمكم عندالله اتقيكم...» (حجرات /13)
پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله آشكارا اعلام مىكرد آن غلام حبشى و اين سيد قريشى (هر دو) در نزد من يكسان هستند و بدينسان آن حضرت را منادى به حق مساوات توحيدى دانستهاند. چه اين كه: «كلكم لآدم و آدم من تراب ليس لعربى على عجمى فضل الا بالتقوى». (12)
به هر حال رعايت تساوى و عدالت توسط پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله كه دقيقا در برابر ظلم و تبعيضهاى رايج قرار داشت، از مؤثرترين راهكارهاى ايجاد وحدت اسلامى در جامعه آسيبديده آن روزگار بود.
در متون تاريخى و روايى مىخوانيم كه حضرت تفاوتى بين برده و غيربرده نمىگذاشت و خود نيز در اجراى احكام، طعم شيرين حق مساوات و عدالت را به ديگران مىچشانيد; كه حتى در جمع
مسلمانان، جايگاه پيامبر خداصلى الله عليه وآله ناپيدا بود و هر زمانى در مجلس مىنشست افراد ناشناس بسادگى نمىتوانستند حضور رسولاللهصلى الله عليه وآله را نزد مردم بيابند.