بخشی از مقاله
زمين شناسى
زمین شناسی یا ژئولوژی (Geology) از لغت یونانی Geo به معنی "زمین" و Logos به معنی "علم" یا "منطق" گرفته شده است. به عبارت دیگرزمین شناسی علم مطالعه زمین میباشد.
دید کلی
زمین شناسی علمی است که درباره پیدایش زمین ، تشکیلات ، ساختمان و مواد تشکیل دهنده زمین ، کوهها ، دشتها و اقیانوس و همچنین تاریخ پیدایش جانداران و تسلسل وقایع فیزیکی در زمین و بالاخره تحولاتی که در زمین صورت گرفته و میگیرد بحث مینماید. زمین شناسی در نیم قرن اخیر در جهان و در ربع قرن حاضر در ایران گسترش فراوانی یافت. بسیاری از نظریات سابق
دگرگون شد و زمین شناس در بررسی سیاره پرارزش خود به آگاهیهای نوین دست یافت که پایه علوم زمین جدید را فراهم ساخت چون مانند همه رشتههای تجربی کار زمین شناسی بر اساس مشاهده و تغییر است لذا هر قدر امکان مشاهده مستقیم و غیر مستقیم ما ، از راههای ژئوفیزیک ، ژئوشیمی ، ماهوارهها و الکترونیک افزایش یابد، طبعا آگاهیهای ما هم از جهان و از گذشته کره زمین عمیقتر میگردد
تاریخچه
• مدارک و اسناد حاکی از آن است که حدود 4500 سال قبل از میلاد ، انسان موفق به استخراج مس شد، حدود 2800 سال پیش از میلاد آلیاژ مفرغ بوسیله ایرانیان شناخته شد. در سالهای 1600 تا 1300 پیش از میلاد استفاده از آهن معمول گردید. قدیمیترین نقشه زمین شناسی در 2000 سال قبل از میلاد مربوط به معادن زمرد و طلا در مصر باقی مانده است.
• اینکه اولین مطالعات علمی زمین شناسی از چه زمانی آغاز شده به درستی مشخص نیست، شاید اولین نوشته در مورد این علم به وسیله ارسطو (332-348) سال قبل از میلاد) در کتاب "السما و العالم" به رشته تحریر در آمده باشد، که در آن از تغییرات وارد بر زمین و آثار جوی ذکر به میان آمده است. بعد از جنگ جهانی دوم (1945-1939) با پیشرفت علوم و تکنولوژی و در نتیجه احتیاج به مواد اولیه اهمیت علم زمین شناسی بیش از پیش آشکار شد. برای جستتجوی معادن فلزی و مخصوصا نفت ، زمین شناسان را بر آن داشت که دست به یک سری مطالعات جدید در زمینه ساختمانهای تحت الارضی زده و مطالب جدید کشف نمایند.
• در اوایل قرن بیستم با پیشنهادات وگنر ، نظر زمین شناسان به فرضیه اشتقاق قاره ها معطوف شد. در سالهای اخیر با مطالعات و توجهات بیشتر به نظریههای گسترش کف اقیانوس و تکتونیک صفحهای توسط دانشمندانی همچون مس و مورگان و با استفاده از پیشرفتهایی که در سایر علوم حاصل گردیده زمین شناسی وارد مرحله جدیدی از علوم شده است.
تعریف علم زمین شناسی
• زمین شناسی دانش سیاره زمین است ودرباره منشا مواد و اشکال موجود بر آن صحبت میکند. گذشته این سیاره وفرایندهایی که برروی آن رخ داده یا درحال رخ دادن است و بر اشکال آن تاثیر دارد بررسی شود. برای حصول نتیجه از این مباحث در زمین شناسی باید اثر فشارهای مختلف
مورد اثر بر زمین وهمچنین شیمی موادی که این سیاره از آن تشکیل شده واثر موجودات زمین در آن از جنبههای مختلف مورد بحث قرار گیرد. اطلاعات اولیه در مورد خود کره زمین نظیر پیدایش زمین عمر آن و وضعیت آن در فضا واز این قبیل ازطریق مطالعه سایر اجرام سماوی بدست میآید و گاها از این طریق با مطالعه وضع فعلی سایر اجرام شبیه زمین به طرز پیدایش رخدادها وتغییرات در گذشته زمین پی میبرند.
• تمام مطلعاتی که در مسیر شناخت زمین صورت میگیرد و علومی که در این مسیر پا گرفته و میگیرند در نهایت در خدمت جامعه بشری قرار میگیرد. در این علوم چگونگی استخراج واستفاده از مواد موجود در زمین و محیطهای زیستی پایدار در زمان پیدایش این مواد مورد بررسی قرار میگیرد و در علومی دیگر از خطرات ناشی از نیروهائی در حال حرکت و پویای موجود در زمین که ممکن است رفاه یا هستی انسانها را با خطر نیستی مواجه سازد آگاه میسازد. چون مواد موجود در زمین و ساختمانهای طبیعی موجود در آن از ابتدای تاریخ بشریت مورد استفاده انسانها بوده است میتوان گفت این علم از قدیمیترین علومی است که انسانها نا خودآگاه به آن پرداختهاند ودر طی قرون رفته رفته این علم و شاخههای متنوع آن مدون و طبقه بندی شدند و رشتههای فرعی وتخصصی با قوانین تعریف شده را به وجود آوردهاند که هریک بخشی از دانش زمین شناسی را تشکیل میدهند.
• زمین شناسی علمی است که به طور کلی در باره زمین صحبت میکند. این تعریف را باید کاملتر کرد. زیرا موضوع علوم دیگری نیز مثل هیات و نجوم و ... درباره زمین صحبت میکنند. ولی مقصود از زمین شناسی ، شناسایی و مطالعه تئوریهای پیدایش زمین و مواد تشکیل دهنده آن ، بررسی عواملی که در وضعیت آن تاثیر دارند. و بالاخره مطالعه و شناسائی مواد ارزشمند زمین و نحوه استفاده از آنهاست. زمین شناسی علم قدیمی و دارای سابقه طولانی است. و بشر همواره در مورد زمین کنجکاو بوده است. حوادثی مانند زلزله ، طوفان ، سیل ، گردباد و ... انسان را همواره در مورد زمین نگران می کرده. علم زمین شناسی ، یعنی آنچه که امروزه به علم جداگانه دارای رشتههای متنوعی است که بیش از دو سه قرن سابقه ندارد. و مانند سایر رشتههای علوم تحقیقات مداوم دانشمندان متعددی این علم را به پایه امروزی رسانده است.
نقش زمین شناسی در زندگی
زمین شناسی علم قدیمی و سابقهداری است. اصولا بشر اولیه ، همیشه در مورد زمین کنجکاو بوده است. این کنجکاوی را میتوان معلول دو علت اساسی دانست. اول اینکه بشر و سایر موجودات زنده ، هستی خود را مرهون زمین بوده و همیشه غذای خود را از آن بدست میآوردهاند و بدین ترتیب مجبور بودهاند که دائما در مورد آن مطالعه کنند تا بتوانند غذای مناسب و حدالامکان متنوعی برای خود به دست آورند. نکته دومی که بشر را در مورد زمین نگران میکرده است، وقوع حوادث ناگواری مانند زلزله ، آتشفشان ، طوفان ، سیل و نظایر آن بوده که همیشه خسارات مالی و جانی زیادی را سبب میشده است و بشر به ناچار همواره در صدد بوده است که علل این حوادث را دریابد تا بتواند حتی المقدور از وقوع آن جلوگیری و یا حداقل آن را پیش بینی کند.
در مبحث زمين شناسى محيط زيست کنش و واکنش انسان با محيط زمينشناسى بررسى مىشود. زمينشناسى محيط زيست علمى است که مورد قبول عامه واقع شده است.
زمين شناسى محيط زيست در واقع يک موضوع جديد نيست و بطور کلى باسه شاخه از علوم زمين بيشتر در ارتباط است، ژئومورفولوژى، زمينشناسى اقتصادى و زمينشناسى مهندسي.
با اطلاع از زمينشناسى محيط زيست مىتوان نيازها ، نحوه اداره محيط زيست ومديريت در امور زيست را بهتر فهميد. در زمينشناسى محيط زيست فقط مناطق روستايى و طبيعت اطراف ما بررسى نمىشود، بلکه محيط زيستهاى شهرى و منابع آلودهکننده آنها نيز مورد تحقيق و کاوش قرار ميگيرد. از سال 2000 ميلادى حدود 5/3 ميليارد نفر از مردم جهان (50 درصد مردم جهان) در مناطق شهرى زندگى مى کنند که فقط 1 درصد مساحت زمين را شامل مىشود. در اين وضعيت است که کنش و واکنش انسان و محيط زيست زمينشناسى بيشترين شدت را خواهد يافت و
زمينشناسى محيط زيست بصورت عملى بيشترين کاربرد را پيدا مىکند. رشد شهرها وجود منابع آب، کانىها و سنگها را ايجاب مىکند و مواد باطله و زبالههاى زيادى را باعث مىشود که همين آسيبپذيرى انسان به مخاطرات طبيعى را بالا مىبرد و اين بايد در مديريت مورد توجه قرار گيرد. در اين درس چنين مطالبى بررسى مىشود.
زمينشناسى محيط زيست يک موضوع کاربردي است و زمينشناسان محيط زيستى يک نقش اصلى و مهم در مديريت مرتبط با زمينشناسى محيط زيست دارند.
کنش و واکنش (تقابل) انسان و محيط زمينشناسى که محيط زمينشناسى نه تنها شامل سنگها رسوبات، خاک و سيالات است بلکه سطح زمين يعنى شکل سطح زمين و عوامل تغيير دهنده آنرا نيز در بر مىگيرد. محيط زيست منابع لازم براى زندگى بشر را تأمين مىکند و اصل حيات بر آن استوار است. آب، کانىهاى صنعتى، مواد اوليه ساختمانى و سوخت ما از آن تهيه مىشود. با توجه به شرايط محيط زيست است که موقعيت شهرها و راههاى حمل و نقل براى ما تعيين مىشود. با اين علم تأثير زبالههاى ايجاد شده توسط خودمان قابل پيشبينى است. هر چند مواد اوليه و پارامترهاى لازم براى زندگى ما از محيط زيست زمينشناسى است اما بسيارى از مخاطرات مانند آتشفشانى، زلزله و سيل نيز در همين محيط زيست زمينشناسى ايجاد مىشوند.
ممکن است که زمينشناسى محيط زيست را زير مجموعهاى از علم محيط زيست در نظر گرفت. علمى که رابطه انسان و تمام محيط اطراف او را مطالعه مىکند که شامل مشکلهاى زمينشناسى، جوى و زيستى است. علوم محيط زيستى پايهاىترين دانستههاى ما در مورد زمين است.
علم محيط زيست مبانى علمى خاصى را به ما مىدهد که با آنها مىتوان بيشترين موفقيتها را براى بشر در محيط زندگى او ايجاد کرد در حاليکه کمترين زيان و خسارت بر او وارد شود. بنابراين زمينشناسى بطوريکه توسعه آنها صورت پذيرد را براى ما روشن مىکند و مىتواند از وارد شدن خسارت به منابع طبيعى و محيط زيست جلوگيرى نمايد.
ژئوتکنيک
Geotechnics = ژئوتکنيک دانش پويايى است که محيط مکانيکى زمين شناسى وعملکرد آن را به مهندسان مى شناساند .مهندسى ژئوتکنيک شاخه اى از مهندسى عمران مى باشد که هدف آن مطالعه مصالح طبيعى موجود در لايه سطحى زمين است.
بطور کلى اين علم شامل کاربرد مفاهيم مکانيک خاک ومکانيک سنگ در مسائل طرح پى مى باشد.مکانيک خاک شاخه اى از علوم مهندسى است که به مطالعه مشخصات فيزيکى ورفتار
توده خاک تحت بارهاى وارده مى پردازد .مهندسى پى (فونداسيون) کاربرد اصول مکانيک خاک در مسائل علمى است .
ژئوتکنيک مطالعه رفتار مهندسى سنگها وخاک ها در محل اجراى طرح هاى عمرانى وارائه راه حل هاى مناسب جهت بهسازى شرايط زمين است.
فرق ژئوتکنيک با ژئومکانيک اين است که در ژئوتکنيک رفتار مهندسى سنگها وخاکها در محل اجراى طرح مطالعه مى شود وراه حل ارائه مى گردد اما در ژئومکانيک اين رفتار در آزمايشگاه مورد مطالعه قرار مى گيرد.
مهندسی ژئوتکنیک یکی از شاخههای مهندسی عمران است که سالیان اخیر در پی رشد روزافزون تاسیسات حیاتی و صنایع بزرگ از یک سو و خسارات وارده بر مناطق زلزله خیز از سوی دیگر، موجب شده تا این رشته از دیدگاه بررسی تاثیر رفتار لرزهای خاک بر مستحدثات بسیار مورد توجه قرار گیرد. زیرا، طراحی لرزهای یا مقاوم سازی سازهها با ملحوظ نمودن ابعاد ژئوتکنیکی آن امری اجتناب ناپذیر است
داده هاى ژئوتکنيکى، آن دسته اطلاعات مربوط به زمين هستند که در برنامه ريزى، اکتشاف طراحى، ساخت و بهره بردارى از سازه هاى مهندسى و پروژه هاى عمرانى و معدنى به کار رفته و ايمنى و کارايى موثر آنها را تضمين مى کنند. اين اطلاعات دامنه گسترده اى از داده ها را،در زمينه هاى مکانيک خاک، مکانيک سنگ، منابع آب، لرزه خيزى،مهندسى عمران و زمين شناسى مهندسى و زيست محيطى، شامل مى شوند. داده هاى ژئوتکنيکى هر پروژه عمرانى يا معدنى در طى مراحلى چند و به توسط روشهاى مختلف اکتشاف سطحى و زير سطحى، توليد مى شوند. اين داده ها ممکن است به صورت خام بوده و يا داده هايى باشند که مورد تعبير و تفسير قرار گرفته اند.
زمين شناسى دريايى
امروزه انجام مطالعات و تحقيقات زمين شناسى دريايى در جهت اهداف مختلف اقتصادى، امنيتى، سياسى، نظامى، زيست محيطى و... با استفاده از تکنولوژى هاى پيشرفته و متدهاى نوين، امرى اجتناب ناپذير تلقى مى شود. در همين راستا، وجود صدها مرکز تحقيقاتى و آموزشى و همکارى هاى فيمابين در کشورهاى پيشرفته قابل توجه و تامل مى باشد. نگاه همه جانبه و فراگير به حوزه مطالعات دريايى امرى بديهى محسوب شده و ناگفته پيداست که انجام اين تحقيقات و مطالعات، دستاورها و نتايج قابل توجهى در پى خواهد داشت. از جمله اين دستاوردها ميتوان به ارتقاى کمى و کيفى دانش فنى، متدها و فن آورى ها، مدل سازى و ارائه الگوهاى تحقيقاتى، بهره مندى از مزاياى ذخاير آبى و زير آبى اشاره کرد که همگى آنها تاثيرات محسوس و غير محسوس در امور روزمره زندگى خواهند داشت. استفاده بهينه از منابع مهم دريايى، علاوه بر مزيت هاى اقتصادى، از ديدگاه مسايل دفاعى و نظامى نيز حائز اهميت مى باشد .
درياها و اقيانوس هند يک راه ارتباطى مهم و استراتژيک براى کشور ما مى باشند. براى حفظ و حراست از هر کشور، شناسايى دقيق و علمى درياها تا حريم قانونى آن کشور ضرورى است. آن کشورى که شناخت کامل و علمى از بستر درياها و ويژگيهاى رسوبى، ريخت شناسى، فيزيکى و شيميايى درياهاى خود داشته باشد، قطعاً در شرايط بحرانى، علمى تر و اصولى تر عمل خواهد نمود. در کشورهاى پيشرفته لزوم شناسايى بستر درياها از ديرباز احساس شده است، اما د
ر کشور ما با داشتن مرزهاى آبى وسيع در شمال و جنوب (بيش از 3000 کيلومتر بدون احتساب مرزهاى رودخانه اى) اطلاعات بسيار ناچيزى از بستر دريا وجود دارد.هم اکنون آنچه که براى ما ضرورى و مهم مى نمايد آنست که با توجه به واقعيات امر، ويژگيهاى پهنه هاى آبى در شمال و جنوب کشور را بر اساس مقتضيات و مصالح عمومى، منافع ملى و نيازهاى مقطعى و دراز مدت شناسايى و مطالعات زمين شناسى دريايى را جدى تلقى نماييم.آنگاه نتايج اين مطالعات مى تواند درامور غير نظامى (محيط زيست، شيلات، کشتيرانى، احداث سازه هاى دريايى و...) و راهبرد امنيتى ـ دفاعى کشور (احداث و صيانت از نيروگاه هاى اتمى، فعاليت هاى نظامى ـ دفاعى نيروهاى مسلح جمهورى اسلامى) مورد استفاده قرار گيرد.
بطورکلى از مهمترين کاربردهاى زمين شناسى دريايى به موارد زيرميتوان اشاره نمود:
کشف منابع غير زنده اقتصادى بستر و زير بستر درياها
شناسايى وضعيت زمين شناسى مهندسى بستر و زير بستر دريا به منظور:
انجام پروژههاى لوله گذارى و کابل کشى
انجام پروزه هاى حفارى تونل ها
انجام مطالعاتزمين شناسى مهندسى مربوط به سکوهاى نفتى
کشف مناطق ريسک پذير براى برنامهريزيهاى بلندمدت عمرانى و توسعه اى
انجام بررسى هاى باستان شناسى و کشف اشياگمشده و مدفون در بستر
تعيين محل هاى مناسب جهت دفع زباله هاى شهرى واتمى
زيربناى مسائل امنيتى و سياسى يک کشور مرهون دانش و آگاهى علمى آن کشور ميباشد. کشورى مانند ايران که از دو سو داراى مرز آبى است، مسائل امنيتى پيچيده تريخواهد داشت. ايجاد امنيت در مرزهاى آبى بسيار دشوارتر از مرزهاى خشکى است. بدونشناسايى دقيق بستر، زير بستر، شکل و تغييرات ساحل ، عمق دريا، منابع اقتصادى آبى وزير زمينى امکان تعيين رژيم حقوقى دريا، تعيين مرزهاى آبى، ايجاد امنيت در حريمحقوقى دريا و در نتيجه جلوگيرى از تجاوز ديگر کشورها امکان پذير نخواهد بود. کشورهايى که شناخت کمترى از ريخت شناسى و زمين شناسى بستر و زير بستر دارند بيشتردر معرض خطر تجاوز قرار مى گيرند. لذا لزوم مطالعات زمين شناسى دريايى در کشورايران در درياى خزر، درياى عمان و خليج فارس امرى انکار ناپذير است.
امروزه دراکثر کشورهاى پيشرفته ، مطالعات و تحقيقات دريايى به جهات عديده ، از جمله تنوعفرايندهاى زيستى وزمين شناسى ، وجود منابع اقتصادى و گذرگاههاى ارتباطى بين الملل ،ضرورى مى باشد . اين تحقيقات در مسير اهداف مختلف اقتصادى ، سياسى ، نظامى ، زيستمحيطى و... با استفاده از تکنولوژيهاى پيشرفته و متدهاى نوين ، در بهترين سطح و حتيدر زمينه ريزترين پديده ها صورت ميگيرد . در همين راستا ، وجود صدها مرکز تحقيقاتيو آموزشى و همکاريهاى فيمابين و نزديک در کشورهاى پيشرفته قابل توجه و تامل است .آنچه که در اين مراکز مهم و جالب است ، نگاه همه جانبه به حوزه مطالعات دريايى استطبيعى است که تحقيقاتى آن چنان وسيع و همه سونگر ، نياز به دانش فنى ، تجهيزات ،اعتبارات کافى و پيشتوانه اى هماهنگ دارد و پيداست از دستاوردها و نتايج اينپژوهشها به بهترين وجه بهره مند مى گردند. از جمله اين
دستاوردها ، ارتقاى کمى وکيفى دانش فنى ، متد و فن آورى ها ، مدل سازى و ارائه الگوهاى تحقيقاتى ، بهره مندى از ذخاير آبى و زير آبى است که در زندگى بشر آثار محسوس و غير محسوس خواهند داشت .در کشور فرانسه با کمتراز 20% وسعت ايران ، يک موسسه تحقيقاتى دريايى با 7 کشتى اقيانوس پيما ، 2 زير دريايى ، 24 مرکز و ايستگاه ، 72 آزمايشگاه و سرويس تحقيقاتى جهت مطالعات دريائى و اقيانوس شناسى وجود دارد .در حاليکه کشور ما به رغم داش
تن درياى خزر به وسعت 436000 کيلومتر مربع ، خليج فارس به وسعت 226000 کيلومتر مربعوهمچنين قسمتى از درياى عمان ، اطلاعات ما در خصوص بستر درياها ، رسوبات ، جريانهاى دريائى ، تغييرات مورفولوژيکى ، شيمى آبها ،زمين شناسى مهندسى سواحل و.. ناچيزاست .
با عنايت به مراتب فوق و با توجه به حساسيت اين بررسيها درتعيين قلمرو آبيکشور و اهميت نقش درياها و مناطق ساحلى کشور در توسعه پايدار ملى مى بايست گامهاى بزرگى در جهت مطالعات زمين شناسى دريايى برداشت .
فسيل شناسى
اصطلاح پالئونتولوژى (Paleontology) اولين بار توسط شخصى به نام دوکروته دوبلن ويل در سال 1825 ميلادى بکار رفت . اما عملا از سال 1834 ميلادى بود که فيشرفن والدهايم آن را براى اولين بار در نوشته هاى زمين شناسى وارد نمود . کلمه پالئونتولوژى که در کتابهاى فارسى ، ديرينه شناسى و يا فسيل شناسى ترجمه شده ، ريشه اش از چند کلمه گرفته شده است که عبارتند از :
Paleontology = Palaios + Ontos + Logos
( ديرينه شناسى = ديرينه و قديمى + موجود زنده + بررسى و تحقيق)
منظور از ديرين شناس و يا فسيل شناس (Paleontologist) شخصى است که به مطالعه و بررسى فسيل ها مى پردازد و سعى مى کند تصوير زندگى و حيات در گذشته را بازسازى نمايد و تحولات گياهان و حيوانات اطراف ما را آشکار سازد .
. ديرينه شناسى مجموعه اى مهيج است که موضوع را از علم زيست شناسى گرفته و در آن راستا رشد و توسعه يافته است و محدوده زمانى آن از 3500 ميليون سال قبل يعنى طى مدتى که حيات در روى زمين توسعه و پيشرفت داشته است را در بر مى گيرد . ديرينه شناسى رشد ، توسعه ، تحول ، و تکامل حيات را مشخص مى سازد و به زمين شناس کمک مى کند که سنگها را در گروه ها و طبقات خاص قرار دهد . ديرينه شناسى نه تنها به دنبال علت انقراض معمولى يک گونه است بلکه به دنبال دليل انقراض هاى دوره اى که در گذشته رخ داده و موجب از بين رفتن تقريبا تمامى موجودات از دنياى حيات شده است ، مى باشد . ديرينه شناسى محيط هايى را که موجودات فسيل شده در آن مى زيسته اند را بازسازى مى کند و با استفاده از مبانى و اصول بيوفيزيک در مورد اسکلت هاى فسيل شده علل و دلايل شکل گيرى و الگو و خصوصيات اسکلتى را بيان مى کند . با پيشرفت فهم و ادراک از علم ديرينه شناسى ، زير تقسيمات بسيارى براى آن بوجود آمد .
به عنوان مثال ديرينه شناسى گياهىpaleobotany) که به مطالعه و بررسى فسيل هاى گياهى مى پردازد . )
در حالى که ديرينه شناسى جانورى(paleozoology)، فسيل هاى جانورى را مورد بحث و بررسى قرار مى دهد ( البته اصطلاح پالئوزولوژى عموما مورد استفاده قرار نمى گيرد و بجاى آن پالئونتولوژى را بکار مى برند ) .
مطالعه فسيل هاى کوچک که اغلب نياز به ميکروسکپ دارد به عنوان فسيل شناسى ميکروسکوپى يا ميکروپالئونتولوژىMicro Paleontology) شناخته مى شود . )
در ميکروپالئونتولوژى ، يک شاخه ويژه گياهى وجود دارد که به فسيل گرده و دانه گرده توجه دارد و از آن تحت عنوان پالينولوژى (Palynology) نام برده مى شود .
شاخه دیگر این علم به بررسی فسیل های بزرگ می پردازد که به نام ماکروپالئونتولوژی (Macropaleontology) خوانده می شود. این علم خود به گروه فسیل شناسی بیمهرگان و مهره داران تقسیم می شوند.
سنگ شناسى
واژه Petrology به معنای سنگ شناسی در سال 1811 توسط پینکر تون ابداع و به کار برده شد. این ناماز کلمات یونانی petra به معنی سنگ و logos به معنی بحث کردن مشتق گردیده است. سنگعبارت از یک جسم طبیعی است که از یک کانییا مجموعه ای ازچند کانی تشکیل شده است و سنگ شناسی به معنای اعم قسمتی ازعلم زمین شناسی است که در آن راجع به طرز تشکیل ، منشا و همچنین توصیف و طبقه بندیو ترکیب سنگها صحبت می شود.
سنگ شناسى توصيفى (Petrography)
مطالعه و بررسى سنگ هاى آذرين ، دگرگونى و رسوبى ، پس از آمادهسازى و تهيه مقاطع
ميکروسکوپى ، تعيين بافت ، پاراژنز کانىشناسى و نامگذارى آنها .
سنگ شناسی توصیفی قسمتی از سنگ شناسی است که درآن راجع به ترکیب ، مشخصات و طبقه بندی سنگها صحبت می شود. در سنگ شناسی توصیفیبسته به دقت مورد نظر از چشم غیر مسلح یا حداکثر باذره بین دستی ،میکروسکوپ ،تجزیه شیمیایی،دیفراکسیون اشعه ایکس و ... استفاده به عملمیآید.
سنگ شناسى منشايى (Petrology)
در اين بخش واحدهاى آذرين و دگرگونى با بازديدهاى صحرايى مورد مطالعه و نمونهبردارى قرار مىگيرند . سپس نمونههاى اخذ شده از نظر بافت و ترکيب کانىشناسى ، شيمى کانى ها ، ژئوشيمى کل سنگ ، ژئوشيمى ايزوتوپى مورد مطالعه قرار مىگيرند . با بهره گيرى از اطلاعات آزمايشگاهى و صحرايى شرايط حاکم بر دگرگونى و ماگماتيسم از نظر دما ، فشار فوگاسيته اکسيژن ، وآب تعيين مىگردد. در مورد سنگهاى دگرگونى تعيين نوع دگرگونى و درجه دگرگونى مورد بررسى قرار مىگيرد . در نهايت با بهرهگيرى از اطلاعات فوقالذکر خاستگاه ماگمايى ( سنگهاى آذرين ) و پروتوليت اوليه (سنگ هاى دگرگونى ) و جايگاه تکتونيکى و پتروژنز آن معرفى مىشود .
بررسى ارتباط ماگماتيسم وکانىزايى
در اين بخش با بررسى هاى صحرايى و آزمايشگاهى ارتباط زايشى سنگ هاى آذرين و کانى زايى مطالعه مى گردد و در نهايت الگوهاى لازم جهت اکتشاف مواد معدنى در اختيار زمينشناسان اکتشافى قرار مىگيرد .
بررسى فعاليت آتشفشانى نيمه فعال کشور
در اين بخش آتشفشانهاى نيمه فعال مثل دماوند ، سبلان و …. از نظر آبهاى معدنى ، خروج گازها و احتمالاً خروج مواد مذاب مورد بررسى قرار مىگيرند و با بهرهگيرى از روش هاى ژئوفيزيکى و ژئوشيميايى احتمال فعايلت دوباره آنها تجزيه و تحليل و اعلام مىگردد .
انواع سنگ ها
سنگ ها اجسام طبيعى اى هستند که از مجموعه يک يا چند کانى تشکيل شده اند. سنگ هاى موجود در زمين را به سه دسته تقسيم مى کنند
۱- سنگ هاى آذرين: اين نام به سنگ هايى اطلاق مى شود که از انجماد ماگما و يا سرد شدن يک سيال داغ ايجاد شده باشند.
۲- سنگ هاى رسوبى: اين سنگ ها در نتيجه رسوب موادى که از قسمت هاى مختلف زمين، مثل کوه ها، حاصل شده توليد مى شوند.
3- سنگ هاى دگرگونى: اگر سنگ هاى رسوبى ويا آذرين تحت تاثير يک يا چند عامل فشار، دما و محلول هاى گرمايى قرار گيرند، به سنگ هاى دگرگونى تبديل مى شوند.
لازم به توضيح است که حدود ۷۵ درصد سنگ هاى پوسته را سنگ هاى رسوبى و ۲۵ درصد بقيه را سنگ هاى آذرين و دگرگونى تشکيل مى دهند. البته هر چه عمق بيشتر شود اين درصد به نفع سنگ هاى آذرين تغيير مى کند.
اشتقاق و جابجايى قاره ها
در سال ۱۹۱۲آلفرد وگنر ژئوفيزيکدان و هواشناس آلمانى با ارائه يک سخنرانى وانتشار کتابى با عنوان " منشا قاره ها و اقيانوس ها " نظريه اشتقاق قارهاى را براى اولين بار و به طور جدى مطرح کرد. وى بر اساس شواهد گردآورى کرده خود اعتقاد داشت که در گذشته قاره ها توده اى يکدست و به هم پيوسته بوده اند و قاره هاى جنوبى امروزى در پيرامون قطب جنوب آن زمان و قاره هاى شمالى نيز در استوا قرار داشته اند.وگنر اين مجموعه قاره اى را پانژه آ (Pangaea) به معنى " تمام زمين" ناميد و اقيانوس دربرگيرنده آن را پانتالاسا (Panthalassa) نام نهاد.
اين ابر قاره در حدود ۲۰۰ ميليون سال پيش يعنى اوائل دوران دوم در مناطق گ
وناگونى دچار شکستگى شد و قطعات حاصل، از آن زمان به کندى اما پيوسته در حال پراکنده شدن بر روى سطح کره زمين هستند.
الکساندر دوتوا زمين شناس آفريقاى جنوبى در سال ۱۹۳۷در کتاب " قاره هاى سرگردان ما " نظريه جدايش قاره اى را به گونه اى جديد مطرح ساخت که بر اساس آن ، در آغاز دو ابرقاره اصلى به نام هاى لوراسيا(Laurasia) در شمال و گندوانا(Gondwana) در جنوب وجود داشته اند و بين آنها را اقيانوسى به نام تتيس (Tethys) در بر مى گرفته است . ابر قاره شمالى در بر دارنده امريکاى شمالى ، گرينلند، اروپا و آسيا و ابرقاره جنوبى شامل امريکاى جنوبى ، قطب جنوب، افريقا، ماداگاسکار، هند و استراليا بود.
کمربند هاى کوهستانى
کمربند هاى اصلى کوهستانى از زنجيره هايى بلند و کشيده به طول هزاران کيلومتر از رشته کوه ها تشکيل مى شوند. يک رشته کوه معمولا از کوه هاى نزديک به هم و موازى با يکديگر تشکيل مى شود که از دگرشکلى شديد بخشى از پوسته و يا فعاليت گسترده آذرين بوجود آمده اند. واضح ترين جلوه از کمربند کوهزايى، کمربند کوهزايى آلپ – هيماليا است. اين کمربند از رشته کوه هاى متعددى تشکيل شده است و از کمربند هاى جوان کوهزايى به شمار مى رود. رشته کوه هاى اورال، آپالاش و اسکانديناوى از رشته کوه هاى قديمى هستند.
ديووى و برد (Dewey & Bird) در سال ۱۹۷۱اختصاصات زير را براى رشته کوه ها عنوان کردند:
۱- رشته کوه ها اشکال خطى ، کشيده و کمانى هستند.
۲- رشته کوه ها داراى شکل دورنى پيچيده مى باشند و راندگى و انتقال باعث شده تا سنگ هاى بسيار متفاوت در کنار يکديگر قرار گيرند، به طوريکه ارتباط اوليه آنها از بين رفته است.
۳- کوتاه شدگى لايه ها و پوسته در رشته کوه ها مشاهده مى شود.
۴- رشته کوه ها داراى الگو هاى نامتقارن دگرشکلى و دگرگونى هستند.
۵- کمربند هاى کوهزايى بيشتر از سنگ هاى رسوبى تشکيل شده اند و در جهت عمود بر کمربند تغيير ضخامت نشان مى دهند.
۶- سنگ هاى رسوبى موجود در چين خوردگى ها اغلب منشا دريايى داشته و پى سنگ زيرين کوه ها عمدتا قاره اى است ، اما گاهى سنگ هاى افيوليتى نيز به عنوان پى سنگ ديده مى شوند.
۷- سنگ هاى رسوبى در دوره هاى بسيار طولانى رسوب کرده اند. در حالى که دگرشکلى و دگرگونى آنها در زمانى نسبتا کوتاه رخ داده است.
لرزه زمين ساخت
زلزله حالت خاصى از تغيير شکل توده هاى سنگى است که در آن پديده گسيختگى در مقياس متفاوت رخ مى دهد. يا هر نوع لرزش زمين در اثر عبور امواج لرزه اى زلزله است. عامل ايجاد مواج لرزه اى پاسخ زمين به انرژى هاى اندوخته است. نظريه Elastic rebound که پس از زلزله 1906 سن فرانسيسکو توسط رايد (Reid) ارائه گرديده و قادر است نحوه بروز زلزله را به وسيله اعمال تنش به طرفين يک گسل، به صورت ذيل توجيه نمايند: اجسام در برابر نيرو تا حد الاستيک مقاومت کرده و انرژى را در خود ذخيره مى کنند اما با افزايش تنش در بيش از حدالاستيک، سنگ مى شکند و امواج لرزه اى را آزاد مى کند و بعد به شکل اوليه خود برمى گردند. اگر اين نيرو در اعماق به سنگ وارد شوند سنگ خاصيت شکل پذير از خود نشان مى دهند. عمقى که در آن زمين لرزه رخ مى دهد زون لرزه زا( (schisosphere ناميده مى شود.
مشخصات زلزله
کانون ژرفى يا مرکز زلزله ( Hypocenter) يا (Focus): جايى است که در اثر گسيختگى در پوسته امواج لرزه اى آزاد مى شود.
کانون سطحى زلزله (Epicenter): نزديکترين فاصله کانون به سطح زمين است که به طور طبيعى داراى بيشترين شدت لرزش است
ژرفاى زلزله (Focal Depth): فاصله بين کانون ژرفى زلزله تا سطح زمين است.
فاصله زلزله (?): فاصله بين مرکز سطحى تا ايستگاه ثبت زلزله است.