بخشی از مقاله

چکیده:

توسعه و پیشرفت - اقتصادی - همواره از مباحث مورد توجه اقتصاددانان و سیاستمداران ودانشمندان علوم اجتماعی بوده است. برای سنجش وضعیت توسعه یافتگی یک کشور شاخصهایی طراحی میشود که به کمک آنها میتوان به وضعیت یک کشور پیبرد. این مقاله ابتدا مروری سریع بر تکامل نظریات توسعه انجام میدهد و سپس به روش شناسی طراحی شاخصها میپردازد. در طراحی شاخصها، دو نکته را باید مد نظر باشد: اول آنکه؛ ویژگیهای تکنیکی شاخصها رعایت شود، دوم آنکه؛ شاخصها به نوعی نمایانگر معیارهای مورد نظر باشد، حال آنکه این معیارها در مکاتب اقتصادی- اجتماعی مختلف، متفاوت میباشد. در طراحی شاخصها با رویکرد اسلامی، ابتدا معیارهای اسلامی مد نظر قرار میگیرد و سپس سعی میشود شاخصی متناسب با آن معیارها طراحی شود. در نهایت این مقاله دو شاخص پولی برای الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت پیشنهاد میدهد.

-1 مقدمه

نقشه راه طراحی و تدوین الگو   ﻭ    اجتماعی بوده و این اصطلاح، اصطلاحی چند بعدی است که در طول تاریخ معانی مختلفی به خود گرفته است. اصطلاح توسعه در ایدئولوژیهای مختلف نیز میتواند تعاریف متفاوتی داشته باشد. با این همه و از نگاه تاریخی، توسعه اقتصادی را میتوان با سه مرحله مشخص نمود که هر مرحله خود بوسیله سطحی خاص از رشد اقتصادی، درآمدسرانه و مجموعهای از ارزشهای حاکم قابل تشخیص است.

اولین مرحله، مرحله پیش از صنعتی شدن1 نام داردکه بواسطه سطوح پایین رشد و سطوح پایین درآمد سرانه مشخص میشود. در این دوره پیشرفت فنی در کشورهاتقریبا وجود نداشت، رکود امری عادی و امکان تحرک اجتماعی روبهبالا بسیار اندک است. اکثر مردم کشاورزند یا به طرق دیگر به تولیدات کشاورزی وابستهاند. خانوارهای بسیاری مجبورند مصیبتهای اقتصادی که بدلیل فقدان مهارتهای فنی برای مواجهه با سختیهای آب و هوایی بوجود میآید ﻭ    خطرات ناشی از جنگهای بین حکمرانان محلی را تحمل کنند.

در یک چنین وضعیتی از رکود ارزشهای حاکم به کومونیسم و جمع گرایی شباهت دارد. در این دوره فقدان بینش برای هر پیشرفتی منجر به تقدیرگرایی و گرایش به گذشته به جای آینده میشود. مرحله دوم، مربوط به مدرنیزاسیون2، صنعتیسازی3 یا مرحله جهش4 میباشد که شامل نرخ رشد بالا و افزایش سریع در درآمد سرانه است. رشد اقتصادی به واسطه پیشرفت فنی و نرخ پسانداز نسبتا بالا تشویق میشود. سطوح بالای رشد اقتصادی بسیاری از گروهها را از فقر شدید رهانیده و انگیزه پیشرفت5، باعث حاکمشدن ارزشهای ماتریالیسمی و کار سخت بر این دورره است. مرحله سوم اغلب مربوط به مرحله پست-مدرن یا مرحله بعد از صنعتیشدن است که با سطوح نسبتا ملایم رشد و درآمد سرانه بالا متمایز میشود.

طبقهبندی الگوهای توسعه اقتصادی

میتوان نظریههای توسعه را بر حسب عامل مورد تاکید به سه دسته عمده تقسیم کرد:

-1نظریههایی که روی عوامل اقتصادی تاکید میکنند؛

-2نظریههایی که اولویت را به عوامل سیاسی فرهنگی میدهند؛

-3نظریههایی که بر انفکاک و تخصصی شدن ساختارهای نظام اجتماعی تمرکز میکنند6؛ در نظریههای اقتصادی توسعه که در دهه 1950 و اوایل دهه 1960 رواج داشته، دلیل اصلی توسعه را رشد اقتصادی پنداشتهاند که این نظریهها بیشتر توسط اقتصاددانان نئو کلاسیک ترویج داده شده است. به عنوان مثال، مییر و بالدوین1 معتقدند موانع اصلی رشد و توسعه در جهان سوم از طرفی محدودیتهای بازارها و حاکم نبودن بازار آزاد و اقتصادهای باز و بنگاههای عمومی و از طرف دیگر، جریان دورهای باطل در اقتصاد نظیر چرخههای علی و معلولی است.

از نگاه آنان، درنهایت، یک دور باطل در سطح اقتصاد پدید میآید و جامعه را گرفتار حرکتی میسازد که در پایان در هیچ جهت راهی برای توسعه پیدا نمیکند - تودارو،. - 1378 نظریهپردازان نظریههای فرد گرایانه بیشتر بر ویژگیهای روانی و رفتاری افراد جامعه تمرکز کرده و علل توسعه یک جامعه را در این ویژگیها جستجو مینمایند. به عنوان نمونه، نظریه انگیزش پیشرفت مک کلهلند اهمیت ویژهای برای عامل نیاز به کسب موفقیت افراد یک جامعه در دست یافتن آن جامعه به توسعه قائل است.

نظریهپردازان نهادی و ارزشهای اجتماعی بر نقش الگوهای فرهنگی و ارزشهای اجتماعی به عنوان علل توسعه تاکید میکنند. از این گروه میتوان اندیشمندانی چون ماکس وبر را نام برد که بر تاثیر نهادهای مذهبی و نظامهای اخلاقی در فرآیند توسعه تاکید میکند. از نگاه نظریههای ساختارگرایانه- کارکردگرایانه، دیدگاههای روانشناختی و نهادی نمیتواند ساختار جامعه را به تنهایی توضیح دهد. زیرا این نظریات چگونگی ایجاد شرایط و زمینه برای فعالیت و تبلور انگیزههای افراد را روشن نمیسازد. از نظریهپردازان این گروه میتوان والتر روستو2را نام برد که از تقسیم دوگانه جوامع به سنتی و نوین خودداری میکند. نظریات مهم توسعه وی مدل مراحل پنجگانه توسعه مانیفست غیرکمونیستی را برای همه جوامع عرضه میکند و مدعی است تمام جوامع، صرفنظر از سیستمها و مرامهای مختلف حاکم بر آنها، طی روند رشد و توسعه از مراحل پنجگانه ذیل عبور مینمایند.

-1 مرحله سنتی: غلبه وجه کشاورزی در اشتغال جامعه و تقدیرگرایی وجه غالب در نگرش مردم است؛

-2 مرحله پیش از خیز - انتقالی - : تغییرات پایداری در سه بخش غیر صنعتی حمل و نقل، کشاورزی و تجارت خارجی روی میدهد، اما عدم دگرگونی در تمامی ساختارها مشاهده میشود؛

-3 مرحله خیز اقتصادی: طی این مرحله که ده الی 30 سال طول میکشد، هر سال به طور مرتب دست کم ده درصد از درآمد سرمایهگذاری میشود و خصلت سنتی کلیه ساختارها رنگ میبازد؛

-4 مرحله بلوغ: در این مرحله حدود 20 درصد درآمد سرمایه گذاری میشود؛

-5 مرحله مصرف انبوه: نقش صنعت پیشرو به بخشهای تولید کالاهای مصرفی پایدار و بخش خدمات منتقل میشود- فراوانی جای کمیابی را میگیرد - اخوی، 3. - 1372

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید