بخشی از مقاله
معرفي امنيت زيستي بعنوان روشي براي كاهش بيماريهاي عفوني
فصل اول
معرفي امنيت زيستي بعنوان روشي براي كاهش بيماريهاي عفوني
با وجود بهبود شرايط زندگي هنوز هم بيماريها پس ازبلاياي طبيعي مهمترين عوامل آسيب زنندهاي بشمار ميآيند كه تاكنون مهار نشدهاند و خسارات مالي و جاني فراواني به بار ميآورند. بيماريها اين دشمنان قديمي ك احتمالاً قدمتي برابر با ظهورحيات برروي زمين دارند معلول علتهاي گوناگوني هستند. اين مفهوم كه بعضي نشانهها و بيماريها داراي علت هستند يك باور باستاني به قدمت تاريخ مكتوب است. بنا به اعتقاد مرمم آركارديا ( 2500 سال قبل از ميلاد مسيح) اگر
شخصي بيمار ميشد يا تقصير خود او بود( بعلت ارتكاب گناه) يا اينكه براثر عوامل بيروني بيمار شدهبود، از قبيل بوهاي بد، سرما، ارواح خبيثه، و يا خدايان، ساليان سال پژوهش در علوم پزشكي دلايل ايجاد بيماريها را تا حدود زيادي مشخص كردهاست. دردنياي امروز دودسته اصلي عوامل سببساز، شناسايي شدهاند:
درون زايا ارثي و برونزا يا اكتسابي، شناسايي يا كشف علت اوليه هنوز مبنايي است كه براساس آن يك تشخيص ميتواند مطرح گردد يك بيماري شناخته شود و درماني يا روشي براي رهايي از آن پايهريزي شود. اما امروزه اين مفهوم كه هر بيماري يك عامل ايجادكننده دارد ديگر قانعكننده نيست. روشن است كه عوامل ژنتيكي، بوضوح در برخي بيماريها متداول زيست محيطي مانند روندهاي سرطانزايي، دخالت دارند، در ضمن محيط زيست نيز اثرات مهمي بر بعضي بيماريهاي ارثي
دارد(13). ا ز ميان اين گروه بيماريهاي اكتسابي مطرحتر و متداولتر هستند و طيف وسيعتري از جوامع را درگير و مبتلا ميكنند. عواملي كه سبب بروز اين بيماريها ميشوند شامل عوامل فيزيكي، شيميايي زيستشناختي و روانشناختي هستند و نه تنها در زمينه آسيبشناسي بيماريهاي انساني مطرح ميشوند، بلكه بعنوان عوامل آسيبرسان عمومي براي تمامي موجودات زنده عالي محسوب شدهاند و در صنعت طيور نيز نقش مهمي دارند. بطوركلي عوامب فيزيكي محيط عبارتند از: گرما( حرارت)، سرما(برودت)، رطوبت، فشار، نور، سروصدا، ارتعاشات و ضربهها و تشعشعات بايد
گفت كه اگر اين عوامل از حدود لازم و قابل تحمل بالاتر و زيادتر بوده و يا در بعضي از مواقع در صورتي كه از حدود توصيهشده در استانداردها كمتر يا پائينتر باشند ايجاد عوارض و يا مسائل خاصي را خواهند نمودو لازم است كه در هر مورد به رفع نقيصه اقدام شود(20).
بطوركلي در محيطكار تأمين سلامت توليدكنندگان و بالارفتن سطح توليد مورد نظر كارشناسان و صاحبان منافع و ضامن بازدهي اقتصادي بيشتر است و در اين راه وجود هواي كافي، تأمين نور مناسب و حرارت لازم در درجه اول اهميت بويژه در صنعت طيور خواهد بود.
مواد محرك و التهابآوري همچون گاز آمونياك، تركيبات خفهكنندهاي مثل مونوكسيدكربن ناشي از سوخت ناقص گازوئيل ذرات معلق مثل گردوغبار و مواد شيميايي خورنده وسوزاننده مثل ضدعفونيكنندههاي قوي متداولترين عوامل شيميايي بيماريزا براي پرندگان در سالنهاي پروش هستند. اختلالات تغذيهاي را نيز ميتوان جز اين دسته طبقهبندي نمود.عوامل زيستشناختي به تمام اشكل حيات از تركيبات (مانند پروتئينها) و ويروسها، باكتريها و قارچها و تكياختهايها تا كرمهاي انگلي چند سانتيمتري اشاره ميكند علاوه بر اين دستجات گوناگوني از بندپايان وجود دارند كه انگل خارجي هستند و ميتوانند از يك صدمه كوچك به پوست تا يك كمخوني كشنده را ايجاد نمايند. اين عوامل از دو جهت حائز اهميت و بررسي هستند. نخست به دليل زيانهاي
اقتصادي و فرواني كه با مرگومير طيور و يا كاهش شديد و بازدهي توليد برجاي ميگذارند و در نهايت بخاطر تأثيري كه بر سلامت عمومي جامعه دارند؛ مهم و مورد توجه هستند. هرچند كه احتمال انتقال بيماري ازماكيان كمتر از ساير حيوانات پرورشي و از ميان بيماريهاي مشترك ثبت شدهاند نيز مواردي چون آلودگي با جرب يا قارچ و يا سب بسيار نادر هستند و فقط مواردي چون آلودگي محصولات نهايي با باكتريهاي كامپيلوباكترر، سالمونلا، اشرشياكولاويرسينا اهميت دارند، بازهم اين مسئله بعنوان يك خطر جدي مطرح ميشود. ضرورت مهار برخي از عوامل
زيستشناختي چون ويروس آنفولانزاي طيور در آن هنگامر مشخصتر ميشود كه احتمال انتقال ويروس را به انسانها و حتي از فردي به فرد ديگر مدنظر قرار گيرد. بويژه با توجه به اين شيوع اخير سويه فوق حاد H7N3 در كشور پاكستان و حضور تيپ N2 وH در مرغداريهاي صنعتي ايران و در چرخشبودن دو تحت تيپ مذكور در منطقه و امكان انتقال سويههاي ديگر از شرق دور و چين و روسيه به ايران كه بوسيله پرندگان مهاجر امكانپذير است و احتمال بازآرائي ژنتيكي و ويروسهاي بومي؛ توجه به پايش عوامل زيست شناختي بيماريزا همچون اين نمونه بسيار لازم و حياتي است.
تاكنون به نظر ميرسد كه تمامي بيماريهاي طيور بوسيله عوامل فيزيكي، شيميايي و
زيستشناختي(عفوني) ايجاد ميشوند. ولي امروزه اين پيشفرض ك در بيماريهايي چون همنوعخواري علاوه بر اختلالات تغذيهاي، ارثي و مديريتي؛ فشارهاي رواني هم تأثير به سزايي دارند، مورد بحث و بررسي قرار گرفتهاست. اين عقيده عمومي پذيرفته شده كه فشارهاي رواني چون حضور افراد ناشناخته در محيط زندگي و با حملونقل و تزريقات به فعالشدن باكتريهاي فرصتطلب كمك ميكند نيز همچنان مورد مطالعه است. اين نگاه جديد به تأثير عوامل روانشناختي تا آنجا پيش رفته است كه طرح خارجسازي مرغان تخمگذار قفس، نه تنها از سوي سازمانهاي حمايت از حقوق حيوانات بلكه از سوي برخي پرورشدهندگان بعنوان راهي براي افزايش مقاومت در برابر عوامل آسيبرسان و بازدهي توليد، ارائه شدهاست.
(طبق گزارشات انجمن پژوهشهاي مغزي ) هزينههاي مستقيم اختلالات مغزي (بيماريهاي رواني، بيماريهاي عصبي، سوء مصرف الكل و سوء مصرف مواد مخدر) در امريكا ساليانه بيش از 400 ميليارد دلار است و هزينههاي تنها يك اختلال يعني زوال عقل( كه عمدهترين نمونه آن بيماري آلزايمر است) بيش از مجموع هزينههايي است كه سرطان و بيماريهاي عروق كرونرقلب بر اين دولت تحميل ميكند. هزينههاي مستقيم ارائهشده در حدود كل هزينههاي مراقبتهاي بهداشتي در سال 1991 در ايالات متحده ميباشد تخمين زده شدهاست كه هزينههاي غيرمستقيم( آسيب به نيروي
كار فعال و توليد ناخالص ملي) بيش ا هزينهها ي مستقيم است با اين حال در اين كشور بازاي هر 100 دلار كه براي مراقبت از مبتلايان به بيماري آلزايمر صرف شده، تنها 50 تست صرف پژوهش و تحقيقات شدهاست. بسياري از اختلالات رواني شناختهشده با تغييرات شديد و ناهمآهنگ وضعيت زندگي و شهرنشيني و زندگي صنعتي ارتباط معنيداري دارند. به همين دلايل فرص كه تغييرات
اساسي در شيوه زندگي حيوانات پرورشي در توليد فشارهاي عصبي و تهديد سلامتي آنها كه امروزه برخلاف عادات طبيعي صدها ساله بطور بسيار متراكم نگهداري ميشوند؛ مؤثر هستند اهميت قابل توجهي يافتهاست ولي هيچگونه تحقيقات مستقل قابل اعتمادي در زمينه خسارات احتمالي اينگونه فشارها برروي كاركرد اقتصادي، مزارع پرورشي دردست نيست.
بطوركلي بيماري در نتيجه برهمخوردن همايستايي دروني بدن ايجاد ميشود. اصطلاح همايستايي توسط فيزيولوژيستها بمعناي ثابت نگهداشتن مشخصات طبيعي محيط داخلي بدن بكار ميرود. اساساً هر موجود زندهاي ساختار منسجم و سازمانيافتهاي شامل ميلياردها سلول است كه تلاش ميكنند با همآهنگي يكديگر اين ثبات و پايداري را برقرار سازند تا با حفظ حالت طبيعي محيط داخلي بدن كليه سلولها به زندگي و عملكرد مناسب خود ادامه دهند. اين رابطة متقابل يك
خودكاري مداوم براي بدن فراهم ميكند تا در برابر نيروهاي محيطي مخالف ايستادگي كند و زماني كه يك يا چند سيستم عملي توانائيشان را براي ايفاي سهم خود در اين خودكاري از دست بدهند، تمامي سلولهاي بدن تحت تأثير قرار ميگيرند و اين اختلال عمل منجر به بروز بيماري خواهد شد و در صورتيكه اختلال عمل فوقالعاده شديد باشد منجر به مرگ ميشود. در صورتيكه حاصلجمع برآيند نيروهاي سازنده دورني با نيروهاي بازدارنده و يا مخرب دروني به دليل ناتواني يا ضعف اين عوامل، قدرت مقاومت بالاي بدن در برابر آنها و يا تأثير عوامل محيطي ديگر به نفع نيروهاي پيشبرنده داخلي باشد امنيت جاني و سلامت جسمي برقرار خواهد مان و بيماري بروز نخواهد كرد.
در اوائل قرن حاضر تئولابد اسميت وديگر همهگير شناسان آن زمان اين تفكر را كه عوامل بيماريزا علت بيماريها باشند كنار گذاشتند و اذهان را متوجه چند عامليبودن بيماريها ساختنند. اين
مطالععات منجر به رشد اين تفكر شد كه وضعيت بدن ومشخصات آن و همچنين محيط و عامل بيماريزا همگي با تأثيرات متقابل باعث بروز بيماري شده و امكان دوام و بقاي آن را نيز معين ميسازند در اين ميان آسيبشناسي، عوامل نگهدارنده سلامت بدن، در شناسايي و ارائه راهكارهاي مناسب جهت مقابله با عوامل بيماريزا كمك خواند نمود و تصوير روشنتري از روابطي ك
ه در تكوين بيماري وجود دارد را عرضه خواهد كرد و شناسايي درصد وقوع هريك از بيماريهايي كه بوسيله عوامل فيزيكي، شيميايي، عصبي و عفوني روي ميدهند نيز به طرحريزي و معرفي برنامههايي براي كاستن از اين خطرات جهت خواهد داد. شكي نيست كه پيشرفت همهجانبه يك جامعه بستگي تام به سلامت جامعه و افراد آن دارد بعبارت ديگر هرچقدر افراد يك جامعه كه نيروي فعال و سرمايه واقعي آن را تشكيل ميدهند سالمتر و شادابتر باشند پيشرفت اقتصادي- اجتماعي و فرهنگي سريعتر حاصل خواهد شد. يكي از عوامل بسيار مهم در راستاي پايهريزي يك جامعه سالم برقراري امنيت غذايي و بويژه تأمين نيازهاي پروتئيني و انرژي لازم جهت انجام فعاليتهاي روزانه است. مقدار پروتئيني كه روزانه توسط هر فرد در كشورهاي صنعتي مصرف ميگردد در حدود 65 گرم ميباشد درحاليكه اين رقم در كشورهاي درحال توسعه تنها به 15 گرم ميرسد و با توجه به اينكه امروزه جمعيت جهان، از فقر پروتئيني و تغذيه ناكافي رنج ميبرد، اين امر لطمات جبرانناپذيري بر سلامت منابع انساني وارد ساختهاست. اين مسئله سبب شدهاست تا عرضه هرچه بيشتر و بهتر منابع پروتئيني سالم و با كيفيت و ارزاني مانند فرآوردههاي طيور به يكي از نيازهاي اصلي جوامع روبه رشد تبديل شود. بالطبع تلاش براي افزايش سرانه مصرف
فرآوردههاي طيور، نيارمند بهرهگيري از برنامههاي همآهنگ مديريتي، آخرين يافتههاي علمي و افراد توانمند و با تجربه است. با طبقهبندي و شناسايي عوامل بيماريزا از نظر ميزان برخداد آنها در گله و تخمين و محاسبه ضررهاي اقتصادي ناشي از آنها برنامهريزي براي مهارشان سادهتر خواهد شد.
در اين برنامهريزيها بايد توجه نمود كه عوامل عصبي بيماريزا در طيور هنوز بدرستي شناخته نشدهاند. آسيبهاي فيزيكي ناشي از ضربه، تشعشعات، فشار و سوختگيها اهميت چنداني ندارند، مشكلات ناشي از عدم رعايت كامل استانداردهاي توصيهشده براي گرما، برودت رطوبت، تلفات بالايي ايجاد نميكنند و ضررهاي ناشي از تفاوت در مقادير موجود با مقادير قانوني بطور دقيق قابل محاسبه نيستند و كمبودهاي تغذيهاي و مسموميتهاي شيميايي بندرت روي ميدهند و از همه مهمتر اينكه هيچيك از موارد يادشده مسري نخواهد بود. پس موجودات ريزبيني كه در تمامي بخشهاي پرورشي و در همه جا يافت ميشوند، گزينه اصلي خطرساز هستند.
در نظر اكثر مردم هنوز كلمه بيماري يك بيماري عفوني را تداعي ميكند زيرا از زماني كه بيماريهاي عفوني مثل جذام در متن كتاب مقدس بيان شدند، بقرط در 24 قرن پيش، در مورد كزاز و نشانههاي آن گزارش بسيار ارزشمندي تهيه كرد شيستوزومهاي انگلي در نقاشيهاي مصر باستان نشان دادهشدند و تقريباً 100 ميليون نفر در قرن ششم ميلادي در اثر طاعون تلف گرديدند تا امروز كه بيماري ايدز 43 ميليون نفر را در پنج قاره جهان آلوده كردهاست، موجودات زنده بيمايزا،
كابوسي هولناك براي بشريت بودهاند. علاوه براين تعداد قابل توجهي از عوامل عفوني جديد هر ساله كشف و معرفي ميشوند و اين ترس قديمي را كه بيماريهاي عفوني ممكن است همچنان بتوانند همهگيريهاي جهاني ايجاد نمايند. تشديد كنند. بعضي از اين عوامل عفوني جديد عبارتند از: ويروس ابولا، هاتياويروس، ويروس سارس و باكتري گوشتخوار (14) عامل ايجادكننده نوعي شوك سمي كه همگي آنها سبب مرگومير صدها تن در قرن حاضر شدهاند.
در صنعت طيور نيز صدمات حاصله از بيماريهايي كه بوسيله موجودات زنده بيماريزا ا
يجاد ميشوند سابقه تاريخي دارد همهگيريهاي نيوكاسل و آنفولانزا كه در برخي از ايالتهاي امريكا در خلال دهه 1970 رخ داد، باعث مرگومير بسيار شديد و وارد آمدن ميليونها دلار خسارت گرديد. در سالهاي 84-1983 يكسري همهگيريهاي آنفولانزا درشمالغربي آمريكا بوقوع پيوست و همه را غافلگير كرد و باعث گرديد تا 17 ميليون قطعه پرنده مصدوم شوند. در حال حاضر نيز همهگيريهاي بيماري آنفولانزا با تلفات افت توليد خسارات اقتصادي شديدي همراه است.
بطور خلاصه بايد گفت كه عدم رعايت ضوابط و استانداردهاي بهداشتي در واحدها، عدم اجراي كامل قوانين نظام دامپزشكي در مراكز كشتارگاهي و عملآوري طيور، فقدان برنامههاي جامع و علمي در توليد انتقال و تحويل خوراك عدم برخورد مناسب با ضايعات و تلفات و سهلانگاري در برخورد با بيماريهاي داخل سالن در بسياري از واحدها و موارد متعدد ديگر باعث شدهاست تا زمينه براي بقاء و تكثير اغلب موجودات بيماريزا و واگير طيور فراهم آيد و بيماريهاي ميكروبي را به مهمترين و اصليترين و متداولترين بيماري طيور تبديل نمايد. موجودات ريزبيني كه كلاً آنها را ميكروب ميناميم و عامل ايجاد بيماريهاي عفوني هستند تقريباً در همهجا هستند. آنها در موادغذايي، آب، خاك،
ظروف و ابزار مختلف جاي گرفتهاند اين نكته را بايد همواره در نظر داشت كه عوامل بيماريزاي ميكروبي هيچ حدومرزي را نميشناسند و حتي ممكن است نظارت بر ورود و خروج كالا از مرزها نيز نسبت به عبور بيماريهاي مصونيتي ايجاد نكنند. با توجه به اين نكته كه ساختار اداري ناكارآمد همراه با احتمال افزايش بحرانهاي منطقهاي آلودگيهاي زيستمحيطي، كاهش ذخاير آب آشاميدني و
كاهش رشد اقتصادي و محدوديتهاي مالي كشورها و تكرار حوادث غيرمترقبهاي مانند سيل يا طوفانهاي حارهاي امكان گسترش بيماريهاي ميكروبي طيور همچون آنفولانزا را بيشتر كردهاند، ارائه يك برنامه جامع براي مهار اينگونه بيماريهاي عفوني گام اصلي براي كاستن از خسارات فراوان
همهگيريها است. راهكارهاي ارائهشده از سوي سازمان بهداشت جهاني براي مهار بيماريهاي عفوني در دام و طيور شامل موارد زير است:
1- برنامههاي كشتار
2- برنامههاي قرنطينه
3- برنامههاي مايهكوبي
4- برنامههاي دارودرماني
5- برنامههاي امنيت زيستي
هر يك از برنامههاي فوق ممكن است به تنهايي و يا همراه با برنامههاي ديگر بكاربرده شوند. بعنوان مثال در زماني كه بيماريهاي مشترك بين انسان و حيوان گرازش شده؛ ممكن است پيشنهاد گردد كه ابتدا تمامي دامها و طيور بيمار و نيز مشكوك و در صورت نياز حتي همه آنها كه در مركز محيط
آلوده قرار گرفتهاند كشتار شوند و آن محل تا شعاع مشخص قرنطينه شوند تمامي مزارع پرورشي كه در خارج از اين ميحط در همسايگي آن قرار دارند، مايهكوبي شوند؛ تمامي افرادي كه با آن حيوانات آلوده در تماس بودهاند دارو مصرف نمايند و براي تمامي فضاها و اشيايي كه در تماس با حيوانات آلوده بودهاند برنامههاي امنيت زيستي اجرا شود. دانستن اين نكته الزامي است كه هدف
از مديريت بيماريهاي عفوني بايد جلوگيري از عفونت باشد و نه اينكه صرفاً براي كاهش ضايعات ناشي از بيماري متمركز شود. درمان پيشگيرانه با داروهاي ضدميكروبي در بعضي شرايط كاربرد دارد اما استفاده مداوم از آنها بعلت ايجاد سويههاي مقاوم در آينده با مشكل مواجه خواهد شد. واكسنها نيز كه با افزايش مقاومت در مقابل بيماريهاي عفوني به پيشگيري از آنها كمك مينمايند به ندرت باعث مصونيت مطلق در برابر عفونت ميشوند و براي تمام بيماريهاي عفوني نيز در
دسترس نميباشند. محدوديت اطمينان به داروهاي ضدميكروبي و واكسنها در مهار بيماريهاي عفوني، بايد به كمك اقداماتي در جهت نظارت برتماس با عوامل بيماريزا جبران شوند.
جداسازي و تفكيك اكيد با قرنطينه طيور و سالنهاي مبتلا به بيماريهاي واگير كه يكي از راههاي اصلي جلوگيري از انتشار بيماريهاي مسري است؛ احتمالاً به دليل هزينههاي اقتصادي و يا عدم شناسايي دقيق تمامي پرندگان آلوده هميشه امكانپذير نخواهد بود. كشتار تمامي طيور آلوده و
مشكوك نيز در هنگام بروز بيماريهاي مختص طيور در بسياري از موارد ضروري نيست و ممكن است توجيه اقتصادي نداشته باشد. با درنظرگرفتن همه مطالب ذكرشده و اهميت كنترل مؤثر بيماريهاي عفوتي در سودآوري بخشهاي مختلف صنعت دامپروري از جمله صنعت طيور، استفاده بجا و مناسب از هر يك از برنامههاي كشتار دستهجمعي، قرنطينه، واكسيناسيون، دارودرماني و امنيت
زيستي در برآوردسازي خواستهها و رسيدن به اهداف نهايي كمك بزرگي خواهد نمود.
در صنعت شديداً رقابتي طيور رسيدن به پايداري و پويايي موفقيت و سودآوري مستلزم آن است كه انتشار عفونت محدود و يا كماثر شود و به همين دليل در كنار درمان و واكسيناسيون هزينههاي بالايي را طلب ميكنند امنيت زيستي تعريف و مورد توجه واقع شدهاست.
امنيت زيستي عبارت خواهد بود از تنظيم و اجراي برنامههاي بهداشتي كه بمنظور حفاظت از سلامت جانداران، محيط زيست و انسانها و صنايع دربرابر آفات و عوامل بيماريزا كه اين حفاظت از طريق جلوگيري از ورود آفات و بيماريهاي جديد به سالنهاي پرورش، ريشهكني يا كنترل بيماريهاي موجود صورت ميپذيرد. امروزه در صنعت پرورش طيور جهان، كنترل سيستمهاي زيستي (موجودات
زنده خطرساز) در تماس با گلههاي طيور در كانون توجه قرار دارد و لزوم طراحي و پايبندي به اجراي آن در تمام سمينارهاي معتبر جهاني مورد تأكيد است. اصطلاح جديد امنيت زيستي، متشكل از دو جزء زيست و امنيت است و بمنظور آن برقراري يك فضاي امن است كه عوامل زيستي( شامل موجودات زنده بيماريزا و سموم وابسته به آنها) قادر به آسيبرساندن به ساختارهاي مورد نظر ما نباشند. يك برنامه امنيت زيستي فشرده شرايطي را فراهم ميآورد تا عامل بيماري وارد نشود و يا در صورت حضور عوامل بيماريزا در محيط مزرعه موجب حذف و يا به حداقلرساندن آنها به يك سطح
نسبتاً و يا كاملاً بيخطر گردد و بطوركلي تماسهاي خطرساز طيور با عوامل زنده بيماريزا قطع شود.
مفهوم امنيت زيست كه يك كلمه معادل« آگاهبودن و مراقبتكردن» است كه برپايه آگاهبودن از چگونگي ارتباطات عوامل زنده بيماريزا با محيط و ميزبان و مراقبتكردن گله در برابر اين موارد مشكلساز استوار است.تمركز برنامههاي امنيت زيستي برخلاف داروها و واكسنها كه در داخل بدن فعاليت خود را انجام ميدهند برروي محيط اطراف و در خارج از بدن موجودات آسيبپذير قرار گرفتهاست و در واقع اين برنامهها تكميلكننده تأكيد يكديگر ميباشند.
در نهايت هدف اين است كه بيماريهاي وارد مرغداري نشده و طيور دذر معرض آن قرار نگيرند.حضور يك بيماري، چه به صورت باليني و يا تحت باليني باعث بروز خسارات اقتصادي مستقيم يا غيرمستقيم ميشود.
براي حصول به اين هدف بايد از ورود ويروسها، باكتريها و قارچها و تكياختهايها، انگلها، حشرات، جوندگان، پرندگان و حيوانات ديگر بداخل مزرعه جلوگيري نمود.
براي كاستن از اين خطرات و حفظ سلامت پرنده ميبايست عوامل مؤثر در بيماريزايي اين موجودات ريزبيني را شناسايي نمود اين عوامل به تنهايي و يا با همكاري يكديگر( در صورت
همزماني رخداد آنها) باعث درهم شكستهشدن سدهاي دفاعي بدن شده و با تغيير در فعاليت طبيعي دستگاههاي بدن باعث ايجاد بيماري خواهند شد. بررسي اين عوامل بايد در چهارچوب روابط عوامل بيماريزا،بدن و محيط انجام گيرد تا نگرش كاملتر و دقيقتري بر چگونگي بيماريزايي در مزارع پرورش را مشخص نمايد. اخيراً كاربردهاي آنچه تحليل نظام ناميده ميشود توسط متخصصان بومشناسي و همهگيرشناسي و پژوهشگران علوم باليني مورد استفاده قرار گرفتهاست و با تصويرسازي و ارائه مدلهاي تحليلي توصيف بهتري از اين روابط را به ما معرفي ميكند.
در اين صورت مجموعههاي كاركردي كه ميتوانند باعث حفظ يا تخريب سلامتي شوند بعنوان نظام تلقي ميشوند واژه نظام صرفاً به مفهوم دستهبندي كردن موضوعات وابسته به يكديگر است و ميتواند جهت توصيف هرچيزي كه كوچكترين واحد ماده تا كل هستي بكار ميرود هيچ نظامي مستقل از ديگر نظامها نيست، برخي از آنها ممكن است از كارآئي ديگر نظامها شركت داشته باشند در حاليكه بعضي ديگر ممكن است ضديكديگر عمل كنند. گله طيور هم يك نظام است اما وابسته به ساير تشكيلاتي است كه واحد مرغداري را تشكيل ميدهند و خود در شكلگيري اين واحد سهيم است و با ساير نظامهاي محيطي نيز در تقابل قرار دارد. شكل 1 پيچيدگي اين تعامل را نشان ميدهد.
شكل 1-تعامل بين بدن ، عامل بيماريزا و محيط
تنظيم يك برنامه امنيت زيستي يكسان براي همه واحدهاي پرورش طيور امكانپذير نيست زيرا هر واحد به وضعيت روابط بين سازوكارهاي مؤثر در روند ايجاد بيماري، به مقرراتي ويژه نياز دارد كه مديريت واحد با همكاري كادر بهداشتي خود و مراكز دامپزشكي آنها را تنظيم و به مرحله اجرا درميآورد.
عواملي كه در
بيماريزايي ميكروبهاي محيطي نقش اصلي دارند خود بيماريزاها و پاسخ ميزبان به آنها 14 ميباشند و عوامل محيطي به دليل تأثيراتي كه برروي اين دو مورد ميگذارند، اهميت خواهند داشت. راهكارهاي اصلي در راه مبارزه با عامل بيماريزا، تحت تأثيرقراردادن ويژگي ميكروبها و مهار تعداد آنها خواهد بود. قبل از طراحي و معرفي برنامههاي امنيت زيستي براي چيرگي بر فعاليت زيانبار بيماريزاها، مشخصكردن ويژگيهاي آنها ضرورت خواهد داشت. ويژگيهايي كه بايد هميشه مورد توجه قرار بگيرند عبارتند از:
1- نوع عامل بيماريزا
2- چگونگي ورود عامل بيماريزا
3- روند تأثيرگذاري بيماريزا در بدن و سازوركار بيماريزايي
4- رهاسازي و انتقال عامل بيماريزا
شناسايي هر يك از اين ويژگيهاي اصلي براجراي برنامههاي امنيت زيستي تأثيرگذار خواهد بود و به همين دليل توصيه ميشود تا شمايي كلي از مفهوم اين ويژگيها و نقش آنها در ايجاد بيماري مدنظر قرار گيرد.
نوع عامل بيماريزا
آن دسته از عوامل بيماريزا كه ميتوانند وارد بدن ميزبان شوند( انگلهاي داخلي) به طيف گستردهاي از گروههاي مختلف متعلق هستند و از نظر اندازه از كوچكترين ويروس بيماريزاي طيور يك پيكوز ناويروس 25نانومتري تا بزرگترين آنها كه احتمالاً آسكاريسهاي رودهاي 20 سانتيمتري ميباشند، متغير خواهند بود. گروههاي گوناگوني از بندپايان نيز به اشكال مختلف در ايجاد بيماري مؤثر ميباشند.
ويروسها
تمام ويروسها جهت تكثير خود به متابوليسم سلول ميزبان وابسته ميباشند، اين نكته بدين معناست كه انگل داخلي سلولي اجباري هستند. براساس نوع اسيدنوكلوئيك موجود در قسمت مركزي(DNA يا RNA ) و براساس شكل پروتئين پوششي ويروسها طبقهبندي ميشوند. اين
موجودات بيماريزا يا غيربيماريزا هستند بعنوان مثال برخي از آنها علت متداول بيماريهاي حاد( مثل نيوكاسل، برونشتيا عفوني و گامبورو) هستند و بسياري از آنها هيچگونه خطر بيماريزايي براي طيور ندارند.عدهاي ديگر ميتوانند درتمام طول عمر به حالت نهفته باقي بمانند و در درازمدت توانايي فعاليت مجدد داشتهباشند يا اينكه ممكن است باعث بيماريهاي مزمن شوند و يا در ايجاد غدههاي بدخيم، نقش داشتهباشند. درمجموع. عوامل بيماريزايي ويروسي سهم بسيار مهمي در بيماريهاي عفوني طيور دارند.
انواع مختلفي از گونههاي ويروسي ميتوانند همگي يك نماي باليني مشابه ايجاد كنند( مثل عفونتهاي ويروسي دستگاه تنفسي) و يا يك ويروس ميتواند بسته به سن ميزبان يا وضعيت ايمني وي ضايعات گوناگوني ايجاد نمايد.
جدول شماره 1- خانوادههاي ويروسي معروف و بيماريزايي هر يك را برروي طيور نشان ميدهد.
جدول شماره(1) برخي از ويژگيهاي خانوادههاي معروف ويروسي
نوع اسيد نوكلئيك رشتههاي اسيد نوكلئيك شكل پوشش هستهاي پوشش خارجي خانواده اندازه ويروس (قطر) بيماريزايي در طيور
1 DNA يك رشتهاي سهبعدي ندارد پارو و ديديده حدود nm 20 ×
2 DNA دورشتهاي سهبعدي ندارد پاپوا و ديديده حدود nm 55 -
3 DNA دورشتهاي سهبعدي ندارد آدنو ويريده حدود nm 70 ×
4 DNA دورشتهاي سهبعدي دارد هرپس ويريده nm 200-120 ×
5 DNA دورشتهاي سهبعدي دارد ايديده ويريده nm 2500-200 -
6 DNA دورشتهاي سعبعدي دارد هپادنا ويريده حدود nm 42 ×
7 DNA دورشتهاي مخلوط ندارد پوكسويريده nm 450-300 ×
8 RNA دورشتهاي سهبعدي ندارد رئوويريده nm 80-60 ×
9 RNA يك رشتهاي سهبعدي ندارد پيكونارويريده nm 30-20 ×
10 RNA يك رشتهاي سهبعدي دارد توگاويريده nm 70-60 -
11 RNA يك رشتهاي سهبعدي ندارد كالسيويريده nm 40-35 -
12 RNA يك رشتهاي سهبعدي دارد ارتوميكسوويريده nm 120-80 ×
13 RNA يك رشتهاي مارپيچ دارد پاراميكسوويريده nm 300-150 ×
14 RNA يك رشتهاي مارپيچ دارد رابدوويريده nm 75-70 ؟
16 RNA يك رشتهاي مارپيچ دارد رنزوويريده nm 100-80 ×
17 RNA يك رشتهاي مارپيچ دارد بونياويريده nm 120-90 -
نوع اسيد نوكلئيك رشتههاي اسيد نوكلئيك شكل پوشش هستهاي پوشش خارجي خانواده اندازه ويروس (قطر) بيماريزايي در طيور
18 RNA يكرشتهاي نامتقارن دارد ارناويريده Nm 130-110 -
19 RNA يكرشتهاي سهبعدي دارد فلاوي ويريده Nm 50-40 -
20 RNA دورشتهاي سهبعدي ندارد بيرناويريده حدود nm60 ×
21 RNA يكرشتهاي نامتقارن دارد فيلوويريده طولnm1400-800
عرض nm80 -
22 RNA يكرشتهاي مارپيچ دارد توروويريده Nm 140-120 -
× برخي از ويروسهاي اين خانواده ويروسي، بيماري شناختهشدهاي را در طيور ايجاد ميكند.
؟ نقش ويروسهاي اين خانواده ويروسي در ايجاد بيماري در طيور بخوبي شناخته نشدهاست ولي احتمال بيماريزايي وجود دارد.
- تاكنون بيماريزايي ويروسهاي اين خانوادة ويروسي در طيور اثبات نشدهاست
باكتريها
سلولهاي باكتريايي بيهستههايي هستند كه ديواره سلولي آنها نسبتاً سخت بوده يا از دو لاية فسفوليپيدي با يك لايه پپتيدوگليكان در
ميان آنها تشكيل شدهاست( انواع گرم منفي) و يا از دو لايه پوشيده شده توسط پپتيدوگليكان ساخته شدهاست.( باكتريهاي گرم و مثبت). باكتريها، RNA,DNA و پروتئينهايشان را خود
ميسازند اما براي شرايط مناسب رشد به ميزباان وابسته هستند بعضي از انواع بطور عمده روي لايههاي پوششي بدن زندگي ميكنند. بسياري از باكتريهاي بيماريزا كه به بافتهاي ميزبان تهاجم كرده، توانايي تقسيم خارجي از سلول دارند( مثل استرپتوكوها) و يا ميتوانند هم تقسيم داخل سلولي و هم خارج سلولي انجام ميدهند. مثل مايكوباكتريومها)بعد از ويروسها، باكتريها فراوانترين و متنوعترين دسته عوامل بيماريزاي طيور را تشكيل ميدهند.
جدول شماره2- برخي از خانوادههاي اصلي باكتريايي( براساس ردهبندي چاپ ششم كتاب برگي) و نقش آنها در ايجاد بيماري در طيور را نشان ميدهد.
جدول شماره (2): خلاصهاي از ردهبندي باكتريها و بررسي ويژگي آنها
دسته خواص مشخصه برخي از جنسها و خانوادههاي مهم ايجاد بيماري در طيور(26)
باكتريهاي فتوسنتزي فتوسنتز بدون آزادكردن اكسيژن رودوباكترياسه -
باكتريهاي سرخورنده اين باكتريها فايد تاژك هستند ولي بوسيله ترشح مواد لزج از راه لغزيدن بآهستگي جابجا ميشوند. بگژاتوا -
باكتريهاي غلافدار پيكرشان با غلافي پوشيده شدهاست اسفروتليا -
باكتريهاي جوانهدار و يا داراي زوائد با جوانهزدن و يا زوائدي نظير آن توليدمثل ميكنند هيفوميكروبيا -
اسپيروكتها پيكرشان مارپيچ است و با الياف محوري حركت ميكنند. ترپونما
بورليا
لپتوسپيرا +
دسته خواص مشخصه برخي از جنسها و خانوادههاي مهم ايجاد بيماري در طيور(26)
باكتريهاي مارپيچ و خميده مارپيچ سخت غيرقابل ارتجاع اسپيريلوم
كمپيلوباكتر +
باكتريهاي گرم منفي ميلهاي يا كروي- هوازي فقط در مجاورت اكسيژن آزاد رشد ميكنند: (الف) ميلهاي شكل متحرك، تاژكدار(ب) كوكوباسيل الف) پسوددوموناس
ب) بروسلا
فراسنيسلا +
باكتريهاي گرم منفي ميلهاي بيهوازي اختياري ميتوانند در مجاورت و يا در غياب اكسيژن رشد كنند(الف) متحرك بوسيله تاژك در تمام بدن (ب) متحرك در اثر تاژك قطبي(ج)وابستگي به گروه مورد ترديد است. الف) اشريشيا/شيگا/كلبيسلا/ سالمونلا/پرسينيا
ب) ويبريو
ج) هموفيلوس +
باكتريهاي گرم منفي بيهوازي هاگ ندارند، فقط در غياب اكسيژن آزاد رشد ميكنند، داراي اشكال متغير -
كوكسيها و كوكوباسيل گرم منفي بيهوازي اغلب بصورت دوتايي فاقد تاژك نيسريا
آسنيتوباكتر -
كوكسيها و كوكوباسيل گرم منفي بيهوازي فقط در غياب اكسيژن آزاد رشد ميكنند. ويونلا -
كوكسيهاي گرم منفي از مواد معدني نيرو استخراج ميكنند. يتوباسيلوس -
باكتريهاي گرم منفي اتوتروفيك باكتريهاي بيهوازي كه با توليد متان كسب نيرو ميكنند. متانوباكتريوم -
باكتريهاي مولد متان فاقد هاگ استافيلوكوكوس
استرپتوكوكوس -
كوكسيهاي گرم مثبت فاقد هاگ ليستريا +
گرم مثبت ميلهاي
هاگدار الف) هوازي مطلق
ب) بيهوازي مطلق الف) باسيلوس
ب) كلوستريديوم +
اكتيوميستها و باكتريهاي وابسته ميلهاي، اشكال متغير برخي مقاوم در برابر اسيدها اكتيوميسس
كورينهباكتريوم
مايكلوباكتريوم +
كلاميدياها، ركيتزياها و مايكوپلاسماها
دو دسته از باكتريها شامل باكتريهاي متفاوتي هستند. اين دو دسته باكتريهايي هستند كه انگل اجباري داخل ياختهاي ميباشند و عبارتند از: ريكتزياها و كلاميدياها (دسته 18 كتاب برگي) و
مايكوپلاسماها( دسته 19 كتاب برگي) كه هر دو گروه مثل ساير باكتريها با تقسيم دوتايي تكثير ميشوند و نسبت به پادزيستها هم حساس هستند اما ساختمانهاي خاصي را ندارند. (مثلاً مايكوپلاسماها ديواره سلولي ندارند) و يا فاقد بعضي توانائيهاي متابوليك هستند (مثلاً كلاميديا نميتواند آدنوزينتري فسفات بسازد(14)). جدول شماره 3 به بررسي اين دو گروه ميپردازد.
جدول شماره (3) مشخصات گروههايي متفاوت از باكتريها( انگلهاي اجباري داخل سلولي)
دسته خواص مشخصه برخي از جنسها و خانوادههاي مهم ايجاد بيماري در طيور(26)
ريكتزيا انگلهاي اجباري درونياختهاي ريكتزيا
كلاميديا +
مايكوپلاسما فاقد ديواره ياخته و داراي اشكال متغير مايكوپلاسما
اورهآپلاسما +
قارچها
قارچها داراي ديواره سلولي صخيم حاوي ارگوسترول هستند و در محيط خارج از بدن به صورت اشكال كامل و با توليد جنسي رشد ميكنند و در داخل بدن به صورت اشكال ناكامل مثل سلولهاي مخمري كه جوانه ميزنند و لولههاي باريك ديده ميشوند. برخي از قارچها هاگ توليد ميكنند كه به شرايط سخت محيطي مقاومند، در حاليكه لولههاي باريك ممكن است اجسام
مخروطمانند بارور را توليد كنند. در افراد دچاركمبود ايمني عفونتهاي قارچي ميتوانند بطور گستردهاي در بدن پخش گرديده سبب تخريي اعضاي حياتي بدن شوند، درحاليكه همين عفونتهاي قارچي در ميزبانان سالم يا بطور نهفته باقي ميمانند و خوبخود بهبود مييابند. قارچهاي فرصتطلب( مثل كانديدا، آسپرژيلوس و موكور) پراكندگي جهاني دارند، و روي پوست طبيعي يا لوله گوارش بدون اينكه بيماري ايجادكننده جايگيري نمايند. بيماريهاي قارچي خيلي كمتر
از بيماريهاي ويروسي و يا بيماريهاي باكتريريايي شيوع دارند و حتي تعداد قارچهاي بيماريزا نيز بسيار كم است. بعنوان مثال در بين يكصدوپنجاههزار قارچي كه تاكنون شناخته شدهاست كمتر از 50 نوع براي انسان بيماريزا است. برخي از قارچها گرچه ايجاد عفونت نميكنند ولي بعلت توليد مواد سمي مسمومكننده هستند. اين تركيبات را بطوركلي( سم قارچي) مينامند و
مسموميتهاي قارچي كه براثر خوردن اين مواد بوجود ميآيد، در صنعت طيور مشكل قابل ملاحظهاي بوجود ميآورند مثلاً در سال 1960 تعداد يكصدوهزار بوقلمون در اثر تغذيه با آرد بادام زميني كه بوسيله آسپرژيلوس آلوده شدهبود، تلف شدند.(26)
جدول شماره(4) به معرفي برخي از گروههاي مهم قارچها و تأثير آنها برروي طيور ميپردازد.
جدول شماره(4) بررسي قارچهاي بيماريزا و اثر آن بر طيور
دسته ويژگيهاي مهم برخي از جنسهاي مهم احتمال ايجاد بيماري در طيور
زيگوميستها هاگ غيرجنسي (اسپرانژيوسپور) و خاك جنسي( زيگوسپور) ولولههاي باريك فاقد ديواره دارند موكور +
آسكوميستها هاگهاي غيرجنسي متفاوت آسكوسپور و لولههاي باريك با ديواره عرضي دارند. آسپرژيلوس +++
بازيديوميستها هاگ جنسي از نوع بازيدوسپور و لولههاي باريك با جداره عرضي دارند آمانيتا
دوترميستها هاگ جنسي ندارند كانديدا +
+++ بيشترين بيماريهاي قارچي(ناشي از سموم يا خود قارچ) بوسيله آنها ايجاد ميشود.
+ قابليت بيماريزايي دارند و لي معمولاً فرصتطلب ميباشند.
معمولاً بيماري ايجاد نميكنند ولي احتمال بيماريزايي را هم ميتوان رد كرد( در صورت آلودگي پودر گوشت يا ماهي به قارچ ممكن است سم توليد شود.)
تكياختهايها
تكياختهيهاي انگلي موجودات تكسلولي هستند كه داراي هسته غشاء پلاسمايي انعطافپذير واندامكهاي پيچيده سيتوپلاسمي هستند. تكياختهايها را براساس نوع حركت به چهار دسته عمده تقسيم كردهاند.
1- ماستيگوفورا كه به ياري تاژك حركت ميكنند.
2- سيليفورا كه وسيلة حركت آنها مژه است.
3- ساركودينا كه با پاهاي كاذب تغيير مكان ميدهند.
4- اسپوروزوآ كه شكلهاي رسيدة آنها فاقد حركت هستند.
كه درميان آنها تنها گروه اسپوروزوآ به علت ايجاد بيماري كوكسيديوز در طيور صنعتي حايز اهميت هستند.
كرمها
كرمهاي انگلي موجودات پرسلول و بسيار تمايزيافتهاي هستند دوره زندگي آنها پيچيده است و اكثراً بين حالت توليدمثل جنسي در ميزبان قطعي و تكثير غيرجنسي درميزبان واسط يا ناقل در حال تغيير و جابجايي هستند. وقوع آلودگي تكگير طيور با كرمهاي انگلي در مرغداري صنعتي بسيار نادر و احتمال همهگيري از آن نيز كمتر است.
چگونگي ورود عامل بيماريزا
اولين ومحكمترين سددفاعي دربرابر عفونتها پوست و سطوح مخاطي سالم ميزبان و محصولات ترشحي- دفعي آنهاست. بطور كلي عفونتهاي پوستي در افراد سالم تمايل دارند كه در محلهاي آسيبديده از قبيل زخمها و بريدگيها توسط باكتريهاي با قدرت بيماريزايي نسبتاً كم ساكن درمحل ايجاد شوند. برعكس،عفونتهاي منتقله از راههاي تنفسي، گوارشي عموماً احتياج به
ميكروبهاي بيماريزايي دارندكه توانايي تخريب يا نفوذ به سدهاي مخاطي طبيعي را داشتهباشند. بعضي از عوامل بيماريزايي سطحي در داخل فضاي احشاي توخالي باقيميمانند، برخي ديگر پايه سلولهاي پوششي ميچسبند و يا منحصراً در داخل سلولهاي پوششي تكثير ميشوند( مثل درماتوفيتها) تعداد گوناگوني از باكتريهاي عفونتزا و قارچها كه تهاجم را بواسطه حركت و توانايي در ترشح آنزيمهاي تخريبي انجام ميدهند. گسترش ميكروبها در مرحله اول از طريق بافتهايي صورت ميگيرد كه مقاومت حداقل داشتهباشند
( بطور مثال پردة جنب، صفاق) ميكروبها ممكن است به كمك مجاري لنفاوي از محل ورود به گرههاي لنفاوي موضعي رفته و بدنبال آن وارد جريان خون شوند. ويروسها ميتوانند از طريق سلول به سلول متعاقب چسبيدن به سلولها و يا انتقال از طريق اكسونها در بدن پخش شوند.
روند تأثيرگذاري بيماريزا در بدن و سازوكار بيماريزايي
عوامل عفوني به سه طريق باعث ايجاد عفونت و صدمات بافتي ميشوند.
1) با تماس و يا ورود به سلول ميزبان بطور مستقيم باعث مرگ سلول ميزبان ميشوند.
2) بارهاسازي سموم باعث مرگ سلولهاي دوردست ميشوند. و يا آنزيمهايي توليد ميكنند كه باعث تخريب اجزاء بافتي ميگردند و يا با صدمه به عروق باعث مرگ ناشي از كمخوني ميشوند.
3) باعث ايجاد پاسخ سلولي ميزبان، ميزبان ميشود اگرچه اين پاسخ عليه شامل مهاجم است
اما ممكن است اين پاسخها باعث صدمه و تخريب بافتها نيز شود از جمله ايجاد چرك، بافت جوشگاهي، و واكنشهاي افزايش حساسيتي. بنابراين پاسخهاي دفاعي ميزبان مثل يك شمشير دوبله ميماند. براي غلبه بر عفونت ضروري است اما بطور همزمان باعث صدمه و تخريب بافتي نيز ميشوند.
رهاسازي و انتقال بيماريزا
براي اينكه انتقال صورت پذيرد، ميكروبهاي بيماريزا بايد قادر به ترك ميزبان باشند. بسته به محل عفونت، رهاسازي ميكروبها ممكن است توسط پوستهريزي( مثلاً در بيماري مارك)،ملتحمه چشم( مثلاً بيماري گامبورو)، سرفه( مثلاً در بيماريها نيوكاسل) عطسه وفريادزدن( مثلاً در لارنگوتراكئيت عفوني) يا دفع ادرار( مثلاً در آنفولانزا) و مدفوع( مثلاً در بيماريهاي گوارشي) انجام شود عوامل
بيماريزايي كه بطور مستقيم از طريق تماس يا ذرات معلق در هوا( مثل آبله) از پرندهاي به پرنده ديگر قابل انتقال هستند رامسري مينامند. عوامل بيماريزاي ديگر با تماس نزديك و يا تماس مخاطي مثل انتقال از راه جنسي( كروناويروس عامل برونشيت عفوني) منتقل ميشوند. باكتريها و قارچهايي كه توسط راه تنفسي منتقل ميشوند تنها وقتي عفونتزا هستند كه ضايعات حاصله به مجاري هوايي راه پيدا كردهباشند( مثل سل ريوي و آسپرژيلوز) بسياري از عوامل بيماريزا، از
ويروس گرفته تا كرمها، از راه مدفوعي – دهاني.يعني خوردن غذا يا آب آلوده به مدفوع انتقال مييابند. ويروسهاي منتقله از راه آب در بروز همهگيريها نقش دارند( مثل روتاويروسها، باكتريهاي گرم منفي رودهاي) براي تضمين انتقال بيماري تعدادي از عوامل بيمايزا ساختمانهاي خاصي توليد
ميكنند، كه مقاوم به هواي سردوخشك هستند. هاگ ميكروبها،كيست تكياختهايها و تخم داراي ديواره ضخيم كرمها نمونههايي از اين ساختارهاي محافظتي هستند. از طرفي بعضي از عوامل بيماريزاي رودهاي بطور طولاني مدت از بدن ناقلين بدون علامت دفع ميشوند( مثل سالمونلا) انتقال ميكروبها از بدن ميزبان به بندپا، در طي غذاخوردن آن رخ ميدهد و براي اين امر يا بايد عامل بيماريزا در جريان خون باشد و يا در پوست فرد بيمار ساكن باشند. انتقال عوامل بيماريزا توسط روشهاي مختلفي كه ذكر شد نه تنها از پرندهاي به پرنده ديگر رخ ميدهد بلكه از حيوان به پرنده نيز رخ ميدهد.( مثل كولي باسيلوز)
با عنايت به اين نكته كه پيشگيري همواره بر درمان مقدم است و رعايت اصول امنيت زيستي نيز به همين دليل مطرح ميگردد آگاهي از چگونگي روابط بين عامل بيماريزا و بدن ميزبان براي پيشگيري مؤثر از بيماري، نه تنها بسيار مفيد، بلكه ضروري خواهد بود، زيرا مهار مؤثر شيوع ناگهاني بيماريهاي خطرناك طيور مستلزم داشتن، آگاهي، آمادگي و برنامهريزي دقيق است تا مقابله با وضعيتهاي اضطراري و بحراني به بهترين نحو انجام گيرد.