بخشی از مقاله

پلهاي پيش تنيده ساخته شده به روش طره اي آزاد

مقدمه و تاريخچه : ايجاد پلها و گذرگاه ها براي عبور از دره ها و رودخانه هـا از قـديميترين فعاليت هاي بشر است .پلهاي قديمي معمولاً از مصالح موجود در طبيـعت مـثـل چوب و سنگ و الياف گياهي بصورت معلق يا با تيرهاي حمال ساخته مي شدند . همزمان با پيشرفت بشر و نياز جوامع به ارتباط با هم ، راهسازي و پلسازي گسترش يافته و روش هاي جديدي نيز براي ساختن اين ابنيه اختراع شده است . به ترتيبي كه در دوران قبل از روميها پلهاي سنگي و طاقي ساخته شدند و در اوايل قرن نوزدهم پلهاي معلق و قوسي ابداع شدند و از شروع قرن بيستم ساختن پلـهـاي فلـزي و بتـن مسـلـح آغـاز شـد ،


با توجه به اينكه استفاده از بتن مسلح براي دهانه هاي بيش از 30 متر با توجه به نيروهاي كششي بزرگ ايجاد شده و ترك خوردن مقطع و در نتيجه مقابله با آن افزايش بار مرده غير ممكن به نظر مـي رسيـد فكر ساختن بتن پيش تينده بوجود آمد و پلهايي به اين روش ساخته شد ، اوليـن پـل مـهـم از بـتـن پيشتنيده در سال 1946 با دهانه 55 متري در فرانسه ساخته شد و با گسترش اين تكنيك امروزه بيش از 85 درصد پلهاي بزرگ و متوسط جهان از بتن پيش تنيده ساخته ميشوند.


طبق آمارهاي موجود ، در ايران از سال 1341 به بعد ( تا سال 1365 ) 33 پـل پـيشتنيده با دهانه 17 تا 77 متر و طول كل 5900 متر و عرض حداقـل 7 و حـداكثتر 29 متـر بوسيله مهندسين مشاور ايراني و فرانسوي ساخته شده است .
تعريف بتن پيشتنيده : پيشتنيـدگـي يعني ايجاد تنشهاي دائمي به نحوه دلخواه و به اندازه لازم در يك عضو بتني در جهت مخالـف با تنشهايي كه در اثر بار سرويس در يك سازه ايجاد خواهد شد ، چون بتن در كشش ضعيف است ، هدف اصلي پيشتنيده كردن يك عضو بتني محدود كردن تنشهاي كششي و تركهاي نـاشي از خـمش بوجود آمده از بارهاي وارده بر آن عضو مي باشد . از بتن پيشتنيده علاوه بر عضوهايي كـه در خمـش هستند در عضوهايي كه تحت كشش هستند( مانند لوله هاي مخازن آب ) نيز استفاده شده است .


پيشتنيدگي به دو صورت پيش كشيدگي و پس كشيدگي اعمال مي شود .
بتن پيش كشيده ، بتني است كه كابلهاي پيشتنيدگي آن قبل از ريختن بتن كشيده شـده بـاشـد ، در بتن پيشكشيده كابل هاي داخل بتن به بتن چسبيده اند و بعد از اينكه بتن خـود را گـرفت كابلها را از تكيه گاه دو طرف آزاد كرده و قسمت اضافي بيرون مانده از بتن را قـطع مـي نمايد در اين حالت فولاد كشيده شده به دليل رفتار الاستيك خود فشرده شده و همراه خود بتن را فشرده مي كند .


بتن پس كشيده : براي ايجاد پس كشيدگي قالبهاي بتن را آمـاده كرده و بتن ريزي را همانند يك تير بتن مسلح انجام مي دهند با اين تفاوت كه داخل بتن يك غلاف قرار مي دهند بصورتي كه از يك طرف تير به طرف ديگر آن سوراخي ايجاد شود تا كابلها پيش تنيدگي بدون اتصال به بتن در آن قرار گيرند ، در دو انتهاي تير غالباً دو ورق سر ( يا هر وسيله مهاري مناسب ديگر ) قبل از بتن ريــزي جـاگـذاري مي شوند . بعد از گرفتن بتن وآماده شد آن فولادهاي پيش تنيدگـي از داخـل غـلاف فـولادي عبــور داده مي شوند و سپس توسط جكهايي كه به ورقهاي سه تكيه مي كننـد كشيـده مـي شوند كه در اين هنگام بتن به فشار مي افتد پس از مهار فولادهاي پس كشيدگي در دو انتهاي تيـر ، داخـل غلاف عمل تزيق انجام مي شود .


پل پيش تنيده : طبق يك تعريف كلي پل پيش تنيده پلي است كه در ساخت قسمتي از ان از بتـن پيش تنيده ( پيش كشيده يا پس كشيده ) استفاده شود كه عمدتاً تابليه پل پيش تنيده مي باشد .
روش طره اي آزاد : اين روش در حقيقت يك نوع روش اجرايي براي ساختن پلهاي بتن پيش تنيده مي باشد كه طبق اين روش تابليه پل به قسمتهاي كوچكتر ( با طول كمتر ) تـقسيـم شـده ، كـه اين قطعات كوچكتر ( از قبل يا در محل ) ساخته شده و از روي پايه بصورت متوالي بوسيله يكسري كابل به هم متصل مي شوند تا يك كنسول ( طره ) روي پايه بوجود آيد و طره هاي بـوجـود آمـده از دو پـايه متوالي به هم رسيده و يكپارچه گردند .
مزاياي استفاده از روشهاي طره اي آزاد :
روشهاي متداول ساختن تابليه ( عبور گاه ) در پلسازي بدينگونه است كه بعد از ساختن شدن پايه ها با داربست بندي و قالب بندي عبور گاه را بتن ريزي كرده و مي سازند . كه اين روش وقت گير بوده و ظمناً ، ممكن است داربست بندي در همه جا امكان پذير نباشد .
بعنوان يكي از مزيت هاي روش طره اي آزاد مي توان به اين نكته اشاره كرد كه سـرعت اجـرا در ايـن روش مي تواند بسيار بيشتر از روشهاي ديگر باشد به اين دليل كه امكان ساخـتن تـابليـه بصورت هم زمان از روي همه پايه ها را دارد كه در حالت استفاده از قطعات پيش ساخته سرعت كار به 8 متر در روز مي رسد كه يكي از مزيت هاي بسيار مهم براي اين روش بشمار مي آيد ديگر مـزيـت بزرگ استفاده از اين روش آن است كه باعث حذف داربست بندي هاي مختلفف مي شود . البته روشهـاي ديگـري نيـز بدون استفاده از داربست و شمع و قالب بندي براي دهانه هاي كمتر از 50 متر پيشنهاد شده ، امـا براي دهانه هاي بزرگتر ( تا حدود 250 متر ) معمولاً از روش طره اي آزاد استفاده مي شود . حتي با بكار بردن بتن هاي سبك و كاهش وزن قطعات در آينده مي توان پيش بيني كرد كه دهانه هـاي بـزرگتـري نيز با استفاده از اين روش ساخته شوند

.
در مجموع با توجه به مسايل ذكر شده ، استفاده از اين روش در حالات زير توصيه شده است :
- وقتي مشخصات محلي ( مانند عبور راه آبي ، بستر سست رودخانه و ... ) اجـازه استفـاده از شمـع و داربست را نمي دهد .
- وقتي به علل مختلف مثل وجود جريان سريع آب ، تند بودن شيب كف رودخانه و ... داربـست بـندي خطر ناك باشد .


- وقتي به علت ارتفاع زياد پايه ها استفاده از داربست پر هزينه باشد ( طول دهـانه اقتصادي براي اين مورد 70 تا 80 متر بوده و براي دهانه هاي بيشتر از 80 متر قيمت سازه افزايش پيدا كرده ولي روش طره اي آزاد همچنان مزاياي خود را حفظ مي كند )
- وقتي كه به هر دليل سرعت اجرا مهم باشد نيز مي توان اين روش را پيشنهاد كرد .
فازهاي متوالي پل : همانطور كه قبلا ذكر شد ساختمان تابليه از روي پايه هـا شـروع مي شـود و بـه صورت كنسول ( موقت يا دايمي ) از روي پايه ادامه مييابد نكته اي كه در اين ميان حايز اهمـيت اسـت اين مطلب بوده كه عمدتا در اين گونه پلها ( پلهاي ساخته شده به روش طره اي آزاد ) در حالات كلي با تحليل پل در حالت ساخته شده حداكثر ممان وارده به پايه ها بسيار اندك بوده كه حتـي بـا استفاده از روشهاي مختلف اتصال تابليه به پايه سعي در كم كردن نيروهاي وارده بر پايه و در نتيجـه كـم كـردن ممان وارد بر آن هستيم در حالي كه با كنسول كردن تابليه ( به مقدار نصف

طول بين دو پـايه براي هر طرف ) ممان واژگوني بسيار بزرگي به پايه وارد مي شـود كـه بنـا به دلايـل زيـر عمدتـاً در طراحي و محاسبه پايه اين ممان در نظر گرفته نمي شود يكي اينـكه ممان فقط در زمان ساخت پل بوجود ميأيد و وقتي دو سر يك تابليه ساخته شده از دو پايه متوالي به هـم رسـيده شـده و قطعـه ميـاني ريختـه و يكسرگي كل تابليه تامين گرديد مقدار اين ممان كاهش يافته و به همان مقدار بدست آمـده در تحليـل استاتيك تير مي رسد . ديگر اين كه اگر بخواهيم پايه را طوري طراحي كـنيم كـه تـحمل اين ممان را داشته باشد ابعاد پايه بسيار بزرگ بدست خواهد

گفته شده همواره سعي مي شـود كه اثر اين ممان ها را در طول اجراي پل بگونه اي خنثي كرد تا از موارد فوق جلوگيري شود البته در برخـي مـوارد نيز نميتوان عمل خنثي سازي اثر ممان را انجام داد كه در اين حالت مجبور به افزايش ابعاد مقطع پايه هستيم .


براي متعادل نمودن سيستم و خنثي نمودن ممان واژگون حاصله يكي از روشهايي كه براي پـايـه هـاي مياني مورد استفاده قرار ميگيرد اين است كه نصب قطعات متوالي را بصورت متقارن از دو طرف پايـه و بصورت قرينه انجام دهند كه در اين صورت ممانهاي حاصله از دو طرف يكديگر را خنثي ميكنند اما اگر اين روش انجام نشود ( به دلايل اجرايي ) براي متعادل نمودن سيستم احتياج به قطعات متعادل كنـنده است كه البته باعث افزايش بهاي اجرايي پل خواهد شد براي پايه هاي

كناري نيز بايد ابـعـاد پايه را به اندازه كافي حجيم اختيار كرد تا بتواند اين ممان را تحمل نمايد .
در هر حال ايجاد يك گيرداري موقت يا دائمي بين اولين قطعه و پايه ها لازم است بعد از نصب هر قطه با كشيدن چند كابل اين قطعه را به قطعات قبلي متصل ميكنند با ادامه اين عمـل در هر دهانه دو كنسول از روي دو پايه دو طرف به هم رسيده و در نهايت قطعه مياني نصب يا ريختـه مـي شـود و سـپـس بـا كشيدن كابلهاي يكسرگي يكپارچگي كلي در دهانه تامين ميـگردد همـچنيـن در اغلب حالتها قسمت انتهايي دهانه هاي كناري بصورت پيش ساخته يـا بتـن ريزي شده در محل و روي داربـست سـاختـه مي شود .
طول دهانه و مشخصات مقطع عرضي :
1 - طول دهانه : تعين دقيق مفدار طول دهانه و تعداد پايه ها بستگـي بـه مسايل اجرايي دارد كه از مهم ترين آنها يكسان بودن طول قطعات ، بخصوص در حالت پيـش ساختگي ( براي دهانه هاي مياني و كناري ) همراه مورد نظر است .
بطور كلي براي سهولت محاسبه و اجرا همواره سعي مي شود كه طول دهانه كناري نيز با توجه به طول كنسول حاصل از تكيه گاه مجاور براي دهانه هاي مختلف يكسان بـاشد . طول دهانه كناري نيز با توجه به طول كنسول حاصل از تكيه گاه مجاور ( معمولاً نصف دهانه مجاور ) طـوري انتخـاب مي شود كه در تكيه گاه كناري ايجاد عكس العمل منفي نمايد تا تير از روي صفحه تكيه گاهي بلنـد نشـود . و بـديـن منظور اين طول در حدود 6/0 طول دهانه مجاور انتخاب مي شود اگر اين نسبت

كمتر از 5/0 بـاشد بايد عكس العمل منفي تكيه گاه كناري را با يك وزنه اضافي يا يك وسيله متصل كننده خنثي نمود .
2 - ارتفاع مقطع : يك تفاوت عمده بين پلهاي ساخته شده به روش طـره اي آزاد و ديگـر انواع پلها در اين است كه طرح و محاسبه پل براي حالت نيمه تمام پل بر حالت ساخته شده پل حاكم است بر اين اساس براي محاسبه مقدار ارتفاع مقطع از آنجايي كه مقادير تنش ايجاد شـده در مقـاطع مختلـف در حالتي اتفاق مي افتد كه قطعات بصورت كنسول قرار دارند و هنوز يكسره نشده اند ، ارتفـاع مقطـع را طوري در نظر ميگيرند كه بتواند اين تنش ها را تحمل كند بر اساس همين موضوع ميتوان ارتفاع مقطع ( ممان ايندسي ) را از روي پايه تا انتهاي كنسول ( وسط دهانه ) كاهش داد . مـعمـولاً بـراي دهانه هاي بزرگتر 60 متر ، ارتفاع مقطع پل را متغير طراحي مي كند و براي داهانه بزرگـتر از 110 مـتر چـون وزن مرده پل باعث غيرقابل اجرا شدن پل مي گردد همواره سعي مي

شود با كاهش ارتفاع مقطع تا حدامكان از وزن پل كاسته شود . مقدار بيشينه ارتفاع مربوط به قطعه روي پايه ها است كه بين 16/1 تا20/1 طول بزرگترين دهانه ما بين دو دهانه مجاور اختيار مي شود و در حالتي كه وسط دهانه مفصل نباشد كمترين مقدار ارتفاع مقطع به گونه اي طرح مي شود تا جعبه اي به ارتفاع حداقل 8/1 متري كـه امكان نصب و جابجايي قالبها ، كشيدن كابلهاي يكسرگي و عبور تأسيسات را مي دهد ، تشكيـل گـردد . از نقطه نظر خمشي حداقل ارتفاع بايد بيشتر از 50/1 طول دهانه مجاور انتخاب گردد .

 

جزئيات مقطع :
معيار انتخاب فرم مقطع عرضي عبارتند از : ممانهاي منفي بزرگي كه به علت شرايط گيرداري در امتداد پايه ها ايجاد مي شود ، و ممانهاي پيچشي حاصل از سربارهاي مختلف و غيره كه بهترين انتخاب براي فرم مقطع عرضي شكل جعبه اي تو خالي مي باشد كه البته ميتوان در طول دهانه مقطع جعبه را به مقطع T شكل تبديل نمود اما همواره سعي مي شود فرم جعبه اي بخاطر داشتن مقاومت پيچشي خوب در طول دها نه حفظ گردد. جعبه هم بدين شكل است كه مقداري از بال فوقاني از جعبه كنده شود .فرم جعبه هم بدين شكل است كه مقداري از بال فوقاني از جعبه كنسول مي شود .جعبه ها معمولأ بصورت مربع يا مستطيل و گاهي بصورت ذوذه نقه متساوي الساقين طرح مي شوند .
در فرم جعبه اي تعدا د جانها ( تعداد جعبه ها ) با توجه به عرض جاده مورد نظر به شرح زير انتخاب مي شود .
L<12m يك جعبه با دو جان و دو كنسول
12<L<16m دو جعبه به هم چسبيده با سه جان و دو كنسول
L>16m دو جعبه هر يك با دوجان و دو كنسول


در حالات كلي فاصله جانهاي مقطع بايد به گونه اي انتخاب شود كه طول كنسول هاي دو طرف از5ر2 متر
L25ر . متجاوز نكند و در حالت استفاده از مقطع با جعبه هاي متعدد معمولا هر جعبه بطور جداگانه ساخته شده و در پايان مراحل اجرايي به هم متصل مي گردند .
3- طول قطعات متوالي : انتخاب طول قطعات متناسب با روش اجرايي پل انجام مي گيرد كه براي حالت بتن ريزي در جا طول هر قطعه بين 5ر2 تا 5ر3 متر و در حالت پيش ساختگي اين مقدار بين 2 تا5ر2 متر انتخاب مي شود و براي قطعه روي پا به طول اين قطعه براي حالت پيش ساختگي3 متر و در حالت در جا به حدود 8 متر ميرسد .


روشهاي ساخت قطعات : براي ساختن قطعات تابليه پلهاي ساخته شده به روش طره اي آزاد دو تكنيك عمده و متدوال وجود دارد :
1- بتن ريزي در محل ،كه معمولأ در مواردي كه قطعات سنگين هستند و يا براي استفاده از يك سري فولاد و بخصوص در مورد پلهاي كوچك از اين روش استفاده ميشود . كه در اين روش با استفاده از جرثقيل هاي متحرك تغيير مكان قالب ها روي سطح تأمين شده و بتن ريزي در قالب در محل انجام ميگيرد . در حالت بتن ريزي در محل با توجه به ارتقاع زياد مقطع بايد سعي نمود كه بجاي اينكه بتن ريزي از ارتفاع 3تا5 متري از بالاي قالب انجام شود ، با ايجاد دريچه هايي روي ديواره قالب , بتن ريزي را از ارتفاع كمتر انجام داد . همچنين در اطراف محل هاي مهاري ويبراسيون دشوار بوده و با دقت تمام انجام گردد. براي اينكار ميتوان با قرار دادن لوله هايي براي عبور ويبراتور انجام عمل مزبور را آسانتر نمود . در اين حالت پيش تنيدگي قطعات معمولأ بصورت پس كشيده است .
2- از قبل ساختن قطعات در كارگاه : در اين روش قطعات از قبل در كارگاه ساخته و تنيده ميشوندكه در اين حالت قطعات پيش كشيده هستند و بايد قطعات مشابه را زياد در نظر گرفت و فضاي كافي براي نگهداري آنها را داشت در اين روش سرعت عمل حدودأ 10 برابر روش بتن ريزي در محل افزايش مي يابد ، دقت عمل آن بسيار بيشتر خواهد بود از ديگر مزيتهاي آن اينكه در اين

حالت پيش تنيدگي در زماني كه بتن در صد بيشتري از مقاومت خود را بدست آورده انجام ميگيرد در نتيجه قسمت مهمي از انقباض و تغيير شكلهاي اوليه خود را انجام داده است كه اين امر را منجر خواهد شد كه افت نيروي پيش تنيدگي كمتر از حالت فوق باشد .
بتن ريزي هر قطعه در يك يا دو فاز انجام ميگيرد ابتدا بالا تحتاني قالب بندي و بتن ريزي شده و سپس قالبهاي جان و بال فوقاني نصب شده و سپس بتن ريزي آنها ( فاز دوم ) انجام مي گيرد و در حالت بتن ريزي در يك فاز همه قسمتها با هم قالب بندي و بتن ريزي ميشوند . مقاومت بتن مورد استفاده كه در سه روز تحت فشار قرار ميگيرد را بايد با آزمايشهايي مختلف كنترل نمود . مثلأ در

كارگاه ميتوان از يك دستگاه سلو متر براي كنترل سريع مقاومت بتن در برابر بارهاي متمركز استفاده كرد .
پيش ساختگي قطعات : براي حذف دشواريهاي ناشي از تحت فشار قرار دادن بتـن در سنيـن كـم ، تغيير شكلها اوليه بتن و افزايش دقت و سرعت پيشرفت كار بايد تا حد امكـان سعـي بـه استفـاده از تكنيك پيش ساختگي نمود . در اين حالت افت نيروي پيش تنيدگي در اثر پديدهاي انقـباض ، خـزش بتن ناچيز مي باشد . هر چه تعداد قطعات لازم بيشتر باشد ، استفاده از اين تكنيك اقتـصادي تر خواهد بود .
طول قطعات بستگي به وسيله انتقال دهنده دارد كه نبايد باعث سنگيني زياد حـد شود . گاهي قطعات روي پايه نيز در دو قسمت ساخته مي شوند . و سپس به هم متصل مي گردند . اگر ضخـامـت ژوان بين قطعات ناچيز باشد نصب آنها بسيار سريع خواهد بود در غير اينصورت بايد ژوان ها را از ملات مـاسـه و سيمان پر نموده و عمل كشيدن كابلها را بعد از گرفتن ملات انجام داد ، عمل اتصال اوليه هر قطـعه بـه قطعه قبلي با استفاده از مواد چسبنده و تعدادي كام و زبانه پيش بيني شده بين قطعات و بالاخـره كابل پيش تنيده انجام ميگيرد .
روشهاي حرارتي :
با انجام يك سلسله عمليات حرارتي ميتوان زمان گرفتن بتن راكاهش داده و مـقاومـت آنـرا سريعاً به مقادير لازم براي كشيدن كابلها ( بين 200 تا 250 كيلوگرم بر سانتيمتر مربع ) رسانيد . در مورد قطعات بتن ريزي شده در محل كه معمولاً بعد از دو تا سه روز مقاومت لازم را بدست مي آورند و همچنين براي سرعت پيش ساختگي از عمليات حرارتي استفاده مي شود .
گرم كردن بتن را مي توان از يكي از سه روش زير انجام داد .
1 - با گرم نمودن دانه هاي سنگي بوسيله بخار آب ، عيب اين روش اين است كه درصد آب لازم به علت گرم شدن مصالح سنگي تغيير مي كند .
2 - با گرم كردن آبي كه قرار است در بتن مصرف شود ، عيب اين روش آن اسـت كه حجم آب مصرفي كم بوده و گرماي مخصوص آن پائين است .
3 - متداولترين روش براي اين كار عبور بخار آب گرم از روي قطعه بتن ريزي شده مي باشد .
قطعه روي پايه : قطعه روي پايه داراي اهميت زيادي مي باشد اگر طول اين قطعه زيـاد ( در حدود 10 متر باشد ) مي توان دو دستگاه متحرك روي آن نصب كرد و كار را از دو طرف آن انجــام داد و اگر اين قطعه 6 تا 8 متر باشد مي توان تنها يك دستگاه متحرك روي آن نصب نمود و بعـد از پـايان ساختمان اولين قطعه دومين دستگاه متحرك نيز نصب شود . گاهي اوقات نيز قـطعـه روي پايه

به طور نا متعادل نصب شده بطور يكه طول آن در يك طرف پايه به نصف طول قطعـات تكـراري از طول طرف ديـگـر بيشتر است در اين حالت ساختمان اولين قطعه در جهت با طول كمتر آغاز مي شود .
قطعه مياني : اين قطه براي ايجاد يكسرگي بين دو انتهاي كنسولهاي هر دهانه نصـب مـي شـود بايد داراي طولي برابر دو تا سه متر باشد تا امكان كشيدن كابلها را فراهم سازد در صورتـي كـه طول آن از مقادير ياد شده بيشتر گردد براي بتن ريزي آن دستگاه متحرك غير قابل استفاده بوده و بايـد از قـالب بندي روي داربست استفاده شود .


گير داري موقت تابليه ( عبور گاه ) به پايه ها : اگر در شماي دائمي سيستم پل ، گير داري تابليه و پايه منظور نشده باشد براي تامين پايداري كنسول ها بايد يك گيرداري موقت بين آنها ايجاد نمود . اگر نصب قطعات به صورت متقارن انجام گيرد در صورتي كه سطح مقطع پايه به اندازه كافي بزرگ باشد ميتوان از تكيه گاه هاي موقت اضافي فولادي يا بتني كه روي سطح پايه ها نصب مي شوند استفاده نمود و با كابلهاي پيشتنيده عمودي كه از پايه ها شروع و در تيرهاي عرضي مهار مي شود گيـرداري را كامل نمود ، اما اگر ابعاد سطح مقطع پل اجازه چنين عملي را نداد مي بايست از تير و ستونهاي اضافي مـوقت مطابق شكل 2 كه در دو طرف پايه اصلي نصب مي شوند استفاده نمود .
در حالت نصب نامتقارن مي توان از كابلهاي عمودي تنيده استفاده نمود و در ضمـن

دهـانه مجاور را به طريق قالب بندي روي داربست ساخت .
روشهاي كابلاژ : همانطور كه گفته شد اتصال قطعات به يكديگر و به پايه و همچنين يكپارچه گي كلي تابليه پل بوسيله كابل تامين مي گردد مسير كابلها در اين روش بستـگي بـه شيوه ساختمان و فازهاي متوالي دارد.
در حالت كلي دو سري كابل براي انجام كارهاي فوق بكار گرفته مي شوند كه عبارتند از :
1 - كابل هاي قطعات كنسول كه در هر مرحله اجرا لازم بوده و براي نصب و دوختن قطعات به يكديگر و كنسول كردن آنها روي پايه ها مورد استفاده قرار مي گيرد اين كابل ها در انتهاي هر قطعه قطع شده و معمولاً در جان تيرها و گاهي در بال فوقاني مي شوند .
2 - كابل هاي يكسرگي كه براي اتصال دو كنسول به هم رسيده از دو پايه متوالي و يكسرگي آنها مورد استفاده قرار مي گيرند كه معمولاً در قسمت تحتاني تيرها قرار گرفته و يا در بال تحتاني و يا در قسمت بالاي آن در امتداد تيرهاي عرضي قطع مي شوند .


كشيدن و تزريق كابلها : در اوليـن لحضـه بعـد از كشيـدن كابلها به علت ايجاد تنش هاي برشي و فشاري زياد در يك بتن كم سن امكان دارد تركهايي روي بدنه مقطع بخصوص روي جانهاي ديده شود . اين پديده در صورت نامنظم بودن امتداد مسير كابل ها تشديد شده و حتي مي توان باعث گسخـيتگي موضعي شود . با افزايش ميزان آرماتورهاي دوخت مي توان از ايجاد تركهاي بزرگ جلوگيري كرد .
عمل تزريق دوقاب سيمان براي پر نمودن فضاي بين كابل و غلاف تا 8 روز بعد از كشيدن كابل ها و بعد از پايان ساختمان كنسولها امكان پذير نمي باشد زيرا اين خطر وجود دارد كه كابل پاره شود يـا مـلات يك غلاف با غلاف مجاور تراوش و يا اينكه غلاف مسدود شود . لذا زمان مناسب براي تزريق ملات بيـن 3 تا 4 هفته بعد از كشيدن كابل ها مي باشد

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید