بخشی از مقاله
بسته بندی
پیشگفتار :
بستهبندىهاى مختلف، داراى خصوصيات متفاوتى هستند. به همين دليل بستهبندى را شاخهاى از علم اقتصاد و هنر مىدانند ، هماهنگى طرح بستهبندى با محتويات، نحوه نگهداري، نحوهٔ حملونقل امرى ضرورى است. بسته نه تنها بايد فرآورده را محفوظ نگه دارد، بلکه مصرفکننده را نيز بايد جلب کند و اطلاعات لازم را به او بدهد. و بايد بتوان فرآورده را از داخل آن به راحتى خارج کرد و موقعى که خالى شد بتوان پوشش هر بسته را از بين برد. علاوه بر اين زيبايى بسته باعث زيبايى محيط مىشود. امروزه بستهبندى بيشتر با کاغذ صورت مىگيرد.
مقدمه :
بستهبندىها در انواعتجارى و صنعتى و دستى شامل جعبههاى مقوايى تاشده، جعبههاى سينىشکل، جعبههاى لولهاىشکل، لفافپيچ، جعبههاى کاغذى انعطافناپذير و بستهبندىهاى انعطافپذير است.
جعبههاى تاشده براى هر نوع فرآيند چاپى مناسبند. و براى دارو، غذا، هديه، لوازم آرايشي، اسباببازى و لوازم خانه مناسب هستند.
جعبههاى سينىشکل که از اشکال اصلى جعبههاى تاشو هستند، در مواردى چون پاکت سيگار، سينى هادى نانوايي، جعبه بستني، پيتزا و جعبهٔ لباس بکار مىروند.
جعبههاى لولهاى شکل که بشکل تيوپ هستند، براى بستهبندى بطرىها و لوازم بهداشتى و آرايشى بکار مىروند و اغلب در يکى از ديوارهها پنجره يا در دارند تا محصول ديده شود.
لفافپيچ نوعى بستهبندى براى اسباببازىها، لوازم خانگى و محصولات منحنى است، که مستلزم پيچيدن لايهاى از پلاستيک به دور شيء موردنظر و حرارت دادن آن است.
جعبههاى کاغذى انعطافناپذير، ظروفى سخت و دائمى هستند. اين جعبهها امروزه در طرحها و پرداختهاى جديد و جالبى موجود مىباشد و عمدتاً براى محصولات تجملي، لوازم آرايش، جواهرات و دوربين بکار مىرود. مواد اوليه اين جعبهها، مقوا و مواد پوشاننده است. از کاغذها و پارچههاى متنوع نيز براى پوشاندن جعبهها مىتوان استفاده کرد.
بستهبندىهاى انعطافپذير از قبل از تاريخ مورد استفاده بوده است. اشکال و فرمهاى بعدى آن شامل بستهبندى کاغذى است که بعدها در توليد انبوه توسط جرج وست کارخانهدار نيويورکى ابداع شد.
شناخت سلفون و گسترش لايههاى پلاستيکى و زرورقهاى مخصوص و همچنين شيوههاى پوششدار کردن باعث توسعه انواع گوناگون، مصارف تازهاى براى بستهبندى انعطافپذير گرديد.
امروزه بزرگترين مصرفکننده بستهبندىهاى انعطافپذير، صنايع غذايى است. برخى از اين بستهها که براى منجمد کردن، پختن، مخلوط کردن، محافظت کردن و ذخيره کردن مواد غذايى طراحى شدهاند، تأثير زيادى در صنايع غذايى بويژه در زمينه غذاهاى آماده دارند.
بسته بندی در ایران :
اعتبارات
بخش بستهبندي در كشور ايران از جمله بخشهايي از صنعت و خدمات است كه هيچ اداره و بخش خاصي در دولت به طور مستقيم به امور آن نميپردازد. از اين جهت همواره نوعي جفا در حق اين بخش روا ميشود. در دعواي بودجه و يا هنگام تبيين استراتژيهاي خاص توسعه كشور چيز مشخصي براي بخش بستهبندي كنار گذاشتهنميشود. اگر بودجه يا كمكي نيز براي توسعه بخش بستهبندي اختصاص يابد كسي نميداند اين بودجه را چگونه بايد توزيع يا خرج كرد. زيرا بخش بستهبندي در كشور ما پراكنده و متنوع است.
تشكلهاي صنفي
فقدان تشكلهاي صنفي مربوط به بستهبندي باعث غير قابل دفاع شدن درخواستهاي بخش بستهبندي است. در واقع به دليل نبود يك صداي رسا مانند يك انجمن يا اتحاديه صداي بخش بستهبندي آن طور كه بايد به گوش مسئولان نميرسد.در روزگاري كه گوش مسئولان براي شنيدن صداي غريبهها سنگين است و فقط نجواهاي آشنا را ميشنود براي رساندن صدايي كه پيش از اين شنيده نشده بايد با صداي بلند صحبت كرد و اين صداي بلند صداي يك تشكل صنفي آگاه و منسجم است.
با توجه به پراكندگي موضوعي بخش بستهبندي امكان ظهور يك تشكل كلي براي بستهبندي كه هر يك از اعضاي آن نمايندهيك واحد صنعتي يا خدماتي باشند و در ضمن با يكديگر نيز منافع مشترك داشتهباشند به صفر نزديك است. زيرا منافع صنفي بعضي از صنايع زيرمجموعه بخش بستهبندي اصلا در تضاد با يكديگر است و يا حرف مشتركي با يكديگر ندارند. براي مثال دغدغهها و ايدهآلهاي صنف كارتن نه تنها هيچ شباهتي به تمايلات بخش پلاستيك ندارد بلكه در بعضي مسائل نيز در تضاد و رقابت با يكديگر هستند. بهترين كار ايجاد تشكلهاي صنفي در صنوف و صنايع جزء است. مانند صنعت كارتن، صنعت توليد لفاف بستهبندي، صنايع چاپ لفاف بستهبندي، ماشينسازان بستهبندي، جعبهسازان، سازندگان ظروف پلاستيكي، فلزي يا شيشهاي و...
با تشكيل چنين تشكلهايي زمينه براي ايجاد يك كنفدراسيون يا تشكلي كه اعضاي آن نمايندگان تشكلهاي صنفي مربوط به بستهبندي باشند عمليتر خواهد بود. آن گاه چنين تشكلي به مسائلي كلي چون جذب اعتبارات كشوري، تقسيم منابع و امكانات، توسعه ارزشهاي افزوده و مسائلي شبيه آن خواهد پرداخت.
مديريت
در حال حاضر و با ساختارهاي دولتي و صنفي كنوني امكان مديريت بخش بستهبندي در كشور ايران وجود ندارد. بستهبندي در ايران هنوز در حد موج است و با آن كه ضرورت آن كم و بيش در ميان مديران و عامه مردم جا افتاده اما استراتژي مشخص و هدفمند براي آن تبيين نشده است. دولت به تنهايي و با ابزار و عوامل كنوني خود هرگز قادر نخواهد بود اين موج را تحت كنترل درآورد. در حال حاضر بار اين مسئوليت ناخواستهبر دوش مطبوعات تخصصي، چند موسسه و سازمان محدود دولتي و غير دولتي و بعضي مديران متخصص در چند واحد صنعتي مربوط به بستهبندي قرار دارد. مطبوعات تخصصي پتانسيل خوبي براي منظم كردن و تثبيت موج كنوني دارند كه اگر دولت از آن استفاده كند ميتواند از بستهبندي كه در حال حاضر تنها به صورت يك موج است به عنو
ان عاملي درآمدزا و ارزآور بهرهبرداري كند. نبايد از نظر دور داشت كه بستهبندي به تدريج سهم بيشتري را در سبد هزينه خانوارهاي ايراني به خود اختصاص خواهد داد. البتهاين سهم به طور ناخواسته به وجود خواهد آمد. بنا بر اين بخش بستهبندي نيازمند توسعهاي است كه به كاهش هزينههاي بستهبندي منجر شود. اين مهم به دست نخواهد آمد مگر در ديدگاه برنامهريزان توسعه بخش بستهبندي حداقل در وسعت منطقهاي مد نظر قرار گيرد تا هزينه توليد كاهش يافته و كيفيت آن نيز مورد قبول مصرفكننده قرار گيرد.
تنوع و پراكندگي
از آن جا كه بستهبندي يك پديده نسبي است و موجوديت آن وابستهبه وجود كالا ميباشد انتظار ميرود تجمع واحدهاي توليدي در يك مكان منجر به ايجاد واحدهاي مربوط به بستهبندي در آن مكان شود. بدين صورت به طور طبيعي استانهايي كه بيشترين سهم توليد را دارند خود به خود سهم بيشتري از صنايع بستهبندي را به خود اختصاص دادهاند. در اين ميان توليدات غذايي به دليل حجم بالاي توليد و شرايط خاص حمل و نگهداري بخش زيادي از صنعت بستهبندي كشور را به خود مشغول كردهاند. صنايع كارتنسازي از جمله پراكندهترين بخش بستهبندي است. از آن جا توليد كارتن كاري نسبتا ساده است و از طرفي حمل و نقل آن در مسيرهاي دور چندان به صرفه نيست به طور عموميواحدهاي كارتنسازي تمركز نداشته و در مناطقي احداث ميشوند كه به صنايع همان منطقه سرويس بدهند. گفتهميشود بيش از چهار هزار واحد تبديل ورق به كارتن در سراسر ايران پراكنده هستند كه البتههنوز هيچ مركزي حتي ماهنامه صنعت بستهبندي تاكنون قادر به جمعآوري آمار و مشخصات همه آنها نشده است. بسياري از اين واحدها بوميو محلي هستند و بعضي از آنها را حتي ميتوان در روستاها پيدا كرد.
توليد كيسه پلاستيكي يعني آن چه كه نزد عوام به سلفون، نايلون و نايلكس معروف است از ديگر مشاغل بخش بستهبندي است كه بعد از كارتن داراي تنوع و پراكندگي زيادي است. مصرف روزافزون كيسههاي پلاستيكي و رقابت آن با مصنوعات مشابه كاغذي و مقوايي اين پراكندگي را در آينده بسيار بيشتر خواهد كرد.
هر چه ماشينآلات و روشهاي مورد استفاده براي توليد ملزومات بستهبندي پيچيدهتر يا گرانتر باشند به طور طبيعي گستردگي سرمايهگذاري و تعدد واحدهاي توليدي آنها كمتر است. از اين رو واحدهاي كه به توليد ظروف پلاستيكي ميپردازند نسبت به واحدهايي كه ظروف مقوايي توليد ميكنند محدودتر هستند.
ميزان توليد، ميزان مصرف، سرمايه اوليه و دانش فني مورد نياز باعث شده كه كارتنسازي و توليد كيسه پلاستيكي بيشترين تعداد واحد مربوط به بستهبندي را به خود اختصاص دهدو در نقطه مقابل آن توليد لفافهاي خاص چون BOPP يا CPP و ظروفي از جنس فلز و شيشه كمترين تعداد واحدهاي توليدي را در كشور داشتهباشند. در اين ميان نمودار مصرف و كيفيت ظروف فلزي و
شيشهاي به دليل مقتضيات حمل و نقل از يكنواختي در سطح كشور برخوردار نيست. اين موضوع گاهي حتي به طور معكوس عمل كرده و نقش تعيين كننده در توليد دارد. يعني توليدكنندهاي كه از سازنده قوطي فلزي بسيار دور باشد هرگز به فكر توليد كالايي كه بايد در قوطي فلزي بستهبندي شود نميافتد. اين معضل اگر جلوي توليد را نگيرد به طور قطع توليدكننده را مجبور به فلهفروش
ي ميكند. ابتداييترين دستورالعمل در خصوص برنامهريزي براي بستهبندي كشور بررسي وضعيت تقسيم امكانات بستهبندي در سطح كشور است. در حال حاضر به دليل مركزنشيني بسياري از سرمايهداران ايراني بسياري از صنايع از جمله صنايع بستهبندي در منطقه استان تهران قرار دارند. مسير تهران تا قزوين در ادامه آن رشت و تبريز، محل فعاليت تعداد زيادي از واحدهاي توليدي مهم صنعت بستهبندي كشور است.
مناطق جنوب كشور با وجود برخورداري از توليد قابل توجه در بخش كشاورزي سهمي درخور از توزيع امكانات و سرمايهگذاري بستهبندي ندارند. البته نوع سرمايهگذاري بخش بستهبندي براي اين منطقه با نيمه شمالي كشور تفاوتهايي دارد كه همين امر بايد مديريت شود.
برخي ملزومات بستهبندي همچون فيلم BOPP به طور كلي در نيمه جنوبي كشور توليد نميشوند اين در حالي است كه بخش عمدهاي از مواد مصرفي آنها از جنوب كشور حمل ميشود و در مقابل بخش اصلي بازار مصرف آنها نيز تنها در نيمه شمالي كشور است.
پرنام و نشانترين منطقه كشور از نظر صنايع بستهبندي يك چهارم شمالي كشور است كه شمال خراسان، استانهاي شمالي، تهران و شمال آذربايجان را شامل ميشود. در مقابل كم نام و نشانترين منطقه، جنوب شرقي كشور است كه گويي به طور كلي فراموش شده و به حال خود رها شده است. منطقه شمال غرب كشور به دليل همسايگي با كشور تركيه از شتاب خوبي در پيشرفت بستهبندي برخوردار است. در مقابل منطقه شمال شرق كشور با توجه به داشتن امكانات تحقيقاتي وسيعتر، جذب سرمايه بيشتر و آب و هواي معتدلتر از روند كندي در توسعه بستهبندي برخوردار است. وضعيت كمي و كيفي بستهبندي در شمال شرقي كشور با قطبيت زعفران و امكانات كشاورزي در اين منطقه همخواني ندارد و به نظر ميآيد اين منطقه از مزيتهاي نسبي خود كه در بالا گفتهشد به قدر كافي استفاده نكرده است. وجود برخي واحدهاي صنعتي بزرگ مربوط به بستهبندي با مالكيتهاي غيرخصوصي يا مديران غيرمالك در اين منطقه تا حدي در توقف و يا كندي پيشرفت صنعت بستهبندي آن تاثير داشته و دارد.
نكته مهم ديگر درباره كيفيت پراكندگي بخش بستهبندي در كشور مربوط به پايگاههاي بستهبندي است. در خصوص كميت و كيفيت پايگاههاي بستهبندي به دليل آميخته بودن آنها با واحدهاي
توليدي نميتوان اظهار نظر خاصي كرد. منظور از پايگاههاي بستهبندي واحدهاي خدماتي يا صنعتي است كه تنها به عمليات بستهبندي ميپردازند. چنين واحدهايي اگر تنها به قصد ارائه خدمات به توليدكنندگان تاسيس شده باشند در مناطقي نزديك به واحدهاي توليدي يا كشاورزي احداث ميشوند و اگر محصولات را گرفته و پس از بستهبندي به نام خودشان به بازار عرضه كنند ممكن است كارگاه خود را در منطقه مصرف احداث كنند. البته اين امر قطعي نيست. كيفيت و كميت پراكندگي پايگاههاي خدمات بستهبندي از جمله موارد بسيار مهم در توسعه بخشهاي توليدي از
جمله بخش كشاورزي است. در اين مورد بايد روي دولت حساب كرد. به عبارتي برنامهريزي و راهبري اين حوزه از صنعت بستهبندي تنها از نهادي عمومي بر ميا~يد. اين نهاد ميتواند دولت يا يك تشكل صنفي قوي باشد. در كشور هنوز سازماندهي براي توزيع خدمات بستهبندي صورت نگرفتهو البته اين كار نيازمند همگرايي بين طرفهاي ذينفع است.
چاپِ بستهبندي در ايران
چاپ بستهبندي از جمله رشتههايي در صنف چاپ است كه طي سالهاي اخير توسعه كمي و كيفي خوبي داشتهاست. با اين حال با وجود به خدمت گرفته شدن ماشينا~لات پيشرفته هنوز درصد قابل توجهي از آثار چاپي بستهبندي قابل رقابت با نمونههاي غربي خود نيستند. مطالعات ماهنامه صنعت بستهبندي نشان داده توسعه چاپ بستهبندي در سطح، بيشتر از عمق بوده است. به اين معني كه بسياري از سرمايهگذاران و به طور كلي نسل جديد صنعت چاپ كشور (چه از نظر سني و چه سابقه در صنف) بيشتر به تهيه فنآوري جديد و تواناييهاي اسمي آن پرداختهاند. در حالي كه اركاني چون دانش، تجربه، اخلاق و وجدان صنفي، بازارشناسي و بسياري عوامل مهم و تاثير گذار كه با اسكناس قابل معامله نيستند و با خطكش قابل اندازهگيري نميباشند مورد توجه قرار نگرفتهاند. اين معضل اگر حل نشود عامل باخت سنگين صنعت چاپ ايران در آينده خواهد شد.
تعداد ماشينآلات چاپ فلكسو و روتوگراورهاي مطابق با تكنولوژي روز در ايران آن قدر هست كه بازار توقع داشته باشد حتي در بخش صادرات نيز رقابت با غرب با موانع مهمي برخورد نكند. همچنين نرخ و شتاب ورود تجهيزات چاپ ليبل و شرينك اسليو در حدي است كه ميتوان در طول يك سال شاهد تفاوتهاي قابل ملاحظهاي در بازار ليبل بود. با اين حال نسبت پيشرفتهاي كيفي چاپ به ميزان ماشينآلات و فنآوريهاي وارد شده به كشور نسبتي منطقي نيست.
چاپ شرينك اسليو بارزترين مثال اين عدم توازن است. بسياري از دارندگان تجهيزات چاپ شرينك اسليو به دليل نداشتن اطلاعات كافي از مواد و سطوح چاپي مورد استفاده در اين روش با مشكلات زيادي مواجه شدهاند. بعضي خسارات زيادي به خود و بعضي به مشتريان خود زدهاند. تمام اينها تنها به دليل عدم درك صحيح از موضوعي به نام فنآوري است. يعني اين كه بعضي فكر كردهاند با خريد يك سيستم پيشرفته كار تمام شده و سيستم خود همه كارها را انجام ميدهد. درست مانند دوراني كه اسكنرها تازه وارد حرفه ليتوگرافي ايران شده بودند و عدهاي تصور ميكردند ابزاري به نام اسكنر يا كامپيوتر به خودي خود ميتواند برتري مطلق ايجاد كند. حدود يك دهه طول كشيد تا اين تفكر غلط به طور كامل از بين رفت و اكنون توانايي اپراتورها و كيفيت برخورد با مشتري در مراكز پيش از چاپ نقش تعيينكنندهتري در بازار دارد.
اولين عامل عدم درك كافي از فنآوريهاي جديد احساس بينيازي به مطالعه كتابها و مقالات تخصصي است كه نزد مديران بخش چاپ و بستهبندي كشور وجود دارد. عامل دوم در اين مشكل نوع اطلاعاتي است كه فروشندگان تجهيزات و فنآوريها در اختيار خريداران ميگذارند. ايشان عموما درباره خروجي سيستم صحبت ميكنند و از بيان الزامات رسيدن به اين خروجي اطلاعاتي نميدهند و يا اصولا از آن اطلاعي ندارند. بخصوص در مواردي كه طرح اين مطالب هيچ سودي براي ايشان نداشته باشد.
در اين ميان آن چه كه همچنان باعث عقبماندگي و نرسيدن به توقعات كـيـفــي مـشتـريـان از چـاپ اسـت دوري از فـرهنـگ مشتـريمـداري، خودبزرگبيني و كوچكانگاري عملي امر تحقيقات است. بازار برخوردهاي بزن و دررو در بازار چاپ ايران به اندازه رشد تكنولوژيك آن رشد كرده است. بعضي از دستاندركاران چاپ به تواناييهاي عجيبي در توجيه بيدقتيها و كمكاريهاي خود دست يافتهاند و مسائل حقوقي آن قدر پيچيده شدهاند كه توقف براي پيگيري دعوا ممكن است باعث بحرانهاي سخت براي يكي از طرفين يا هر دو در بازار كار شود. بدين سان بسياري از
سفارشات آن طور كه بايد مورد مطالعه قرار نميگيرند.
سازمانهاي ناظر يا موثر در چاپ در طول زمان گذشته هرگز آن طور كه بـايـد نـتـوانستهاند نظام موثر و پايداري كه امنيت بازار چاپ را براي سفارشدهنده و مجري تامين كند پايهريزي كنند. معدود دستاندركاران چاپ كه با وسواس و علاقه كار خود را انجام ميدهند نيز اوضاع فعلي ناشناختهميمانند و متضرر ميشوند زيرا مشتري دانش كافي براي تفكيك بد و خوب را ندارد.
سـفـارشـات چـاپـي حـوزه بـسـتـهبـندي از حساسيت بسيار زيادي برخوردارند. چاپ از نظر سرمايهگذاري و هزينه تمام شده و يا پروسه تحقيقات و توليد براي بسياري از توليدكنندگان، موضوعي فرعي است و به آن به عنوان تكميلكننده نگاه ميكنند. با اين حال بسياري از اوقات سرنوشت تمام فعاليتهاي بخش توليد و فروش يك واحد توليدي به ميزان دقت و دلسوزي چاپخانه وابسته است. در اين ميان صنعت چاپ كشور داراي درجهبندي اعلامشدهاي نيست تا سفارشدهنده بتواند براحتي مجري پروژه چاپ خود را ارزيابي كند. در چنين وضعي همه چيز به هوش و تجربه و وجدان دوطرف باز ميگردد كه كم و زياد هر كدام آن در هر يك از طرفين نتايج متفاوتي خواهد داشت. از طرفي مطالعات كارشناسي ماهنامه صنعت بستهبندي حكايت از اين نكته دارد كه درصد بسيار زيادي از كانونهاي تبليغات و انتشارات كه مديريت يا اجراي پروژههاي چاپي توليدكنندگان را بر عهده ميگيرند از فنون كار بياطلاع هستند. متاسفانه ديده شده بعضي از طراحان يا مجريان پروژههاي چاپي بستهبندي به طور كلي از الزامات طراحي يك جعبه در رابطه
با امكانات برش و خط تا بياطلاع هستند. در مواردي ديده شده كه مجري پروژه حتي از تفاوت خروجي فايل آرجيبي با سياموايكي بياطلاع است. آمار اين معضل را براحتي ميتوان از هر واحد فعال پيش از چاپ (ليتوگرافي) گرفت. زيرا واحدهاي پيش از چاپ بخصوص نوع ديجيتالي آن مدتها است كه با معضلي به نام اصلاح فايلهاي مشتريان روبرو هستند. اصلاحاتي كه اگر انجام نشود ميليونها تومان خسارت ببار ميآورد و ليتوگرافي را در عين بيگناهي درگير خود ميكند.
با اين حال تفكرات مديران شركتهاي سفارشدهنده مبين آن است كه علاج اين مشكل آن طور كه چاپخانهداران ميگويند در حذف واسطهها يا ناظران چاپ نيست زيرا بسياري از صاحبان اصلي سفارشات به هر دليلي كانون تبليغاتي يا ناظر چاپ منتخب خود را وكيل خود دانسته و براي انجام كارهاي چاپي متفاوت خود علاقهاي به تماس مستقيم با چاپخانهها يا ساير مراكز مربوطه ديگر ندارند. از طرفي اصولا واسطهگري در پروژههاي چاپ امري پذيرفته شده و رو به توسعه در جهان است كه ايران هم از همين سير پيروي ميكند. در اين ميان بحرانهاي موجود در بازار صنف چاپ باعث شده در حال حاضر بعضي چاپخانهداران براي گرفتن سهم خود از بازار و اثبات توانايي خود در مديريت پروژههاي چاپي سفارشدهندگان به جاي توسعه عمقي كارگاه خود، اقدام به سرمايهگذاري در خطوط پيش و پس خود كنند و به عبارتي توسعه در سطح را مد نظر قرار دهند. معدودي نيز اصولا واسطههاي پروژههاي چاپي هستند كه با راهاندازي كارگاه كوچكي براي انجام بخشي از پروژه در كارگاه خود بقيه كار را نيز در كارگاههاي ديگران به انجام ميرسانند. اين نوع آخر عموما در حوزه چاپ افست روي داده است.
در مجموع صنعت چاپ بستهبندي در ايران با داشتن امكانات مناسب كه مطابق با تكنولوژي روز است هنوز اعتماد كافي جامعه توليدي كشور را در رابطه با دقت، توانايي و بخصوص مشتريمداري به دست نياورده است. از اين رو است كه واحدهاي توليدي كشور مدام در ميان چاپخانهها
سرگردانند و بعضي دلالان نيز در اين ميان با دادن وعدههاي آنچناني از اين وضع سود ميبرند. بازنده اصلي اين اوضاع خود چاپخانهداران هستند. زيرا صاحبان سفارش با وجود تكنولوژي پيشرفته موجود در كشور همواره به انجام سفارش خود در خارج از كشور فكر ميكنند. با اندكي تغيير در قوانين و يا جهاني شدن، اين افكار به سرعت تجسم مييابد و آن روز، روز خوبي براي صنعت چاپ كشور نخواهد بود.
بازرگاني مواد و ماشينآلات بستهبندي در ايران
تهيه آمار از بخشهاي بازرگاني همواره كاري دشوار است. زيرا اين بخش بر خلاف بخشهاي توليدي استعداد زيادي براي تغييرات دارد.
هر ماه تعدادي واحد بازرگاني كار خود را در موضوعي آغاز ميكنند و تعدادي ديگر دست از موضوع قبلي بازرگاني خود كشيده و به موضوعي ديگر روي ميآورند. البته نمايندگان شركتهاي بزرگ جهاني از اين قائده جدا هستند و پايداري و قدمت بيشتري دارند. از آن جا كه بستهبندي نهالي نوپا در كشور ايران است و باز از آن جا كه نرخ رشد و توسعه سريعي نيز دارد مورد توجه بسياري از بازرگانان مواد و ماشينآلات قرار گرفتهاست. اكنون تهيه و عرضه مواد و تجهيزات بستهبندي بستري سودآور براي عدهاي از تجار به نظر ميآيد.
اشتياق توليدكنندگان ايراني براي به روز كردن تجهيزات توليد و به كارگيري مواد بهتر روز به روز بر آمار خريد و فروش در بخش بستهبندي ميافزايد كه سهم قابل توجهي از آن نيز متعلق به مواد و تجهيزات خارجي است. در اين ميان بايد بين عرضهكنندگان محصولات خارجي تفاوتهايي قايل شد.
عدهاي تنها به كار تجارت ميپردازند و كسب و كار آنها فقط فروش و خدمات پس از فروش است. ايشان تمام تبليغات و سيستم اداري خود را در جهت فروش كالاي شركت ديگري به كار ميگيرند و اغلب نيز به نام شركتهاي مرجع شناختهميشوند.
عدهاي ديگر خود توليدكننده مواد، ماشينآلات و لوازم بستهبندي هستند اما بنا به دلايلي
خاص چون كنترل بازار مصرف يا سودآوري بيشتر اقدام به واردات كالاهاي مشابه يا مكمل خود از خارج ميكنند. در اين دسته از واردكنندگان امكان انحراف از مسير اصلي يعني توليد داخلي وجود داشته و در صورتي كه قدرت كنترل بازار مصرف را نداشتهباشند بازار را به نفع كالاي وارداتي از دست خواهند داد. ضمن آن كه مرجع اصلي كالا نيز ممكن است پس از مدتي عهد و پيمان خود با اين شركتهارا با دلايلي ساختگي يا واقعي نقض كرده و خود به شكلي مستقل در داخل كشور به فعاليت ادامه دهد.
دسته سوم واحدهاي توليدي هستند كه براي تاميننيازهاي خود به طور مستقيم از خارج خريد ميكنند. اما ميزان خريد آنها به حدي است كه به هر دليل بخشي از كالاي وارداتي را در داخل به فروش ميرسانند. براي مثال ميتوان به يك شركت نوشابهسازي داخلي اشاره كرد كه چند سال پيش براي تامين نياز خود مقداري درب بطري وارد كرد اما بخشي از آنها را در بازار مصرف به فروش رساند. بعضي از شركتهايي كه در اين دسته قرار دارند اقدام به گرفتن نمايندگي شركت مرجع ميكنند و بدين سان ضمن آن كه خيال خود را از تامينكالاي مورد نياز با قيمت مناسب راحت ميكنند كنترل فروش و آمار مصرف آن كالاي خاص در داخل كشور را نيز به دست ميآورند
موج مخرب در بازرگاني مواد و ماشينآلات
عطش دسترسي به فنآوري پيشرفته نزد توليدكنندگان داخلي عرصهاي را براي برخي اشخاص منفعتطلب نيز فراهم كرده تا به لطف برخي جاذبههاي كاذب نظير دفتر و تشكيلات و ظاهر آراسته و نفوذ كلام يا بعضي سوابق كماهميت و يا بعضي روابط، دست خود را در تجارت وارد كرده و صنعت بستهبندي و چاپ كشور را به كلاسي براي تجربه كردن خود تبديل كنند. بعضي از شركتهايي كه در ايران ادعاي نمايندگي توليدكنندگان اروپايي يا آسيايي را دارند نهتنها هيچ نوع نمايندگي رسمي در اين رابطه ندارند بلكه حتي بخوبي شركت مذكور را نميشناسند. ايشان مانند بعضي آژانسهاي معاملات مسكن حتي موردي را كه پيشنهاد ميدهند نديدهاند و همپاي خريدار با آن آشنا ميشوند اما با انواع روشها اين موضوع را از خريدار پنهان نگه ميدارند. در همين راستا به تدريج ورود نامهاي تجاري ناشناخته به صنايع كشور در حال افزايش است و از برخي نامهاي تجاري تنها يك محصول (دستگاه) در كشور يافت ميشود.
جو فعلي در صنايع كشور كه بسياري حتي صنعتگران را به سوي بازرگاني محصولات خارجي كشانده باعث شده نكات مثبت بازرگاني خارجي يعني ورود فنآوري مورد نياز كشور و در ادامه آن رشد كيفي توليدات ايراني جاي خود را به فعاليتي صرفا سودجويانه زير نام بازرگاني دهد. پي
روان اين روند خود را در تجارت اقلامي كه نياز به دانش بالا و ارائه توضيحات فني داشته باشد درگير نميكنند. به همين دليل متاسفانه بازرگاني صنعتي بخش بستهبندي و چاپ كشور از نظر تجارت مواد و تجهيزات و فنآوريهاي مربوط به نمونهگيري، كاليبراسيون، لوازم آزمايشگاهي و امثال اينها فقير است. در بازرگاني مربوط به بستهبندي و چاپ در ايران بسياري به دنبال سوژههاي آسانتر هستند و كسي روي موارد فوق كه موجب توسعه در عمق ميشوند كار نميكند. به همين دليل توسعه بيشتر در سطح انجام ميشود كه ايجاد تكثر كرده و رقابتهاي مخرب به وجود ميآورد. يك عامل پديد آورنده اين معضل را ميتوان در موج موجود در بازرگاني مواد و ماشينآلات دانست
صنعت بستهبندی و هنر بستهبندی!
برای ایجاد یک تصویر صحیح و جذاب، تولیدکنندگان کالا باید اطلاعات تکمیلی تصویری یا نوشتاری را ضمیمه محصول کرده و به بازار عرضه کنند. در راستای دستیابی به این هدف هنر گرافیک با استفاده از دانش عوامل بصری و شناخت خواستهها و نیازهای مشتری، این اطلاعات را به تصویری زیبا، کارآمد و مفید تبدیل میکند. در بازاری با رقابتهای فشرده و حضور محصولات مشابه پرداخت حرفهایتر و دقیقتر به بستهبندی و گرافیک بیش از پیش احساس میشود.
با یک تیر دو نشان بزنید!
یک محصول غذائی از اولین مراحل تولید و سپس در روند انتقال و جابهجائی بهواسطهها و سپس فروشگاهها تا رسیدن به مرحلهٔ پایانی، یعنی جای گرفتن در سبد خرید مصرفکننده و حتی در طول دورهٔ مصرف با مخاطبان بسیاری مواجه خواهد بود. وقتی یک محصول در ارتباط مستقیم یا غیرمستقیم با مخاطب قرار بگیرد، در دستان او باشد و یا تنها در مسیر نگاه او، انتقال اطلاعات از محصول به مخاطب بلافاصله آغاز میشود. هر مخاطب با توجه به اینکه چه نوع ارتباطی با محصول دارد، به آن محصول توجه میکند و بهدنبال اطلاعات لازم و مورد نیاز خود میشود.
اطلاعاتیکه یک کارگر بستهبندی، حملکنندهٔ بار، واسطهٔ فروش، فروشنده، یک فروشگاه یا یک مصرفکننده نیاز دارند با یکدیگر متفاوتند.
میتوان گروههای مخاطب یک محصول غذائی و نیازها و خواستههای آنها را بهصورت منظم دستهبندی کرد. اما بزرگترین و مهمترین آنها مصرفکنندهٔ نهائی است. بنابراین سلایق و
خصوصیات این گروه نقش مؤثرتر و مهمتری در تعیین مشخصات محصول دارند.
آنچه که دیده میشود
ظاهر یک ماده غذائی به تنهای یا در یک بستهبندی ابتدائی و ساده نمیتواند گویای مشخصات محصول غذائی باشد. زیرا عناصر بصری در ظاهر آن تنها میتواند اطلاعاتی در مورد رنگ، فرم، حجم، ابعاد، زبری، نرمی و اطلاعات نسبی در مورد جنس ماده غذائی به بیننده انتقال دهند. این اطلاعات در مجموع تصویری از طعم و خواص ماده غذائی در ذهن مخاطب رسم میکنند. تصویری که ممکن است برداشتی نادرست، ابتدائی و مبهم از آن محصول باشد.
برای ایجاد یک تصویر صحیح و جذاب، تولیدکنندگان کالا باید اطلاعات تکمیلی تصویری یا نوشتاری را ضمیمه محصول کرده و به بازار عرضه کنند. در راستای دستیابی به این هدف هنر گرافیک با استفاده از دانش عوامل بصری و شناخت خواستهها و نیازهای مشتری، این اطلاعات را به تصویری زیبا، کارآمد و مفید تبدیل میکند. در بازاری با رقابتهای فشرده و حضور محصولات مشابه پرداخت حرفهایتر و دقیقتر به بستهبندی و گرافیک بیش از پیش احساس میشود.
بستهبندی خوب چگونه است ؟
هنر بستهبندی قدمتی به درازای عمر نسل بشر دارد. از زمانیکه انسان غارنشین، باقیماندهٔ گوشت شکار را برای نگهداری در زمانی طولانیتر در برگهای درختان میپیچید، بستهبندی معنا گرفت. اما انستیتوی بستهبندی آمریکا در کتاب لغتنامه بستهبندی خود، آنرا چنین تعریف کرده است: ”در بر گرفتن محصولات، اقلام یا بستهها در یک کیسه، جعبه، لیوان، سینی قوطی، لوله، بطری یا فرم دیگری از ظروف که بتوانند یکی از اعمال عمدهٔ زیر را انجام دهد.“
در برگرفتن برای حمل و نقل و استفاده از محصول
محافظت
انتقال اطلاعات
یک بستهبندی موفق کدام است؟
طرح یک بستهبندی متشکل از ویژگیهای فرمی و سه بعدی و عناصر تصویری و گرافیکی آن است. هر دو گروه این عوامل، نقش مهمی در یک بستهبندی بهعهده دارند. این عوامل در کنار یکدی
گر شرایطی را پدید میآوردند تا توجه خریدار را بهخود جلب کنند. بررسی خصوصیات ساختاری و عملکردی یک بستهبندی بسیار وسیع و تخصصی است. اما در مرحلهٔ انتخاب عنوان، بهتر است که به بررسی عوامل تصویری و دوبعدی پرداخته شود.
اجراء بصری و گرافیکی در بستهبندی یک محصول غذائی، باید بتواند علاوه بر اطلاعرسانی و معرفی نقش تبلیغی و بازاریابی را نیز برای محصول درون خود ایفا کند. هر بسته میتواند بهطور مستقل مانند یک بروشور، پوستر و استند نمایش و غیره عمل کند. یعنی چنان کامل و جذاب و آگاهانه طراحی شده باشد تا بتواند خریداری را که محصول را نمیشناسد و در مورد آن اطلاعات کافی ندارد، ترغیب به خرید کند. به بیان دیگر بستهبندی موفق باید خود، محصول خود را بفروشد.
چنین دیدگاهی به بستهبندی، آنرا به محصولی پویا، باارزشی مستقل از محصول داخل آن تبدیل میکند و آنرا شایستهٔ توجه، تحقیق و صرف انرژی بیشتر در طراحی میکند.
در یک جمعبندی کلی میتوان خصوصیات یک بستهبندی خوب را به شرح ذیل برشمرد.
۱. در محل فروش و عرضه چشمگیر باشد.
۲. در میان انبوه محصولات نظر خریدار را جلب کرده و آنرا به نمادی ماندگار تبدیل کند.
۳. به مشتری این اطمینان را بدهد که نیازهای او را برآورده میکند. (رسیدن به این هدف مستلزم شناخت دقیق نیازهای مخاطبان است)
۴. در میان محصولات دیگر به سرعت و به سهولت قابل تشخیص باشد.
۵. تصاویر و رنگها گویای کیفیت و خواص محصول داخل بسته باشد.
۶. نوشتهها حاوی اطلاعات کافی و لازم از مشخصات محصول باشند.
۷. عنوانها و مطالب مهم در محلی از بستهبندی قرار بگیرند که به سرعت و در اولین نگاه دیده و خوانده شوند.
۸. انتخاب تصاویر، رنگها، نوشتهها، شعارها و نمادها کاملاً آگاهانه و با توجه به هدف بازاریابی انجام شوند.
۹. نشان از سلامتی و ارزش غذائی بالا
۱۰. چنان جذاب باشد تا خریدار تمایل به نگهداری و استفادهٔ مجدد از بستهبندی را داشته باشد (البته در صورتیکه برای بستهبندی کاربردی دیگری پس از اولین مصرف طراحی شده باشد).
به منظور دستیابی به تمام مشخصات ذکر شده، طراح گرافیک نه تنها باید طرح بستهبندی را بهطور کامل بررسی کند، بلکه باید وضعیت آنرا پس از چیدن در قفسه در کنار تعداد زیادی از محصولات مشابه و غیرمشابه نیز پیشبینی کند. قدم اول جلب توجه مخاطب به محصولات قرار داده شده در قفسهٔ فروشگاه، قدم دوم جلب رضایت مشتری هنگامیکه یک بسته از محصول را در دستان خود دارد و قدم سوم حفظ رضایت مشتری تا زمان مصرف محصول و دورانداختن بستهبندی آن است.
چگونه یک بستهبندی به انتخاب اول تبدیل میشود؟
جواب این سؤال، طراحی آگاهانه و حرفهای است. طراح یک بستهبندی باید نیاز مشتریان و مخاطبان و حتی برداشتهای ناخودآگاه آنها را نسبت به آنچه که میبیند و لمس میکند بد
اند. پس یک طراح باید بر شخصیت افراد و تمایل آنها حتی بیش از خودشان مطلع باشد.
همچنین طراح باید در مورد قدرت اثرگذاری عناصر بصری اطلاعات کامل داشته باشد. او با توجه به بررسی شرایط جامعه و مطالعهٔ روند مصرف محصول، بهترین رنگ، فرم، بافت، تصویر و نوشته را برای بستهبندی آن انتخاب میکند.
از خاصیت اثربخشی تصاویر، فرمها و رنگها در بسیاری از مسائل روزمره میتواند بهره گرفت. ویژگیهای رنگها در کاربرد آنها نقش مهمی دارند. رنگها در علم روانشناسی بسیار مورد تحقیق و مطالعه قرار گرفتهاند و اثرات آنها همانند فرمولهای ریاضی اثبات شدهاند. رنگها و فرمها بازتاب و بیانگر تفکرات و احساسات ما هستند و ارتباط محسوسی با زندگی انسان دارند.
رنگها میتوانند به نشانههائی ثابت و استوار از آنچه که ذهن، بهعنوان خاطره در خود دارد، تبدیل شوند. بهعنوان مثال رنگ قرمز در بستهبندی محصولات کوکاکولا حتی در شرایط و کاربردهای متفاوت، ممکن است بلافاصله تداعی احساس مصرف همان محصول را داشته باشد.
براساس همین ویژگیها، نام برخی محصولات، آرم بعضی شرکتها و رنگ سازمانی برخی تولیدکنندهها به سمبلهائی از مفاهیم تبدیل شدهاند.
از این اثرات در طراحی یک بستهبندی نیز میتوان بهره زیادی برد. در اصل هدف این است که به مخاطب گفته شود محصول موجود خوشطعم، سلامت و دارای ارزش غذائی بالاست. حال طراح باید بهدنبال سمبلهائی از سلامتی و خوشطعمی بگردد تا همان احساس را ذهن خریدار بیدار کند.
برخی فرمها و رنگها در یک فرهنگ، معانی خاص یافتهاند. بنابراین فرهنگ گروه مصرفکننده، در لیست اولویت مطالعات قرار دارد. مثلاً چهار رنگ اصلی که برای سلامتی به آنها نیازمندیم عبارتند از سبز، قرمز، زرد و آبی. در موادغذائی توجه کمتری به رنگ آبی شده است. زیرا این رنگ نسبت به سایر رنگها کمتر احساس مفید بودن، تحریک اشتها، سلامتی و غیره را القا میکند.
دقت در انتخاب نوشتهها، چیدمان حروف روی بستهبندی، انتخاب فونت و نام مناسب نیز بسیار مهم است. نوشتهها نیز جزء عناصر بصری هستند که با انتخاب صحیح میتوان از تأثیر اشتباه و معکوس آنها بر بیننده جلوگیری کرد.
فرم، بافتها و شکل همگی باید در جهت رسیدن به هدف بهکار روند.
نمونه های موفق خارجی و بررسی آنها :
بستهبندی توزیع
میزهای لرزش با فرکانس متغیر قابل برنامهریزی هستند بهطوری که میتوانند فرکانسهای متداول حملونقل بین ۳ تا ۱۰۰ هرتس را ایجاد کنند این میزها در شبیهسازی محیط واقعی توزیع، صحیحتر عمل میکنند.
تجهیزات آزمونگیری قبل از حمل
میزهای لرزش
میزهای لرزش برای بررسی پاسخ محصول و بستهبندی به انواع مختلف لرزش که در محیط حمل رخ میدهد بهکار میروند. این میزها از دو نوع عمده هستند:
میزهای لرزش از نوع ضربههای مکرر در فرکانس ۵/۴ هرتز، دامنه ۱ اینچ و شتاب حدود ۱۰۱G کار میکنند. این میزها در آزمونهائی که در قوانین کالاهای خطرناک مشخص شدهاند و همینطور در روشهائی که در ISTA و ASTM D ۴۱۶۹ توصیه شدهاند بهکار میروند. این تجهیزات برای تعیین مقاومت سائیدگی نسبی نیز مفید هستند.
میزهای لرزش با فرکانس متغیر قابل برنامهریزی هستند بهطوری که میتوانند فرکانسهای متداول حملونقل بین ۳ تا ۱۰۰ هرتس را ایجاد کنند این میزها در شبیهسازی محیط واقعی توزیع، صحیحتر عمل میکنند. این میزها در بررسی نقاط ضعف محصولات بستهبندینشده از نظر تشدید (رزنانس) و نیز در مکانیابی نقاط رزنانس پشتهای بستهبندیهای انبار شده بهکار میرود.
آزمونهای زیر توسط ASTN برای لرزش توصیف شدهاند:
- D۹۹۹: آزمون لرزش برای ضعفهای حمل
- D۱۱۸۵: پالتها و ساختارهای مربوطه که در جابهجائی و حمل مواد بهکار میرود.
- D۳۵۸۰: آزمون لرزش محصول (در جهت عمودی و شکل موج سینوسی)
- D۴۷۸۲: آزمون لرزش تصادفی ضعفهای حمل
- D۵۱۱۲: آزمون لرزش (حرکت سینوسی خطی در جهت افقی) برای محصولات و قطعات بستهبندینشده
- D۴۱۶۹: آزمون عملکرد سیستمها و ضعفهای حمل