بخشی از مقاله
چکیده :
یکی از چالشهاي جدي کشور هاي در حال توسعه در جهان امروز توجه به حفظ منابع آب و حفاظت و بهره برداري بهینه از آن در کنار پرداختن به زیر ساختهاي توسعه در این کشور ها می باشد .از آنجایی که موضوع آب به عنوان یکی از زیر بنایی ترین ارکان توسعه در همه عرصه ها ، همیشه در ردیف یکی از اولین شاخص هاي توسعه یافتگی مورد ارزیابی قرار می گیرند، نکته قابل توجه در این راستا توجه به منابع آب موجود و مدیریت در این زمینه می باشد .براي سنوات متمادي برنامه ریزان منابع آبی توجه خود را به مدیریت منابع آب و عرضه آن معطوف کرده اند و حل مشکلات ومسایل عمده بخش آب از جمله کم آبی رادر این مدیریت جستجو می کردند.
به دلیل افزایش مصرف آب متاثر از عوامل متعددي همچون افزایش جمعیت ، افزایش درآمد سرانه ،بالا رفتن سطح بهداشت عمومی ، رشد فعالیت کشاورزي و توسعه اقتصادي – اجتماعی لزوم توجه به مدیریت تقاضا در سطح جهان ، منطقه اي و به ویژه در کشور امري اجتناب ناپذیر است .مدیریت تقاضا آب - water demand management - WDM و راهکار هاي آن همراه تلفیق با مدیریت عرضه آب می تواند گامی موثر در جهت تطابق بیشتر تقاضاي آب با عرضه آن باشد.دراین مقاله به مباحث منابع آب ،مدیریت جامع سیستم آب در کشور ، مدیریت تقاضاي آب ، موانع و مشکلات موجود و در نهایت را هکارها و پیشنهادات پرداخته خواهد شد.
واژههاي کلیدي : مدیریت، روشها ، سیستم ها، منابع آب
مقدمه :
آب الفباي آبادانی و گنجینه مشترك تمام انسانهاست. خلاء بین توان تامین آب و شدت تقاضاي آن وقتی نتواند با راهکارهاي مدیریتی مهار گردد ، می تواند زبان مفاهمه را به زبان مخاصمه ، در همه ابعاد محلی ،ملی، منطقه اي و بین المللی تبدیل نماید . این که وقتی بین عرضه و تقاضاي آب تعادل بوجود نیاید و امکان به وجود آمدن بحران وجود داشته باشد معلول دو واقعیت انکار ناپذیر است .1 محدودیتهاي منابع آبی .2 تاثیر گذاري اقدامات و افزایش فعالیتهاي بشر بر روي این منبع غیر قابل جایگزین.براي سالیان متمادي برنامه ریزان منابع آبی براین عقیده بودند که مشکلات و مسائل عمده بخش آب در سمت عرضه آن می باشند در حالی که مسایل سمت تقاضاي آب را ساده می انگاشتند لذا توجه خود را به سمت عرضه آب معطوف کرده بودند و حل مشکلات و مسائل عمده بخش آب از جمله کم آبی را در این سمت جستجو می کردند.
بدلیل افزایش مصرف آب متاثر از عوامل متعددي همچون افزایش جمعیت ، بالا رفتن سطح بهداشت عمومی ، رشد فعالیتهاي کشاورزي و توسعه اقتصادي و اجتماعی ، لزوم توجه به سمت تقاضاي آب در سطح جهانی ، منطقه اي و بویژه در کشور امري اجتناب ناپذیر است .در حقیقت مسائل سمت عرضه آب است که بدلیل کار با قوانین طبیعی هیدرولوژیک و اصول مهندسی نسبت به مسائل سمت تقاضا ساده تر می باشد این در حالی است که مسائل سمت تقاضاي آب به متغیر هاي زیادي وابسته است که مرتبط با نیازها و رفتار هاي انسانی است . این مسائل در زمانها و مکانهاي مختلف ، متفاوت می باشد و به راحتی قابل کنترل و محدود کردن نیست .
کشور ما بدلیل نازل بودن ریزشهاي جوي و نامناسب بودن پراکنش زمانی و مکانی آن در زمره کشورهاي اقلیم خشک و نیمه خشک جهان قرار دارد و در این شرایط به دلیل رشد جمعیت، گسترش شهر نشینی و توسعه بخش هاي اقتصادي - کشاورزي و صنعت - تقاضا براي آب رو ز به روز افزایش می یابد. نظري به گذشته و تاریخ کشور نشان می دهد که براي تعدیل مسائل ناشی از محدودیت منابع آبی ابتکارات و ابداعات متنوعی در زمینه بهره برداري ازاین منابع ،چه سطحی و چه زیر زمینی در ابعاد سازه اي و مدیریتی مورد توجه بوده است که احداث قنوات و سد هاي مخزنی و انحرافی، اصلاح شبکه هاي آب در بعد سازه اي و مدیریتی عرضهآب - - water supply management مورد توجه بوده است .
بررسی وضعیت منابع آب در ایران:
اخیراً فائو اعلام کرده است تشدید گاز هاي گل خانه اي ، تغییرات جوي را شدت بخشیده که در این میان نگرانی عمده، ناشی از تغییرات جوي کمبود آب است .نزدیک به %85 از مساحت ایران داراي اقلیم خشک بیابانی ، نیمه خشک و فرا خشک می باشد . میزان بارش در ایران به طور متوسط حدود 400 میلیارد متر مکعب در سال است که نزدیک به 270 میلیارد متر مکعب آن تبخیر و تعرق و 130 میلیارد متر مکعب آن در سال به عنوان آبهاي تجدید پذیر از طریق آبهاي سطحی وآبهاي زیر زمینی ،بهره برداري می شود.از این مقدار نزدیک به 92 میلیارد متر مکعب به صورت جریانهاي سطحی در کشور جاري شده و سالانه به میزان حدود 38 میلیارد متر مکعب سفره هاي آب زیر زمینی را تغذیه می نمایدبرآورد. ها حاکی است که سرانه منابع آب تجدید شونده در ایران حدوداً 25 % متوسط جهانی می باشد .
یک عامل اساسی تاثیر گذار بر مساله موجودیت آب در کشور، تغییر پذیري زیاد فصلی و سالی آن است .بارندگی سالیانه از مقادیر بسیار کم قابل چشم پوشی در نواحی کویري تا بیشتر از 1500 میلی متر در نواحی ساحلی خزر تغییر می کند . موجودیت آب در کشور در طول سال نوسان قابل توجهی دارد و این تغییر پذیري سه مورد مهم را برا ي مدیریت آب یاد آور می شود:اول اینکه: عدم اطمینان موجودیت آب از نتایج بلا فصل این امر بوده و لذا ارزش گذاري آب براي بهره برداران مشکل خواهد بود. دوم اینکه: ظرفیت ذخیره پرهزینه اي براي بهره برداري از جریان آب در طول سال مورد نیاز است .سوم اینکه: مدیریت ریسک براي کمینه کردن اثرات نامطلوب رویداد هاي هیدرولوژیکی شدید لازم است.
لزوم مدیریت جامع سیستم آب :
هدف از مدیریت جامع منابع آب ، ایجاد سیستمی است که ضمن ارتباط دادن متقابل مدیریت منابع آب با محیط زیست و توسعه اجتماعی و اقتصادي ، از انعکاس و بازخورد آنها بهره مند گردیده و در نهایت با مشارکت بخشهاي مختلف، تصمیم گیري هاي تخصیص و توسعه منابع آب صورت گیرد . نکته مهمی که در مطالعات جامع مدیریت منابع آب باید مورد توجه قرار گیرد ، شناخت مولفه هاو عدم قطعیت هاي آنها ، مشخص و روشن نمودن ارتباطات بین مولفه ها و اثرات مستقیم و غیر مستقیم بین مولفه ها می باشد تا با حل یک مشکل و برنامه ریزي یک مولفه قسمت هاي دیگر سیستم تحت الشعاع قرار نگیرداثرات. مستقیم معمولاً قابل سنجش و اندازه گیري می باشند. در مدیریت جامع منابع آب ترکیبی از استراتژي ها و سیاست هاي مختلف چون ذخیره آب ، تغذیه آب خوان ، انتقال آب صرفه جویی در مصرف آب ، مدیریت فشار و نشت در شبکه هاي توزیع ، افزایش میزان تامین آب با در نظر گرفتن عدم قطعیت هاي هید رولوژیکی ، هید رولیکی و سازه اي مورد نظر قرار می گیرند . همچینین مطلوبیت تاثیر پذیران مختلف در جهت رسیدن به سطح پایداري از تامین و تقاضا مورد نظر قرار می گیرد.
ضرورت ایجاد نظام جامع مدیریت منابع آب درسطح ملی :
مدیریت تولید ، تامین ، استحصال ، توزیع و برنامه ریزي و نظارت بر مصارف، هر کدام ابعاد گوناگونی دارد که به بخشها و وزارتخانه هاي مختلف مربوط می شود. لذا برنامه ریزي اساسی و استراتژیک در حدي است که ملاحظات مدیریت عامل کشور در آن مطرح است . این ملاحظات یک مدیریت ملی بر آب را در سطح بالا اجتناب ناپذیر می نماید.با توجه به اهداف استراتژیک مدیریت جامع و شرایط خاص ایران و شواهد موجود ، مدیریت جامع منابع آب بایستی در سطح ملی وبه صورت جامع نگریسته شود و به جاي دیدگاه بخشی ، دیدگاه جامع لحاظ گردد .
از طرف دیگر در بخش اجرا و تصدي، مصارف و توزیع ، امکان وارد شدن مدیریت جامع منابع آب ، به ارائه خدمات وسیع،وجود ندارد بلکه امکان واگذاري به دستگاه اجرایی مربوطه یا خود مردم یا شهرداري ها وجود دارد که این موضوع ناقض مدیریت جامع منابع آب نمی باشد . در بخش ساخت تاسیسات و طراحی آن ها نیز مشاورین ، پیمانکاران ، شرکت ها و سازمان هایی در کشور وجود دارند که عمدتاً در بخش خصوصی و پیرو سیاست هاي دولت هستند و می توانند بخشی از وظایف محوله را دنبال کنند .با توجه به مطالب فوق ، نظام جامع مدیریت منابع آب باید در دو سطح اعمال گردد :
الف - سطح یک : مدیریت در این سطح به صورت فرا بخشی است و وظیفه سیاست گذاري و برنامه ریزي هاي کلان را به عهده دارد و این کار ، توسط شورایی به نام شوراي عالی منابع آب ، زیر نظربالاترین مقام اجرایی انجام پذیر است .دبیر خانه شورا می بایستی در بخشی قرار گیرد که بیشترین تاثیر گذاري را در حفظ منابع آب دارد.
ب - سطح دو : سطح دو به صورت بخشی است و وظیفه تعیین نیاز ها و برنامه هاي بخش را به عهده دارد . بدیهی است نیاز ها و برنامه ها براي هماهنگی و تخصیص سهمیه ها ، جهت تطبیق و تائید به شوراي عالی مذکور در سطح یک ارائه می گردد.
بسیاري از صاحبنظران وظیفه عمده مدیریت منابع آب را برقراري تعادل و توازن بین عرضه و تقاضا می دانند. این وظیفه ، نشانه آشکاري از تنظیم رابطه آب و توسعه و کنترل و تمشیت امور مربوط به آن را ندارد . این نشانه هنگامی آشکار می شود که کم و کیف تقاضا ها و رده بندي و تعیین الویت و نحوه پاسخگویی به گروه هاي مصرف کننده آب مشخص می شود. این تشخیص با بررسی تلاش هاي مدیریت منابع آب براي به حد اکثر رسانیدن پیامدهاي مثبت و به حد اقل رسانیدن پیامد هاي منفی اقدامات ، نسبت به هدف هاي توسعه پایدار حاصل می شود . به عبارتی دیگر، کار آمدي مدیریت منابع آب از دید گاه توسعه پایدار هنگامی آشکار می شود که تنظیم ارتباطات متقابل بین آب و توسعه شکل کار آمدي پیدا کند.
از این نظر تعریفی که پروفسور »کاکس«براي مدیریت آب ارائه داده است، مفهوم مورد نظر را به نحو بهتري بیان می کند : »مدیریت آب در یک جامعه شامل کلیه تصمیماتی است که به خط مرز جامعه و منابع آب ارتباط دارد. به جز در دوران آغازین توسعه اقتصادي – اجتماعی ، این تصمیمات شامل تلاشهایی است که به اصلاح رابطه میان انسان وآب منجر می شود . منظور از اصلاح ، بهبود مشخصه هاي مثبت آب و حذف یا کنترل جنبه هاي منفی آن است .« با پذیرش این نگرش، سیاست گذاري و برنامه ریزي مدیریت منابع آب باید با توجه به شناخت از ارتباطات متقابل آب و توسعه ، امکانات و ابزار هاي مدیریتی ، امکانات فنی ومالی و محدودیت هاي نظام اجتماعی و سیاسی هر جامعه شکل گرفته و تعریف شود .
بهترین شرایط هنگامی فراهم می شود که برنامه ریزي منابع آب با برنامه ریزي کلان فرابخشی به وحدت و هماهنگی برسد و مدیریت منابع آب به صورت بخش لاینفک مدیریت توسعه جامعه ، عمل نماید .فایده اعمال این نگرش آن است که هم مشکلات » قدیمی « مدیریت آب و توسعه و هم مشکلات »جدید« می تواند در این چارچوب مورد بررسی و حل و فصل قرار گیرد .منظور از مشکلات قدیمی استفاده کارا از آب به عنوان منبع اصلی یا ثروت ملی در خدمت توسعه و رشد اقتصادي است، یعنی همان بحث توسعه نیافتگی و ناتوانی در استفاده صحیح از امکانات و ظرفیت ها و منظور از مشکلات جدید ، همان مدیریت حفاظت و بهر ه برداري از منابع آ ب در چارچوب اهداف » توسعه پایدار« است .
براي کاهش و رفع نارسایی ها و موانع ، در زمینه مدیریت آب و توسعه ابتدا با ید موجبات تبیین و سنجش روابط آب و توسعه هر چه بیشتر فراهم شود و همراه آن و به تدریج ارتباط میان مدیریت ملی آب و فرایند توسعه ، براساس شرایط و ویژگی هاي هر جامعه مورد بررسی و چاره جویی قرار گیرد . آنگاه با بررسی و پیش بینی پیامدها ي مثبت بهره برداري و کنترل منابع آب و کاهش و یا ممانعت از پیامد هاي منفی هر اقدام ، می توان راحل هاي مختلفی را مورد بررسی و مقایسه قرار داد . در این صورت ، از یک طرف ، زمینه هاي هماهنگی و ارتباط میان برنامه هاي مدیریت منابع آب و برنامه هاي توسعه ملی فراهم می شود و از طرف دیگر ، مدیریت ملی می تواند دراتخاذ تصمیم گیري هاي کلان ملاحظات و پیامد هاي این تصمیمات بر بخش آب را مورد توجه قرار دهد .