بخشی از مقاله

چکیده

دین بهترین و عالیترین روشی است که میتواند اجتماع بشر را منظم ساخته و بیش از هر روش دیگر مردم را به رعایت قوانین اجتماعی وادار نماید. انسان هرگز جز سعادت و کامرانی خویش را در زندگی نمیخواهد و نمیجوید و البته این سعادت جز در سایه تأمین کامل همه وسائل زندگی ممکن نیست و از طرف دیگر بشر با فهم خدادادی خویش درک میکند که هرگز نمیتواند همه این نیازمندیها را بهتنهایی بهدست آورد. زیرا بدیهی است که تحصیل همه احتیاجات زندگی از توانایی یک فرد هرچه هم نیرومند باشد، بیرون است. از این رو باید با افراد همنوع خود همکاری کند. در حقیقت همه برای یکدیگر فعالیت کرده و این امر جز با روابط اجتماعی مناسب و بر طبق دین میسر نخواهد بود. این تحقیق به روش مطالعهای کتابخانهای و توصیفی انجام شده است. هدف از انجام این تحقیق نشان دادن اهمیت روابط صحیح و مناسب در زندگی انسان است که البته این مهم با دین و روابط تعریف شده بهوسیله دین الهی میسر خواهد بود.

واژههای کلیدی: اجتماع، وحدت و اتحاد، دین.

مقدمه:

جایگاه محوری قرآن کریم در منظومه فکری اسلام و ویژگی های منحصر به فرد آن، منجر شده تا خداوند متعال نسبت به تدبّر در این کتاب الهی و بهره مندی از اصول و آموزه های آن به مثابه راهنمایی جاودانی، به کرّات توصیه نموده باشد. در واقع قرآن کریم در کلام الهی با اوصافی معرفی شده که حکایت از حیات و تأثیرگذاری مستمر آن در ورای تمامی زمان ها و مکان ها دارد؛ اوصافی چون"هدایت گری و بشارت دهندگی" - اسراء- - 90/ یس-2/ واقعه .77/ "صدور حکمت" "دارای کرامت" و مواردی از این قبیل که در مجموع دلالت بر ضرورت مراجعه مستمر به این کتاب الهی وبهره مندی از آن برای فهم معنای زندگی، فلسفه حیات و نحوه اداره امور دارد.

چون محصول فعالیت های افراد به هم آمیخته است و همه می خواهند از آنها استفاده کنند، جامعه نیازمند به یک سلسله مقررات است که رعایت آنها از آشوب و هرج و مرج جلوگیری کند. بدیهی است که اگر مقررات و قوانینی برای اداره کردن اجتماع نباشد هرج و مرجی پیش می آید که جامعه بشری حتی یک روز هم نمی تواند به زندگی خود ادامه دهد. البته این قوانین بر حسب تفاوت مدنیت و توحش اقوام و ملل و اختلاف سطح فکر اجتماعات و سازمان حکومتی آنها فرق می کند ولی در هر حال هیچ جامعه ای از یک رشته رسوم و مقرراتی که لااقل مورد احترام بیشتر افراد آن باشد، بی نیاز نیست. - طباطبایی،بی تا - آخرین روش اجتماعی برای حفظ قانون، وضع قوانین مجازات و گماشتن پاسبان است. ولی قوانین به تنهایی نمی تواند جلوی طبع سرکش غرائز دیگر بشر را بگیرد بلکه نیرویی قوی تر می خواهد که انسان خود با اراده و اختیار بر این غرائز مادی و سرکش غلبه یابد.

سوالات پژوهشی که به آن خواهیم پرداخت عبارتند از:

-1جایگاه دین در زندگی فردی و اجتماعی بشر چیست؟

-2از منظر دین زندگی فردی انسان مهم تر است یا زندگی اجتماعی انسان؟

-3محورهای زندگی اجتماعی انسان کدام است؟

مزیت دین بر سایر قوانین

دین دو وسیله نیرومند در اختیار دارد که می تواند هر نیروی مخالفی را مغلوب کند و درهم شکند:

-1 هر فرد دیندار به راهنمایی دین به این حقیقت پی برده است که زندگی وی محدود به زندگی چند روزه این جهان گذران نیست بلکه حیاتی نامحدود و بی پایان در پیش دارد که با مرگ از بین نمی رود و تنها راه سعادت همیشگی و راحتی ابدی وی این است که از مقررات دینی که پروردگار متعال به وسیله پیامبران خود فرستاده است، پیروی کند زیرا مقررات دین از طرف خداوند توانا و دانایی که به درون و بیرون انسان آگاه است؛ وضع شده است. بنابراین نمی تواند عملی را پنهان کند.

-2هر فرد دیندار طبق عقاید دینی خود می داند هر دستور دینی را که انجام دهد اطاعتی از پروردگار خویش نموده است، و پاداش نیکی از فضل و عنایت خداوند دریافت خواهد نمود. بنابراین با میل و رغبت به مقررات پایبند است. این دو راه، راهی است که دین، انسان را به رعایت روابط اجتماعی دعوت می کند به طوری که خود انسان تصمیم بر این کار می گیرد و با این کار با اراده و اختیار خودش به زندگی خوب دنیایی و آخرتی اعتقاد دارد. - مطهری، - 1381 افراد شخصیت خودشان را از یکدیگر کسب می کنند. یعنی شخصیت انسان ها از اجتماع گرفته می شود و اجتماع موقعیت خود را از انسان ها دارد. درست است انسان ها دارای عقل و اراده هستند و اجباری در کار نیست ولی آنچه که دارند از اجتماع است.

یعنی انسان در ارتباط و رابطه با دیگر انسان ها زندگیش شکل می گیرد و معنا پیدا می کند. اجتماع روی فرد تأثیر می گذارد و فرد روی اجتماع. قرآن برای اجتماع و روابط آن شخصیت قائل است. - اعراف- - 34/ بیماری و سلامت قائل است. سعادت و شقاوت قائل است. در این دنیا افراد اجتماع واقعا به یکدیگر متصلند پس ارتباط شان نیز در زندگی هر یک تأثیرگذار است. - یس - - 59/مطهری، - 1381 پس به دلیل این که اجتماع دارد، وحدت دارد- مسیر و خط سیر دارد- تکامل دارد- عمر دارد-حیات و موت دارد- حقوق دارد، و این حقوق و ارتباط ها فقط با مکتب الهی قابل توجیه است؛ زیرا دنیا خدا دارد و جریانی که در دنیا هست به سوی یک غایت و هدف است.

بنابراین اجتماع حق دارد و اگر عدالت معنایش توازن است پس باید حقوق افراد رعایت شود و حق اجتماع هم رعایت شود. عدالت بر پایه حقوق واقعی و فطری استوار است. فرد حق دارد، اجتماع هم حق دارد. - مطهری، - 1381 در واقع معنای روح اجتماعی این است که جامعه زنده باشد. زنده بودن اجتماع به این است که درافراد آن اجتماع روح اجتماعی و حس اجتماعی و عاطفه اجتماعی وجود داشته باشد . یعنی همان طوری باشد که امام صادق - ع - فرمود: خودت را همواره به جای دیگران بگذاری و برای آنها همان را بپسندی که برای خود می پسندی و همان را کراهت داشته باشی که برای خویشتن کراهت داری. - مطهری، - 1381 این مطلب بدیهی است که نوع انسان نوعی است اجتماعی زیرا اجتماعی بودن، فطری هر فردانسانی است. تاریخ هم نشان می دهد که انسان پیوسته در حال اجتماع زندگی می کرده است. قرآن در آیات زیادی به بهترین وجه، از این مطلب خبر داده است. آل عمران195/، حجرات13/، زخرف32/، فرقان - .45/طباطبایی،بی تا -

محدودیت ناشی از عدم توازن اجتماعی

عدم توازن اجتماعی به این معنی است که مردمی با تلاش مقدور خود نتوانند به حداقل زندگی دست یابند. در اینجا حق اشاعه آنها را باید از اموال اهل تمکّن دریافت داشت. - موسوی اصفهانی، - 1368

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید