بخشی از مقاله

چکیده

فساد شناسی2زیر مجموعه علوم انسانی است؛ رشتهای چند بعدی که بر مطالعات فساد تمرکز میکند و از مفاهیمی است که پس از کنوانسیون مبارزه با فساد ملل متحد3به صورت جدیتر میان دانشگاهیان و کارشناسان مورد بحث و مطالعه قرار گرفته است. هر چند قبل از آن هم اقتصاد دانان، سیاستمداران، جرم شناسان، جامعه شناسان، حقوقدانان، انسان شناسان و روانشناسان علاوه بر ذکر علل بروز فساد، قائل به نوع شناسی فساد شدهاند؛ عوامل خطر فساد را شناسایی و نظریههای فساد، و راههای کاهش آن را در قالب استراتژیهای پیشگیری از فساد که ترکیبی از اقدامات کنشی، واکنشی و پیشگیرانه است؛ پیشنهاد کردهاند.

با اینحال تنها اندک کشورهایی موفق به کاهش فساد با استفاده از ترویج بعد اخلاقگرایی شدهاند. بدون تردید عوامل مختلف اقتصادی، سیاسی، حقوقی، اجتماعی، روانی، اتخاذ یک رویکرد مناسب را در برابر این جرم سخت کرده و حاصلی جز سلب اعتماد عمومی، فقر و پایداری فساد در بر نخواهد داشت. ارتقاء بهبود کیفیت زندگی از اهداف پیشگیری از آسیبهای فردی و اجتماعی هستند و این مهم جز با جمع دانش تجربی و پرداختن به متغیرهای زمینهای علوم مختلف و عوامل فردی با استفاده از آموزش اخلاق ممکن نمیگردد.

یک استراتژی پیشگیری از فساد، مستلزم درک و فهم زمینهای و برنامه ریزی تعاملی است. این مقاله ضمن اشاره به تببینات علوم میان رشتهای در این زمینه، وجه مشترک اخلاقگرایی را در تحقق کاهش فساد و بالتبع کاهش آسیبهای ناشی از فساد مینمایاند. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از ابزار اسنادی و کتابخانه الکترونیکی از پایگاههای معتبر بینالمللی صورت گرفته است. تجارب کشورها نشان داده رعایت این ملاحظات نقش بسزایی در کاهش آسیبهای ناشی از فساد داشتهاند.

مقدمه

فساد در طبقه بندی های بزهکاری در جرم شناسی از جمله جرایم خدعه آمیز است. نظریه های بسیاری در مورد علل فساد وجود دارند، از تعاریف فرهنگی گرفته تا مدل های اقتصادی. اما توجه نسبتا کمی به علل روان شناختی فساد، خصوصا در سطح فردی صورت گرفته است. با این حال، به اعتقاد مارینا زالوزنایا، جامعه شناس، اگر بخواهیم برای مقابله با فساد موثر باشیم؛ باید به روانشناسی فردی رفتارهای فاسد توجه بیشتری داشته باشیم . - Zaloznaya; 2014 - در واقع، تعداد کمی از مطالعات تجربی وجود دارند که تحقیق کردهاند که چرا یک فرد ممکن است نادرست عمل کند و به ویژه اینکه چطور گرایش فرد به انجام اقدامات فاسد ممکن است هم به هویت اخلاقی شخص بستگی داشته باشد و هم به شرایط محیطیش. حتی در کشورهای به نحو سیستماتیک فاسد، اکثر مردم ادعا میکنند که فساد را تایید نمیکنند.

پس چگونه فساد میتواند اینچنین گسترده شود؟ برخی تحقیقات حاکی از آنست که افراد میتوانند به طور معمول از طریق رهایی از قیود و وظایف اخلاقی، رفتارهای غیر اخلاقی را اخلاقی درک کنند. که میتواند به طرق مختلفی اتفاق بیفتد، و همهاش به این بستگی دارد که آیا بازیگر فساد عواقب انسانی را برای اقداماتش میبیند یا خیر. زمانی که آسیب تحمیل شده به وسیله فساد دورتر یا انتزاعی باشد، افراد کمتر رفتار را غیر اخلاقی میبینند. مطابق با این دیدگاه کلی، تحقیقات دیگر نشان داده است که رفتار فاسد غالبا به این دلیل روی میدهد که افرادی خاص رفتار فاسد را به عنوان یک مسئله اخلاقی نمیبینند.

شاید حتی دغدغه های جالبتر و مهمتر از آن پویایی روانشناختی باشد که از طریق فساد در گروهها یا سازمانها گسترده میشود که ویژگیهای فرهنگی سازمانهای فاسد یکی از علل آنست. هنگامی که برخی افراد در یک سازمان فاسدانه رفتار میکنند، دیگران ممکن است از آنها تقلید کنند، شاید به این دلیل که آنها نیز با مشاهده آن رفتار، به عنوان رفتار قابل قبول، مساله برایشان عادی جلوه میکند یا سادهتر به این دلیل که فکر میکنند که هر کس دیگری هم که باشد؛ آن کار را انجام میدهد. سایر مطالعات اهمیت وفاداری را برجسته میکنند: افرادی که نسبت به گروه یفردِا مرتکب اقدام فاسد، احساس تعهد میکنند و خود را ملزم میدانند تا حداقل در صورت عدم مشارکت، سکوت کنند.

شاید قانع کننده تر و ناراحت کننده تر این باشد که شخصیت افراد و سرشت اخلاقی شان ممکن است وقتی بخشی از یک گروه شوند؛ تغییر کند. "نظریه هویت اجتماعی" نشان میدهد که یک فرد میتواند قبل از اینکه بخشی از یک گروه شود؛ فکر کند یک عمل غیر اخلاقی است و سپس شخصیتش تغییر کند تا با هویت غالب این گروه همنوایی کند. تحقیقات نشان میدهند که تئوری هویت اجتماعی در واقع میتواند توضیح دهد چرا فساد میتواند در یک سیستم مدتها پس از ترک بازیگران فاسد اصلی باقی بماند. اگر این تحقیق دقیق باشد، چه چیزی ممکن است برای استراتژیهای مبارزه با فساد پیشنهاد شود؟ مسئله به وضوح بسیار پیچیده است، اما در اینجا برخی اندیشه های اولیه وجود دارد:

-1 بسیاری از جنبشها، مانند جنبش مبارزه با فساد در هند، بر مسائل سیاسی متمرکز شده و اغلب حول یک قانون یا پرونده خاص به کار گرفته میشود. اما این تلاش ها باید با برنامه های اجتماعی تمرکز یافتهبر اخلاقِ فساد ادغام شود و این مسئله را در سطح فردی انسان سازی کند.

-2 یکی از راه های مبارزه با " رفتار گروهی" درگیر کردن افراد بیگانه است. به عنوان مثال، در یک آزمایش، شرکت کنندگان احتمالا بیشتر در برابر تخطیهای یک عضو درون گروه قرار میگرفتند، تا زمانی که مشاهده کنندگان خارج از گروه بودند. این مطالعه نشان میدهد که "حضور مشاهده کنندگان خارج از گروه باعث فرایند خود طبقه بندی شده است که گناه را در افراد برای تجاوزات اعضای گروهشان تهییج میکند." این نوع نظارت بیرونی را میتوان در موسسات از ادارات دولتی گرفته تا شرکتهای خصوصی اجرا کرد، اما میتواند هزینه بر باشد.

-3 جذابیت، یادآوری افراد از جنبه های مختلف هویت گروهشان میتواند طبیعت اخلاقی و رفتار آنها را تغییر دهد که بیانگر اینست که ممکن است مداخلاتی وجود داشته باشد که بر تصاویر خاص، نمادها و دیگر جنبههای هویت گروه به منظور ترویج رفتار اخلاقی بیشتر تاکید یا عدم تاکید کنند - The . - Global Anticorruption Blog, Anusha Pamula; 2015 این ایده ها تنها پیش فرض و مقدماتی هستند. نکته مهمتر این است : تا زمانی که تحقیقات بیشتری در زمینه مسائل اخلاقی و روانی فساد در سطح فردی انجام ندهیم؛ قادر نخواهیم بود که راهبردهای ضد فساد را توسعه دهیم به نحوی که راه حلهای پایدار را ایجاد کنند.

:1 تبیین فساد از دیدگاه علوم انسانی

نگاهی به نظریههای جامعه شناسی، جرم شناسی، حقوقی و سیاسی درک ما را از فرآیند فساد عمیقتر میکند، اما اجماع در این زمینهها اینست که "ما هنوز فاقد نظریه های محکم درباره فساد هستیم" - Moore, 2009: 36 - و اینکه خود فساد یک مفهوم جدال برانگیز باقی میماند Moore - ، به نقل از: . - Williams, 2000: xi فساد میتواند به طیف وسیعی از اقدامات و رفتارها اشاره کند و همین امر باعث شده تا تعریف واضحی از آن مشکل باشد. به اعتقاد کریسی،عامل دیگر پیچیدگی اینست که فساد ذاتا یک پدیده چند سطحی است برای مثال افراد اختلاسگر معمولا در انزوا کار میکنند.

:1-1 تبیین های اخلاقی

تمام مکاتب اخلاقی به بحث درباره فساد پرداختهاند. هر چند وجوه تمایزی میان آنهاست؛ لاکن همه آنها بر یک نکته اتفاق نظر دارند و آنهم تاثیر آموزش و تربیت بر رفتارها است.

:1-1-1 تبیینهای اخلاقی: واقع گرایان

رویکرد اخلاقی به عنوان قدیمی ترین مکتب فکری نسبت به فساد در نظر گرفته میشود. از نظر آنها درک مشترک قواعد، ضرورت حفظ نظم عمومی و اعتماد است. هر نوع انحراف رفتار از هنجارها، از جمله فساد، غیر اخلاقی یا بد دیده میشود. از این رو محققان، رفتار بالقوه فاسد را با یک اخلاق استاندارد مطلق برای تعیین اینکه آیا فاسد است یا نه مقایسه میکنند. افلاطون - Plato - معتقد است اگر قانون اساسی به جای اینکه توسط قانون هدایت شود در خدمت منافع حاکمان باشد فرمانروایان فاسد میشوند - فردریش به نقل از: . - Guoping خدمتگزاران انتخاب شده و پرورش یافته در اصول افلاطون به عنوان نگهبانان هستند.

چنین سیستمی ایجاد اعتماد، اطمینان و فضایل در یک حاکم که ممکن است به انحطاط در تکبر به طرف حکمرانی برود؛ را هدف گذاری میکند. در واقع، چنین قدرتی برای خیر و شر تقریبا نامحدود است - Girling . - 1997:128 ارسطو - Aristotle - به ضرورت تمایز قانون اساسی صحیح - علائق مشترک - و قانون اساسی غلط - تنها برای منافع شخصی حکام - میاندیشد . - Girling 1997:2 - ماکیاولی - Niccola Mchiavelli - فساد را فرآیندی توصیف میکند که فضیلت شهروندان را تحلیل برده و در نهایت نابود کرده است .

Friedrich 1972:131 - این ایده اساس کار اخلاقیون است. منتسکیو فساد را به عنوان فرآیندی میبیند که با انحراف از یک نظام یا نظم سیاسی خوب / بد شده است؛ سلطنت به استبداد . - Friedrich 1972:19 - نگرانی روسو در مورد فساد در درجه اول فساد اخلاقی و فقط به طور غیر مستقیم با فساد، به عنوان ارائه زمینهای برای فساد اخلاقی است . - Friedrich 1972:19 - حتی در عصر مدرن، محققان همچنان از اخلاقیون پیروی میکنند . ملخص کلام رویکرد اخلاقیون فساد را به عنوان یک انحراف غیر اخلاقی از شکلی از رفتار که اثرات جدی و زیان آور بر کل طیف فعالیتهای سیاسی و اقتصادی وارد میکند؛ است.

:2-1-1 تبیینهای اخلاقی: اسطوره گرایان

واقع گرایان معتقدند: رفتارهای خاصی وجود دارد که به صورت قابل توجهی از دیگران متفاوت است و در واقع میتواند مفهومی ترسیم شود. بنابراین تحقیقاتشان بر تعاریف طبقه بندی رفتاری است. برعکس اسطوره گرایان بر ساختارهای میانه و بزرگتری که رفتارهای فاسد را ممکن میسازد تمرکز میکنند. اسطوره گرایان مشتاق جدا کردن برخی رفتارهای خاص از دیگر رفتارها نیستند. سه رویکرد:

-1 بازار محور، این رویکرد با کاستن تعامل بین بورکراتیک و عمومی - همیشه فساد - به یک نقطه در منحنی عرضه و تقاضا؛ عاری از دغدغه های اخلاقی، قانونی و اداری هستند.

- 2 اصل مشتری- عامل، در تضاد با رویکردهای واقع گرایانه، مجموعهای از یک سناریوی تعاملی در جایی است که فساد رخ میدهد.  در این مدل سه طرف وجود دارند؛ طرف اصلی، مامور و شخص ثالثی که همیشه به نفوذ مامور کمک میکند. و -3 عاریهای، فرض بنیادین این دیدگاه خودخواهی است و مردم در پی به حداکثر رساندن منافع شخصی شان در ادارات عمومی هستند .

:1-2 تبیینهای روانشناسی اجتماعی فساد

یک بررسی کوتاه از مجلات مطرح در روانشناسی اجتماعی از جمله فصلنامه روانشناسی اجتماعی، مجله روانشناسی شخصیتی و اجتماعی و بولتن روانشناسی شخصیتی و اجتماعی نشان میدهد مطالعه فساد در زمینه روانشناسی اجتماعی حوزه ثابتی نیست. تا سال 2010 هیچ مقالهای در این مجلات منتشر نشده است که کلمات کلیدی فساد، رشوه، تقلب یا جرایم یقه سفید را در عناوین خود داشته باشند - Zaloznaya; . - 2014: 35 اما بررسی بیشتر در مجلات علمی جامعه شناسی و روانشناسی معتبر نشان میدهد که دیگر محققان سنت های فکری، عوامل روان شناسی اجتماعی فساد را مورد بررسی قرار دادهاند. به عنوان مثال، مطالعات مختلف اقتصاد سنجی4، ویژگیهای شخصیتی جمعیتهای مختلف ملی با سطوح بالای فساد در کشور را شناسایی میکند.

محققان از بررسی ارزشهای جهانی و مجموعه دادههای مشابه متغیرهای فرهنگی برای رتبه بندی کشورهای مختلف از نظر گرایش اخلاقی، ویژگیهای فرهنگی و ویژگیهای شخصیتی شهروندانشان استفاده میکنند. آنها دریافتهاند که: " سطوح بالایی از روان رنجوری، جهتگیری آینده، فاصله قدرت، مردانگی و اجتناب از بلاتکلیفی در یک جمع خاص، رابطه مثبت با بروز فساد دارد، در حالی که سطوح بالاتر برون گرایی مشخصه جوامع با سطوح پایین فساد است" . - Hussted, 1999 -

تداعی گرایی ارائه شده توسط ارسطو، هابز، - Thomas Habbes - لاک - John Locke - و هیوم، - David Hume - از قدیمی ترین نظریههای یادگیری هستند. در این نظریه مبنای اصلی فکر است که از طرق مختلف، تجربیات حسی را ساماندهی میکند. این نظریه امروزه روانشناسی شناختی نامیده می شود. رفتار تقلیدی که گاهی اوقات مسری نامیده می شود از قدیمی ترین تئوری های رفتار اجتماعی است که گابریل تارد - Gabriel Tarde - ارائه داد .

این جامعه شناس معتقد بود جرم از یک تقلید کجروانه شروع میشود تا حدی که تبدیل به یک عادت جدی شود. رفتارگرایی ارائه شده توسط پاولف - Iwan Pavlov - و اسکینر - Burrhus Ferederic Skinner - دومین تئوری یادگیری قدیمی است که اساس را فکر و ذهن قرار میدهند و ذهن، به پاسخ های فیزیکی به وسیله بدن به منظور ساماندهی داده های حسی، احتیاج دارد. دو نوع یادگیری شناخته شده در روانشناسی رفتاری، شرطی شدن کلاسیک که محرک میسازد. یک واکنش معلوم بدون یادگیری قبلی و یادگیری فعال که پاداش ها و تنبیهات برای تقویت واکنش معلوم استفاده میشوند.

4 کریسی در فرضیهاش "مثلث تقلب" سه بعد رفتار متقلبانه را بررسی میکند: فشار، فرصت و عقلانیت. فشار، همچنین به عنوان انگیزهای شناخته می شود، نیازمند وجود مشکلات مالی، که قابل اشتراک نیست؛ فرصت در خفا با نقض اعتماد مالی این مشکلات را رفع میکند؛ و عقلانیت عمل متقلبانه، ممکن است آن را به عنوان امری ضروری و قابل توجیه برای حل مشکلات مالی مشاهده کند. از مثلث تقلب کریسی - 1953 - در ادبیات حسابداری و حسابرسی برای رسیدگی و بررسی وقوع تقلب حسابداری و شرکتی استفاده شده است .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید