بخشی از مقاله

چکیده

داشتن هوش معنوی و استفاده از راهبردهای مدیریت زندگی از جمله عوامل و متغیرهایی هستند که می توانند به معلمان کمک کنند علاوه بر شرح وظایف رسمی خود تمام رفتارهای مورد نیاز برای اثربخشی و تحقق اهداف مدرسه را پیش بینی کنند. عملکرد کارکنان در تسهیل اثربخشی سازمانی یک وظیفه مهم مدیریت منابع انسانی تلقی میشود. عملکرد معلمان در کلاس درس، یک عامل حیاتی در مؤسسات آموزشی است. بالا بودن متغیر هوش معنوی، منجر میشود معلمان نسبت به مشکلات انعطافپذیر باشند و فشار روانی بر آنها کاهش یابد.

بنابراین میتوان گفت انگیزش معلمان افزایش مییابد.اگر معلمانی که در آموزش و پرورش استخدام میشوند دارای هوش معنوی بالایی باشند مسئولیتپذیری و روحیه همکاری در این معلمان افزایش یافته و درنتیجه،کارایی سازمان آموزش و پرورش را به صورت اثربخشی افزایش خواهد یافت. این پژوهش با هدف سنجش » رابطه بین هوش معنوی و عملکرد معلمان مدارس ابتدایی دخترانه آموزش و پرورش ناحیه دو شهر رشت« انجام شده است. این پژوهش از نظر هدف، بنیادی از نظر گردآوری داده ها، توصیفی - همبستگی و از لحاظ داده ها کمی به شمار می رود.

جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کلیه معلمان مدارس ابتدایی دخترانه ناحیه 2 رشت در سال تحصیلی 95-94 است که تعداد آنها 340 نفر میباشد. با استناد به جدول مورگان تعداد 181 نفر به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب و به پرسشنامه پاسخ گفتند. روایی پرسشنامه با استفاده از روایی واگرا و همگرا، تائید گردید. نتایج آزمون کولموگروف اسمیرنوف نشان داد متغیرهای هوش معنوی و عملکرد و ابعاد آنها دارای توزیع نرمال میباشد. بنابراین فرضیههای پژوهش توسط مدل سازی معادله ساختاری و آزمون همبستگی پیرسون مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیلها نشان داد که بین هوش معنوی با رعایت نظم و انضباط، احساس مسئولیت، همکاری در کار، بهبود در کار و عملکرد معلمان مدارس ابتدایی دخترانه ناحیه دو رشت رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد.

مقدمه

یکی از افکاری که همواره در ذهن من بوده است وجود عواملی است که میتواند باعث کارآمدتر شدن نظام آموزشی خصوصا در دوره ابتدایی شود. از آنجا که همیشه کوشیده ام با استفاده از تجارب و تلاش خود عملکرد شغلی ام را بهبود بخشم، بنابراین متون مختلفی را مطالعه نمودم تا عوامل موثر بر عملکرد شغلی را دریابم. از آنجا که یکی از عوامل موثر بر عملکرد شغلی معلمان، هوش معنوی می باشد لذا بر آن شدم که در پژوهش خود رابطه بین عملکرد شغلی و هوش معنوی را در محل کار خود و تعدادی از همکاران زن شاغل در دبستان های دخترانه ناحیه دو شهر رشت در مورد مطالعه قرار دهم.

برای این منظور تلاش نمودهام با استفاده از روشهای میدانی نظیر صحبت با همکاران و طرح پرسش از آنها و تکمیل پرسشنامه های مربوطه و همچنین مطالعه آثار و کتابهای مربوط به این بحث اطلاعاتی را کسب نموده و از آن نتایج در این تحقیق استفاده نمایم. یکی از عوامل ابعاد مختلف توسعه، نظام آموزشی کشور است که برای پرورش نسل جدید هزینههای بسیار زیادی را متحمل میشود. هزینههایی را که به طور مستقیم یا غیر مستقیم بر دوش مردم قرار دارد.

اگر نظام آموزشی کشور کارآمد و اثربخش باشد در ازای هزینههای صرف شده درآمدهای مادی و معنوی عاید مردم و جامعه خواهد شد و چنان چه نظام آموزشی کارایی لازم را نداشته باشد هزینهها بیجهت به هدر خواهد رفت و استعدادهای دانش آموزان و توانایی آنها که نیاز جامعه است از قوه به فعل نخواهد رسید - فراهنگ پور و همکاران، . - 98:1389 امروزه نظام آموزش و پرورش، بعنوان یک پدیده عام اجتماعی،جزء-لاینفک زندگی اجتماعی به شمار میآید. وظایف و مسئولیتهای مختلفی را در جامعه بر عهده دارد که برخی از آنها عبارتند از: انتقال فرهنگ، پرورش اجتماعی و سیاسی ، تربیت حرفهای وتخصّصی و رشدشخصیّت ، نوآوری وخلاقیّت، دگرگون سازی نظام طبقاتی جامعه، تسهیلتحرّک اجتماعی. در آموزش و پرورش مقطع ابتدایی از اهمیت شایانی برخوردار است زیرا این دوران، دوران رشد و شکوفایی دانشآموز و آغاز دوره به فعلیت رسیدن استعدادهای او میباشد.

یکی از عواملی که به نحوی با کارایی نظام آموزشی در ارتباط است و می-تواند آن را تحت تاثیر قرار دهد هوش معنوی و تاثیر آن بر عملکرد معلمان است. عملکرد معلمان مهمترین علل کیفیت بخشی به خدمات آموزشی ارائه شده به دانش آموزان است - جاذبی زاده، . - 54 :1395 اجزا این فصل را میتوان اینگونه شرح داد، در ابتدا در قسمت بیان مسئله تعاریف کلی از هوش معنوی و ارتباط آن با عملکرد معلمان آورده شده است و سعی شده است تا با مطالعه این بخش آشنایی مختصری از موضوع پایان نامه در اختیار خواننده قرار گیرد. در بخش بعد و در قسمت اهمیت و ضرورت انجام تحقیق ارتباط هوش معنوی بر عملکرد معلمان به صورت اجمالی شرح داده شده است.

در بخش ادبیات تحقیق نیز پژوهشهایی که مرتبط با موضوع این پایان نامه است معرفی شده است، در انتها نیز با طرح سوالات تحقیق و فرضیههای آن و بیان تعاریف کامل و عملیاتی به چگونگی و روش انجام تحقیق اشاره شده است. در دهه های اخیر مفهوم معنویت و کاربردهای آن در دنیا، به ویژه در دنیای غرب اهمیت زیادی یافته است، به طوری که مفاهیمی همچون خدا، مذهب، معنویت و غیره که موضوعاتی خصوصی قلمداد می شدند وارد تحقیقات علمی و مباحث آکادمیک در حوزه علوم انسانی شده اند.

معنویت شکلی از هوش تلقی میشود، زیرا عملکرد و سازگاری فرد را پیشبینی و قابلیتهایی را مطرح مینماید که افراد را قادر به حل مسائل و تحقق اهداف میسازد. معنویت1 به عنوان یکی از ابعاد انسانیت شامل آگاهی و خودشناسی می شود بیلوتا معتقد است معنویت، نیاز فراتر رفتن از خود در زندگی روزمره و یکپارچه شدن با کسی غیر از خودمان است، این آگاهی ممکن است منجر به تجربه ای شود که فراتر از خودمان است - جانسون، . - 2001 معنویت امری همگانی است و همانند هیجان، درجات و جلوه های مختلفی دارد؛ ممکن است هشیار یا ناهشیار، رشد یافته یا غیر رشد یافته، سالم یا بیمار گونه، ساده یا پیچیده و مفید یا خطرناک باشد.

گوتینگ و همکارانش معتقدند معنویت فطری است از جستجو و مطالبه شخصی برای درک و فهم جواب های سؤالاتی درباره ی زندگی معنا و ارتباط با نیروی مقدس یا متعالی، که ممکن است منجر به رشد آیین های مذهبی و تکوین جامعه شود یا نشود - شارپ و همکاران، . - 231 :2004 پارگمنت - 1999 - معنویت را به معنای جستجو "امر مقدس" به کار می برد. در این تعریف دو واژه کلیدی وجود دارد: جستجو و امر مقدس، واژهی جستجو نشان می دهد که معنویت بکار رفته است و افرادی که در برگیرنده تلاشهایی است که هدف آن کشف امر مقدس و سپس آن می باشد انسان ها در تلاش برای کشف و حفظ امر مقدس می تواند راه های مختلفی را انتخاب نمایند.

راههای معنوی، مشارکت اجتماعی در نهادهای دینی سنتی و نیز گروهها و برنامه ها و روابط معنوی غیر سنتی - مرکز مراقبه و ... - را شامل می شوند راه-های مختلف نظام های اعتقادی متعلق به ادیان نهادی شده سنتی - مثل کاتولیک و پروتستان و اسلام و ... - و جهان بینی های شخصی تو را در بر می گیرند.. ایمونز2تلاش کرد معنویت را براساس تعریف گاردنر از هوش، در چارچوب هوش مطرح نماید. وی معتقد است معنویت می تواند شکلی از هوش تلقی شود؛ زیرا عملکرد و سازگاری فردمثلاً - سلامتی بیشتر - را پیش بینی می کند و قابلیت هایی را مطرح می کند که افراد را قادر می سازد به حل مسائل بپردازند و به اهدافشان دسترسی داشته باشد.

گاردنر ایمونز را مورد انتقاد قرار می دهد و معتقد است که باید جنبه هایی از معنویت را که مربوط به تجریه های پدیدار شناختی هستند - مثل تجربه تقدس یا حالات متعالی - از جنبه های عقلانی، حل مسأله و پردازش اطلاعات جدا کرد - آمرام، . - 44 :2009 می توان علت مخالفت بعضی از محققان، همانند گاردنر، در مورد این مسأله که هوش معنوی متضمن انگیزش، تمایل 1، اخلاق2 و شخصیت است را به نگاه شناخت گرایانه آنان از هوش نسبت داد . همچنین وگان بعضی از خصوصیات معنویت را چنین عنوان کرده است:

-1 بالاترین سطح رشد در زمینه های مختلف شناختی، اخلاقی، هیجانی و بین فردی را در بر می گیرد.

-2 یکی از حوزه های رشدی مجزا می باشد.

-3 بیشتر به عنوان نگرش مطرح است. - مانند گشودگی نسبت به عشق - -4 شامل تجربه های اوج میشود - نازل، . - 2004

معنویت از دیدگاه غباری بناب و همکارانش - 1386 - ، عبارت است از: ارتباط با وجود متعالی، باور به غیب، باور به رشد و بالندگی انسان در راستای گذشتن از پیچ و خم های زندگی و تنظیم زندگی شخصی بر مبنای ارتباط با وجود متعالی و درک حضور دائمی وجود متعالی در هستی معنادار، سازمان یافته و جهت دار الوهی. این بعد وجودی انسان فطری و ذاتی است و با توجه به رشد و بالندگی انسان و در نتیجه انجام تمرینات و مناسک دینی متحول شده و ارتقا می یابد.

علاوه بر راههای معنوی، اعمال مثبتی از جمله نیایش، قرائت کتاب مقدس و مشاهده تلویزیون دینی و نیز اعمالی که امر مقدس را به عنوان هدف انتخاب نموده اند. مثل یوگا، موزیک هنر، افعال اجتماعی را نیز شامل می شوند آن چه همه این راههای مختلف در آن مفهوم هستند غایت مشترک یعنی امر مقدس است. هم پوشی معنویت و هوش در سال های اخیر چه در تحقیقات تجربی و چه در تئوری های علمی مورد توجه قرار گرفته است. مفهوم هوش معنوی دارای قابلیتی است که هم ناسازگاریهای یافته های تحقیقات در روانشناسی مذهبی و معنویت را کامل می کند و هم دیدگاه جدیدی را در مورد اساس رفتار معنوی برای تحقیقات آتی را فراهم می کند.

معنویت و مذهب غباری و همکاران - 1386 - عنوان میکند معانی بحث معنویت به میان آمده است که عده ای احساس کردند »دین« از معنویت و احساس درونی خود تهی شده استبحث. فعلی معنویت از این باب مبارک است که دین داری، مخصوصاً آن بعد معنوی دینداری را بهتر به ما می شناساند و به علاوه ریشه اخلاقی و اشرافی و احساسی ادیان در اثر مطالعات معنویت به عنوان یک سازه احتمالاً بهتر شناخته می شود معنویت به طور کلی می تواند به عنوان چیزی تعریف شود که در زندگی افراد به کار رفته و به آن معنا میدهد.

معنویت به عنوان عامل اصلی تشخیص داده شده که در زندگی بسیاری از افراد سهیم است. این مفهوم از همه فرهنگها و جوامع یافت می شود در جستجوی فردی برای معنای برتر از طریق سهیم شدن در مذهب به تجربه در می آید لذا می توان بسیار گسترده تر از آن باشد مثل اعتقاد به خدا، خانواده، طبیعت گرایی، خودباوری، انسان گرایی و هنرها. این که مردم معنا و هدف را چگونه می یابند میتواند متفاوت باشد. هم چنین بیماران در چارچوب مذهب از شکوه و ابهت و حس الهی و انسانی سخن می گویند که آنها در غروب آفتاب رویدادهای چرخه زندگی، جستجوی درستکاری و اخلاق و روابط چند سال را تجربه می کنند. این مهم است که بفهمیم چرا و چگونه به معنا دست می یابد و چگونه با جنبه های معنوی خود تماس برقرار می کند.

هم چنین افراد معنویت خود را در مناسک و آیینها ابراز می کنند، ممکن است این مناسک نقش مهمی در این مسئله داشته باشد، که افراد به چه نحو با هدف زندگی برخورد می کنند - پاچالسکی و همکاران، . - 727 :2004 پاچالسکی - 2004 - معتقد است مذهب شیوه ای از معنویت است بسیاری از افراد معنا را در عقاید مذهبی پیدا می کنند که این اعتقاد به آنها در درک و فهم رنج، معنا و هدف کمک می کند و به آنها کمک می کند تا جایی با بی ثباتی و ناپایداری زندگی دست و پنجه نرم کنند.

ارتباط مذهب با سلامت به طور کلی و ارتباط مذهب به طور ویژه با حمایت تسکین دهنده از واژه مذهب جایی دارند. زین باور و همکارانش - 1997 - ، 346 نفر را مورد بررسی قرار دادند. شرکت کنندگان چندین پرسشنامه را در مورد شباهت ها و تفاوت های مذهب و معنویت و نیز مقیاسهای که در برگیرنده عقاید و نگرش مربوط به خدا، خود و دیگران بوده پر کردند. 27 هم پوشی دینداری و معنویت را و نه یکسان بودن آنها را مطرح کردند و 49 بیان کردند که معنویت مفهوم گسترده تری از دینداری است، و حدود 20 درصد دینداری را به عنوان مفهوم گسترده ای مطرح کردند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید