بخشی از مقاله

چکیده

همزمان با روی کار آمدن سلسله قاجاریان و گسترش جنبش »تصویر سازی« در قرن سیزده و چهارده هجری قمری بافت قالیچه های تصویری در ایران رونق گرفت و فرش با تغییر کارکرد از زیر انداز معمولی به »تابلو فرش« تبدیل شد. از جمله منابع تغذیه کننده طراحان فرشهای تصویری، تصاویر کار شده برپارچه های قلمکار، کتاب های مصور با چاپ سنگی و عکاسی و کارت پستال های وارد شده از فرنگ بودند.

بطورکلی فرش های تصویری را می توان به دو قسم »شهری باف« و »روستایی باف« تقسیم کرد، لذا آنچه که در این پژوهش بدان پرداخته شده بررسی نسبتها و اندازه ها در فرش های مختلف اعم از شهری باف و روستایی باف است که البته ابعاد فرشهای »روستایی باف« معمولا با ابعاد و اندازه های اتاق ها و معماری ساختمان ها ربط و نسبت پیدا می کنند. و اگر چه این امر برای فرشهای »شهری باف« کمتر صادق است، لیکن با تعریف انواع کادر و مستطیل های √2 ،√3 ،√4 مستطیل طلایی و .... به این نکته پی خواهیم برد که »اصول زیبایی شناسی« بصری در فرشهای تصویری روستایی باف بسیار عمیق تر از فرشهای مبتذل شهری باف است.

چرا که بسیاری از فرشهای شهری باف فاقد اصول زیبایی شناسی بوده و صرفا جهت سفارش و تنها به خاطر بیان موضوع مورد نظر در محدوده فرش بافته شده اند. به جهت اثبات این ادعا در پایان این مقاله با بررسی تعداد منتخبی از فرشهای روستایی و شهری باف خصوصیات زیبایی شناختی ابعاد و اندازه ها و حضور عناصر تصویری و نقوش در این قالیچه ها به روش کتابخانه ای و میدانی با رویکرد توصیفی و تحلیلی در تجزیه و تحلیل علمی قرار گرفته است.

مقدمه

قالیچه های تصویری، قالیچه هایی هستند که موضوع آنها به جای نقش و نگارهای سنتی معمول، پرداختن به انسان و گاه حیوان در مقیاسی غیر معمول باشد و این شیوه البته در سنت فرشبافی ایران بی سابقه بود، این جنبش که باید آن را جنبش »تصویر گرایی در فرش« نامید یکی از پر هیجان ترین جنبش های هنری تاریخ کشور ماست، جنبشی که از اوایل سده سیزدهم هجری قمری شروع شد و تا اواسط قرن چهاردهم ادامه یافت و توجه هنرمندان صنفهای مختلف را به خود جلب کرد و البته استقبالی که مردم از دستبافته های هنرمندان این دوره کردند، نشانگر مردمی بودن این جنبش هنری است، تجزیه و تحلیل و شناخت این قالیچه ها بدون در نظر گرفتن خصوصیات تصویری، زمان بافت قالیها و دید و سلیقه ای که مردم در این دوران داشتند، امکان پذیر نیست.

»اساس طبیعت بر تناسبات و اندازه های ویژه ای پی افکنی شده است که در نظمی خاص جریان تکوینی جهان و کیهان را شامل گشته، سیر تکاملی اش را به سوی کمال رهنمون می کند، هر اثری که در این عالم بوجود می آید - خواه هنری و  خواه غیر از آن - اگر از اندازه ای بکار گرفته شده در طبیعت بیرون باشد، غیر مادی، ناخوشایند و ناپذیرا می گردد و نمی تواند راهی به سوی کمال مطلوب داشته باشد - « آیت اللهی، . - 1377 با توجه به گستردگی انواع فرشهای ایرانی در دوره های مختلف تاریخی، در این پژوهش سعی خواهم کرد تا با تمرکز بر فرشهای تصویری ایران قرن 13 و 14 هجری قمری به مقایسه و بررسی ابعاد و تناسبات در انواع فرش پرداخته و در ضمن محل قرار گیری عناصر تصویری فرش همچون فیگور انسان، حیوان، درخت، گل و ... را به نسبت حاشیه و کادر و    ابعاد کلی فرش با استفاده از معیار هایی چون تناسبات و نقاط طلایی بررسی نمایم.

 بررسی نسبت های حاشیه به نسبت متن ، اندازه فیگور های انسانی یا حیوانی از جنبه های بصری و محتوایی با توجه به موضوع و دیگر مسائل زیبایی شناسانه، درک یا عدم درک هنرمند طراح فرشهای تصویری از مسائل زیبایی شناسی را بیان می کند. لذا اهمیت بخشیدن به مبحث نسبتها و تناسبات در فرش علاوه بر اصول طراحی و رنگ، تعمق و تأمل در ویژگی های فرش های اصیل ایرانی، از عمده اهداف نگارندگان در انتخاب این موضوع در امر پژوهش بوده است.

تعاریف

در ابتدا قبل از پرداختن به هر امری لازم است که تعریفی جامع از لغات کلیدی موضوع پژوهش خود داشته باشیم:

زیبایی شناسی - AESTHETICS - استتیک:

به طور عام، اصطلاحی است مربوط به شناخت مفاهیم زیبایی و هنر. در گذشته، زیبایی شناسی را شاخه ای از فلسفه می دانستند؛ ولی امروزه آمیزه ای از فلسفه، روانشناسی، و جامعه شناسی هنر محسوب می شود. بنابراین زیبایی شناسی جدید فقط به اینکه چه چیزی در هنر زیباست نمی پردازد، بلکه می کوشد سرچشمه های حساسیت آدمی به صور هنری و ارتباط هنر با سایر عرصه های فرهنگ چون - فلسفه، اخلاق، دین، علم، صنعت - را کشف کند.

توضیح واکنش انسان نسبت به زیبایی و هنر، توصیف این واژه ها، تبیین چگونگی دریافت پدیده های زیبا و هنری توسط انسان، توضیح کیفیت ها و راههای تجربه انسان در برابر یک شیء زیبا یا اثر هنری، تعیین اینکه مفاهیم زیبایی و هنر معانی دیگری جز معنای ذهنی دارند یا نه، همگی از مباحث زیبایی شناسی به شمار می آیند. در نقد هنری، کاربرد محدود تر این اصطلاح به کیفیتهای ساختار صوری اثر هنری در مقابل جنبه های توصیفی و ظاهری آن معطوف می شود.

اگر چه در نوشته های افلاطون و ارسطو ملاحظاتی در موضوع زیبایی شناسی وجود داشته است، این اصطلاح نخست توسط الکساندر بومگارتن فیلسوف آلمانی وارد مباحث فلسفی شد - حدود - 1750 از آن زمان تا به امروز، بسیاری از نویسندگان فیلسوف در توضیح و تعریف آن کوشیده اند - پاکباز، . - 1378 نظریاتی که در تعریف هنر و زیبایی بیان کرده اند به طور کلی بر دو نوع اند: کلی درونی - Subjective - یا ذهنی و دیگری - Objective - یا عینی. صاحبان نظریه های ذهنی می گویند: زیبایی چیزی نیست که در عالم خارج وجود داشته باشد و بتوان آن را با شرایط و موازین معینی تعریف کرد، بلکه کیفیتی است که ذهن انسان در برابر بعضی محسوسات از خود ایجاد می کند، یا به قول فیلسوف ایتالیایی کروچه » - 1952-1866 - زیبایی صفت ذاتی اشیاء نیست بلکه در نفس بیننده است.

زیرا نتیجه فعالیت روحی کسی است که زیبایی را به اشیاء نسبت می دهد یا در اشیاء کشف می کند. « از سویی صاحبان نظریه های عینی معتقدند زیبایی یکی از صفات عینی موجودات است و ذهن انسان به کمک قواعد و اصول معینی آن را درک می کند، همانگونه که معلومات دیگر را هم بر حسب قوانین مربوط به آنها درک می کند. از میان طرفداران این گروه می توان به نظریات مایکل دوفرن - Michael Dufrene - اشاره نمود: » تفاوت اساسی بیان شده هر شیء مربوط به زیبای شناسی و شخصیت آن است که وجود فی نفسه - en-soli - یک تصویر را با وجود لذاته - Pour-soi - هشیاری و آگاهی در هم می آمیزد.

« همچنین یک نظریه مابینی نیز می گوید:» زیبایی عبارت است از احساسی که برای انسان از هم دردی با اشیاء خارج یا نسبت دادن احساسات خود به آن حاصل می شود؛ به این معنی که اثر زیبایی اشیاء تنها فرع خاصیت واقعی آن نیست، بلکه فرع آن است که چیزی را به خاطر بیاورند و چه احساساتی را در خاطر ما بر انگیزند که این البته یک ترکیبی است بین تعبیر ذهنی و عینی. در هر حال برای رویت زیبایی و حقیقت چاره ای جز نگریستن در صورت نیست.

ابعاد و اندازه ها - تناسبات - :

در تعریف »تناسب« در فرهنگ فارسی دکتر محمد معین چنین آمده است: با هم نسبت دانستن، برازیدن، خویشاوندی، ساز واری، موافقت. بیان تساوی دو نسبت را تناسب گویند - معین، . - 1377 اما در فرهنگ مصور هنرهای تجسمی نوشته پرویز مرزبان و حبیب معروف تناسب چنین تعریف شده است: تناسب = تناسب متقابل در هر اثر هنری، اندازه و نسبت میان اجزاء با یکدیگر و میان هر یک از اجزاء با کل اثر - مرزبان و معروف، . - 1377 و در دائره المعارف روئین پاکباز چنین آمده است: تناسب - proportion - نسبت میان اجزاء و میان هر یک از اجزاء با کل است. اصل وحدت در یک اثر هنری ایجاب می کند که نسبت های متنوع در قیاس با یکدیگر یک نسبت ثابت را نشان دهند - پاکباز، . - 1378

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید