بخشی از مقاله

چکیده:

هدف این مطالعه بررسی رابطه تحمل پریشانی با تعاملات عاطفی در خانواده با میانجیگری هوش معنوی و خشونت در خانواده می باشد. مطالعه به روش توصیفی همبستگی با نمونه 390 نفری از دانش آموزان دختر دوره متوسطه که به شکل جامعه در دسترس انتخاب شدند انجام گردیده است. ابزار اندازه گیری داده ها عبارتند از پرسشنامه های هوش معنوی، خشونت در خانواده، ارتباطات عاطفی و تحمل پریشانی که دارای پایایی قابل قبولی با این پژوهش بودند.

یافته ها: بین تحمل پریشانی با تعاملات عاطفی در خانواده رابطه معناداری وجود دارد. با ورود متغیر هوش معنوی از رابطه بین دو متغیر تحمل پریشانی با تعاملات عاطفی در خانواده کاسته و با ورود متغیر خشونت در خانواده رابطه بین آن دو متغیر معناداری خود را از دست داد. تحلیل رگرسیون حاکی از آن است که خشونت در خانواده مهمترین متغیر تاثیرگذار بر روابط و تعاملات افراد خانواده است. خشونت در خانواده باعث شده از اعتماد دانش آموزان به خانواده کاسته شود و دانش آموزان از مکانیسم ها تحمل پریشانی و هوش معنوی کمتر استفاده کنند.

مقدمه

خانواده طبیعی ترین و مشروع ترین و فراگیرترین واحد اجتماعی به شمار می آید، زیرا همه اعضای جامعه را دربرمی گیرد. خانواده دارای اهمیت تربیتی و اجتماعی است. افراد از سوی خانواده گام به عرصه هستی می نهند و وظایفی برعهده می گیرند. فرانکلین و هافربری - 2002 - عقیده دارند، که اعضای خانواده به عنوان یک گروه، تعاملات پیچیده ای با یکدیگر دارند و همانطور که ممکن است رفتار ناسازگارانه از طریق روابط نادرست کودک با یکی یا هر دو والدین باشد؛ ولی به طور ناسازگارانه متأثر از محیط کلی خانواده می باشد.

سست شدن روابط عاطفی حاکم برخانواده، پیچیده تر شدن روابط اجتماعی، شکاف بین نسلی، بیکاری، فقر، مهاجرت بی رویه به شهرهای بزرگ و.. . زمینه مناسبی برای گسترش آسیب های اجتماعی فراهم آورده است داودا و همکاران - 2000 - نقل از نریمانی و همکاران - 1393 - در پژوهشی نشان دادند که تحمل پریشانی پایین با سطوح بالای افسردگی، روان رنجور خویی، نشانه های بدنی و استرس در افرادی که از جو عاطفی مناسب برخوردار نیستند به مراتب بیشتر مشاهده می شود. ایزنبرگ و همکاران - 2009 - در مطالعه خود مشخص ساختند که کودکانی که از جو عاطفی مناسبی در خانواده برخوردار نیستند و مورد آزار دیدگی عاطفی قرار گرفته اند بین ناتوانی در تنظیم هیجانات و اختلالات درون ریز - افسردگی، اضطراب و انزوای اجتماعی - و اختلالات برون ریز - مانند بزهکاری و رفتارهای پرخاشگرانه - رابطه وجود دارد.

از جمله عواملی که می توان در ارتباط با ارتباطات عاطفی در خانواده دخیل دانست، هوش معنوی می باشد - اودری، 1971؛ نقل از رقیبی و همکاران، . - 1392 به طور کلی هوش عموما باعث سازگاری فرد با محیط می شود و روش های مقابله با مسائل و مشکلات را در اختیار او قرار می دهد. همچنین توانایی شناخت مسئله، ارائه راه حل پیشنهادی برای مسائل گوناگون زندگی و کشف راه های کارآمد حل مسائل از ویزگی های افراد با هوش است.

اگر توانایی بهره گرفتن از منابع معنوی را به عنوان یک هوش قلمداد کنیم، پس این توانایی بایستی در حل مسائل زندگی و رسیدن افراد به اهداف کمک نماید و منجر به سازگاری بهتر گردد، سیسک و همکاران - 2001 - نقل از رجایی - 2011 - سعی کردند با آموزش، تفکر هدفمند، تشخیص ارزش ها، مسئولیت پذیری در برابر اهداف، معنایابی در زندگی، توجه به عشق و محبت، به دانش آمزان در رشد هوش معنوی کمک کنند.از عوامل مرتبط دیگر با ارتباطات عاطفی خانواده می توان به خشونت در خانواده اشاره کرد. خشونت در خانواده نیز به عنوان یک ناامنی در خانواده، از جلوه های آشکار نقض حقوق انسانی است، که مخصوص جامعه و طبقه خاصی نبوده و هم اکنون در بسیاری از فرهنگ های سراسر دنیا به صورت آسیب فردی، خانوادگی و اجتماعی مطرح می گردد.

محیط خانوادگی و شبکه ارتباطی درون آن یکی از بسترهای خشونت است، برخی موارد این خشونت ها عبارتند از خشونت جسمانی، خشونت کلامی، خشونت عاطفی، خشونت جنسی. خشونت خانگی آثار مخربی بر جو روان شناختی و عاطفی خانواده و اعضای آن می گذارد و می تواند پیامدهای مخربی بر ساختار خانواده به دنبال داشته باشد؛ که به تأثیر این پیامدها بر کارکرد خانواده و سلامت روان خانواده می توان اشاره نمود.

فروزنده و همکاران - 1388 - در نتایج تحقیقی نشان دادند که رابطه معنا داری بین پرخاشگری و ابعاد مختلف کارکرد خانواده مانند حل مشکل، ارتباط، نقش ها و کارکرد کلی خانواده وجود دارد. در پژوهشی غضنفری - 1389 - عنوان می دارد در خانواده ای که روابط درونی آن به شکل آزاد و متعادل می باشد و اعضای خانواده در یک میدان تعاملی گرم قرار گرفته اند و نسبتت به یکدیگر احساس تعلق و وابستگی عاطفی دارند.

این وابستگی عاطفی تولید تعهد و دوستی می کند و خشونت در چنین خانواده هایی به حداقل خود خواهد رسید. با توجه به مطالبی که گذشت و با توجه به این که ارتباطاات عاطفی موجود در خانواده با عوامل بسیاری از جمله تحمل پریشانی، هوش معنوی و خشونت در خانواده مرتبط می باشد و از آنجایی که پرداختن به هر کدام از این متغیرها و نتایج حاصل از آن می تواند موجب بهتر شدن روابط در خانواده و...گردد؛ هدف پژوهش حاضراین است که آیا بین ارتباطات عاطفی در خانواده با تحمل پریشانی با میانجی گری هوش معنوی و خشونت در خانواده در دانش آموزان دختر دبیرستانی رابطه وجود دارد؟

روش پژوهش

طرح این پژوهش در حیطه تحقیقات توصیفی جای می گیرد. بدین ترتیب که هیچ کدام از متغیرهای تحقیق مورد دستکاری واقع نمیشوند و فقط به اندازه گیری و بررسی آنها پرداخته می شود. از آنجایی که در تحقیق حاضر فقط به شناسایی ارتباط بین تحمل پریشانی و ارتباط عاطفی خانواده با واسطه گری هوش معنوی و خشونت در خانواده تاکید می شود، دستکاری در متغیرهای پژوهش صورت نگرفته است.جامعه آماری این پژوهش عبارتند از کلیه دانش آموزان دختر دبیرستانی منطقه سه شهر قم که در سال تحصیلی 1394 – 1395 در این شهر مشغول به تحصیل می باشند. تعداد کل این دانش آموزان با توجه به آماری که از اداره آموزش و پرورش استان گرفته شد که 3750 نفر بوده است.

روش نمونه گیری به صورت خوشه ای چند مرحله ای" است. ابتدا با توجه به حجم جامعه آماری تعداد نمونه انتخاب شد که با توجه به جدول مورگان حجم نمونه تعداد 390 نفر انتخاب گردید نحوه انتخاب آزمودنی ها بدین صورت می باشد که ابتدا با مراجعه به آموزش و پرورش منطقه 3 و انتخاب دبیرستان های دخترانه منطقه؛ تعداد 5 دبیرستان به صورت تصادفی انتخاب می شوند. بعد از مراجعه به مدارس فوق و انتخاب تصادفی کلاس ها همه دانش آموزان کلاسها انتخاب شدند و پرسشنامه ها در اختیار دانش آموزان قرار گرفت. ابزارهای اندازه گیری متغیرها شامل پرسشنامه عملکرد خانواده3،پرسشنامه تحمل پریشانی4،پرسشنامه هوش معنوی کینگ5،پرسشنامه خشونت خانگی6بوده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید