بخشی از مقاله

چکیده :

معماری هر سرزمین ریشه در ادب و فرهنگ آن سرزمین دارد. بدون شناخت گسترهی ادب و فرهنگ مردمانی که در پهنهی آن سرزمین زیسته اند، نمی توان به چونیها و چندیها پی برد. در این مقاله سعی بر آن است تا با روش تحلیلی- توصیفی و استفاده از منابع کتابخانه ای به برر سی تاثیر فرهنگ بر معماری بومی و ارائه راهکارهایی جهت ا ستفاده از معماری بومی متاثر از فرهنگ در شرایط امروز بپردازیم.

شناخت معماری بومی میتواند به منزلهی شناخت جامعه باشد، با تکیه بر روشی صحیح و منطقی در شناخت فرهنگ ملی و بازگشت به خود میتوانیم نه از دیدگاهی انتزاعی، بلکه از طریق اندیشهای فعال به بررسی و تجزیه و تحلیل دقیق و کامل گسستگی معماری از معماری بومی و فرهنگ بپردازیم و باید در نظر بگیرم که معماری هنریست اجتماعی و رشد کند فرهنگی و عدم آگاهی افکار عمومی رابطهای مستقیم با چگونگی این گسستگی دارند .

-1 مقدمه

مجموعه آداب، عقاید، باورها و سنن یک جامعه که عمدتاً از درون منبعث شده و در بدو امر نیز درون را تحت تاثیر قرار میدهند، فرهنگ را به وجود می آورند. گرایش اساسی کمال طلبی پایه ریز شالوده فرهنگهاست. کمال طلبی زیر بنای جهان بینی فرهنگی را ساخته و مبانی فکری و نظری آن را تنظیم میکند. و این مبانی به نوبه خود اقدام به ارایه کالبدها و قوالبی در عرصه جوامع می نمایند که نمودی از آن زیر ساختها به شمار می آیند.

ادبیات، هنر، مذاهب، عرف ، سنت و ... از جمله مجاری تبلور یافتن روح فرهنگ یک جامعه میباشد و از این میان روی صحبت ما هنر و در میان ارکان هفت گانه آن تکیه برمعماری به عنوان یکی از عمده ترین محورهایی که درعین بر آوردن نیاز انسان به سر پناه و محیط مصنوع رابطه ای تنگاتنگ با فرهنگ برقرار میسازد، میباشد. شناخت محیط و معماری تنها با درک فعالیت های انسان در دنیای پیرامونش امکان پذیر است. و هدف معماری را می توان ایجاد انگاره ای انسانی در درون شکل کالبدی دانست.

بنابراین اگر بپذیریم که معماری بازتاب کالبدی زندگی بشری است. زندگی با تمام ابعاد نیازها، باورها، اعتقادات و به طور کلی ارزش ها باید دریابیم که معماری امروز و فردای ما نمی تواند بی رابطه با معماری گذشته و فرهنگمان باشد. معماری بومی، جوابگویی به نیازهای یک جامعه را در ارتباط با عوامل طبیعی و با خواسته های مادی و معنوی انسان ها عهده دار است، زیرا با مشارکت آنان در تدبیر و در اجرا زاده می شود و از فرهنگ و زندگی روزمرهی آنان الهام می گیرد. در شکل گیری معماری بومی، برخی روابط اجتماعی و اقتصادی با محیط طبیعی و نمادهای فرهنگی ماهرانه انعکاس می یابند.

-2 فرهنگ

تا کنون دهها تعریف راجع به فرهنگ ارائه شده ا ست و کنکاش در باره ی این مو ضوع هنوز ادامه دارد ولی آنچه در غالب تعاریف مشترک می باشد این است که فرهنگ شیوه ی زندگی کردن یک جمع می باشد. شیوه ای که بر اساس دستاوردهای مادی و معنوی جمع شکل یافته است. دستاوردهای که در طول تاریخ به دست آمده هنوز دارای اعتبار بوده و در زندگی فرد و جمع جاری است. تعامل فرهنگی، مختص دوران معا صر که ع صر ارتباطات نامیده شده نی ست.

بلکه در گذ شته نیز علیرغم ارتباطات مجدد وجود داشته است. جوامع از هم می آموختند و در زندگی خود به کار می گرفتند ولی کمیت و چگونگی این تاثیر و تاثرات متفاوت از گذشته است، در گذشته این تعامل به صورتی طبیعی انجام می پذیرفت. امروزه جامعه ما با سیلی از محصوالت مادی روبه روست. سرعت و تنوع موارد چنان زیاد است که قادر به هضم راحت و نهادینه کردن آن ها نیستیم از این محصوالت استفاده میکنیم بدون آنکه متوجه باشیم چه بار مادی و معنوی پشت آن خوابیده است نه گزینشی متفکرانه انجام میپذیرد و نه آموختنی سازنده.[1]

-3   مؤلفه های فرهنگی و معماری برند

فرهنگ و ارز شهای م شترک، عموما در شیوه زندگی و ساختارهای ف ضایی به ت صویر ک شیده می شود و به مرور به هویت فرهنگی تبدیل میشود. هویت دو معنای اصلی و متضاد دارد که نخستین معنای آن به مفهوم تشابه مطلق و معنای دوم به مفهوم تمایز است که با مرور زمان سازگاری و تداوم را فرض میگیرد. به عبارت دیگر هویت به طور همزمان دو نسبت محتمل از یک طرف شباهت و از طرف دیگر تفاوت را میان افراد یا اشیا برقرار میسازد. به این ترتیب منظور از هویت فرهنگی، مجموعهای از مؤلفههای فرهنگی است که به یک فرد یا به یک گروه، » شخصیت« میدهند و به عبارت دیگر او را از سایرافراد یا گروهها »متمایز« میکنند تا وی از این راه بتواند وارد روابط میانکنشی با خود و دیگران شود [2]

همچنین هویت شهر به معنای مجموعه ویژگیهایی ا ست که در طول زمان ح ضوری مداوم در تعریف شهر دا شته با شد و یک شهر علاوه بر پا سخگویی به تغییرات و نیازهای جدید در امتداد تاریخ خود قرار دا شته با شد. این مفهوم به تثبیت و تکرار اجزای هویت شهر مفهومی پویاست و لزوما خاص شهر منجر نمیشود. علاوه بر این مؤلفههای سازنده هویت نوع یا گونه خاصی از ویژگیها و عناصر شهری از قبیل شهر لزوما ویژگیهای ظاهری شهر یا صفات ساختاری آن نیستند.

بلکه همه عناصر سازنده شهر به شرط تداوم میتوانند هویت ساز با شند. به این ترتیب ممکن ا ست در شهری رنگ و م صالح خاص نما عامل ت شخیص هویت باشد و در شهر دیگری فعالیتها و آداب و رسوم خاص محلی[3] بر این اساس مؤلفههای فرهنگی شهرها در چگونگی ساخت شهر، رویدادها، حافظه جمعی، منظر شهری و... نقشی دوگانه دارند. یعنی از یک سو در هویت سازی شهر مکان یا مق صد نقشآفرین ه ستند و از سوی دیگر ساختار اولیه شهر برا ساس آنها بنیان نهاده شده و در فضای زندگی متبلور میشود.

مؤلفههای فرهنگی در معماری برند مکانها، مقاصد یا شهرها مورد استفاده قرار میگیرد. معماری برند در واقع روابط، ساختار و پیوندهای موجود بین محلها و شرکای داخلی برند یک شهر و چگونگی تناسب مفهوم آنها در سطح جغرافیایی، بازاریابی و موضوعی را به گونه ای گستردهتر تعریف میکند و به وسیله عوامل مختلف از جمله: اهداف، عوامل داخلی مانند زیربرندها و برندهای خارجی تحت تاثیر قرار میگیرد[4]

مؤلفههای فرهنگی در ابعاد مختلف دستهبندی میشوند و شاخصهای راهبردی هویتی و فرهنگی شهر را شکل می دهند که براساس آنها میتوان برند شهر را معماری کرد. در این پژوهش، مؤلفههای فرهنگی با معیارهای راهبردی معین و ابعاد مشخص، تفکیک شدها ست. »هویت«، »وحدت فرهنگی «، »ا ستقلال…، »تعامالت فرهنگی بینالمللی« و »مح صولات فرهنگی« به عنوان معیارهای راهبردی در ابعاد »فرهنگ و میراث فرهنگی«، »خرده فرهنگها«، »خودباوری«، »ارتباطات فرهنگی« و »گرد شگری« مشخص و هدفگذاری شده است که هر یک از آنها از مؤلفه های خاص خود برخوردار هستند و میتوانند در معماری برند مکان یا شهر ایفای نقش کنند. این مؤلفه ها درجدول 1 که توسط کارگروه تدوین منبع شاخصهای راهبردی استخراج شده و توسط پژوه شگر تغییراتی داده شده ا ست، به تفکیک آورده شده و در ادامه منطبق با این معیارها مؤلفه های فرهنگی مورد برر سی و تحلیل قرار میگیرند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید