بخشی از مقاله
چکیده
در این مقاله یک روش جهت زمانبندی پروژه هایی که زمان فعالیتهای آن غیر قطعی میباشد ارائه شده است . روش ارائه شده بر پایه تکنیک زنجیره بحران بوده که ما آن را متناسب با ویژگیهای موجود در سازمان های پروژه محور با ساختار ماتریسی پیاده سازی نمودهایم. این روش برای پروژه هایی همچون پروژه های تحقیقاتی که هم زمان فعالیتها غیر قطعی میباشند و هم ساختار تیمهای اجرایی آن ماتریسی است کاربرد خواهد داشت . در تکنیک زنجیره بحران فعالیتهای دارای یک زمان فشرده قطعی و یک بافر زمانی جهت پوشش عدم قطعیت ها خواهد بود. در روش ارائه شده از تکنیکهای مدل سازی ریاضی و مفاهیم فازی استفاده خواهد شد . به گونهای که در مدل ارائه شده هدف یافتن نقطه ای بهینه از زمان هر یک از فعالیت ها میباشد که تمام ذینفعان موجود در ساختار ماتریسی سازمان به یک میزان از توابع مطلوبیت تعریف شده ارضاء گردند . در این مدل سطح ریسک هر یک از فعا لیتها نیز در تعیین میزان زمانبندی آن فعالیت مد نظر قرار گرفته است به گونه ای که فعالیتهای دارای ریسک بالاتر زمانبندی بازتر و فعالیتهای دارای ریسک کمتر زمانبندی فشرده تر خواهد داشت.
کلمات کلیدی: زمانبندی پروژه، عدم قطعیت، زنجیره بحران، ساختار سازمانی ماتریسی
مقدمه
یکی از روشهای زمانبندی استوار روش زنجیره بحران میباشد . این روش برای اولین بار در سال توسط گلدرات ارائه شد . وی معتقد بود در زمانهای ارائه شده توسط متولیان فعالیتها، چند نکته مستتر است.
الف - تمام فعالیتها در پروژه تابع درجهای از عدم قطعیت هستند.
ب- متولیان هنگام تخمین زمان فعالیت ها یک حاشیه ایمن در زمانبندی خود مستتر می نمایند این کار به علت پاسخگویی به ریسکهایی است که در طول فعالیت رخ خواهد داد . برای مثال زمان فعالیتی که ًٌ روز است در آغاز کار توسط متولی ٌِ روز اعلام میگردد. چرا که متولی مربوطه ناخواسته یک حاشیه ایمن برای پوشش رخدادهای غیر مترقبه لحاظ نموده است.
ج- کار به اندازه زمانی که برایش در نظر گرفته شده توسعه پیدا می کند. فرض کنید برای انجام یک فعالیت، روز زمان در نظر بگیریم، معمولا این فعالیت در کمتر از این مدت، انجام نمی شود. چرا که نیروها باید فعال و مشغول باشند، از طرفی این نیروها متعهد به زمان تعهد شده هستند . پس آنها سطح تلاش خود را به نوعی تعدیل می کنند تا در تمام زمانبندی فعالیت، مشغول به نظر برسند - آرام تر کار میکنند، درکارهای متفرقه مشغول میشوندو...
د- سندروم دانش آموزی : گلدرات بیان میکند که اگر استادی به دانشجویان بگوید که یک هفته دیگر امتحان دارید، معمولا در ابتدا دانشآموزان، ناله وشکایت می کنند که یک هفته زمان کمی است و درخواست زمان بیشتری می کنند. فرض کنید تاریخ امتحان در ٍ هفته بعد تصویب شود . آنچه که در عمل اتفاق می افتد معمولا به این صورت است : دانش آموز در روز اول یک مطالعه کلی و برآوردکلی نسبت به میزان درس و امتحان به عمل می آورد، پس از آن تا یک هفته تقریبا این درس را نمی خواند و به فعالیتهایی با اولویت بالاتر و یا مطلوبیت بیشتر م یپردازد. از ابتدای هفته دوم، تلاش خود را بیشتر می کند و تا چند روز مانده به امتحان به همین صورت ادامه میدهد . تا اینکه سه چهار روز قبل از امتحان متوجه می شود که درس نخوانده زیادی دارد وحاشیه امن رو به اتمام است و زمان باقیمانده نیز بسیارکم است.از آن پس با تمام توان و سرعت به این درس می پردازد.حال اگر در این مدت اتفاق غیر مترقبه و یا مساله پیش بینی نشده ای حادث شود، تمام درس را نمیتواند برای روز امتحان آماده کند. همین اتفاق برای صاحب فعالیتها می افتد و سطح تلاش در انجام فعالیتها در پروژه به همین صورت است . در نتیجه باوجود در نظر گرفتن زمان حاشیه ایمنی، باز هم فعالیتها به تاخیر میافتند.
با توجه به اصول گفته شده روش زنجیره بحران سعی دارد تا علاوه بر تخمین زمانبندی پروژه یک الزام را در مجریان پدید آورد تا با اعمال شرایطی اثرات منفی اصول فوق را در زمانبندی تا ح د ممکن کم نماید تا در نتیجه ی آن زمان انجام فعالیتها با کمترین تاخیر نسبت به زمانبندی خاتمه یابند. برای اینکار گلدرات روش زنجیره بحران را مطابق مراحل زیر ارائه کرد.
الف- تخمین یک زمان فشرده برای فعالیتها تا متولیان مجبور به انجام فعالیتهای خود بدون تعلل ب اشند. با این کا متولی به امید در اختیار بودن زمان فعالیتها را به تعویق نمیاندازد ب- محاسبه و اعمال بافرهای زمانی برای فعالیتها به جهت پوشش عدم قطعیتهایی که در طول اجرای هر فعالیت امکان دارد رخ دهد .
این بافرها به انتهای زمان فعالیتها اضافه میشوند اما جز زمان اصلی فعالیت نیستند. برای اینکه متولی فعالیت ترقیب به اختتام فعالیت در زمانی اصلی و عدم ورود به بافر خود باشد میبایست مزایای متولی را به نسبت عکس میزان استفاده از بافر قرا داد بگونه ای که هرچه از بافر کمتری استفاده شود مزایای بیشتری برای متولی مربوطه باقی یماند .
پیشینه تحقیق
اصلی ترین تفاوت متد زنجیره بحران با سایر روش های برنامه ریزی پروژه وجود بافر برای فعالیتها می باشد از این رو تا کنون چندین روش در خصوص سایز دهی بافر در متد زنجیره بحران ارائه شده است که در زیر به آنها اشاره می شود.
روش برش و چسباندن - Cut & Past Method -
اولین روش در سایز دهی بافر توسط گلدرات ارائه شد این روش برش و چسباندن نام داشت اینگونه بود که تمام زمانهای نصف شده و هر زنجیره با این زمان جدید چیده میشود سپس به اندازه نصف مجموع زمانهای بریده شده به عنوان بافر به انتهای زنجیره افزوده میشود]ٌ.[
این روش یک روش منطقی به نظر نمیرسد .چرا که نه تنها انتخاب درصد کاهش نیاز به توجیه دارد، بلکه این واقعیت را نیزدر نظر نمیگیرد که تمام مردم با یک نسبت خاص، تخمین بالا نمیدهند.
روش ریشه مربعات خطا
روش دیگری که برای محاسبه ی سایز بافرها وجوددارد، تکنیک "ریشه مربعات خطا" است. این روش در سال1998 توسط نیوبلد ]َ[ ارائه شد. این روش از دو زمان مطمئن و زمان میانگین جهت تعیین بافر استفاده میکند. منظور از زمان مطمئن، زمانی است که مدت فعالیت با احتمال زیاد، کمتر از آن طول میکشد و منظور از زمان میانگین زمانی است که در صورت عدم برزو عوامل خارج از کنترل و مساعد بودن تمامی شرایط میتوان در این زمان فعالیت مربوطه را انجام داد اتمام فعالیت در این زمان بیشترین احتمال را دارد . از تفاضل دو زمان مطمئن و ایمن میزان عدم قطعیت زمان فعالیت بدست می آید برای محاسبه بافر نیاز است تا ریشه دوم مجموع مربع عدم قطعیتهای موجود در زنجیره را محاسبه و عدد حاصل را به عنوان بافر به انتهای زنجیره اضافه نمود.
روش - Root Square Error Method - RESM
شو در سال ًًًٍ مدعی شد که روش ریشه مربعات بافرهای بزرگی ایجاد میکند که این بافرهای بزرگ باعث طولانی شدن زمانبندی و در عین حال از دست رفتن منابع می شود وی به صورت تجربی دریافت که اگر در روش ریشه مجموع مربعات میزان عدم قطعیتها را نصف و سپس محاسبات انجام شود و در پایان عدد بدست آمده را دو برابر کنیم و این مقدار را به عنوان بافر در انتهای زنجیره اضافه کنیم زمان بندی حاصل بسیار مطلوبتر میباشد]ُ[ .آشتیانی در سال ًًٍْ با بررسی بر روی روش RESM اظهار داشت که اگر در این روش بجای اینکه مقادیر عدم قطعیت نصف شود آن را به یک سوم کاهش دهیم و محاسبات را ب ا این مقدار ادامه دهیم میزان بافرها بسیار مناسبتر از روش قبل میباشد. ]ِ.[
روش انعطافی - Adaptive Procedure With Density -
تاکل و همکاران در سال ًًٍّ دو روش جد دی جهت تعیین اندازه بافرها ارائه نمودند ]ّ.[ اولین روش، رو هیی انعطافی با تراکم - APD - ، این چنین بیان میکند که میزان بافر هر زنجیره با تعداد روابط پیشنیازی وارد شده به آن زنجیره ارتباط مستقیم دارد به عبارت بهتر هرچه تعداد روابط پیش نیازی یک فعالیت بیشتر باشد احتمال بروز تاخیر در ان فعالیت بالاتر خواهد بود لذا نیاز به بافر بیشتری برای فعالیت میباشد. تاکل میزان بافر هرفعالیت را ضریبی ار نسبت تعداد پیش نیازی آن فعالیت به تعداد کل روابط پیش نیایز موجود در شبکه پروژه میدانست روش دیگری که تاکل آن را ارائه نمود رو هیی انعطافی با محدودیت منابع میباشد ]ّ[، در این روش فرض بر این است که اگر استفاده
کل ا ز منابع نزد یک به مقدار کل منابع در دسترس باشد، ا ین احتمال بیشتر است که تأخ یرها رخ دهند . بنابراین، با دی بافرهای بزرگتری وجود داشته باشند تا از ا ین تأخیرها اجتناب شود. اندازه بافر در این روش با استفاده از ضریب نسبت تعداد منابع مورد نیاز فعالیت به تعداد کل منابع موجود در پروژه بدست میاید
روش ارزیابی طبقات ریسک - Resource & Morphology & Risk Method -
روش ارزیابی طبقات ریسک توسط سلوسارکزیک در سال ًٌٍَ ارائه گردید ]ْ .[ او معتقد بود در تعیین اندازهی بافر باید دو نکته را در نظر گرفت نخست اینکه میزان عدم قطعیت هر فعالیت رابطه مستقیم دارد با مدت زمان آن فعالیت به عبارت دیگر فعالیتی که یک روز زمان نیاز دارد با فعالیتی که ًَ روز زمان نیاز دارد دارای عدم قطعیت متفاوت می باشد نکته دیگر اینکه در عدم قطعیت ها با میزان ریسک فعالیت متناسب می باشد یعنی هرچه فعالیت دارا ی سطح ریسک بیشتر باشد عدم قطعیت آن نیز بیشتر میشود و هرچه سطح ریسک فعالیت کمتر باشد میزان عدم قطعیت ان فعالیت کمتر میشود لذا بافر کمتری نیاز دارد . روش ارزیابی ریسک، پراکنش نسبی =RD - میزان عدم قطعیت بر تخمین متوسط طول زمانی - فعالیت را محاسبه میکند و از آن استفاده میکند تا یک اندازه بافر مناسب را مشخص نما دی.. فعالیتها از نظر مشخصه پراکنش نسبی در چهار دسته جای میگیرند.